واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
یادی از دکتر صادق طباطبایی؛ سیاسیمرد موسیقی شناس وبلاگ > مختاباد، سید ابوالحسن - امروز (پنج شنبه هفتم اسفند) نت پایانی زندگی دکتر صادق طباطبایی نواخته شد.درگذشت دکتر صادق طباطبایی نگارنده را به سالهای پایانی دهه هفتاد برد، زمانی که روزنامه آفتاب امروز منتشر میشد و صفحات تاریخ و اندیشه آن زیر نظر نگارنده اداره میشد.
چند جلسهای به منزلش در سربالایی ابتدای خیابان کامرانیه رفتم. در طبقه اول پیانویی قرار داشت و او تکیه بر این ساز باشکوه از خاطرات خود در پاریس با امام خمینی(ره) میگفت و روزهای ابتدایی انقلاب و ماجراهایی که بر او و همنسلان او رفت.آن خاطرات برای نخستین بار در دو یا سه شماره روزنامه آفتاب امروز منتشر شد اما در همان روزها بود که او در ذیل این خاطرات به نکاتی درباره موسیقی و آشنایی اش با موسیقی گفت. از برخی خاطراتش با امام(ره) سخن گفت و شوخطبعی هایی که امام با او میکرد که گاه نمک بازی سیاست بود.
جذابیت ماجرا اما زمانی بود که او خاطراتی از داییاش امام موسیصدر گفت. خاطراتی که به جهت علاقهمندی من به موسیقی سخت کنجکاوم کرد که فقیهی در طراز آن بزرگوار به موسیقی چگونه نگاهی دارد. آن دیدگاهها بعدها در گفت وگویی که یکی از سایتها با ایشان انجام داد به تفضیل آمده است و و البته در کتاب سه جلدی خاطراتش هم نکاتی در این زمینه میتوانیم بیابیم.
من اما گمان میکردم که آقای طباطبایی به موسیقی از موضع تفنن نظر میکند تا اینکه سالهای اولیه دهه هشتاد شد و اجرای ارکستر سمفونیک تهران به رهبری لوریس چکناوریان. 5 یا ده شب اجرای برخی از آثار شاخص از بزرگان موسیقی کلاسیک غرب اجرا شد. بروشور این مجموعه اجراها مملو از اطلاعات بکر و دست اول درباره این اجراها و توضیحات دقیق و فنی درباره آهنگها و قطعات و سمفونیها بود که با تمامی بروشورهای قبل و بعد از این اجراها که عموما در تالار وحدت توزیع میشد تفاوتهای کیفی و اساسی داشت.، پرسشی بزرگ در ذهنم جوانه زد که آیا کسی خاص این بروشور را نوشته است؟. در یکی از همین روزها در جایگاه ویژه دکتر صادق طباطبایی را دیدم که محو تماشای اجراست و در میانه دو اجرا در صحبتی که با او داشتم دریافتم که بروشور را او قلمی کرده است.قلمی روان با توصیفاتی دقیق و ظریف که تنها از کسیبرمیآمد که درک و دریافتی چند وجهی از موسیقی کلاسیک غرب دارد و آن را به نوعی درونی کرده و علاوه بر آن مطالعات گستردهای در این زمینه صورت داده است.
بعدها فهمیدم که او از نوجوانی با موسیقی دمخور بود و آشنایی دقیقی با موسیقی سنتی و دستگاهی ایران داشت. همنشینی او با مرحوم پرویز یاحقی و بعدها مرحوم پرویز مشکاتیان و جمعی از موزیسینهای شاخص هم از علاقهمندی و شیفتگی او حکایت میکرد.
یادداشتی که از او بعد از درگذشت مرحوم مشکاتیان منتشر شد (زمانی که در دوسلدورف بود) از همنشینی و همراهی او با دقایق و ظرایف زندگی آن زنده یاد خبر میداد و نشان میدادکه درکی چندجانبه از کار این نابغه موسیقی معاصر ایران دارد. در همین یادداشت بود که او از کار سترگ پرویز مشکاتیان روی شعر معروف «عقاب» شادروان دکتر پرویز ناتل خانلری سخن گفت و افزود که آن مرحوم 8 سالی روی این قطعه کار کرد و آرزو داشت آن را با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کند. به گمان مرحوم طباطبایی ،این اثر مرحوم مشکاتیان در طرازی جهانی قرار داشت و او در همین یادداشت با مثال آوردن از سمفونی شماره 9 بتهوون و توصیف چگونگی ساختن آن برای مخاطب به نوعی نظیرهسازی بین اثر عقاب مشکاتیان و سمفونی کرال بتهوون ، بر استعداد شگفت مرحوم مشکاتیان صحه گذاشت. حتی نوشت که قرار بود تحلیلی از آن مرحوم روی آثار عارف و شیدا منتشر شود که آن هم فرصت انتشار نیافت و دریغ و درد که شش سال بعد از فوت آن مرحوم هنوز هم فرصت انتشار پیدا نکرد.
با پیانو آشنا بود وآن را خوب مینواخت.در دو دهه آخر عمرش گرایشی ویژه به نواختن پیانو ایرانی با سبک مرتضیخان محجوبی پیدا کرده بود، سبکی که با ساختار و روحیه او که همهگاه به دنبال فضایی معنوی در موسیقی شرق بود همخوانی داشت. و آثاری ضبط شده هم با مرحوم یاحقی و منصور صارمی و مرحوم حسین قوامی(فاختهای) دارد که به گمانم جا دارد بازماندگان و خانواده آن مرحوم دست به انتشار اینآثار بزنند. به خصوص که خودش در گفت وگویی از ضبط اجراهای بسیاری با صدای برادر گرامیشان(مرتضی طباطبایی) یاد کردند که همه اینها به همراه خاطرات بعد از انقلاب ایشان میتواند آموزنده و خواندنی باشد.
یکی از مهمترین ویژگیهای آقای طباطبایی خلوتگزیدهگی و سیاست گریزیاش بود به رغم اینکه در سالهای ابتدایی انقلاب در بطن حوادث سیاسی بود و جزو سیاستمداران ارشد،اما از آن پس در عمل به سمت کار فرهنگی در عرصه بیرونی(ترجمه و تالیف کتابهایی در حوزه ارتباطات از جمله آثار نیل پستمن) و هنری(موسیقایی) در درون رفت. گویی دریافته بود که از سیاست چیز دندانگیری نصیب او نخواهد شد و مصداق این شعر حافظ شد که:
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
یادش گرامی بادو امید که خانواده آن مرحوم آثارش( دو جلد باقیمانده از خاطراتش) و نیز برخی از اثار موسیقایی او را منتشر سازند و البته اهل موسیقی نیز قدر و شان این مرد همیشه دوستدار موسیقی را در برنامهای ویژه برای او به جای آورند. این یادداشت روز دوشنبه در روزنامه اعتماد منتشر شد اما در این فاصله نکاتی دیگر به این یادداشت اضافه کردم.
کلید واژه ها: سیدابوالحسن مختاباد -
جمعه 8 اسفند 1393 - 16:16:29
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]