واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

مرور اتفاقات ورزشی سال تلخترین لحظات سال روزهایی بود که حالمان زیاد خوب نبود، قهرمانی که به او دلبسته بودیم، یک لحظه کم آورد، تیمی که به او دل بسته بودیم، اسیر اشتباه شد و ... سال 93 در کنار لحظههای خوب، روزهای بدی هم داشت. نگاهی داریم به چند اتقاق تلخ سال...
آب یخ انگار همه ما در چالش آب یخ شرکت کرده بودیم و به یک بار دنیا در میانه تابستان سرمای محسوسی داشت. پس از تساوی مقابل نیجریه، تیم ملی در مهمترین بازی خود در جام جهانی به مصاف آرژانتین رفت؛ دیداری که از همان زمانی که قرعهکشی اعلام شد و معلوم شد قرار است در برابر لیونل مسی بازی کنیم؛ برایمان آن قدر مهم شد که داشتیم در مورد مهار او توسط هاشم بیکزاده، لطیفهسرایی میکردیم. گاهی آنقدر ناامید بودیم که میگفتیم که مسی در مقابل ایران آقای گل میشود و گاهی به برد مقابل این تیم فکر میکردیم. بازی که شروع شد، خیلی زود فهمیدیم که آن قدر «خوبیم» که میتوانیم به خلق شگفتی فکر کنیم، مسعود شجاعی با یک دریبل سرپا اعتماد به نفسمان را به اوج رساند و داور صرب وقتی آن خطای زابالتا روی دژآگه را پنالتی ندانست، به اوج خشم رسیدیم، اما بدترین زمان ممکن، همان وقتی بود که مسی بهترین ضربهاش در جام جهانی را زد و گل خوردیم؛ انگار روی سر همه ما یک سطل آب یخ ریختند. زخم پلنگ رضا یزدانی را باید یکی از بدشانسهای تاریخ ورزش ایران دانست؛ قهرمانی که اگر بخت با او یار بود حالا باید خیلی بیش از این مدال در کارنامهاش ثبت میشد، هیچکس از یاد نمیبرد که او چگونه وقتی در المپیک لندن شانس اول طلا بود، با مصدومیت پا مواجه شد و از دور مسابقات خارج شد.یزدانی در جام جهانی 2014 که در تاشکند برگزار شد هم شانس اول کاروان ایران بود، اما باز هم اتفاقی غیرقابل پیشبینی نگذاشت کاپیتان ایران موفق شود. رضا یزدانی در دور اول با نتیجه 10 بر صفر سومیت از هند را شکست داد. وی در دور دوم ماگومد موسییف قهرمان آسیا از قرقیزستان را با نتیجه 9 بر 3 شکست داد (یزدانی بهدلیل آسیبدیدگی زانوی موسییف با وی مدارا کرد). وی در دور سوم و در مرحله یکچهارم نهایی در حالی که از ناحیه سر دچار مصدومیت شد مقابل شامیل اردوغان (احمد اف) کشتیگیر روسیالاصل مطرح ترکیه با نتیجه 8 بر صفر مغلوب شد. اما یزدانی خیلی زود این نتایج را جبران کرد و پلنگ جویبار با طلای بازیهای آسیایی اینچئون همه را خوشحال کرد. کمتر از طلا عادت کردیم و به چیزی کمتر از طلای فوقسنگین وزنهبرداری راضی نمیشویم. سالهاست که این طلا برای ماست، از زمان حسین رضازاده تا حالا که بهداد سلیمی کارخانه ضرب طلا راه انداخته است. اما گاهی باید با وزنهای که از دست میافتد، ساخت و باور کرد که گاهی هم جلوی نام بهداد هم طلا نوشته نشده باشد. بهداد سلیمی که پس از یک دوره غیبت، برای باز پس گرفتن عنوان قویترین مرد جهان در این مسابقات شرکت کرده بود، نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد و با کسب دو مدال نقره یکضرب و مجموع و برنز یکضرب، به کار خود در این مسابقات پایان داد. در روز آخر رقابتهای وزنهبرداری قهرمانی 2014 جهان به میزبانی آلماتی قزاقستان، بهداد در یکضرب، دوم شد، در دوضرب، سوم شد و در مجموع در جایگاه دوم ایستاد و از نشان طلا بازماند. به این ترتیب تیم وزنهبرداری ایران در آن دوره از رقابتها، دو نشان طلا و یک نقره توسط کیانوش رستمی و دو نقره و یک برنز توسط بهداد سلیمی به دست آورد. این اولین مدال نقره بهداد سلیمی پس از کسب