واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: سالی که گذشت
محمود معتقدی به ارزیابی وضعیت فرهنگ و ادب در سالی که گذشت پرداخت.
به گزارش نامه نیوز، این شاعر و منتقد ادبی در یادداشتی که برای بخش ادبیات و نشرنوشته، عنوان کرده است:
«از پی زمستانی دیگر و عبور از روزهای جهان و از فصلی به فصلی دیگر به امید آمدن روزهای بهار، نو شدن انسان و طبیعت و تاریخ، اکنون به پا ایستادهایم، که این خود فرصتی است برای بازاندیشی و بازیابی بازماندههایی از زیستن خود در کنار رویاهای دیگر خویش در میانه روزگار اینجا و اکنون. از پس روزها و هفتهها و ماههایی که گذشت در حوزههای اندیشه و هنر بویژه در قلمرو ادبیات اتفاقهای کوچک و بزرگی افتاده است. صد البته در این زمینه منحنیهای آماری بیش از هر گزاره دیگری سخن میگویند اما آنچه بر اهالی هنر و ادبیات و صاحبان اندیشه گذشته و میگذرد... باید گفت در روزهای نخستین سالی که گذشت نوید بوی خوشی میآمد و فضای امید و تدبیری بود که حکایت از شنیدن صداها و دیدنها به گوش میرسید. اما به دنبال این خوشبینیهای زودگذر چنان که باید و شایسته یک جامعه انسانمدار و فرهنگپذیر بوده و هست، بویژه در حوزه نگرشهای هنری و ادبی، انتظارات تحولات بنیادین از منظر اهل نظر، همواره با افت و خیزهای فراوانی روبهرو بوده و هست. اما در این رهگذر در قلمرو جریان تدبیر و امید به بازتاب مطالبات فرهنگی و اجتماعی چندان بههنگام عمل نشد و گاه در اینجا و آنجا با انسدادهای چندی هم روبهرو بودهایم چرا که امر مدیریت و بهرهگیری از فضاهای ساختمند و پاسخگویی به درخواستهای صنفی اهالی اندیشه و هنر به درستی و به دور از بایدها و نبایدها در این رهگذر به نتایج دلچسبی راه پیدا نکرد. چنان که نسبت به اموری از قبیل موسیقی و سینما و ادبیات و... فضاها و موقعیتها به کام نبوده و افت فرهنگی و ندیدن صدای آن دیگری همواره جامعه را به پژمردگی و گاه بیتفاوتی نزدیک و نزدیکتر کرده است. چرا که کارگزاران فرهنگی جامعه با وجود حسن نیتشان چندان مستقل و ساختمند عمل نکرده و نمیکنند زیرا امور تصمیمگیری و سیاستگذاری چنان که باید و شاید از استقلال و فرصتهای خوبی برخوردار نبوده و نیست. لذا آنچه گذشت کارنامه چندان مدبرانهای را در پی ندارد بویژه از منظر ابعاد دشواریهای اقتصادی و مقولههای خاص سیاسی و فرهنگی و همچنین در حوزه سیاستگذاری هم توفیق چندانی حاصل نشده است. چرا که در زمینههای فرهنگی جامعه دشواریهای فراوانی را طی کرده و میکند. به عنوان مثال در بخش کتاب امکانات خرید و انتخاب کتاب و جریان سالم چاپ و نشر و دیگر انگیزههای فرهنگی از یک سو و جذابیتهای رسانههای مجازی از سوی دیگر باعث شده امر توسعه فرهنگ و پایداری آن و در گذر زمان توجه به ظرفیتهای اجتماعی چندان در جای خود دیده نشود. شکی نیست که کارگزاران فرهنگی جامعه چه در حوزههای کلان و چه در زمینههای کوتاهمدت چنانچه لازم است به درخواستهای اجتماعی و فرهنگی اهالی اندیشه و فرهنگ توجه نکرده و در نتیجه در بسیاری از حوزهها جامعه دچار کمبود و بحران موضوعات فرهنگی است. در اینجا و اکنون جا دارد برای جبران این نوع نتیجهها و مقولههای مهم دولتمردان در کنار اهالی فرهنگ پا به پای هم به ایجاد فرصتهای تازهای بیاندیشند و برای تعالی و ادامه جامعه با نشاط و خرد تلاش مضاعفی کنند چرا که آنچه در این روزها شاهد آن هستیم در بسیاری عرصهها فشار و دوگانگی در تصمیمگیریها و عدم رعایت حقوق شهروندی و عدم توجه به عدالت اجتماعی به وفور دیده میشود. بویژه در خصوص فضاهای خودی (تا ناخودی) در حوزههای هنر و ادبیات و نبودن امکانات و آزادیهای مساوی در بهرهگیری از فضاهای فرهنگی موجود، همچون فرهنگسراها و بسیاری از مراکز فرهنگی و دانشگاهی خود معضل بزرگی در پیش روست که نشانهای از تبعیض و ندیدن همه سلیقهها در قلمرو بسیاری از تولیدات هنری و فرهنگی را در پی دارد.
نکته آخر اینکه آنچه امروز در حوزه چاپ و نشر میگذرد فاجعهآمیز و محل داوری است. جامعه همواره طالب فرهنگ و هنر جدا از قطببندیهای اجتماعی و فرهنگی است و از این رهگذر نیازمند حس مشترک و تعامل در بهرهگیری از ظرفیتهای جمعی به حساب میآید که برای تداوم آن در چشماندازهای اجتماعی و فرهنگی جدا از خودمحوریهای این و آن باید با سلامت اندیشه و جدا از تنشهای موسمی به گونهای به کار گرفته شوند که نسل جوان و صاحبان سخن و اندیشه بتوانند با آزادی و انگیزههایی تمام یافتههای خود را به داوری و قضاوت در اختیار همه افراد بگذارند. لذا هر آینه چنین امکانی در جای خود فراهم نشود چه بسا بسیاری از گروههای فرهنگی و اجتماعی جامعه با دلسردیها و پژمردگیهای بسیاری روبهرو میشوند. به امید آن که در سال جدید به بسیاری از مطالبات اهل فکر جامه عمل بپوشانند و ما شاهد شنیدن همه صداها و فرهنگهای انسانی باشیم. در چنین منظری است که رواداری تدبیر و امید میتواند مهر و دوستی و یکپارچگی مردمی را به دنبال داشته باشد. بیگمان گذرگاه فرهنگ در هر جامعهای، گذرگاه دشوار و آسیبپذیری است و باید به خاستگاههای فرهنگی توجه بیشتری شود.
منبع: ایسنا
۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]