واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فکر میکنم ثوابش بیشتر است. وقتی قدیمها مردم فحشم میدادن و لعنتم میکردند یا حتی به طرفم حمله میکردند تا مرا کتک بزنند... بی اسب، با سوار فکر کردید تعزیه فقط برای میدانها و فضاهای باز است؟این جا، نه میدانی در کار است و نه حسینیهای عظیم؛ این جا آپارتمانی است که در دهه اول محرم، میزبان تعزیه خوانان و شبیه خوانان میشود؛ تعزیه در طبقه دوم یک خانه مسکونی در خیابان مجیدیه. درب ورودی ساختمان کوچک است و باید از پلهها بالا رفت تا به مکان برگذاری تعزیه رسید. همه جا سیاه کوبیده اند، فرش پهن است و از اثاثیه خانه چیزی جا به جا نشده. خانه کوچک است. بانی نذر دارد که از شوهر مرحومش «حاج شمس الله صالحی فراهانی» به جای مانده، او یکی از تعزیه خوانان معروف روستایشان در اطراف فراهان بوده و همه از او به نیکی یاد میکند. حالا بانی، پیرزنی است که دوست دارد این سنت، بعد از مرگ شوهرش هم زنده بماند. 5 سالی میشود که خانه اش میزبان تعزیه خوانان و عاشقان است. میگوید: «تا وقتی زنده هستم باید این در خانهام اجرا شود. چه کسی گفته که در یک جای کوچک نمیشود تعزیه بر پا کرد؟».او شاید کسی باشد که هنگام اجرای تعزیه بیش از بقیه گریه میکند و در عین حال حواسش به کارها مرتب و بدون نقص انجام شوند. او حتی به خانمهای بدحجاب هم تذکر میدهد! در ایام محرم، تعزیه، شبها برگزار شد به استثنای روز عاشورا که به خاطر واقعه کربلا ظهر بر پا شده بود. یواش یواش مهمانها میآیند. بعضیها با خرما یا شیرینی وارد میشوند. اینها کسانی هستند که نذرشان برآورده شده است. کفشها را باید داخل برد. شکل 2 اتاق، شبیه L است و اتاق کوچکتر محل استقرار زنان. آنهایی که زودتر آمده اند جلوتر مینشینند تا بر اجرا مسلط تر باشند؛ درست مثل تماشای یک تئاتر. در اتاق مردانه وضعیت فرق میکند. بالای مجلس پیرمردها نشسته اند و بقیه دور تا دور اتاق. جلوی در سهم جوان ترها شده است. باید فضا برای اجرای تعزیه باز باشد. بخاری روشن است و هوا گرم و گرم تر میشود. هنوز تعزیه شروع نشده. عقربههای ساعت 9 شب را نشان میدهند. مهمانها با چای و شیرینی پذیرایی میشوند. دیگر همه آمده اند؛ وقت شروع، نزدیک است. در فضایی کمتر از 12 متر مربع! در تعزیه امشب، روایت بازار شام و شهادت حضرت رقیه نقل میشود. همه نقشهای تعزیه را مردان بازی میکنند. اجرای نقش زنها هم بر عهده نوجوانان، بچهها و آنهایی است که جثه کوچکتری دارند. اتاق زنانه تاریک است؛ شاید به خاطر این که بیشتر تمرکز کنند و شاید هم به این خاطر که اگر خواستند گریه کنند، خجالت نکشند. پیش درآمد نوحه واری همراه با صدای طبل و شیپور خوانده میشود و بعد تعزیه شروع میشود. معاویه، یزید و وزرایش، شمر و حضرت رقیه از نقشهای امشب هستند که به ترتیب نقشی که به عهده دارند، وارد صحنه میشوند. کسی گله ای از نبود فضای کافی ندارد. آنها سعی میکنند با کمترین امکانات، بهترین تعزیه را ارائه دهند. حتی تجربه اجرای تعزیههای جنگ را هم در این فضای کوچک داشته اند. گروه تعزیه ای که در خانه مرحوم حاج آقا صالحی برنامه اجرا میکنند، جزو گروههای ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو انجمن تعزیه ایران به سرپرستی داوود فتحعلی بیگی هستند. آنها جلسات ماهانه خود را در تماشاخانه سنگلج برگزار میکنند. تعزیه خوانان مجلس، دیالوگهای شهر گونه خود را از روی نوشتههایی میخوانند که مانند قدیم به صورت مورب و البته با ماژیک در دفترچه یادداشتهای کوچک نوشته شده است. 70 سال تعزیه« با چشم خود دیده ام که خیلیها از این مجالس شفا گرفته اند. اگر کسی اعتقاد داشته باشد حتما ً حاجت روا میشود. من حاضرم تا لحظه مرگ برای امام حسین تعزیه اجرا کنم»؛ این را پیرترین عضو گروه تعزیه میگوید؛ حاج رحمت الله اسکندری که در سال 1307 در روستای فرزیان شهر ازنا به دنیا آمده ولی از 8 سالگی در تهران زندگی میکند. او که همیشه مخالف خوان بوده است، در تعزیه بازار شام نقش معاویه را اجرا کرد. اما چرا مخالف خوان؟ او که خیلی خوش صحبت است، توضیح میدهد: «فکر میکنم ثوابش بیشتر است. وقتی قدیمها مردم فحشم میدادن و لعنتم میکردند یا حتی به طرفم حمله میکردند تا مرا کتک بزنند، خوشحال میشدم؛ این عکس العمل آنها نشان از این داشت که من نقشم را طوری بازی کرده ام که مردم باور کردهاند ». یک نسل بعدداوود اسکندری، پسر حاج رحمت الله است که شهادت خوانی میکند و تا کنون نقشهای اما حسین، حضرت عباس، مسلم بن عقیل و حربن یزید ریاحی را شبیه خوانی کرده است. او درباره اجرای تعزیه در این خانه میگوید: «حدود 5 سال است که در این خانه تعزیه اجرا میشود. قبل از این، 3 سال در تکیه فراهانیهای مقیم مرکز در شمس آباد اجرا میکردیم که بنا به مشکلاتی که پیش آمده، حاجیه خانم گفتند بیایید خانه ما».او که 50 ساله است، مانند پدرش از 8 سالگی وارد دستههای تعزیه شده و اجرا در شهرهای مختلفی را تجربه کرده است؛ «با این که این جا از نظر فضا کوچک است اما صفا و صمیمیت خاصی دارد. 10 شب تعزیه داریم و مجلس آخری که در این خانه اجرا میکنیم؛ شهادت حضرت فاطمه است». کمی جوان ترهاجوان ترها به تعزیه به چشم یک هنر نگاه میکنند. مهدی اسلامی علاوه بر تعزیه، تجربه کار در تئاتر را نیز دارد و با وجود این، عاشق تعزیه است. او که فارغ التحصیل صنایع نفت و شغل اصلی اش فروش سنگهای تزئینی ساختمانهاست، میگوید: «علاقه من به تعزیه آن قدر زیاد است که به مدت یک سال با 60 بچه معلول جسمی_حرکتی، نمایش «دو کودکی که هرگز به خانه بازنگشتند» را برای شرکت در دومین جشنواره هنری مهرآیین که ویژه معلولان است، کار کردم. موضوع این نمایش روایتی از زندگی طفلان مسلم بود و توانست جایزه ویژه خارج از جشنواره را از آن خود کند». فراهانیهاهمسایه هم عادت کرده اند. بالأخره 5 سال است که این تعزیه آپارتمانی کار میشود و دیگر همه همسایهها هم منتظرند تا عاشورا و تاسوعا از راه برسد تا بتوانند که یاد روزگاران قدیم، پای تعزیه بنشینند و اشکی بریزند. بیشتر مشتریهای پر و پا قرص این تعزیه آپارتمانی، همان همسایههای ساختمان هستند. البته از ساختمانهای اطراف هم سری به این تعزیه میزنند. از آن جا که ساکنان محله مجیدیه بیشتر از هموطنان مسیحی هستند، خیلی از کسانی که در این تعزیه شرکت میکنند، از اقلیتها به حساب میآیند. البته غیر از همسایهها، بقیه مهمانها هم فراهانیهای مقیم تهران هستند. همکاری تماشاچیها به همین آپارتمان جمع و جور و فسقلی، تا دلتان بخواهد تماشاچی میآید تا بتواند سنت دیرینه تعزیه را دنبال کند؛ آن هم تعزیه ای که به واسطه مکان اجرایش، خیلی از ملزوماتش را ندارد، نه اسبی در تعزیه، سوار را به مقصد میرساند، نه شتری در خرابههای ساختگی شام، کاروان اسرای کربلا را میبرد و نه فضای بزرگ و دلبازی جای حرکت زیاد را به شبیه خوانان میدهد؛ اما آن قدر تماشاچی میآید که تعزیه بی اسب و شتر این آپارتمان کوچک بدون وقفه انجام شود. بازیگران تعزیه هم از این بابت ناراحت نیستند. آنها میگویند: «اصل این است که این کار با هر شرایطی به بهترین نحو ممکن انجام شود».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 511]