محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843189879
ضرورت برخورداري اقتصاد مقاومتي از نظريه بومي
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۵ بهمن ۱۳۹۳ (۱۳:۱۶ب.ظ)
ضرورت برخورداري اقتصاد مقاومتي از نظريه بومي گروه اقتصادي:
به گزارش خبرگزاري موج، سيف الله‌داد، دبير علمي بخش راهبردي «کنگره ملي اقتصاد مقاومتي» با تأکيد بر لزوم فهم درست از اقتصاد مقاومتي جمهوري اسلامي ايران، گفت: اقتصاد مقاومتي مورد نياز ما بايد از نظريه بومي مبتني بر ارزش‌هاي اخلاقي و ديني و آرمان‌هايي که نظام جمهوري اسلامي ايران بر اساس آنها بنا شده، برخوردار باشد. مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.
معنا و تلقي شما از اقتصاد مقاومتي چيست؟
براي تحقق اقتصاد مقاومتي، ابتدا بايد تعريف درستي آن داشته باشيم. البته ما سياست‌هاي ابلاغ شده اقتصاد مقاومتي را در اختيار داريم ولي به نظر مي‌رسد که تا تعريف صحيح و به تعبير مقام معظم رهبري تصويرسازي درستي از اقتصاد مقاومتي صورت نگيرد، اهميت سياست‌هاي کلي اقتصاد مقاومتي روشن نمي‌شود و حتي ممکن است ما در پياده‌سازي سياست‌ها دچار نوعي تناقض شويم.
معتقدم مهمترين و اصلي‌ترين گام، تصويرسازي و به تعبير دقيق تر مفهوم‌سازي درست از بحث اقتصاد مقاومتي و آن هم اقتصاد مقاومتي جمهوري اسلامي ايران است. اقتصاد مقاومتي يعني اقتصاد پايدار و مقاوم چه در باطن و ذات خود و چه در ظاهر. پايداري باطني منوط به استحکام ساخت دروني اقتصاد است و در پي آن، استحکام ظاهري پديد مي‌آيد. از طرف ديگر اقتصاد جمهوري اسلامي ايران دقيقا در تعامل و ارتباط متقابل با بقيه اجزاي نظام قابل تعريف است. اين نظام بر دو پايه اساسي جمهوريت و اسلاميت و به تعبير ديگر مردم و اسلام استوار است. بنابراين اقتصاد جمهوري اسلامي ايران هم از اين دو اصل منشا مي‌گيرد؛ يعني اولا اقتصادي مردمي و ثانيا نشأت گرفته از ارزش‌هاي اسلامي. بر همين اساس اگر بخواهيم پايداري دروني اقتصاد مقاومتي جمهوري اسلامي ايران را تعريف کنيم در ابعادي مثل سلامت اقتصادي، امنيت و ثبات اقتصادي و عدالت اقتصادي در کنار رشد اقتصادي که لازمه هر اقتصادي است بايد آن را جست‌وجو کنيم.
در واقع پايداري و مقاومت اقتصاد ما وابسته به مؤلفه‌هاي سلامت، ثبات و عدالت است؟
بله، ما بايد از طريق سه محور و مؤلفه سلامت، امنيت و عدالت اقتصادي به دنبال ايجاد شرايط پايداري دروني اقتصاد باشيم. همچنان که شرط پايداري دروني هر موجودي سلامتي است، شرط پايداري اقتصاد هم سلامتي است. روابط اقتصادي و سازوکارهاي حاکم بر اقتصاد بايد به گونه‌اي باشد که امکان توليد مناسبات ناسالم را از بين ببرد و به عبارتي ما به لحاظ دروني نبايد شاهد مشکلي به نام مفاسد اقتصادي و زد و بندهاي اقتصادي باشيم. اين پديده مي‌تواند فرصت‌هاي اقتصادي را در درون خود مضمحل کند.
اجزاء يک سيستم وقتي مي‌توانند از کليت آن سيستم حمايت کنند که فضاي کلي حاکم بر آنها از يک ثبات و امنيت مناسب برخوردار باشد.دومين محوري که به اقتصاد، پايداري دروني مي‌بخشد امنيت و ثبات اقتصادي است. در واقع عناصر اقتصادي، چه مصرف کننده و چه توليد‌کننده و چه حتي دولت و بخش هاي عمومي، بايد در جامعه احساس امنيت و ثبات کنند تا بتوانند براي آينده خود برنامه‌ريزي کرده و بر اساس آن برنامه‌ريزي بتوانند تصميمات اقتصادي بگيرند.
