تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834741182
داستان چند زندگی روی خط تلفن همراه
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: خط رو خط در ارتباط با زندگی چند تا زوج است كه هر كدام مشكلاتی دارند. با جابه جایی دو موبایل این خانوادهها با هم ارتباط برقرار میكنند... يك روز در پشت صحنه مجموعه «راه شيری» اپيزود «خط رو خط» مونا زندی را از مدتها قبل میشناختم، از زمان فیلم «عصر جمعه.» فیلمی كه مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و جوایز متعدد داخلی و خارجی را از آن خود كرد. چند بار برای گرفتن گزارش پشت صحنه رفتم. دغدغه اجتماعی دارد و همیشه موضوعات خاصی را در این حوزه نشانه میگیرد. «خط رو خط» جدیدترین كار اوست كه این روزها تصویربرداری آن در كوچه پس كوچههای خیابان فرشته انجام میشود. اولین بار است كه بخشهایی از یك مجموعه تلویزیونی را كارگردانی میكند.اپیزود خط رو خط هم یكی از بخشهای مجموعه تلویزیونی «راه شیری» به تهیهكنندگی رامین عباسیزاده است كه هر 6 قسمت آن توسط یك كارگردان جوان ساخته میشود و همه كارگردانان راهشیری عمدتا از فیلمسازان خوش فكر سینما هستند كه نگاه تازهای را وارد تلویزیون میكنند. برای گرفتن گزارش با هماهنگی روابط عمومیكار و كارگردان یك روز گرم تابستان من و عكاس روزنامه راهی خیایان فرشته شدیم. لوكیشن نزدیك باغ موزه دكتر حسابی بود. ساعت نزدیك چهار به گروه پیوستیم. لوكیشن خانهای قدیمی با باغی بسیار بزرگ و زیبا بود. ابتدای حیاط خانه، سپیده عبدالوهاب تدوینگر كار كه پیش از این با زندی در فیلمهای قبلی نیز همكاری داشت، زیر سایه یك درخت بزرگ، با همان دقت و حوصله همیشگی خود مشغول تدوین ابتدایی سریال بود. با زندی و بقیه احوالپرسی كردیم و متوجه شدم زمان استراحت گروه است. آنها طبق برنامهریزی سكانسهایی را كه میخواستند از صبح تصویربرداری كرده بودند. با دعوت مونا زندی وارد ساختمان شدیم. غزل شاكری طراح صحنه مشغول كار بود و دستیارش با ابزاری در حال خراب كردن سقف و كندن رنگ روی آن بود تا اینگونه به نظر برسد كه انگار سقف در صحنه قبلی به خاطر افتادن یك فرغون از ساختمان كناری آسیب دیده است. بچههای گروه تصویربرداری هم مشغول آماده كردن دوربین بودند. رویا جاویدنیا بازیگر نقش میترا كارش تمام شده بود، زندی هم درحال صحبت كردن با یك نابازیگر بود كه نقش «امیرحسین» را بازی میكرد و قرار بود آن روز مقابل دوربین برود. عكاس روزنامه تصمیم گرفت كار عكاسی را شروع كند. من هم متوجه شدم جاویدنیا آماده رفتن است و امكان دارد دیگر نتوانم با او صحبت كنم. زمانی كه در اتاق گریم با او روبهرو شدم، یاد شخصیت بهار در فیلم «شبانه روز» افتادم. نقشی كه به گفته امید بنكدار و كیوان علیمحمدی كارگردانان این فیلم بخوبی ایفا شده بود. او در فیلم شبانه روز نقش همسر سیاوش كسرایی را بازی كرده بود. ابتدای صحبت ما از همین فیلم شروع شد و خوشحال بود كه من شبانه روز را در جشنواره فجر دیدهام. چون هنوز به اكران درنیامده است. او با خوشرویی درباره فعالیتهای تازه خود در تلویزیون چنین گفت: بعد از