واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: بحران اوکراین بازخوانی جنگ سرد - فرشاد محسن زاده شاید به باور بسیاری ازنظریه پردازان و استراتژیستهای علم سیاست تغییراتی که به واسطه فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی سابق درآخرین دهه قرن بیستم درهژمونی قدرت بین الملل پدیدار ومنجر به اضمحلال نظام دو قطبی وپایان بلوک بندی شرق وغرب شد،بازگشت زودهنگام واژه جنگ سرد دور از ذهن بود.
اما به نظر می رسد بحران اوکراین بیشتر از آنچه که می نمود این واژه را درعرصه سیاست بین الملل بازخوانی و تا حدودی سکه رایج محافل تئوریسن ها و عالمان اندیشکده های استراتژیک حوزه سیاست خارجی کرده است.
واقع امر این است که نه بحران اوکراین می تواند به تنهایی توان بازآفرینی دوران طولانی تقریبا پنج دهه جنگ سرد حاکم بر روابط دو بلوک غرب و شرق در قرن گذشته میلادی را داشته باشد و نه روسیه امروزی دارای قابلیت ها، اهرم ها و توانمندی اتحاد جماهیر شوروی سابق است که بتواند آن نقش شرق را در جنگ سرد ایفا کند.
از نادرترین ویژگی دوران جنگ سرد آن بود که اقتدارسیاسی- نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق در بسیاری از ممالک جهان از حیاط خلوت آمریکا در آمریکای لاتین گرفته تا غرب اروپا و پشت دیوارهای برلین رسیده بود و اروپا که امروز بسیاری از کشورهای این قاره عضو اتحادیه اروپا یعنی بزرگترین اتئلاف سیاسی،اقتصادی، نظامی و... جهان است، صدای پای اقتدار نظامی روسیه را به وضوح می شنید.
اما سوال این است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق آیا این اقتدارهمچنان باقی است؟ و یا روسیه سال های آغازین هزاره سوم می تواند همانند روسیه دهه های پایانی هزاره دوم و یا دوران صلح مسلح دهه هفتاد قرن گذشته نقشی مقتدرانه ایفا کند؟ طبیعی است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان جنگ سرد روسیه به سمت شرق اروپا عقب رانده شد و این کشور مجبور به عقب نشینی تا مرزهای خود با اوکراین و بلاروس و... شده است.
پس از این فروپاشی قدرت های غربی مشخصا آمریکا با همکاری اروپای غربی توانستند اغلب کشورهای شرق اروپا نظیر لتونی ، استونی ، چک ، اسلواک ، رومانی ، لهستان و... که قبل از فروپاشی در دوره جنگ سرد درهیبت بلوک شرق درتقابل با بلوک غرب بوده اند به سمت غرب متمایل کنند و حتی بسیاری از این کشورها به عضویت اتحادیه اروپا و ناتو در آیند.
اوکراین نیز به عنوان دروازه ورودی غرب به روسیه از قافله مشتاقان همگرایی با غرب همانند دیگر کشورهای تازه منفک شده از اتحاد جماهیر شوروی سابق از تک نایستاد و با اولین انقلاب موسوم به انقلاب نارنجی درسال 2004 رسما از فرزند خواندگی و میراث نا نوشته روسیه خارج شد و به سوی بلوک غرب گرایش پیدا کرد.
درحقیقت با وقوع انقلاب نارنجی و اتخاذ سیاست مستقلانه کی یف از مسکو، دور شدن بیش از پیش اوکراین از روسیه و نفوذ روز افزون غرب در حیاط خلوت روسیه ، پیوستن یکی پس از دیگری کشورهای شرق اروپا به اتحادیه اروپا، استقرار سپر دفاعی غرب در لهستان و نیز پیمان های نظامی آمریکا با رومانی را کرملین نشانه تهدید منافع روسیه به عنوان وارث ذیحق اتحاد جماهیر شوروی سابق، می دانست.
به سخن دیگر انقلاب نارنجی اوکراین نخستین هشدار جدی برای دولتمردان و حاکمان مستقر در کرملین و آغازی برای پایان دوران پس از جنگ سرد بود و از آن زمان بود که عملا جنگ سرد دیگری هر چند در ابعاد بسیار محدودتر نسبت به جنگ سرد پیشین آغاز شد و از این پس بود که روسیه مرزهای خود را در خطر عینی دید.
روسیه پس از انقلاب اوکراین و نیز اینکه مساعی آمریکا برای عضویت اوکراین در ناتو را دید متوجه شد اگرغرب بر اوکراین تسلط یابد باید کلید پیروزی را به غرب بسپارد و از آن پس بود که مسکو تمام هم خویش را مصروف بازیابی نفوذ خود در مناطق اتحاد جماهیر شوروی سابق کرد.
چرا که روس ها ناگزیر هستند مرزهای خود را به سمت غرب به منظور ایجاد یک حایل امن گسترش دهند و برای تحقق این هدف باید موانع و مشکلات خود را با اغلب کشورهای شرق اروپا خاصه اوکراین، لهستان و حوزه بالتیک بر طرف کنند.
پس به خوبی می توان دریافت که جنگ سرد جدید در قیاس با جنگ سرد پیشین دو بلوک شرق و غرب بر پایه نگرانی و ضعف روسیه در مرزها با کشورهای منفک شده از اتحاد جماهیر شوری سابق است و برای رفع این نگرانی باید عمق استراتژیک خود را توسعه دهد.
البته بحران اوکراین تنها یک وجه از وجوه مختلف جنگ سرد جدید است که آغاز شده بنا بر این باید منتظر ماند و رفته رفته شاهد تشدید تنش در روابط روسیه با غرب بود و بحران اوکراین ممکن است برای مدت کوتاهی خاموش شود اما با توجه به عمق اختلافات غرب و روسیه،این بحران به عنوان آتش زیر خاکستر دو باره سر بر خواهد آورد و به تعبیری دیگر جنگ سرد دوم تازه آغاز شده است.
*کارشناس سیاسی - ایرنا
1064
29/11/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]