ده مدال طلای متوالی در مسابقات جهانی، المپیک و آسیایی بود. مرگ تلخ او را همیشه در کنار زمین والیبال ببینیم، با آن چهره معصومانه و نگاه متفکرانه، بازیکنان تیم ملی را به جلو فرا میخواند. مرگ حسین معدنی یکی از اتفاقات تلخ سال بود؛ به آن تلخی که وقتی مراسم تشییع او در سالن والیبال باشکوه برگزار شد،کمتر چشمی بود که یارای نباریدن داشت. سرمربی سابق تیم ملی والیبال ایران که بهدلیل گرفتگی مجرای صفرا چند روزی در بیمارستان بستری بود؛ کاپیتان سابق تیم ملی، سرمربی و مربی والیبال ایران در هشت سال گذشته بود. او به همراه تیم ملی به افتخارات زیادی دست پیدا کرد. مدال نقره بازیهای آسیایی و قهرمانی آسیا. دو مدال طلا در جام کنفدراسیونهای آسیا و یک مدال طلای کشورهای اسلامی به همراه کسب عنوان بهترین پاسور آسیا در سال ۲۰۰۲ از جمله افتخارات او بود. درخشش در لیگ جهانی والیبال ۲۰۱۴ همراه با تیم ملی آخرین افتخار ورزشی وی در دوران حیاتش بود، هرچند که درگیری با این بیماری ناگهانی مجال همراهی تیم ایران در مرحله نهایی این رقابتها را از وی سلب کرد. خولیو ولاسکو سرمربی سابق تیم ملی والیبال ایران در واکنش به مرگ معدنی در پیامی نوشت: «دوست داشتم که در تهران حضور یابم و در کنار شما برای او اشک بریزم، اما همانطور که میدانید، نمیتوانم در این شرایط تیم را ترک کنم. قلبم آنجا با همه شماست.» حذف تیم امید هر چقدر که بازیهای آسیایی اینچئون جذاب و پرافتخار بود؛ نمیتوان براحتی از کنار نتایج تیم ملی ایران عبور کرد. مگر میشود باخت مقابل تیمی مثل ویتنام را که در میان قدرتهای درجه دوم آسیا هم جای ندارد، فراموش کرد؟ مگر میشود تیمی را که نمیتواند حتی از پس تیم قرقیزستان برآید، براحتی از یاد برد؟ در بازیهای آسیایی اینچئون تیمی داشتیم که کاری به غیر از بردن آبروی فوتبال ایران، هیچ هنری نداشت. هنوز هم باید برای این سوال دنبال جواب جدی بود که چه شد فوتبال ایران یک مربی مانند وینگادا را که در پرسپولیس بدترین نتایج ممکن را بهدست آورد، بهعنوان سرمربی تیم امید انتخاب کرد؟ هنوز هم نمیتوان براحتی از کنار همکاری نکردن باشگاهها با تیم امید گذشت. همه دست به دست هم دادیم که یک آبروریزی بزرگ رقم بخورد. در اینچئون نه فقط نتیجه را واگذار کردیم که حتی اخلاق را با کار زشت محمد خانزاده واگذار کردیم. افسوس پنالتی تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا شروعی بسیار امیدوارکننده داشت. کیروش در این رقابتها چهرههای جوانتر را به میدان فرستاد و ترکیب ایران را به کل متحول کرد. این تحول باعث شد که تیم ایران خیلی دوستداشتنی باشد و در دلها بنشیند. مرحله مقدماتی را با صدرنشینی به پایان رساندیم و در دور بعد باید به مصاف عراق میرفتیم. بازی با عراق را توفانی آغاز کردیم و با گل سردار آزمون پیش بودیم تا پولادی که بهعنوان سرباز فراری با خواهش و التماس در بازیها شرکت کرده بود، توسط ویلیامز داور استرالیایی اخراج شد. از آن پس بازی حالت دراماتیک پیدا کرد. عراق گل میزد و ما، تا بازی به ضربات پنالتی کشید. همه چیز مساوی پیش میرفت تا آن که نوبت به وحید امیری رسید تا پشت ضربه قرار بگیرد. امیری ضربه خوبی زد، حتی دروازهبان را هم فریب داد، اما در آخرین لحظه ضربه او به تیر دروازه برخورد کرد. ضربهای که اگر گل میشد میتوانست همه را به اوج بفرستد، تبدیل به یکی از تلخترین اتفاقات سال شد و چیزی جز افسوس نصیب ما نشد.

یکشنبه 24 اسفند 1393 - 4:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]