محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842705471
گفتوگو با یک تکتیرانداز زن ایرانی
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۴
«ترکش به شکمم اصابت کرده بود و تمام رودههایم به بیرون ریخته بود. متوجه میشوند که نبض ندارم و فکر میکنند به شهادت رسیدهام. من را به معراج شهدا بردند و فردای آن روز که شهیدی دیگر را به آنجا میبرند متوجه بخار داخل مُشَما میشوند و من را به بیمارستان پتروشیمی آبادان منتقل میکنند.» به گزارش ایسنا، این بخشی از خاطرات تنها زن ایرانی امدادگر و تکتیرانداز گروه جنگهای نامنظم شهید چمران است که در گفتوگو با روزنامه قانون مطرح شده است. در این روزنامه آمده است: دردهایش را میشود در کلامش فهمید، هرچند زخمها، تاولهای شیمیایی، سرفهها و دستگاه اکسیژنش هم حکایتی از درد دارد از مبارزاتش از سالهای پیش از انقلاب و دفاع مقدس میگوید. از همرزم بودنش با شهید چمران و صیاد شیرازی، حسن باقری و شهید همت؛ اما از زمان شهادت شهید چمران که میگوید، بغض راه گلویش را میبندد و اشک میریزد. خودش میگوید وقتی خبر شهادت شهید چمران را شنیدم انگار زینب بودم که داغ برادر دیدم.
امینه وهابزاده
از آمدن سرزده رئیسجمهور به منزلش که پرسیدم، گفت: رئیسجمهور هم با شنیدن خاطراتم اشک ریختند. میگوید بیادعا آمدیم، بدون تعیین مزد کار کردیم و داشتههایمان را صرف انقلاب کردیم و از این معامله راضی هستیم. پس از این نیز با اینکه دارایی و توان جسمی نداریم اما در صورت لزوم سینهخیز هم به میدان مبارزه میرویم. «امینه وهابزاده» تنها زن ایرانی امدادگر و تکتیرانداز گروه جنگهای نامنظم شهید چمران به دلیل تسلط به زبان عربی در عملیاتهای زیادی دوشادوش مردان مبارز جنگید و اکنون با 75 درصد عارضه شیمیایی روزگارش را با یاد و هم صحبتی با شهدا و رزمندگان میگذراند. مصاحبه زیر حاصل دیدار و گفتوگویی صمیمی است با این جلوه مقاومت، ایثار و عشق به انقلاب: پرسش- از شروع مبارزاتتان بگویید، از کجا و چه زمان فعالیت سیاسی و نظامی خودتان شروع کردید؟ مبارزاتم از عراق شروع شد. از آشنایی با بنتالهدی صدر خواهر شهید صدر، البته با خود شهید صدر هم همکاری داشتیم. پس از آن چند بار دستگیر شدم. آخرینبار به یکی از زندانهای مخصوص مجرمان سیاسی منتقل شدم که تنها زمانی که نهایت جرم سیاسی یک شخص مشخص میشد با چشم و دستان بسته او را به آنجا میبردند. پلهها را شمردم، 44 - 45 تا بود. چند ساعت بی حرکت مرا نگه داشتند، چراکه گفته بودند با کوچکترین حرکت در چاه میافتی! دو جوان سنیمذهب آنجا بودند که وقتی دیدند بعثیها مرا با آن سن کم سخت شکنجه میکنند، به آنها گفتند شما نمیتوانید با او برخورد کنید، او را به ما بسپارید تا ما حسابی شکنجهاش کنیم! به این ترتیب پروندهام به آن دو جوان سپرده شد. آن زمان حدوداً 13 ساله بودم. آنها مرا به اتاق شکنجه بردند و گفتند هرچه ما فریاد زدیم تو هم ناله و فریاد کن! بعد با اشاره به من فهماندند ما به خانه شما میآییم و به تو خواهیم گفت که چه کنی وقتی آمدند، گفتند تنها راه حل خلاصی شما این است که به ایران بروی تا بتوانی فعالیتت را ادامه دهی! اینها میخواهند تو را تبعید کنند. ایرانیها امام خمینی(س) را دوست دارند. بعد پرسیدند تو چطور نام قائدالاعظم الخمینی را تکرار میکردی و بیشتر شکنجه میشدی؟ با آن شکنجهها ما میلرزیدیم! گفتم من امام خمینی(س) را دوست دارم و شکنجههای سختتر را هم تحمل میکنم. پرسش- چه سالی وارد ایران شدید و فعالیت سیاسی را از چه زمانی آغاز کردید؟ در 14 سالگی به ایران تبعید شدم و فعالیتم را در ایران ادامه دادم زمانی که وارد ایران شدم اعلامیه امام خمینی(س) را همراه داشتم. فردی که اعلامیه را در عراق به من داده بود آدرس بازار مسگرها را داد که آنها را تحویل آقایی بدهم. وقتی نزد این فرد رفتم، فارسی نمیدانستم و اعلامیهها را به او دادم. همزمان برای یادگیری زبان فارسی به کلاس رفتم و فعالیت سیاسی را با گروه همین آقا شروع کردم و سپس به حزب شهدای مؤتلفه وارد شدم در عراق ممنوعالتحصیل بودم به ایران که آمدم همزمان درس حوزه را در قم و تهران شروع کردم. در تهران با اساتید مثل آیتالله محقق و خانم بیرقی درس حوزه میخواندم. استاد از قم میآمد و از ما امتحان میگرفت. از سال 50 که فعالیت سیاسی مشخصی داشتم، بصورت مقطعی، مرتب بازداشت میشدم. در زندان زنان که محل توپخانه بود شش روز تمام توسط آقای تهرانی شکنجه شدم. یک بار به زندانی که آیتالله هاشمیرفسنجانی بود بردند و به آقایان گفتند این خانم همه شما را لو داده است. آقای هاشمی رفسنجانی خیلی ناراحت شدند ولی با ایما و اشاره به آنها فهماندم که دروغ میگویند. در روز پیروزی انقلاب اسلامی در تهران بودم تا اینکه سال 57 غائله کردستان پیش آمد و به همراه شهید چمران به کردستان رفتیم، چون وضعیت خیلی خطرناکی بود بعد از مدتی ما را به تهران برگرداندند. پرسش- چه دورههای آموزشی و نظامی در چه پادگانی گذرانده بودید؟ دورههای کامل آموزش نظامی را در پادگان جی و دورههای تکمیلی را در دانشکده افسری گذراندم. دوره تکاوری من برای اینکه به جبهه اعزام شدیم، ناتمام ماند. کار آمدادگری را هم از زمان تظاهرات شروع کردم. زمانه به ما یاد داده بود که باید همه کار بدانیم. خودمان هم تلاش میکردیم همه چیز را یاد بگیریم. مجروحان را در راهپیماییها به بیمارستان میرساندیم و تا آنجا که میتوانستیم وسایل و تجهیزات آمدادی برای بیمارستان و مردم فراهم میکردیم. پرسش- چه طور شد که به جبهه رفتید؟ با شروع جنگ تحمیلی به عنوان نیروهای مردمی با گروه 70 نفری از طرف مسجد جامع شهرری به منطقه جنوب رفتم. در آن زمان هنوز بسیج شکل نگرفته بود. به مدت چهار سال در آبادان، خرمشهر، دهلاویه، پادگان حمیدیه، هویزه و مناطق دیگر به عنوان آمدادگر و نیروی نظامی فعالیت داشتم. در منطقه جنوب در ستاد شهید چمران نیز فعالیت داشتم. سپس در مقطعی با شهید همت از جنوب به منطقه غرب رفتم. پرسش- چطور شد که مجروح شدید؟ در کدام مناطق و کدام عملیاتها؟ اولین مجروحیت شدید من سال 60 بود. شبیخون رژیم بعث به ایستگاه عملیات آبادان که بسیاری از بچههای رزمنده شهید شدند. آن شب پس از حمله عراقیها، به گروه آمدادی بیسیم زدند که آمبولانس اعزام کنند ولی آمبولانس به مأموریت رفته بود. وقتی هم که آمبولانس آمد راننده آنقدر خسته و زخمی بود که نمیتوانست دوباره اعزام شود؛ برای همین خودم با سرعت سوار آمبولانس شدم و به طرف منطقه به راه افتادم. وقتی به آنجا رسیدم با صحنه تکاندهندهای روبهرو شدم. همه بچهها شهید شده بودند و آنهایی هم که نفس میکشیدند آنقدر خون از بدنشان رفته بود که کاری از دستم برایشان ساخته نبود. هر طوری بود یکی از مجروحان را سوار آمبولانس کردم. زمانی که در حال انتقال مجروح به آمبولانس بودم یکی از رزمندهها که از گلوله باران عراقیها جان سالم به در برده و تنها کتفش جراحت پیدا کرده بود، خودش را به من رساند و گفت: خواهرم شما به مجروح برسید، من رانندگی میکنم. با وجود اینکه نباید چراغهای آمبولانس را در شب روشن میکرد، برای پیداکردن راه، این کار را انجام داد و با روشن شدن چراغهای آمبولانس، عراقیها متوجه آمبولانس شدند و ما را زیر آتش خمپاره گرفتند. آنقدر آتش زیاد بود که صدای خودم را نمیشنیدم، فقط احساس کردم شکمم میسوزد. وقتی راننده مسیر برگشت را پیدا کرد و آمبولانس را به بیمارستان رساند آنقدر به آمبولانس شلیک شده بود که مجبور شدند برای بیرون آوردنم درِ آمبولانس را اره کنند. در آن حادثه ترکش به شکمم اصابت کرده بود و تمام رودههایم به بیرون ریخته بود. متوجه میشوند که نبض ندارم و فکر میکنند که به شهادت رسیدهام. من را به معراج شهدا بردند و فردای آن روز که شهیدی دیگر را به آنجا میبرند متوجه بخار داخل مُشَما میشوند و من را به بیمارستان پتروشیمی آبادان منتقل میکنند؛ سپس به بیمارستان مصطفی خمینی اعزام شدم. سال 62 هم در فکه در عملیات والفجر یک، شیمیایی شدم و به مدت شش ماه در نقاهتگاه اهواز بودم. پرسش- با وجود مجروحیت چرا دوباره به جبهه برگشتید؟ دل کندن از جبهه برایم سخت بود. بعد از بهبود نسبی دوباره به منطقه جنگی برگشتم. در تمام این ایام فرزندم در نزد شوهر و خواهرم بود و وابستگی شدیدی به خواهرم داشت. همسرم در مدت فعالیتهای من هیچ مخالفتی نمیکرد. چهار سال از همسر و فرزندم دور بودم. پرسش- چطور شد که تک تیرانداز شدید و شکارچی تانک نام گرفتید؟ در یکی از خطوط عملیاتی، مورد حمله دشمن قرار گرفتیم و ترکشهای گلولههای دشمن هر دو دست رزمنده «آرپیجی زن» را قطع کرد و تانکها شتابان به طرف خاکریز ما هجوم میآوردند در همین حین آرپیجی آماده شلیک را دیدم و آن را برداشتم و به سمت تانک پیشرو دشمن نشان گرفتم. تانک دشمن منهدم شد و رزمندهها همه تکبیر گفتند و خودم از خوشحالی غش کردم. این حرکت باعث شد تا روند پیشروی دشمن کند و نیروهای خودی بتوانند مواضع خود را مستحکم کنند. در آن هنگام با صلوات رزمندهها تشویق شدم و شکارچی تانک نام گرفتم. پرسش- چطور شد که شیمیایی شدید؟ در فکه برای رسیدگی به زخمیها، من داشتم پای یکی از این مجروحان را بخیه میزدم که دیدم بیرون همهمه و سر و صدا شده است. رفتم بیرون چادر دیدم فریاد میزنند: شیمیایی... شیمیایی... . در آن زمان ما از لحاظ امکانات در مضیقه بودیم. بخصوص بچههای سپاه که امکانات چندانی نداشتند. ماسک مخصوص شیمیایی هم کم بود. چند وقت قبل از این قضیه یکی از ارتشیها یک ماسک به من داده بود و گفته بود شما که همیشه توی خطی این ماسک نیازت میشود. ماسک را زدم. بعد دیدم یک جوانی را آوردند برای رسیدگی آمدادی که حالش بد بود و وضعیت خوبی نداشت. ماسک هم نداشت، ماسکم را باز کردم و برای او گذاشتم. بعداً در تلویزیون با او همانجا یک مصاحبه کرده بودند و گفت یک خانم آمدادگر اینجا جان مرا نجات داد. حالا سالها از موضوع گذشته و آن آقا شهید شده است و نامههایی را برای دخترش گذاشته است. دخترش که جریان ماسک را فهمیده بود توسط آن نامهها و نشانههایی که پدرش گفته بود آمد و من را پیدا کرد. چند وقت پیش به همراه یک کارگردان تلویزیونی برای شنیدن خاطرات و تهیه یک مستند پیش من آمده بودند. پرسش- چطور شد که با شهید چمران آشنا شدید و از کجا با ایشان همراه بودید؟ آشنایی من با شهید چمران به دوران قبل از انقلاب برمیگردد سال 57 که غائله کردستان پیش آمد با شهید چمران و همسرش آشنا شدم و از نیروهای ایشان به حساب میآمدم در پادگانی که الان نامش ولیعصر است مستقر بودیم و از نیروهای ایشان بودم. جنگ که شروع شد با سختی زیاد وارد جبهه شدم و با شهید چمران همراه شدم. چمران را نمیتوانستی در یک نقطه پیدا کنی. او همه جا بود. حضورش دلگرمی بود برای بچهها. من پس از گذراندن دورههای چریکی در لبنان یک بار او را در جبهه دیدم که از ناحیه پا مجروح شده بود. پس از درمان و پانسمان اولیه با وجود اینکه نیاز به استراحت هم داشت از جایش بلند شد و به طرف خط مقدم رفت. با تمام قوا هم رفت. حضورش در کنار بچهها در خط مقدم هم نقطه اتصال و قوتی بود. هنوز که نجواهایش را میخوانم، دلم آسمانی میشود. شهادت شهید چمران کمر مرا شکست و انگار زینب بودم که داغ برادر دیدم. پرسش- با کدام یک از فرماندههای بزرگ همرزم بودید؟ با شهید همت همرزم بودم و یک جمله به یادماندنی از ایشان دارم که بعد از عملیاتها میگفت: «اسبها را زین کنید». منظورش از اسبها را زین کنید، همان آمبولانسها بودند. ما هم به سرعت آمبولانسها را برای نجات مجروحان آماده میکردیم. در عملیات شکست حصر آبادان هم با شهید صیاد شیرازی همرزم بودم قرار بود با دو پرستار خانم که از آبادان آمده بودند در این عملیات شرکت کنیم. شهید صیاد شیرازی آن روز به ما گفت: شما شغل حضرت زهرا(س) را دارید و امیدوارم ایشان را الگوی خودتان قرار دهید و این کار را تا به آخر ادامه بدهید. پرسش- گویا با شهید دستغیب هم همرزم بودید. خاطرهای اگر از آن شهید بزرگوار دارید بفرمایید؟ در اوایل اشغال خرمشهر، پشت مسجد جامع مجروحان را مداوا میکردیم، غذا میپختیم، ملحفه و لباسهای رزمندهها را میشستیم؛ دخترهای خرمشهری هم با اعزامیهای همراه بودند. آیتالله دستغیب کامیونهایی از مواد غذایی را به جبهه میفرستاد و خودش نیز به ماهشهر میآمد؛ من از مواد غذایی که به جبهه میآوردند، نمیخوردم و میگفتم «بیتالمال است». برای رفع گرسنگی میرفتم و بیسکویت میخریدم. وقتی آیتالله دستغیب به حوالی دارخوین و شادگان آمدند، یکی از دوستان این موضوع را به وی گفت؛ شهید دستغیب پیام دادند که به دیدنشان بروم، وی یک بسته نان و پنیر و کاهو داد و گفت: «دخترم به جان مادرم زهرا(س) اینها