شبانه روز در فیلم تلویزیونی از فرزاد موتمن و اپیزود «تحقیر» از همین مجموعه راه شیری به كارگردانی ایرج كریمی بازی كردم. پروژه راه شیری به عقیده من اتفاق جالبی در تلویزیون است. مهمترین ویژگی این مجموعه حضور بازیگرانی است كه در قسمتهای مختلف دیده و بهگونهای از یك اپیزود كه متعلق به كارگردان دیگری است به اپیزود كارگردان بعدی میروند. این ایده تازه و جذابی است. البته حتما اشكالاتی بروز خواهد كرد زیرا برای اولین بار است كه این اتفاق در قالب یك مجموعه میافتد. امیدوارم این هماهنگی و حضور این بازیگران در اپیزودهای مختلف بخوبی رعایت شود تا مخاطب نیز با آنها ارتباط لازم را برقرار كند. جاویدنیا كه علاقه خاصی به نقش میترا دارد این نقش را نمونهای از زنان ایرانی میداند، او درباره این نقش گفت: من در اپیزود «تحقیر» نیز در یك سكانس بازی داشتم. البته آن مجموعه قصه خودش را داشت. من در آن اپیزود به دنبال خانه هستم و توسط یك بنگاه املاك برای اجاره به منزل یك نویسنده میروم كه او نیز منتظر كارگرش است تا كارهای خانه را انجام دهد و با دیدن من دچار سوءتفاهم میشود. این اپیزود طنز جالبی دارد. اما در خط رو خط نقش اصلی كار به عهده من است. كاراكتر میترا زنی فعال و حق طلب است كه میخواهد زندگی خود را همانطور كه دوست دارد اداره كند. اما او دست تنهاست و با همسرش هم مشكل دارد. میترا با تمام مشكلات و مشغلههای فراوان زندگیش دوست دارد به همه كمك كند. بیش از اینكه هوای خودش را داشته باشد، به فكر دیگران است. به عقیده من موقعیت جذابی دارد. امیدوارم بیشتر زنان ایرانی با دیدن میترا با او همذات پنداری كنند. میترا در خط رو خط با وجود داشتن یك فرزند تصمیم میگیرد به خاطر مشكلاتی كه با همسرش دارد برای مدتی از او جدا زندگی كند، اما از هم طلاق نگرفتهاند. قصه این اپیزود از زمانی شروع میشود كه میترا در گالری مشغول صحبت كردن با همكارانش است كه موبایلش با موبایل شخص دیگری جابهجا میشود. جاویدنیا گزیده كار است. او عمدتا با كارگردانانی چون بنكدار، علیمحمدی، فرزاد موتمن، ایرج كریمی، امیر شهاب رضویان و سعید ابراهیمیفر همكاری كرده است. این موضوع نشان میدهد كه او علاقهمند همكاری با جوانان است، وی در این باره گفت: سلیقه این نسل از فیلمسازان را دوست دارم. فكر میكنم همیشه ایدههای تازه ای وارد كار میكنند. من شخصا بازیگر تكنیكی نیستم و بیشتر از حس و حال خودم در بازی استفاده میكنم. به همین سبب فكر میكنم حضور كارگردان در یك كار بسیار موثر است و این هنرمندانی كه شما نام بردید به بازیگر برای ایفای نقش فرصت میدهند. وی درباره آشنایی خود با مونا زندی گفت: من خانم زندی را پیش از فیلم «عصر جمعه» میشناختم. البته در همین فیلم نیز در سكانسی بازی كردم. بعد از آن در فیلمهایی چون «باغ فردوس پنج بعدازظهر»، «مینای شهر خاموش» و چند فیلم تلویزیونی ابراهیمیفر و فرزاد موتمن نقش هایی را بر عهده گرفتم. «خط رو خط» را كار خوبی میدانم. فكر میكنم سوژه این كار حتی قابلیت ساخت یك فیلم سینمایی را دارد. زندی نگاه متفاوتی را در این مجموعه دنبال میكند كه امیدوارم اپیزود موفقی شود.