واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوانی دوران جدال احساس و عقل
غرایز از نعمت های الهی و عامل پیشرفت و بقای انسان و ابزار و زینت اوست. آن چه در وجود انسان به عنوان غرایز نهفته است هر کدام در جای خود و به اندازه اگر مورد بهره برداری قرار گیرد تکامل انسان را در پیش دارد، ولی اگر بیجا وبه صورت افسار گسیخته مورد استفاده قرار گیرد جز بدبختی و روسیاهی چیزی به دنبال نخواهد داشت.یکی از مشکلات اساسی دوران جوانی، کنترل غرایز است؛ غرایزی که بر اثر رشد جوان کم کم طغیان می کند و همه وجود او را در دام خود، اسیر و او را از هرگونه حرکت سازنده باز می دارد. جوانی که از ارزش و بهای لحظه های جوانی آگاه است، هرگز از آینده خود بی خبر نمی ماند و در راه خودسازی و اصلاح نفس به سختی می کوشدمعمولاً غرایز در فصل جوانی سرکش و طغیانگر می شوند که اگر مهار نشوند و بدون قیدو شرط اعمال گردند منشأ بزرگترین جنایات و هولناک ترین فجایع می شوند، ولی اگر مهار شوند و در یک چارچوب مشخص و به صورت کنترل شده درآیند عامل تزکیه، تکامل و عظمت انسان می گردند. از این رو، جوانان باید به خطراتی که آنان را در فصل جوانی از درون خودشان تهدید می کند، توجه داشته باشند و در تعدیل و مقید نمودن غرایز تلاش جدی بنمایند.عفت و پاک دامنی، نتیجه مبارک تقوای الهی و مایه ارزش معنوی و نزدیکی به خداوند است. این حالت پسندیده و فضیلت برتر روحی - اخلاقی، در دوران جوانی مایه زیبایی درون و اهل آن سزاوار ستایش است. در دوران جوانی، کشورجان در معرض هجوم لشکر شهوت است و عفت، تنها نیروی محافظ آن. پس جوان باید با تقویت این نیرو، پیروز این میدان مبارزه شود. ائمه علیهم السلام که طبیبان ماهر جامعه و استاد امور تربیتی هستند، در این مورد هشدار داده اند. غرایز موجود در انسان به حدی قوی است که پیروزی بر آنها نشانه قدرتمندی آدمی است. علی علیه السلام می فرماید:هر که عقلش بر هوای نفسش غالب شود رستگار گردد و هر که هوای نفسش بر عقلش حاکم شود، مفتضح و رسوا گردد.(2)عقل، سرچشمه ی دانش، دقت و تفکر است و همواره بر اساس منطق و استدلال تکیه می کند؛ ولی احساس با منطق و استدلال سر و کاری ندارد، بلکه هدف عواطف تنها ایجاد هیجان و جنبش و رسیدن به مطلوب است؛ آن مطلوب، مطابق مصلحت باشد یا نباشد.نیروی غریزه جنسی، برای بقای نسل و ادامه حیات، در سرشت آدمی به ودیعه نهاده شده است. نیز در دوران جوانی که دوره رشد همه جانبه انسان است، غرایز انسانی و در رأس آنها غریزه جنسی رشد چشم گیری می یابد. طغیان برخی غریزه ها به ویژه غریزه قدرتمند شهوت، جوان را با بحران رو به رو می سازد و فکر و دل جوان را به خود مشغول می کند.بر اثر این آسیب، برخی جوانان در دوران جوانی دچار گونه ای ناهماهنگی رفتاری و ضعف عقلی می شوند و از این رهگذر، به نوعی بی بندوباری و بی قیدی تن می دهند.بنابراین، تنها نیرویی که می تواند غرایز را کنترل و تعدیل نماید، عقل است، عقل، نیروی قدرتمندی است که اگر میدان پیدا کند، می تواند به شکل شایسته غرایز را تعدیل نماید و انسان را از خطرها و انحرافات مصونیت بخشد. عقل، نگهبان خیرخواهی است که جلو تمایلات خطرناک را می گیرد.جدال عقل و احساساحساسات و عواطف از ذخایر گران بهای دوران جوانی است که او را به حرکت و فعالیت وا می دارد. قسمت اعظم تربیت های درست یا نادرست جوانان، بر اساس عواطف و احساسات آنان استوار است. خوشبختی ها، پیروزی ها، شکست ها و ناکامی ها از احساسات سرچشمه می گیرد. خواهش های نفسانی و تمایلات عاطفی، نیرومندترین قدرتی هستند که درنهاد بشر حکومت می کنند و عملاً آدمی را به مسیر خود سوق می دهند. عقل بشر با همه ارزشی که دارد تحت تأثیر احساسات قرار می گیرد و از فروغش می کاهد و بسیارند کسانی که در این کشاکش به زمین می خورند.عقل و احساسات دو عامل مؤثر در اداره ی زندگی بشر و دو نیروی مهم در تأمین سعادت انسان هستند و وجود هر یک در جای خود ضروری و لازم است؛ با این تفاوت که:
1- عقل، سرچشمه ی دانش، دقت و تفکر است و همواره بر اساس منطق و استدلال تکیه می کند؛ ولی احساس با منطق و استدلال سر و کاری ندارد، بلکه هدف عواطف تنها ایجاد هیجان و جنبش و رسیدن به مطلوب است؛ آن مطلوب، مطابق مصلحت باشد یا نباشد.2- عقل به منزله ی چراغ پرفروغی است که تاریکی ها را روشن می کند و راه را از بیراهه و صلاح را از فساد تشخیص می دهد؛ ولی پیمودن راه خیر و شر به فرمان احساس است که گاهی از عقل پیروی می کند و به راه خیر می رود و گاهی مخالفت می ورزد و به راه شر و خطر قدم می گذارد. 3- یکی از تفاوت های مهم عقل و احساس، که توجه به آن برای جوانان ضروری است، این است که عقل به طور فطری، راهنمای پاکی و فضیلت است؛ ولی هدف احساسات مختلف است، گاهی به نیکی و گاهی به جرم تحریک می کند. عقل، حجت الهی و هادی بشر و راهنمای منزهی است که دعوت به حق و حقیقت می کند. پیروی از عقل باعث خوشبختی و مخالفتش مایه ی سیه روزی است. جوان در دوران فوران احساسات، باید همواره منطقی تصمیم بگیرد و تلاش کند احساسات وعواطف خود را در مسیر عقل قرار دهد و زود به دنبال احساسات حرکت نکند و بی تأمل خود را به مخاطره نیندازد. شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «ملائکه بهترند یا بنی آدم؟» آن حضرت فرمود: «خداوند، ملائکه را از نور و بدون شهوت آفرید حیوانات را از شهوت و بدون نور آفرید. خداوند، نور و شهوت را در انسان قرار داد. پس انسان اگر هوای خود را تابع عقل قرار داد و از عقل پیروی کرد او از فرشتگان برتر و بهتر است، ولی اگر عقل خود را تابع شهوت ها و هوای خویش قرار داد و از نفس پیروی کرد از حیوانات بدتر است و چهارپایان بر او شرف دارند».(3)اگر جوانان خود را بشناسند و از موقعیت حساس و خطرناک خویش آگاه شوند و این حقیقت تلخ را باور کنند که در دوران بلوغ، چراغ عقلشان ضعیف و احساساتشان نیرومند است در آن صورت به کمال انسانی دست خواهند یافتدر ایام جوانی، نیروی احساسات که بزرگ ترین قوّة محرّکه انسان است در کمال قدرت و فرمانروایی است، ولی عقل که راهنما و خیرخواه احساسات است در حال ضعف و ناتوانی است و گاهی قادر به مهار احساسات نیست و همین امر باعث تصمیم های ناروا و اعمال غیرمعقول در جوانان می شود. بهترین راه برای سعادت جوانان، خودشناسی است. اگر جوانان خود را بشناسند و از موقعیت حساس و خطرناک خویش آگاه شوند و این حقیقت تلخ را باور کنند که در دوران بلوغ، چراغ عقلشان ضعیف و احساساتشان نیرومند است و بدانند که نیاز به مربیان عالم و خیرخواه دارند به کمال انسانی دست خواهند یافت. علی علیه السلام می فرماید:همه چیز را با چشم نمی توان دید، زیرا چشم ها گاهی به خطا روند و دروغ می گویند ولی عقل هرگز به خیرخواه خود خیانت نمی کند. همه چیز را با چشم نمی توان دید، زیرا چشم ها گاهی به خطا روند و دروغ می گویند ولی عقل هرگز به خیرخواه خود خیانت نمی کند. (4) غرور و مستی در جوانی: یکی دیگر از آفاتی که بر اثر رشد جسمی، احساس کاذب بی نیازی و طغیان غریزه خود دوستی در سنین جوانی خود را نشان می دهد، «غرور و مستی جوانی» که گونه شتاب دار آن، قدرت منطق و خویشتن داری را از جوان می گیرد و او را تا سر حدّ جنون پیش می برد.استعداد و نیروی جوانی و قدرت و توان جوان باید در راه درست و برای وصول به سعادت و در جهت استکمالات روحی و معنوی و رفع نیازهای مادی مورد استفاده قرار گیرد و زمینه ساز قلدری و زورگویی و غرور نشود.این آفت یعنی غرور و مستی در روایات و احادیث با نام «سکر الشباب» معرفی گردیده است. جوانان باید با این آفت بزرگ مبارزه کنند تا راه پیشرفتشان به سوی کمال باز شود. پیامدهای غرور و مستی عبارتند از: 1- ضعف و نابودی عقل، 2- شکست و تنزل موقعیت اجتماعی، فرد مغرور پیروی خواهش گشته و دیگر از نیروی عقل برای تصمیم گیری و هدایت استفاده نمی کند، بنابراین دست به اموری می زند که مناسب شأن انسانی نیست در نتیجه تنزل شخصیت پیدا می کند. در واقع غرور جوان به خاطر این است که تصویر نادرست از خود در ذهن داشته است و همچنین ارزش انسانی خود را درک نکرده است و درک نکردن ارزش انسانی برابر با نابودی فرد است.و فراموش نکنید : در صورتی که انسان رشته پیوند خود را با خداوند، محکم و در هر حال به او تکیه کند، به راحتی در دام شهوت ها و انحراف ها نمی افتد.پی نوشت ها:1- غررالحکم، ص 105.2- مستدرک، ج 11، ص 212.3- وسائل الشیعه، ج 15، ص 209. 4- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 19، ص 173. کتاب جوان موفق- عباس رحیمیجوان در پرتو اهل بیت- محمد علی خادمی کوشا طوبی :: آذر 1386، شماره 24 - سیدحسین اسحاقیتنظیم و فرآوری : کهتری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 493]