سومين مؤلفه و شايد مهمترين بحث در زمينه پايداري دروني نظام اقتصاد اسلامي، عدالت است. عدالت از نظر ما در واقع بن مايه و عمود اصلي خيمه نظام اسلامي است و هدف اصلي نظام اسلامي نيز برپايي عدالت است. اقتصاد نظام اسلامي و اقتصاد جمهوري اسلامي ايران نيز اگر بخواهد از پايداري و مقاومت دروني بهره‌مند شود حتما بايد عدالت اقتصادي- به مفهوم و معنايي که در اسلام از آن سراغ داريم- در آن تحقق پيدا کند.
از نظر شما آيا اقتصاد مقاومتي علاوه بر اين موارد الزامات ديگري نيز دارد؟
سه موردي که بيان شد، سه ضلع يک منشور هستند که هويت بخش نظام اقتصادي اسلام و نظام اقتصاد مقاومتي جمهوري اسلامي ايران است. اين موارد که مي‌توانند هم به عنوان هدف، هم راهبرد و هم تعيين کننده سياست‌ها مطرح باشند، بايد در کنار ايجاد شرايط براي رشد اقتصادي قرار بگيرند. در واقع با تأمين آن سه مورد، تازه شرايط براي رشد اقتصادي سالم و پويا و پايدار فراهم مي‌شود؛ بنابراين در مراحل بعد بايد در سايه اين اصول دست به تدوين الگوها و سياست‌ها در حوزه اقتصاد زد.
توصيفات شما به عبارتي تبييني براي درون زايي يک اقتصاد هم بود، حال سؤال اين است که در حالي که در دنياي کنوني هيچ اقتصادي نمي‌تواند محصور در درون خود باشد، برون گرايي و تعامل اين اقتصاد با ديگر اقتصادها چگونه تأمين مي‌شود و در گرو چه شرايطي است؟
همچنان که شما اشاره کرديد هيچ اقتصادي نمي‌تواند درون يک برکه به حيات خود ادامه دهد، بلکه اقتصادها در درون اقيانوس اقتصاد جهاني زندگي مي‌کنند که امواج و تلاطم هاي آن متوجه هر کشتي‌اي که در اين اقيانوس حرکت مي‌کند، خواهد بود. بر همين اساس هر اقتصادي که مي‌خواهد با اقتصاد جهاني تعامل داشته باشد و در معرض تلاطم‌هاي آن قرار بگيرد، بايد از يک سو شرايط پايداري و مقاومت در برابر امواج آن را در نظر داشته باشد و از سوي ديگر الگوي رشد خود را هم در تعامل با ساير اقتصادها تعريف کند. اين بخش دوم همان برون گرايي است. به عبارتي شما نبايد الگوي رشدي را که تعريف مي کنيد فقط بر اساس رشد داخلي استوار باشد، بلکه بايستي منابع و ظرفيت هاي داخلي با فرصت‌هاي بيروني پيوند زده شود و در پيوندي زنده، پويا، ارگانيک و ديناميک ضمن هم افزايي قابليت‌هاي دروني و فرصت‌هاي بيروني، رشد پايدار نظام اقتصادي را تأمين کند.
در مورد اين مسئله ما بايد به اين نکته توجه کنيم که هيچ اقتصادي نمي‌تواند منفک و جدا از دنيا به حيات خود ادامه بدهد. اکنون ديگر مرزهاي گذشته وجود ندارد و اصلاً ديگر قابل تعريف شدن هم نيست. انقلاب اطلاعات و ارتباطات و شرايط جهاني شدن در واقع سرنوشت مشترکي را براي کشورهاي جهان رقم زده است و ما در اين فضاي جهاني تنفس و زندگي مي‌کنيم.
اساساً هم قرار نيست که ما خود را در داخل يک مرز خودساخته محدود کنيم و تعامل را کنار بگذاريم؛ چرا که آرمان ما در تعامل با ديگران تعريف مي‌شود و نظام اسلامي قرار نيست که در خود خلاصه شود و خارج از فضاي تعامل زندگي کند؛ بلکه به دليل آرمان‌هايي که دارد، اقتضاء مي‌کند که رسالتي جهاني داشته باشد.