وقتی گفتگوی ما تمام شد، خانم میانسالی را دیدم كه هم برایم آشنا بود و هم حس میكردم نگاه مادرانهای دارد. از بچههای گروه درباره وی سوال كردم، گفتند او رابعه مدنی مادر امیر شهاب رضویان است كه پیش از این او را در فیلمهای رضویان دیده بودم. خانم مدنی در خط رو خط نقش همسر جمشید مشایخی (آقای خطاط) را بازی میكند.انتخاب بازیگرانی چون جاویدنیا، مدنی، سینا رازانی و حتی نابازیگران كار كه مخاطب از آنها كمتر گذشتهای در ذهن خود دارد نشان از نگاه متفاوتی است كه این كارگردان جوان در كار خود دنبال میكند. گروه در سالن پذیرایی خانه مشغول چیدن میز صبحانه بودند. میز بزرگی در انتهای سالن قرار داشت كه مشرف به باغ بود. زندی با احترام جمشید مشایخی را صدا كرد و به او گفت بازی شما امروز از این پلان شروع میشود. سر میز صبحانه كارگردان جوان به دنبال صندلی نرم و راحتی بود كه بازیگر پیشكسوت سینما روی آن احساس ناراحتی نكند. علی مردانی بازیگر نقش مراد با عینك طبی بزرگی در این كار نقش یك كارگر ساختمانی را ایفا میكند كه بعد از تعمیر خانه خطاط با وی آشنا شده و سر میز صبحانه امروز قرار است درباره ازدواج خود صحبت كند و از او مشورت بگیرد. او سر میز در صندلی كنار جمشید مشایخی نشسته است و گروه هم مشغول گذاشتن نان، پنیر و گردو هستند تا میز صبحانه آماده شود. مشایخی با مردانی در حال تمرین دیالوگها هستند. استاد مشایخی با وجود كهولت سن مانند گذشته بخوبی دیالوگها را بیان میكند. حضور وی در كنار چنین گروه جوانی یك موهبت است. آرامش، نوع برخوردش و تسلط وی بر كار میتواند برای همه كلاس درس باشد. این بازیگر برجسته سینما و تلویزیون با وجود تجربه طولانیای كه دارد، احساس نمیكند در مقابل «علی مردانی» نشسته كه جای فرزند او و هنوز شاید اول راه است. با فروتنی با او دیالوگها را تمرین میكند حتی گهگاهی با شوخیهای خود زمان تمرین گروه را میخنداند. او مرد بزرگی است و ما هم امیدواریم خداوند او را برای سینما و تلویزیون ما حفظ كند. گروه همچنان در حال تمرین هستند. در این پلان قرار است مراد و خطاط درباره مراسم خواستگاری صحبت كنند. در میان حرفهای آنها همسر خطاط با سینی چای وارد میشود و به مراد تبریك میگوید. چند بار این صحنه تمرین میشود. با صدای زندی كه حالا احساس میكند تمرین كافی است گروه آماده ضبط میشوند. درنا مدنی از بچههای گروه كه در باغ حضور دارند، خواهش میكند ساكت باشند تا ضبط انجام شود. صدا، دوربین، حركت، كار ضبط این پلان آغاز میشود. صحنه بخوبی گرفته میشود. مردانی و مشایخی برای اینكه كار طبیعی به نظر بیاید، درعین بیان كردن دیالوگ كمی نان لقمه میكنند و میخورند. هوا گرم است و كره روی میز در حال آب شدن است. این هم از دیگر مشكلاتی است كه تصویربرداری را در تابستان مشكل میكند.