تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804238729
«عکس‌های فوری» به بازار نشر رسیدند
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: به قلم سهیلا بسکی/
«عکس‌های فوری» به بازار نشر رسیدند
شناسهٔ خبر: 2510826 چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۲
فرهنگ > تازه های نشر ایران
مجموعه داستان «عکس های فوری» نوشته سهیلا بسکی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب به عنوان صد و چهاردهمین عنوان «داستان ایرانی» و چهل و هشتمین کتاب «داستان های کوتاه» انتشارات ققنوس منتشر شده است.این کتاب ۳۶ داستان کوتاه از سهیلا بسکی را شامل می شود که اسامی شان به ترتیب عبارت است از:پیشکار، تاجر شیرازی، خدمتکار، آینه، راهنمای دفتر املاک، رفتگر، زهرا، قاضی، گربه، ماشین پا، مکانیک، نقاش، نگهبان گنج، هنرمند، بازار تهران، لاله زار، خیابان‌های منوچهری، میدان ولیعصر، راه آهن، انستیتو پاستور، دبستان، تاکسی تلفنی، باجه بلیت فروشی، بازار ارز، پاساژ، پلاژ گل سرخ، دفینه، جمعه پاییزی تهران نو، گل فروشی امام زاده عبدالله، گورستان بهشت زهرا، باغ ایرانی، شهرستانک: ییلاق قدیمی تهران، منجیل، سنگر، زواره، جاده تهران - رشت.داستان «تاکسی تلفنی» را از این کتاب می خوانیم:تاکسی به راه می افتد؛ راننده دهنی بیسیم را برمی دارد و دکمه تماس را فشار می‌دهد: «کد ۸۴، مقصد خیابان معلم، از میدان آرژانتین.»صدای زنی، اندکی عشوه گرانه، برمی خیزد: «۸۴ هستید، متشکرم ۸۴...» و با پف کوتاه ملایمی خاموش می شود.شاخه‌های درختان بلند حاشیه میدان در باد می لرزند. برگ های زرد می‌چرخند و در انبوه برگ‌های پراکنده بر چمن گم می‌شوند. فواره‌ها، سرد و سپید بر تندیس های سنگی آب نمای میدان فرو می ریزند. تاکسی میدان را دور می زند.صدای زن با خش خش ملایمی برمی خیزد: «کد ۱۱۴، خانم رویایی، در خیابان نفت، کوچه چهارم، شماره ۲۴...» پف ملایم... «زنگ در کار نمی کند، لطفا منتظر بمانید.»ابر سیاهی از فراز تپه ماهورهای کناره اتوبان بالا می آید. روی ایوان ساختمانی از سنگ سپید، یک شلوار بچه گانه زردرنگ در باد می لرزد.خش خش ملایم و این بار صدای زن جدی و موقر است: «مجلس ختم مادر ِ کد ۱۰۵، فردا ساعت پنج بعد از ظهر در مسجد شیشه، خیابان...»راننده آهی می کشد، دکمه ای را می فشرد و رادیو را روشن می کند.این کتاب با ۱۳۵ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷ هزار تومان منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
-
گوناگون
پربازدیدترینها