از بیتالمال نیست و از نذرهایی است که به من میدهند، اینها را آوردم تا بخورید. بخور تا بتوانی بعدها غذای جبهه را بخوری. شما عین رزمنده هستید. هرچه به رزمنده میرسد به شما هم میرسد.» من که برای شهادت به جبهه رفته بودم، به شهید دستغیب گفتم: جان مادرت زهرا(س) دعا کنید من شهید شوم. وی گفت: دخترم شما اینجا آمدهاید؛ اگر شهید نشوید، ثواب شهید را میبرید. شما اینجا اجر شهید را دارید؛ از خدا بخواهید که بمانید و به اسلام خدمت کنید. بعد از آن حرفهای شهید دستغیب گفتم: خدایا راضیام به رضایت و من مجروح شدم و شهید دستغیب هم با شهادتش، سعادتمند شد. پرسش- پس از سالها مبارزه و تحمل سختیها آیا به خواستههایتان رسیدید؟ شخصاً به خواستههایم رسیدهام و آنان که هم عقیده با من بودند نیز اعلام کردهاند که به خواستههای انقلابی خود رسیدهاند. برای مثال ما در زمان طاغوت به دلیل حجاب و چادر خود باید سرزنش تحمل میکردیم و تحقیر میشدیم اما امروز هر زن جوان با افتخار با چادر وارد هر عرصه اجتماع میشود. شاید مبرهن بودن حق حجاب سبب شده تا بعضی اهمیت وجود آن را از یاد ببرند. ما امروز حرف میزنیم فریاد میزنیم و توان دفاع از عقیده خود را داریم و این مهمترین خواسته در یک جامعه است که نباید فراموش شود. پرسش- به عنوان یک جانباز، خدماترسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران را به جانبازان چگونه ارزیابی میکنید؟ بنیاد شهید تا حد امکان و توان خود در خدمترسانی به جانبازان قدم برداشته و رئیس بنیاد شهید و مسئولان بارها به ملاقات بنده آمده و در مناسبتها از بنده تقدیر کردند. تیر ماه امسال هم رئیسجمهور و معاون ارشد ایشان و رئیس بنیاد شهید به منزلمان آمدند و ساعتی را با یاد شهدا و ذکر خاطراتی گذراندند و خاطراتم اشک رئیسجمهور را درآورد. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]
صفحات پیشنهادی
محقق ایرانی در گفتوگو با فارس مطرح کرد توقف یکی از طرحهای کلان کشور/تشریح موانع اجرای طرح دستگاه شتاب دهنده
محقق ایرانی در گفتوگو با فارس مطرح کردتوقف یکی از طرحهای کلان کشور تشریح موانع اجرای طرح دستگاه شتاب دهنده خطی پزشکیعضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به آخرین وضعیت دستگاه شتاب دهنده خطی پزشکی گفت در حال حاضر پیشرفت این طرح که یکی از پنجاه طرح موفق کلان ملیشاهآبادی در گفتوگو با فارس: ارسال ۸۲۰۰ اثر به «جشنواره تولیدات دانشجویی فرهنگ و هنر»/دنبال هنر بوم
شاهآبادی در گفتوگو با فارس ارسال ۸۲۰۰ اثر به جشنواره تولیدات دانشجویی فرهنگ و هنر دنبال هنر بومی ایرانی هستیمرئیس مؤسسه آموزش عالی علمی ـ کاربردی فرهنگ و هنر از ارسال ۸۲۰۰ اثر به دبیرخانه دومین جشنواره آثار و تولیدات دانشجویی فرهنگ و هنر خبر داد و گفت بیشترین آثار ارسالی مربوطگفتوگو با بازیکن سابق استقلال و مدیربرنامههای بازیکن ایرانی نایمخن: جهانبخش دو بار زیر ذرهبین منچستریونایتد