این پلان گرفته میشود و زندی راضی است. اما به دلایلی میخواهد كار دوباره تكرار شود. برداشت دیگری از این پلان گرفته میشود. باز به خاطر گرمی هوا كارگردان از بچههای گریم میخواهد عرق روی پیشانی مشایخی را پاك كنند. در برداشت بعدی كه همه چیز آماده است در میان كار صدایی از بیرون مزاحمت ایجاد میكند و صدابردار كات میدهد. بعد از قطع این صدای مزاحم كار سریع آغاز میشود. بالاخره برداشت چهارم قطعی میشود و زندی از بازیگران گروه تشكر میكند و میگوید خیلی خوب بود، خسته نباشید. كار خانم مدنی (همسر خطاط) برای امروز به پایان میرسد و زندی از وی تشكر میكند او نیز آماده رفتن میشود. گروه در حال استراحت خود را برای پلان بعدی آماده میكنند. فرصت خوبی است كه با مونا زندی صحبت كنم؛ دوست داشتم هرچه زودتر درباره خط رو خط اطلاعات بیشتری كسب كنم. البته قطعا صحبت با استاد مشایخی در اولویت قرار دارد، اما متوجه شدم كه او مشغول آماده شدن برای بازی در پلان بعدی است، به همین دلیل تصمیم گرفتم با وی در فرصت مناسبتری گفتگو كنم.با زندی به گوشه ای از باغ میرویم كه كمی از هیاهوی صحنه دورتر باشیم و با هم راحتتر صحبت كنیم.در ابتدا از وی درباره حضورش در تلویزیون و ویژگیهای مجموعه راه شیری جویا میشوم، او میگوید: مجموعه راه شیری قصههای كوتاه سریالی است كه هر كارگردان 6 قسمت آن را میسازد و خوشبختانه مانند سریال قرار نیست قصهها كش پیدا كنند تا به نتیجه برسند. این فرم در عین كوتاهی شكل فیلم تلویزیونی هم ندارد و چیزی ما بین این دو است.این مجموعه از 13 اپیزود 6 قسمتی تشكیل شده كه هر كدام آنها را یك كارگردان با یك قصه متفاوت میسازد. اما این اپیزودها از طریق شخصیتها و لوكیشنها با هم ارتباط پیدا میكنند. خود این طرح و بخصوص لینك بازیگران برای من جذابیت داشت و فكر میكنم تا به حال در تلویزیون تجربه نشده است. اگر این پروژه موفق شود، میتوان حس كرد كه در تلویزیون نیز كارهای جدید با نگاههای متفاوت در حال شكلگیری است.به هر حال مجموعه راه شیری برای من كه تا كنون با تلویزیون همكاری نكرده بودم، جذابیتها و ویژگیهای خاصی داشت. تمام كارگردانانی كه با این پروژه همكاری میكنند، از نسل جوان سینما هستند كه خود این موضوع كار را متفاوت میكند. آنها نگاهی از جنس سینما را وارد تلویزیون میكنند. اگر كار با همین شكل و كیفیت ادامه پیدا كند میتوان به نتیجه آن امیدوار بود. وی درباره فیلمنامه خط رو خط میگوید: سرپرست فیلمنامه نویسان این مجموعه احمد رفیع زاده است. او ربط بین قصهها و لینك بازیگران را مشخص میكند تا این كاراكترها بتوانند قصه ای را با خود به اپیزود دیگر ببرند و به نوعی مانند یك عابر گذری نباشند و با مخاطب ارتباط لازم را برقرار كنند. از ابتدا هم كه من به این پروژه پیوستم قرار بود هر كارگردانی قصه خود را انتخاب كند و خودش كار را بازنویسی كند. از همان ابتدا صحبت از قصه آماده نبود. كار ما نیز در حد یك طرح بود. وقتی قصههای مجموعه را خواندم از خط رو خط خوشم آمد كه البته عنوانش «پاركینگ» بود. در واقع من ایده جابهجایی موبایل را ازاین كار گرفتم و بعد فیلمنامه را با آزاد جعفریان (پسر حسین جعفریان فیلمبردار) نوشتم كه به خط رو خط تبدیل شد. این اپیزود از قصهای اجتماعی و امروزی برخورداراست وطبقه فرهنگی متوسط رو به بالای جامعه را به تصویر میكشد. خط رو خط در ارتباط با زندگی چند تا زوج است كه هر كدام مشكلاتی دارند. با جابه