واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ** روابط ايران و مصر در بستر تعاملات تاريخي ------------------------------------------------- بعد از شكلگيري دولتهاي مستقل در دو كشور در دهه1920 ميلادي (1299 خورشيدي)، روابط ايران و مصر در شكل نوين خود و در چارچوب روابط ديپلماتيك ميان دو دولت آغاز شد. در سال 1921 (1300 خورشيدي) براي اولين بار سفارت ايران در قاهره گشايش يافت و چهار سال بعد در سال 1925 ميلادي (1304 خورشيدي)، مصر به تاسيس سفارتخانه در ايران اقدام كرد. اين روابط تا دهه 1970 ميلادي (1348 خورشيدي) با فراز و نشيبهايي روبهرو بود. در دوره اول، از سال 1921 تا1961 (1300-1340)، دو دولت پادشاهي ايران و مصر، متاثر از اراده قدرت استعماري انگليس، روابطي عادي اما كماثر و بيتحرك داشتند. اما اين روابط در سال 1961 ميلادي (1340 خورشيدي) با روي كار آمدن «جمال عبدالناصر» رييس جمهور مليگراي مصر با چالشهايي روبهرو شد. سياستهاي ضد استعماري عبدالناصر و در عين حال گرايشهاي وي در ضديت با جريانات اسلامي شيعي باعث گرديد كه روابط ايران و مصر تيره شود از آن رو كه حاكمان وقت ايران به دليل گرايش به قدرت استعماري بريتانيا و روابطي كه با رژيم صهيونيستي داشتند، مايل به تحكيم روابط با حكومت مليگراي ناصر نبودند. اقدامات عبدالناصر در ضديت با جنبشهاي اسلامگرا به خصوص فشارهايي كه متوجه سيد قطب و ديگر رهبران ديني مصر گرديد، نگاه مردمي جامعه به شدت دينگراي ايران را به حكومت مصر تغيير داد. اما از سال 1972 ميلادي (1351 خورشيدي) و پس از روي كار آمدن «انور سادات» جانشين عبدالناصر و سازش با رژيم صهيونيستي، زمينه براي مداخله قدرتهاي خارجي از جمله آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي فراهم شد و بدين ترتيب ارتباط ميان دولت غربگراي محمدرضا پهلوي و انور سادات تقويت شد و از اين زمان، به رغم خواست ملتها، روابط ايران و مصر گسترش يافت، به گونهاي كه سرمايهگذاريهاي اقتصادي ايران در مصر در سالهاي 1970 تا 1979 (1348- 1357 خورشيدي) يعني سال پيروزي انقلاب اسلامي، به سرعت رشد كرد و دولت شاهنشاهي ايران و دولت مصر به دو متحد استراتژيك غرب تبديل شدند. اما با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، اين روابط در قالب ديگري كاهش يافت. حادثه ترور انور سادات در سال 1360 خورشيدي تبعاتي براي روابط ايران و مصر به وجود آورد كه اگرچه موانع ظاهري و جانبي را بر سر راه از سرگيري روابط ميان دو كشور قرار داد، اما به نظر مي رسد اين موانع جانبي و تشريفاتي تا به امروز به قوت خود باقي مانده و اجازه نداده است دو كشور آن طور كه مايل هستند روابط ديپلماتيك خود را از سر بگيرند. تنها تحول مهم در دهه دوم انقلاب اسلامي (1990 به بعد)، مبادلات فرهنگي، علمي و افزايش رفت و آمد چهرههاي ديني، علمي و فرهنگي و فعال شدن برخي نهادهاي فرهنگي بود. در دهه سوم روابط، ايران و مصر طيفي از نزديكي مناسبات تا دوري از روابط را تجربه كردند. در سال هاي اول با تمركز بر مشتركات فرهنگي و اسلامي تلاش شد تا اين روابط گسترش يابد كه تحول عملي در حاشيه اجلاس وزراي خارجه كشورهاي سازمان كنفرانس اسلامي در شهر كوالالامپور به وقوع پيوست و آن زماني بود كه دو وزير خارجه وقت ايران و مصر با يكديگر ديدار كردند. عمرو موسي و كمال خرازي در اين ديدار به توافق رسيدند كه هر چه زودتر روابط كامل سياسي ميان دو كشور را از سر گيرند. بعد از اين ديدار هيات پارلماني جمهوري اسلامي ايران از مصر ديدار و بر گسترش مناسبات تاكيد كردند. در دوره بعد از رياست جمهوري محمد خاتمي، مصر و ايران بيش از آنچه كه تصور مي شد از يكديگر دور شدند و با موضع گيري هاي جديد حسني مبارك بر ضد شيعيان عراق و منطقه خليج فارس دامنه اختلافات ميان دو كشور ابعاد تازه اي يافت و دولت ايران براي بهبود روابط خود با مصر، يك بار ديگر بايد راه رفته را تجربه مي كرد. سخنان محمود احمدي نژاد رييس جمهوري اسلامي ايران در اواخر ارديبهشت ماه سال 1386در امارات عربي متحده مبني بر آمادگي ايران براي راه اندازي سفارتخانه در قاهره نقطه عطفي براي برقراري روابط دوباره ميان دو كشور بود. روابط جمهوري اسلامي ايران و مصر با برقراري خط هوايي وارد نقطه عطفي شد كه به نظر مي رسد مي توان آن را مرحله جديدي از روابط تلقي كرد. ** ايران، مصر و آمريكا: رقابت ها و چالش ها -------------------------------------------------- ايران و مصر به دليل شرايط جغرافيايي و ژئوپليتيك حساس كه در خاورميانه دارند همواره مورد توجه قدرت هاي بزرگ بويژه ايالات متحده بوده اند. در سال هاي پيش از انقلاب اسلامي در ايران، اين روابط سه وجهي