گفتوگو با بازیکن سابق استقلال و مدیربرنامههای بازیکن ایرانی نایمخن جهانبخش دو بار زیر ذرهبین منچستریونایتد قرار گرفت پیشنهاداتی برای علیرضا آمد که در تاریخ هلند بیسابقه بودمدیربرنامههای بازیکن ایرانی نایمخن گفت در دو مقطع زمانی پس از جام جهانی ۲۰۱۴ آلمان منچستریونایتد برایعضو کمیسیون تلفیق بودجه مجلس در گفتوگو با فارس: اعتراف بدی است که اطلاعات ۱۵ میلیون ایرانی را نداریم/ موافقت
عضو کمیسیون تلفیق بودجه مجلس در گفتوگو با فارس اعتراف بدی است که اطلاعات ۱۵ میلیون ایرانی را نداریم موافقت نماینده دولت با حذف یارانه درآمدهای 2 5 میلیونیعضو کمیسیون تلفیق بودجه مجلس با اشاره به اظهارات رئیس سازمان هدفمندی یارانهها گفت اعتراف بدی است که با این همه خرج و دفترایرانیان در گفتوگو با فارس: ۱۹ بازی نباختن نفت یک رکورد است/پورعلیگنجی در استقلال و یا پرسپولیس بود بهترین ب
ایرانیان در گفتوگو با فارس ۱۹ بازی نباختن نفت یک رکورد است پورعلیگنجی در استقلال و یا پرسپولیس بود بهترین بازیکن ایران انتخاب میشدسرپرست تیم فوتبال نفت تهران گفت اگر پورعلیگنجی در استقلال و پرسپولیس بازی میکرد به دلیل داشتن هوادار قطعا او بهترین بازیکن ایران در جام ملتهایرایزن فرهنگی ایران در کابل در گفتوگو با فارس خبر داد اکران فیلمهای خانوادگی ایرانی در سینماهای افغانستان
رایزن فرهنگی ایران در کابل در گفتوگو با فارس خبر داداکران فیلمهای خانوادگی ایرانی در سینماهای افغانستانرایزن فرهنگی سفارت ایران در کابل ضمن قدردانی از حضور پررنگ مردم افغانستان در جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از امکان نمایش فیلمهای ایرانی برای خانوادههای افغانستانی دررئیس کمیته امنیت مجلس در گفتوگو با فارس: آزادی زندانیان ایرانی در کشورهای همسایه دریای خزر در دستور کار است
رئیس کمیته امنیت مجلس در گفتوگو با فارس آزادی زندانیان ایرانی در کشورهای همسایه دریای خزر در دستور کار استرئیس کمیته امنیت مجلس شورای اسلامی از پایان طرح انسداد مرزها در سال آینده خبر داد و گفت آزادسازی زندانیان ایرانی در کشورهای همسایه دریای خزر و ترکمنستان در دستور کار قرار گنایب رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف در گفتوگو با فارس صادرات فرش ایرانی به نام ترکیه و پاکستان/تورم و نر
نایب رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف در گفتوگو با فارسصادرات فرش ایرانی به نام ترکیه و پاکستان تورم و نرخ ارز کمر تولید فرش دستباف را خم کردنایب رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف معتقد است دلایلی چون نرخ بالای تورم افزایش نرخ ارز و پرداخت یارانه نقدی به مردم دست به دست هسفیر ایران در عشقآباد در گفتوگو با فارس خبر داد سفر روحانی به ترکمنستان/رد خبر دستگیری صیادیان ایرانی/برگزا
سفیر ایران در عشقآباد در گفتوگو با فارس خبر دادسفر روحانی به ترکمنستان رد خبر دستگیری صیادیان ایرانی برگزاری هفته فرهنگی ایرانسفیر ایران در ترکمنستان با اشاره به روابط حسنه بین تهران و عشقآباد اشتباهات در پوشش خبری دستگیری صیادیان ایرانی و برگزاری نمایشگاه اختصاصی ایران اشارقنادباشی در گفتوگو با فارس مطرح کرد آفریقا بازار خوبی برای کالاهای ایرانی/استفاده از ظرفیت حضور چهار کشور آفر