جایی دو موبایل این خانوادهها با هم ارتباط برقرار میكنند. قصه فیلم، اجتماعی، رئالیستی و مفرح است. زندی در انتخاب بازیگران مجموعه با دقت و حوصله جلو رفته است، وی در این باره گفت: از ابتدای قصه كه كار نگارش را دنبال میكردم تصویر هیچ بازیگری در ذهنم نبود. البته به جز رویا نونهالی. زیرا من هر كاری كه مینویسم در ابتدا به او فكر میكنم. از زمانی كه شخصیت خطاط وارد قصه خط رو خط شد من فقط آقای مشایخی را مدنظر داشتم. مابقی شخصیتهای داستان كم كم وارد قصه شدند. بهطور نمونه رویا جاوید نیا را قبل از اینكه در فیلم عصر جمعه با هم همكاری كنیم میشناختم و حس كردم به شخصیت میترا داستان ما خیلی نزدیك است.البته رویا جاوید نیا در اپیزود «تحقیر» ایرج كریمی نیز در حد یك سكانس بازی داشته است.البته ما در ابتدا این بازیگر را انتخاب كردیم و وی در اپیزود كریمی بازی كرد. قصه خط رو خط قصه بازیگر نیست. اگر ما میخواستیم از بازیگری كه تماشاگر از او ذهنیت دارد استفاده كنیم، خیلی طول میكشید تا این گذشته و ذهنیت را از تماشاگر جدا كنیم و ما در شش قسمت این فرصت را نداشتیم. به همین دلیل سعی كردیم از بازیگرانی استفاده كنیم كه مخاطب از آنها ذهنیت كمتری دارد و با همین كاراكتری كه بازی میكنند به مخاطب معرفی شوند.وی درباره صحنه امروز چنین توضیح داد، امروز فرغونی از ساختمان كناری كه در حال ساخت است، روی پشت بام خانه خطاط میافتد و سقف آن را خراب میكند. ما با همین بهانه وارد خانه خطاط میشویم. مردانی (مراد) كارگرساختمان است كه حالا بعد از گذشت مدتها با خطاط رفیق شده و با او درباره ازدواج خود صحبت میكند. صحبتهای من و زندی تمام میشود و دوباره به صحنه برمیگردیم. قرار است سكانسی با حضور سینا رازانی (همایون پسر خطاط) و یك نابازیگر (امیرحسین) كه قصد ساخت خانه را دارد، گرفته شود. دختر كوچكی به نام هستی به همراه مادرش وارد لوكیشن میشوند. همه بخوبی او را میشناسند با همه دست میدهد و سلام میكند. كودك بسیار زیبا وشیرینی است او قرار است نقش فرزند امیرحسن را بازی كند. جای دوربین نسبت به پلان قبلی تغییر میكند و گروه این بار درقسمت پذیرایی را به سمت باغ باز میكنند. تاب كوچكی در انتهای تصویر دیده میشود كه قرار است هستی روی آن بنشیند و همراه با آقای خطاط تخمههای گل آفتابگردان را بكنند. در داخل نیز همایون و امیرحسین با هم درباره ساخت خانه صحبت میكنند. تمرین انجام میشود و پس از مدتی دوباره با صدای درنا مدنی كار آغاز میشود. چند برداشت از این صحنه گرفته میشود. قرار است مابین صحبتهای امیرحسین و همایون، هستی وارد خانه شود و بگوید «بابا ببین چقدر برات تخمه چیدم ؟» هستی بخوبی بازی میكند و تمام برداشتها را دوباره با همان شور ابتدایی تكرار میكند. بالاخره این پلان با نظر زندی قطعی میشود و كار هستی قصه نیز به اتمام میرسد. اما همچنان با بچههای گروه در حال بازی كردن است. خوشبختانه كار استاد مشایخی نیز برای امروز به پایان رسیده است، با زندی به سراغش میرویم تا بتوانم چند لحظهای با وجود اینكه خسته است، از صحبتهایش استفاده كنم. وی درباره حضور خود در خط