اقتصاد پايدار طبعا مقصود و مطلوب هر کشور و نظام اقتصادي است. حال اقتصاد پايداري که ما از آن تحت عنوان اقتصاد مقاومتي جمهوري اسلامي ايران ياد مي کنيم چه تفاوتي با الگوي مطلوب ساير اقتصادها دارد؟
پايداري، تاب‌آوري و مقاوم بودن اقتصاد يا هر اصطلاح ديگر از نظر من در سه سطح قابل تعريف است. يک سطح عمومي است که براي همه کشورها و از جمله ما هم مطرح است. ما به عنوان کشوري که در تعامل زندگي مي‌کنيم و تغييرات و رويدادها و مخاطرات محيطي و بحران‌هايي که در اقتصادهاي ديگر وجود دارد بر ما اثر مي‌گذارد، بايد همچون ساير کشورها قابليت‌هاي تاب آوري در برابر اين تغييرات و اين امواج را داشته باشيم. در اين جهت و در اين سطح ما فرقي با ساير کشورها نداريم. در اين رابطه مجمع جهاني اقتصاد هم شاخص‌هايي را تعيين کرده است که بر اساس آن مقاوم‌پذيري کشورها تعيين مي‌شود. اين شاخص‌ها، شاخص‌هايي است که به کارايي خرده‌سيستم‌ها و نظام‌هاي اقتصادي بر مي گردد و مواردي از قبيل کارآمدي بازارها و خاصيت شوک پذيري و ترميم پذيري آنها در مقابل تکانه‌ها و شوک‌هاي محيطي را شامل مي‌شوند.
دومين سطح از مقاوم بودن اقتصادي که به طور خاص تر به ما مربوط مي‌شود اين است که ما در زمره کشورهاي نفتي تعريف مي شويم و صاحب ذخاير نفت هستيم. خصوصيت ويژه‌اي که اين کشورها دارند اين است که بخش عمده‌اي از درآمد اين کشورها از محل فروش منابع نفتي تأمين مي شود. خب ما براي رسيدن به آرمان خروج از وابستگي به اين درآمد نياز به زمان داريم، اما آن چه در حال حاضر از اين جهت در اولويت قرار دارد اين است که مکانيسمي داشته باشيم که اقتصاد ما را در مقابل تغييرات و تکانه هايي که در بازار جهاني نفت اتفاق مي‌افتد و قيمت آن را تحت تأثير قرار مي دهد، مقاوم کند. در اينجا قوانين ما صندوق ذخيره ارزي را در نظر گرفته اند که به عنوان يک سرمايه ملي قرار است در اقتصاد، شوک‌پذيري ايجاد کند و موج گير باشد و در شرايطي که ما درآمد ارزي بيشتري داريم اضافه اين درآمد به آن صندوق واريز و براي شرايطي که اين درآمد با کسري مواجه است، ذخيره مي شود. با اين صندوق ما مي توانيم تاثير تکانه‌هاي نفتي را که تحقيقات نشان داده منجر به تضعيف رشد در اقتصادهاي نفتي مي شود، کاهش دهيم.
اما مقاوم سازي اقتصاد يک سطح هم دارد که به طور ويژه براي ما تعريف مي شود. آن چه اين سطح سوم را ضروري مي‌سازد اين است که ما به عنوان کشوري برخوردار از آرمان‌هايي در تعارض با خواست نظام سلطه در جهان، از ابتداي پيروزي انقلاب تاکنون و تا جايي که پيش بيني مي کنيم در آينده در معرض مخاطرات و تهديدات قدرت‌هاي سلطه گر جهاني هستيم. اين ويژگي خاص موجب مي‌شود که غير از تکانه‌هاي عمومي که متوجه درآمد اصلي ما يعني نفت مي شود، تکانه‌هايي براي اقتصاد ما ايجاد شود که ناشي از تهديدات و مخاطرات قدرت هاي سلطه گر است. نمونه‌هاي بارز و روشن اين مورد تحريم‌هاي فراگيري است که براي ما اتفاق افتاده است.
سطح سوم چگونه در مرحله عملياتي مقاوم سازي اقتصادي، ما را از ساير کشورها متفاوت مي‌کند؟
تفاوت اساسي‌اي که اين سطح سوم براي ما تعريف مي‌کند اين است که ما نياز داريم به سطحي از خوداتکايي استراتژيک برسيم. ساير کشورها ممکن است هيچ گاه نياز نداشته باشند که مثلاً در کالاهاي اساسي خوداتکايي استراتژيک را تعريف کنند؛ چراکه ممکن است با تکانه‌هايي در قيمت کالاهاي اساسي خود دچار مشکل شوند، اما اين کالاي اساسي به هر ترتيب به راحتي از بازار جهاني براي آن ها قابل تأمين است و فقط مي‌تواند منجر به افزايش هزينه براي آنها باشد.