قنادباشی در گفتوگو با فارس مطرح کردآفریقا بازار خوبی برای کالاهای ایرانی استفاده از ظرفیت حضور چهار کشور آفریقایی در اوپککارشناس مسائل آفریقا با اشاره به عضویت لیبی الجزایر نیجریه و آنگولا در اوپک گفت ایران باید از ظرفیت حضور این چهار کشور تولید کننده نفت در راستای مدیریت وشب بد بازیکنان ایرانی در لیگ ستارگان قطر
شب بد بازیکنان ایرانی در لیگ ستارگان قطرالعربی در حالیکه اشکان دژاگه را 90 دقیقه در ترکیب داشت با دو گل برابر الجیش تن به شکست داد الشحانیه هم در حضور پولادی و شجاعی با چهار گل بازی را واگذار کرد هفته شانزدهم لیگ ستارگان قطر با انجام چهار دیدار به پایان رسید که در حساس ترین بازیتزریق نا امیدی در جشنواره فیلم فجر/ فرار فیلمساز ایرانی از ساخت فیلم ایرانی
نقد فیلم اعترافات ذهن خطرناک من تزریق نا امیدی در جشنواره فیلم فجر فرار فیلمساز ایرانی از ساخت فیلم ایرانی دغدغهها و علایق هومن سیدی فارغ از فضای درونی ایران است انگار کلاً در این خاک و بوم زیست نمیکند اعترافات ذهن خطرناک من هم فیلمی است که مشابه خارجی دارد و هیچ تلاشی برنتایج راننده های ایرانی در رالی قطر
نتایج راننده های ایرانی در رالی قطر خبرگزاری پانا اشگان مسگرها و وحید رضا وحدتی راننده و نقشه خوان تیم ایران با خودروی سوبارو ایمپرزا در اولین اعزام برون مرزی اتومبیلرانی ایران و در روز اول رالی خاورمیانه که در قطر در حال برگزاریست در گروه خود مقام اول را به دست آوردند ۱۳۹۳ شفرمانده پایگاه هوایی شهید حبیبی در گفتوگو با فارس: نیروی هوایی در ساخت ابزار جنگی به خودکفایی رسیده است / آسم
فرمانده پایگاه هوایی شهید حبیبی در گفتوگو با فارس نیروی هوایی در ساخت ابزار جنگی به خودکفایی رسیده است آسمان شمال شرق زیر رصد چشمان تیزبین پدافند هواییفرمانده پایگاه هوایی شهید سرلشگر حبیبی گفت نیروی هوایی ارتش بازویی قدرتمند برای تامین امنیت آسمان جمهوری اسلامی ایران است و هدارویی ایرانی که انحصار آلمانها را شکست
دارویی ایرانی که انحصار آلمانها را شکست داروی سیتاگلیپتین با نام تجاری زیپتین برای درمان دیابت نوع ۲ برای نخستینبار در کشور رونمایی شد تولید این دارو تاکنون در انحصار یک شرکت آلمانی قرار داشت و به گفته مشاور وزیر بهداشت این دارو باعث اُفت قند خون نیز نمیشود به گزارش فرهنگفتوگوهای بین یک خاخام و علامه عاملی منتشر شد
گفتوگوهای بین یک خاخام و علامه عاملی منتشر شدکتاب شبهات یهودی نوشته علامه جعفر مرتضی عاملی اندیشمند و مورخ برجسته لبنانی با ترجمه محمدصادق روحانی به همت دفتر نشر معارف منتشر شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس کتاب «شبهات یهودی» گفتوگویی بین یک دانشمند یخاطره انقلابی/مدیرکل آموزش و پرورش استان گیلان در گفتوگو با فارس مطرح کرد از راهپیمایی دانشآموزان در سطح شهر
خاطره انقلابی مدیرکل آموزش و پرورش استان گیلان در گفتوگو با فارس مطرح کرداز راهپیمایی دانشآموزان در سطح شهر تا سخنرانی انقلابی دانشآموز چهارم دبیرستانیمدیرکل آموزش و پرورش استان گیلان گفت فکر کنم اواخر دی و اوایل بهمن بود که دانشآموزان از دبیرستان حرکت کردند و در سطح شهر شع-
گوناگون
پربازدیدترینها