رو خط گفت: مونا زندی كار سینمایی میسازد و من معتقدم كسانی كه در سینما فعالیت دارند با دقت بیشتری كار را دنبال میكنند. اساسا كار سینما با تلویزیون بسیار فرق دارد. زندی كارگردان حرفه ای و باسوادی است. در گرفتن تك تك سكانسها، بازیها و میزانسنها دقیق عمل میكند. من از اینكه با چنین خانمی همكاری میكنم، بسیارلذت میبرم. او جای دختر من است و این كار مانند این است كه پدری در مقابل دوربین دختر خود قرار میگیرد. مراحل تصویربرداری این اپیزود به قدری خوب طی میشود كه من احساس خستگی نمیكنم. مابین صحبتهای ما هستی میآید و برای آقای مشایخی میوه میآورد. او با خوشرویی میوه را میگیرد و گوشه لپش را بوسه میزند. مشایخی درباره نقش خطاط در اپیزود خط رو خط میگوید: من وقتی فیلمنامه را خواندم و با كارگردان صحبت كردم او اصرار داشت من این نقش را بازی كنم و من هم قبول كردم. خطاط در این قصه با همسر و پسرش همایون زندگی میكند و مابقی فرزندانش در خارج از كشور هستند. به هر حال به خاطر دوری از فرزندانش غمی در خود احساس میكند. ساعت نزدیك 7 بعد از ظهر است و كار گروه هم كم كم در حال اتمام است. رامین عباسیزاده تهیه كننده نیز مابین صحبتهای من و استاد مشایخی وارد لوكیشن میشود. از آنجا كه میدانم زیاد اهل مصاحبه نیست، فقط با او احوالپرسی میكنم. من به همراه مونا زندی از گروه خداحافظی میكنیم. در راه برگشت با هم درباره انتخاب وزرای كابینه دولت دهم، معاونت سینمایی، جشنواره سینما حقیقت و هر چیزی كه مربوط به آینده سینمای ایران است، صحبت میكنیم. با وجود كار فشرده امروز، خسته نیست و مشتاقانه دوست دارد كار جدیدی را در سینما آغاز كند. نزدیك پارك وی از ماشین او پیاده میشوم و امیدوارم بزودی این مجموعه را كه كار جدید و متفاوتی در تلویزیون محسوب میشود، ببینیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 821]
صفحات پیشنهادی
داستان چند زندگی روی خط تلفن همراه
داستان چند زندگی روی خط تلفن همراه. خط رو خط در ارتباط با زندگی چند تا زوج است كه هر كدام مشكلاتی دارند. با جابه جایی دو موبایل این خانوادهها با هم ارتباط ...
داستان چند زندگی روی خط تلفن همراه. خط رو خط در ارتباط با زندگی چند تا زوج است كه هر كدام مشكلاتی دارند. با جابه جایی دو موبایل این خانوادهها با هم ارتباط ...
عروس، کابوس، افسوس، بلوتوس
در عروس، کابوس، افسوس، بلوتوس ، چند اپيزود به عرصه ظهور مي رسد، اپيزودهايي مستقل كه در عين استقلال ، از خط ارتباطي اي مانند همان بند ناف ... نشان دهد و مقدمه اي شود براي ورود داستان زندگي مرد و زن که در اپيزود دوم ، مرد(شوهر) ... او با همسرش از طريق تلفن (تلفن همراه ) مشغول صحبت است که مردي گوشي او را مي دزدد و او ...
در عروس، کابوس، افسوس، بلوتوس ، چند اپيزود به عرصه ظهور مي رسد، اپيزودهايي مستقل كه در عين استقلال ، از خط ارتباطي اي مانند همان بند ناف ... نشان دهد و مقدمه اي شود براي ورود داستان زندگي مرد و زن که در اپيزود دوم ، مرد(شوهر) ... او با همسرش از طريق تلفن (تلفن همراه ) مشغول صحبت است که مردي گوشي او را مي دزدد و او ...
