واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به بهانه روز پرستار
فاطمه تارینگو، پرستاری که اسطوره شد
فاطمه تارینگو یکی از پرستاران مازندرانی است که در دوران هشت سال دفاع مقدس و پس از آن به اسطورهای از یک زن مجاهد و پرستاری صبور تبدیل شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از ساری، امروز پنجم جمادیالاولی روز میلاد حضرت زینب (س) است، فکر میکردم ممکن است قلم در اوج شعارزدگی بر هویت «زن بودنت» فرود آید و از سر تعظیم و استیصال بنگارد آنچه را که در وصف تو ناگفتنی است، اما با پرستار بودنت قلم را درمانده کردی! برای نوشتن از پرستار فکر میکردم ممکن است که قلم در اوج شعارزدگی بر هویت «زن بودنت» فرود آید و از سر تعظیم و استیصال مجاهدی که اکنون در میان ما نیست و به بهانه روز میلاد بزرگ پرستار عالم حضرت زینب (س)، احساسی در وجودم رخنه کرد که در وصف او بنگارم تا به احترام این زن مجاهد و پرستار، پرستاران زن و مرد قیام کنند. با پای دل، سری به خاطرات «فاطمه تارینگو» میزنیم، همانجا که میشود ردپای عبور فرشتگان مقرب را پیدا کرد، همانجایی که خیلیها به خدا پیوستند و در کنار فاطمه شهید شدند! همانجا که حسی غریب دارد به وسعت کران تا بیکران. * بانویی که هم مدیر بود و هم پرستار «فاطمه تارینگو» از زنان پشتیبانی جنگ مازندران است، زینبی بود و با الگو گرفتن از این بانوی صبر، صلابت، اسوه جهاد و ایثار قدم به جبهههای هشت سال دفاع مقدس گذاشت، بانویی که در تمام دوران مدیریتی خود لحظهای از فرامین حضرت امام خمینی (ره) غافل نماند. اگر چه به لحاظ دوری مسافت با مناطق جنگی فاصله داشت اما در آن برهه از زمان، به فاصلهها توجه نکرد و از شمال به غرب، طی طریق کرد و به جبهههای حق علیه باطل شتافت. این پرستار مهربان و فداکار، در تهران متولد و بنا به شغل پدرش به قصر شیرین سفر کرد، در سال 1359 با مدرک مامائی از دانشگاه اصفهان فارغالتحصیل و در بیمارستان هلال احمر قصر شیرین مشغول به کار شد که بعد از مدتی کوتاه به سمت رئیس بیمارستان هلال احمر قصر شیرین منصوب شد. در آن شرایط سخت که حجم شهدا و مجروحان به بیمارستان قصر شیرین روزبهروز بیشتر میشد، با مدیریت خوبی که داشت، توانست از عهده پرستاری مجروحان برآید. هرچند که تارینگو، رئیس بیمارستان بود اما از سوگندی که برای حرفهاش خورد، هیچگاه کم نگذاشت و به تیمار مجروحان مشغول بود؛ گاهی با پانسمان مجروحان و عکس و تزریقات و انجام اقدامات ایمنی برای آنها و گاهی نیز با پروندهسازی و زدن پلاک به دستشان، به فرشتگان زمینی خدمت میکرد. گاه مجروحی، حین رسیدگی و مداوا از دنیای خاکی بال برمیکشید و شهید میشد و فاطمه، مبهوت از این ماندن و آنگونه رفتن! * پرستاری که اسطوره شد فاطمه تارینگو، با سقوط قصر شیرین در شهریور 1359 به پادگان ابوذر رفت و با برپایی بیمارستان صحرایی، تا پاییز 1361 مدیریت آنجا را به عهده داشت، مامایی خوانده بود، اما با این حال امدادرسانی به مجروحان را برعهده گرفت. در شرایط سخت، مجروحان به را به عقب (پادگان ابوذر) انتقال میداد، در این پادگان با یک پلاستیک بزرگ به عنوان زیرانداز و چهار تخت سربازی مجروحان را نگهداری میکرد، به تدریج پادگان فضای بیمارستان را به خود گرفت، تا جایی که به عنوان یکی از مراکز بانک خون توسعه پیدا کرد، حتی عمل پیوند شریان در این بیمارستان انجام میشد. وی از سال 1359 که جنگ آغاز شد تا اواخر سال 62 در مناطق جنگی مشغول خدمترسانی بود، اما به دلیل بیماری به استان مازندران بازگشت و در دانشگاه به امر تدریس پرداخت و تا سال 88 عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری و مامایی ساری و همچنین رئیس آموزشکده پرستاری مامایی استان مازندران بود. این پرستار رزمنده، در سال 1362 ازدواج کرد و از وی یک پسر و دو دختر به یادگار مانده است. این بانوی شجاع، پرستار دوران دفاع مقدس و استاد دانشگاه پس از دو سال بیماری در سن 60 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و بر روی دستان مردم شهید پرور ولایتمدار مرکز مازندران با حضور مسئولان ارشد استانی و شهرستانی تشییع و در گلزار شهدای شهرستان ساری به خاک سپرده شد. * کتابی برای تجلیل از یک پرستار کتاب «بیمارستان جنگی»، نخستین کتاب دفاع مقدس استان مازندران در حوزه زنان است که در قالب تاریخ شفاهی تدوین شد و روایت آن را «فاطمه تارینگو» بر عهده داشته است. این کتاب با پژوهش «سمیه اسلامی» و نویسندگی «مرضیه نظرلو» در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران تهیه و توسط پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس منتشر شد. ============= گزارش از محدثه اکبری ============= انتهای پیام/96029/ن30
93/12/05 - 16:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]