در چارچوب اهداف و منافع ملي آمريكا در منطقه تعريف گرديده بود و بر اساس اين روابط، ايران با مصر ، و هر كدام با آمريكا روابط گسترده اي داشتند به نحوي كه اين روابط در چارچوب روندهاي منطقه اي شكل متوازني به خود گرفته بود. اما با پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز جنگ تحميلي، اين روابط در چارچوب ايالات متحده و مصر دنبال گرديد و قاهره به عنوان نقطه اتصال مناسبات منطقه اي آمريكا در خاورميانه فعاليت كرد. ايالات متحده در طي سال هاي بعد و با تلاش ايران و مصر براي نزديكي بيشتر در حوزه هاي منطقه اي تبديل به نقطه جدا كننده اي شد كه گسترش اين روابط را در مسير منافع خود نمي ديد. از ديگر سو، روابط ايران و مصر نيز در قالب روندهاي منطقه اي قرار گرفت كه اين روندها در چارچوب موضوعاتي همچون؛ موضوع فلسطين، موضوعات تاريخي و ماهيت شيعي دولت ايران تعريف گرديد. بر اين اساس، روابط ايران و مصر در شرايطي ايجاد و در شرايطي با فراز و نشيب هايي ادامه يافته كه همواره بازيگر سومي در مسير اين روابط منافع خود را جست وجو كرده است. ** ايران و مصر در حوزه روند صلح خاورميانه ------------------------------------------------ بحث باصطلاح صلح خاورميانه و مساله فلسطين از مهم ترين مسائل اختلافي ميان ايران و مصر براي سال هاي متمادي بوده است. پيش از انقلاب اسلامي، حكومت پهلوي با سكوت در برابر اسراييل عملا روابط خود را با مصر زمان ناصر كاهش داد اما با روي كار آمدن انور سادات و صلح با اسراييل، روابط ايران و مصر نيز رو به بهبود حركت كرد. اما جهت گيري ايران در قبال مساله فلسطين پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دگرگوني عمده اي پيدا كرد به طوري كه ايران و مصر از دو ديدگاه متفاوت حمايت كردند. جمهوري اسلامي با حمايت از حماس و حزب الله از مقاومت و مبارزه با رژيم صهيونيستي دفاع مي كند و مذاكره با رژيم صهيونيستي را خيانت به آرمان هاي اسلام و مردم فلسطين مي داند در حالي كه مصر با حمايت از فتح و تشكيلات خودگردان و به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي مايل به برقراري صلح ميان تشكيلات خودگردان و اين رژيم است. رويكردهايي كه مي تواند در قالب بستر تاريخي روابط اين دو كشور و رقابت هاي منطقه اي و تاثيرپذيري مصر از بازيگران فرامنطقه اي به ويژه ايالات متحده تبيين شود. ** روابط ايران و مصر: چارچوب سازي براي آينده ----------------------------------------------------- چارچوب روابط ايران و مصر با يك منحني از موضوعات متنوع همراه بوده كه از سال هاي گذشته به امروز رسيده است و در حالي كه در هر دو كشور دولت هاي متعددي بر سر كار آمده اند اما ميراث تاريخي اين روابط در قالب مناسبات باقي مانده است. در دوران رياست جمهوري احمدي نژاد نيز تلاش هاي گسترده اي براي برقراري و گسترش روابط بين دو كشور صورت گرفت و رييس جمهوري اسلامي ايران بارها در موضع گيري ها خواهان برقراري اين رابطه شده و حتي اعلام كرد در صورت همكاري قاهره، تهران حاضر است در عرض 24 ساعت سفارت ايران در مصر را بازگشايي كند و حتي در صورت دعوت رسمي به اين كشور، سفر خواهد كرد. هر چند از طرف مصر كمتر شاهد ارسال پيام دوستي هستيم اما تلاش هاي دولت نهم و دهم نسبت به دولتهاي قبل از خود به برقراري و گسترش مناسبات، اين گمانه را در ذهن پديد مي آورد كه ممكن است جمهوري اسلامي ايران از اين عنصر بازدارنده عبور كند. اعلام آمادگي ايران براي داير كردن سفارت مصر در ايران، سفر حسين ضرار معاون وزير امور خارجه مصر در امور آسيا به تهران در پاسخ به سفر عباس عراقچي معاون سابق وزير امورخارجه به قاهره را كه در چارچوب بررسي روابط دوجانبه و رايزني مستمر به منظور دستيابي به توافق و بهبود فضاي حاكم بر روابط دو كشور صورت گرفت، مي توان نشانه هاي گسترش روابط تلقي كرد. همچنين ايران و مصر توافقنامه مشتركي در خصوص برقراري خط پرواز مستقيم بين تهران و قاهره امضا كردند كه گام مثبتي در عرصه ديپلماتيك دو كشور محسوب شده و به منزله حلقه هايي از زنجيره اقدامات ديپلماتيك براي ايجاد تفاهم و نزديكي به حساب مي آيد. در چنين فضايي به نظر مي رسد، جمهوري اسلامي ايران و مصر در مسير چارچوب سازي براي احيا و بازتعريف روابط گام برداشته اند. چارچوب سازي در روابط بدين معنا خواهد بود كه بستر مناسبات از ميراث تاريخي خارج شده و در مسير نگاه به آينده قرار گيرد، رويكردي كه اين دو كشور را قادر مي سازد تا عناصر فرامنطقه اي را از منافع دوجانبه و متقابل خارج كرده و در مسير مناسبات مستقل از طرف سوم قرار دهد. تحقيق**م.ا**1358
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 700]