گزارشی از پشت صحنه سريال «روز حسرت»
با كمك نور گوشي تلفن همراه، از پله ها بالا ميروم. ... چند خط فيلمنامه ميخواند، چند كلمه با مقدم صحبت ميكند، سركي به صحنهاي كه در حال آمادهسازي است ... بي پروا را بازي ميكنم كه شيدايياش منجر به رخ دادن ماجراهاي بسياري در زندگي او ميشود. ... داستان آن كاملا فرق ميكند به همين دليل، هم فضاها متفاوت است و هم ماجراها. ...
با كمك نور گوشي تلفن همراه، از پله ها بالا ميروم. ... چند خط فيلمنامه ميخواند، چند كلمه با مقدم صحبت ميكند، سركي به صحنهاي كه در حال آمادهسازي است ... بي پروا را بازي ميكنم كه شيدايياش منجر به رخ دادن ماجراهاي بسياري در زندگي او ميشود. ... داستان آن كاملا فرق ميكند به همين دليل، هم فضاها متفاوت است و هم ماجراها. ...
در پشت صحنه روز حسرت چه مىگذرد؟
با كمك نور گوشی تلفن همراه، از پله ها بالا میروم. اولین كسی كه در راهرور میبینم ... چند خط فیلمنامه میخواند، چند كلمه با مقدم صحبت میكند، سركی به صحنهای كه در ... بازی میكنم كه شیداییاش منجر به رخ دادن ماجراهای بسیاری در زندگی او میشود. ... داستان آن كاملا فرق میكند به همین دلیل، هم فضاها متفاوت است و هم ماجراها. ...
با كمك نور گوشی تلفن همراه، از پله ها بالا میروم. اولین كسی كه در راهرور میبینم ... چند خط فیلمنامه میخواند، چند كلمه با مقدم صحبت میكند، سركی به صحنهای كه در ... بازی میكنم كه شیداییاش منجر به رخ دادن ماجراهای بسیاری در زندگی او میشود. ... داستان آن كاملا فرق میكند به همین دلیل، هم فضاها متفاوت است و هم ماجراها. ...
ادعاها درباره دولت الکترونیک؛ به سخن کار بر آید؟!
داستان قیمت و سرعت اینرنت پرسرعت در ایران را همه کاربران ایرانی میدانند؛ همه ... از پاکستان و افغانستان هم عقبایماین سکه اما روی دیگری هم دارد: کشوری که طبق سند ... این کشور جنگزده اکنون ۴ اپراتور تلفن همراه خصوصی و یک اپراتور دولتی تلفن ثابت ... دامن زدن به اختلافات قومي و مذهبي خط قرمز فعاليتهاي سايتهاي خبري است ...
داستان قیمت و سرعت اینرنت پرسرعت در ایران را همه کاربران ایرانی میدانند؛ همه ... از پاکستان و افغانستان هم عقبایماین سکه اما روی دیگری هم دارد: کشوری که طبق سند ... این کشور جنگزده اکنون ۴ اپراتور تلفن همراه خصوصی و یک اپراتور دولتی تلفن ثابت ... دامن زدن به اختلافات قومي و مذهبي خط قرمز فعاليتهاي سايتهاي خبري است ...
وقتی باید به فناوری لعنت فرستاد!
دانش > فناوری - امروزه زندگی ما به شدت با فناوری عجین شده است. ... ماشین رنوی وی روی ریل آهن پارک شده بود. طی چند ثانیه بعد، وی با وحشت مشغول تماشای ماشین خود بود که پس از اینکه قطار با آن تصادف کرد، حدود یک کیلومتر روی خط آهن کشیده شد. ... وی در این رابطه به طیف وسیعی از ابزارهای مدرن، از گوشیها تلفن همراه گرفته ...