اين مسئله اما براي ما کاملاً متفاوت است. نظام سلطه به راحتي مي‌تواند امنيت کالاهاي اساسي ما را در معرض خطر قرار دهد. اين مشکلي است که ما بسيار با آن مواجه هستيم. براي مثال اگر ما در صنايع دارويي برخي کالاها را که به طور خاص به آنها نياز داريم، دريافت نکنيم، ممکن است کل صنعت دارويي ما مختل شود و شهروندان با مخاطرات جاني مواجه شوند. بنابراين در اين بعد ما با خطراتي جدي مواجهيم که ما را به سوي خوداتکايي استراتژيک در کالاهاي اساسي سوق مي‌دهد.
در پايان اگر نکته‌اي در مورد اقتصاد مقاومتي هست که به طور خاص مورد تأکيد شما باشد، بيان بفرماييد!
نکته مهمي که من بر آن تأکيد دارم لزوم فهم درست از اقتصاد مقاومتي جمهوري اسلامي ايران است. در وهله اول انديشمندان ما بايد اعتقاد پيدا کنند که ما به اقتصاد مقاومتي نياز داريم و در وهله بعدي اقتصاد مقاومتي مورد نياز ما بايد از نظريه بومي مبتني بر ارزش‌هاي اخلاقي و ديني و آرمان‌هايي که نظام جمهوري اسلامي ايران بر اساس آنها بنا شده، برخوردار باشد. آن چه در اينجا قابل توجه است و دو رويکرد متفاوت را ايجاد مي‌کند اين است که ما تعارض ايجاد شده‌اي که موجب پديد آمدن مبحث اقتصاد مقاومتي شده را يک تعارض موقت يا يک تعارض ذاتي بدانيم. اگر شما فکر کنيد که تعارض ايجاد شده از طريق مذاکره قابل حل و فصل است، در اين شرايط شما حداکثر کاري که ممکن است انجام دهيد، اين است که تا حل آن تعارض تصميماتي اقتضائي و مقطعي بگيريد که از نظر شما اسم آن اقتصاد مقاومتي است. در اين صورت وقتي که تعارض برطرف شد و يا شما پيش بيني مي کنيد که بر طرف بشود ديگر نيازي به انجام اقدامي اضافه تر نخواهد بود.
ديدگاه دوم که ما به آن اعتقاد داريم اين است که نظام جمهوري اسلامي ايران به دليل آرمان گرا بودن و تضاد آن آرمان‌ها با خواست نظام سلطه در معرض يک تعارض دائمي است. بر اساس اين نگاه ما بايد بنيان‌هاي نظام را مقاوم سازي کنيم و نه اين که با سياست هاي اقتضايي و مقطعي بخواهيم با چالش هاي مقطعي ناشي از تعارض مواجه شويم. سياست هاي مقطعي در واقع جز هزينه براي ما چيزي در بر ندارد و هميشه آن نقاط آسيب باقي خواهد ماند و هميشه همان نقاط آسيب بهانه اي براي تعرض دشمن خواهد بود.
اتفاقا اگر ما به صورت اساسي فکر کنيم و اقتصاد را از بنيان مقاوم سازي کنيم، خود اين مقاوم سازي باعث کند شدن حربه دشمن و خلع سلاح شدن او مي شود و حتي در شرايطي که دشمن ديگر از اين سلاح استفاده نکند به تعبيري که نظامي‌ها دارند نوعي بازدارندگي در مقابل تعارض و خصومتي که نظام سلطه مي تواند با ما داشته باشد، ايجاد خواهد شد.
در مجموع آنچه که براي ما لازم است ايجاد شرايط بازدارندگي از طريق مقاوم سازي بنيان هاي اقتصاد نظام اسلامي است و ما بر همين معنا از اقتصاد مقاومتي تأکيد داريم و اميدواريم که مسئولان اين معنا را دنبال کنند و به ميزاني که فرصت و توانايي دارند در اين جهت حرکت کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]
-
اقتصادی
پربازدیدترینها