واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: آلن دلون هر چند برای خیلی از نوجوانان و حتی جوانان بازیگری ناشناخته است اما قدیمیترها به خوبی این بازیگر خوش چهره و جذاب فرانسوی را به خاطر... دیگر آن بازیگر40 سال قبل نیستم گفت و گویی از آلن دلون درباره كتاب زندگی و حضورش در سریالهای تلویزیونی به بهانه پخش سریال «فرانك ریوا» از شبكه تهران آلن دلون هر چند برای خیلی از نوجوانان و حتی جوانان بازیگری ناشناخته است اما قدیمیترها به خوبی این بازیگر خوش چهره و جذاب فرانسوی را به خاطر فیزیك و سبك بازیاش به خاطر سپردهاند. بازیگر فیلمهای بزرگی نظیر روكو و برادرانش، دسته سیسیلیها، كسوف، اسلحه بزرگ و سامورایی حالا دیگر آن انرژی روزگار جوانی و شوق و اشتیاق و طغیان آن روزگاران را ندارد. این روزها برای آلن بیشتر روزهای استراحت، گردش و بازی در سریالهای نهچندان مطرح مثل «فرانك ریوا» است. چرا تصمیم گرفتی این كتاب را منتشر كنی؟ هیچ وقت نمیخواستم ببشتر از قبل راجع به این موضوع كه همیشه دردناك و خیلی شخصی هم است صحبت كنم حتی در مواقعی كه تقاضاهای زیادی از من میشد. به هر حال یك ایده خوب به ذهنم رسید و این اتفاق افتاد. من به نویسندههای كتاب مخصوصا فیلیپ باربر كه به خوبی من را میشناخت اعتماد كردم. این همان اصل اطمینان كردن یا رد اعتماد در روابطت نیست؟ بعضی وقتها، اما این نكته اصلی ماجرا نیست. من فقط میخواستم تحت نظر تصمیمات یك نویسنده بخشهای تاریك زندگیام را كه شامل تجربهها شخصی و حرفهایام با رومی اشنایدر میشد را منتشر كنم. شما از دو طبقه متفاوت بودید. پس چرا رابطه شما تبدیل به یك رابطه افسانهای شد؟ تو از یك خانواده سطح متوسط و از حومه شهر بودی كه خوب تحصیل كردی، درست بر خلاف پس زمینهات و محیطی كه از آنجا آمدی! شما درست میگویید، اما رابطه ما افسانهای شد نه بهدلیل كارهایی كه ما انجام دادیم. این مردم بودند كه تصمیم گرفتند ما تبدیل به ستاره شویم. جامعه سر خط خبرها را بر خلاف میل ما میساخت. رومی 20 سال داشت و من 23. من هیچ وقت فكر نمیكردم زندگیام اینگونه تحت تاثیر هیجانات و احساسات باشد. كدامیك از فیلمهای رومی اشنایدر را میپسندی؟ جواب دادن به اینگونه سوالها همیشه سخت بوده. اما از فیلمهای رومی؛ خودم البته «استخر» را ترجیح میدهم. دو فیلم بعدی او «چیزهایی از زندگی» و «سزار و روزالی» را هم میپسندم. تو آدم مرموزی هستی دلون. زخمهای زیادی از زندگی خوردی؛ همسرت و همچنین دوستان نزدیكت را از دست دادی، چگونه با اینها كنار آمدی؟ مثل هر كس دیگهای من هم زخمهایی خوردم. اما من حق این را ندارم كه برای خودم افسوس بخورم. من مثل خیلی از مردم كه در زندگیشان در شكافها میافتند و زخمی میشوند هستم. این خود زندگی است. همچنین این بیرحمانه است. من به پسر خودم هم گفتم. هیچ چیزی آسان نیست؛ نه در بچگی تو و نه برای من كه بزرگ شدم. اما نباید شكایتی داشت. در مورد خودم، من به جلو حركت كردم و بدون اینكه فراموش كنم. فكر میكنید شخصیتی مثل فرانك ریوا مناسب سریال تلویزیونی بود؟ هم بله و هم خیر. شخصیت فرانك ریوا در اصل برای مدیوم تلویزیون ساخته شده. شما نمیتوانید یك پلیس سن و سالدار را برای نقش اصلی یك فیلم سینمایی انتخاب كنید. جوانان و تماشاگران امروزی سینما بیشتر به دنبال ماجراجویی، حادثهپردازی و جلوههای ویژه پیشرفته هستند. به همین دلیل فكر میكنم این شخصیت مقبولیت بیشتری در یك سریال تلویزیونی داشته باشد. چه جذابیتی باعث شد كه بازی عنوان شخصیت اصلی سریال كه فرانك ریوا باشد را قبول كنید؟ اول از همه این شخصیت مرا به یاد شخصیتهایی میانداخت كه قبلا خودم نقشهایشان را بازی كردم. فرانك ریوا یك پلیس مخفی است كه 25 سال از عمر خود را در تبعید به سر برده. او پس از این همه سال دوباره به شهر قدیمی خود برمیگردد و با یك سری ماجراجویی روبهرو میشود. این جنبه از شخصیت او برایم جالب بود. خیلیها برای این درام دلهرهآور و جنایتكارانه پلیسی، پیشبینی موفقیت بالایی میكردند. واقعیت ماجرا این است كه ساختن یك سریال در اروپا به مراتب سختتر از این كار در آمریكاست. اول از همه ما باید علاوه بر رقابت با سریالهای اروپایی با سریالهای معروف و خوش ساخت آمریكایی هم مقابله كنیم و همین مسئله كار را بسیار دشوارتر میكند. با این حال زمانی كه یك گروه فیلمسازی یك پروژه سینمایی یا تلویزیونی را در دست تهیه دارد، امیدوار است این كار با موفقیت روبهرو شود با همه این موارد اما من احساس میكنم فرانك ریوا یكی از مجموعههای موفق تلویزیونی بوده. باز هم كار تلویزیونی میكنید؟ بله. اگر پیشنهاد خوبی باشد حتما قبول میكنم. فرقی هم نمیكند این سریال در ژانر پلیسی باشد یا نه. یك دهه دوری از سینما چه حس و حالی داشت وقتی دوباره با فیلم «آستریكس و بازیهای المپیك» به روی پرده نقرهای برگشتی؟ باید این را قبول كنید كه سینما انتخاب و گزینه اول من است، اما تا دعوت به كار نشوم نمیتوانم جلوی دوربین آنها بروم. من الان آلن دلون40 ـ30 سال قبل نیستم. نیروی جوانیام از دست رفته و غبار پیری تاثیر خودش را روی من گذاشته بعضی وقتها فكر میكنم شاید بهتر بود كه یك نویسنده یا شاعر بودم. در این حالت، كسی با چهره و ظاهر و سن و سال من كاری نداشت و میتوانستم تا هر زمانی كه بخواهم به كار و فعالیتم ادامه بدهم، اما وجهه بد بازیگری این است كه تو در اولین قدم با چهرهات دیده و شناخته میشوی. چهره تو، ویترین توست. با قسمت جدید آستریكس دوباره به همان سینمایی برگشتید كه آن حرفها را دربارهاش زده بودید. یادم میآید چند سال پیش در گفتوگویی بشدت به سینمای فرانسه حمله كردید و گفتید قصد ندارید دیگر در هیچ فیلم سینمایی از این كشور بازی كنید، اما حالا جدیدترین فیلم شما یك فیلم فرانسوی است! آن زمان من گفته بودم سینمای فرانسه هم مثل سینمای ایتالیا دیگر هویت و حیاتی ندارد و فقط با كسانی كار خواهم كرد كه مثل من به این نتیجه تلخ رسیده باشند، ولی در همان زمان اعلام كردم حاضرم با هنرمندان مطرح كشور همچون لوك بسون یا رومن پولانسكی كار كنم. اگر چنین كسانی مرا دعوت به كار كنند، حتما قبول خواهم كرد. وقتی تامس لانگمن از من دعوت كرد تا در فیلم او بازی كنم، احساس كردم سبك كار او هم شبیه كار هنرمندانی خواهد بود كه به اصالت كارشان اعتقاد دارم. پس به همین دلیل به فیلمنامه او پاسخ مثبت دادی؟ بله تامس لانگمن فیلمنامهای دستم داد كه بشدت زیبا و تاثیرگذار بود. وقتی اولین فصل آن را خواندم، دیدم نمیتوانم از بقیه آن بگذرم. در كنار زیبایی و گیرایی فیلمنامه، شخصیتی كه من باید آن را بازی میكردم مرا جذب خودش كرد. به سختی میتوان از وسوسه بازی در نقش انسانی تاریخی مثل ژولیوس سزار گذشت. از اینكه بیشتر در فیلمهای جنایی پلیسی شركت داشتهاید احساس پشیمانی میكنید؟ نه خیلی زیاد. من در ژانر پلیسی و رمانتیك بازیگر موفقی بودم و دلیلی وجود ندارد كه بهخاطر عدم حضور در تعداد زیادی فیلم كمدی، حسرت بخورم یا احساس پشیمانی كنم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]