دانش > فناوری - امروزه زندگی ما به شدت با فناوری عجین شده است. ... ماشین رنوی وی روی ریل آهن پارک شده بود. طی چند ثانیه بعد، وی با وحشت مشغول تماشای ماشین خود بود که پس از اینکه قطار با آن تصادف کرد، حدود یک کیلومتر روی خط آهن کشیده شد. ... وی در این رابطه به طیف وسیعی از ابزارهای مدرن، از گوشیها تلفن همراه گرفته ...
درباره چند نمایش اجرا شده در شهر تهران
درباره چند نمایش اجرا شده در شهر تهران. ... به یک سلسله گفت وگوهای تلفنی با تلفن همراه (با این فرض که تاکنون در تئاتر تجربه نشده است ... یا انتقال آن به یک خط افقی با حداقل نوانسهای عمودی در «رقص روی لیوانها» بود (و در نهایت ... مثل هملت و افلیای کودک عاشق عروسک بازی و ادامه زندگی کودکی و ماندن در دنیای تخیلات اند ...
درباره چند نمایش اجرا شده در شهر تهران. ... به یک سلسله گفت وگوهای تلفنی با تلفن همراه (با این فرض که تاکنون در تئاتر تجربه نشده است ... یا انتقال آن به یک خط افقی با حداقل نوانسهای عمودی در «رقص روی لیوانها» بود (و در نهایت ... مثل هملت و افلیای کودک عاشق عروسک بازی و ادامه زندگی کودکی و ماندن در دنیای تخیلات اند ...
خاطره یک داستان ازدواج تلخ اینترنتی
خاطره یک داستان ازدواج تلخ اینترنتی. ... خوزستان با مادرش تلفنی اعلام وضعیت می کرد صبح ساعت چند از خواب بیدار شده من چکار کردم و . ... بمونیم و دخــترک را به همراه خودم آوردم او همش به من سرکوفت زندگی در روستا و فرهنگ پایین ... حرفه ای کلاس تعمیرات تلفن همراه می رفتم تا حرفه ای بیاموزم برای آینده ام مغازه ای بگذارم ...
خاطره یک داستان ازدواج تلخ اینترنتی. ... خوزستان با مادرش تلفنی اعلام وضعیت می کرد صبح ساعت چند از خواب بیدار شده من چکار کردم و . ... بمونیم و دخــترک را به همراه خودم آوردم او همش به من سرکوفت زندگی در روستا و فرهنگ پایین ... حرفه ای کلاس تعمیرات تلفن همراه می رفتم تا حرفه ای بیاموزم برای آینده ام مغازه ای بگذارم ...
مكملهاي غذايي خارج از داروخانه
داستان چند زندگی روی خط تلفن همراه · استرس زنان در محیطهای کاری · معاون استاندار فارس:تغيير ذائقه نسل جديد بايد مديريت شود ...
داستان چند زندگی روی خط تلفن همراه · استرس زنان در محیطهای کاری · معاون استاندار فارس:تغيير ذائقه نسل جديد بايد مديريت شود ...
نگاهی به فیلم "زن دوم" ساخته سیروس الوند گرفتار در حصار ...
همین چند سال پیش بود که فرشته طائر پور (تهیه کننده شناخته شده سینمای کودک) و ... شروع فیلمنامه با گره افکنی خوبی همراه است. در جشن کوچک و خودمانی سومین ... سال قبل مهتاب را از خود رانده، با شنیدن داستان زندگی دختر عمویش حاضر می شود برای ... به زیر سوال رفته؛ شخصیت ها دوازده سال قبل گوشی های تلفن همراه روز را به دست ...
همین چند سال پیش بود که فرشته طائر پور (تهیه کننده شناخته شده سینمای کودک) و ... شروع فیلمنامه با گره افکنی خوبی همراه است. در جشن کوچک و خودمانی سومین ... سال قبل مهتاب را از خود رانده، با شنیدن داستان زندگی دختر عمویش حاضر می شود برای ... به زیر سوال رفته؛ شخصیت ها دوازده سال قبل گوشی های تلفن همراه روز را به دست ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها