تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843600063




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

- ناکامی زندانبان؛ سرگذشت و سرنوشت زندانیان سیاسی رژیم پهلوی


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: گزارش از مکان ناکامی زندانبان؛ سرگذشت و سرنوشت زندانیان سیاسی رژیم پهلوی تهران - ایرنا - ظهر چهارشنبه بیست و سوم ِ ماه پایانی فصل زمستان 1391 خورشیدی هنگامی که به باغ موزه ی قصر(زندان قصر در رژیم های گذشته) رسیدم از درد ِ درون، مثل مار ِ سرکوفته به پیچ و تاب افتادم و مانند گیج شده های در مینی بوس های بدبوی مسافرتی، عُق زدم.


آن روز سرد اسفند ماه، درخشش آفتاب و تری ِ هوا، کم بود. زمستان دودآلود شهر تهران، پرتو آفتاب و اکسیژن هوا را باقی نگذاشته بود. در محوطه، تک و توکی بوته و درخت بی برگ با شاخه های خشک و کوتاه و لُخت، دیده می شد. درخت های بلند چون سروهای شیراز با آن آزادگی و اعتدال که از روییدنی های مهم این شهرند کاش در تهران هم فراوان بودند. چنین درختان سبز و بلندتر، چشم و گوششان باز است و خوب می بینند و همواره اکسیژن و انرژی می بخشند.
طراح و سازنده ی زندان قصر« نیکلای مارکوف» افسر روسیه ی تزاری بوده که در سال دوم سلطنت فتحعلی شاه قاجار به عنوان باغ عمارت و قصر در مساحت دویست هزار مترمربع بنا می کند. زندان، قسمت جنوبی این باغ، ساخته می شود. پس از پایان دوران ستمگری شاهان قاجار، از سال 1308 خورشیدی به دستور رضاشاه، منتقدان و مخالفانش را در زندان قصر، حصر و زجر می دهند.
پسرش، محمد رضا، مسیر پدر می رود و این زندان تا آغاز سال 1382 مورد استفاده ی سازمان زندان ها بوده اما به دلیل مشکلات و سر و صدای زندانیان، ناراحتی اهالی و همسایگان ساکن در محدوده ی خیابان های معلم و پلیس، به تدریج تخلیه می شود و از سال 1386 شهرداری تهران، آن را تغییر کاربری می دهد و شرکت توسعه ی فضاهای فرهنگی، آن را به باغ موزه تبدیل می کند و در آبان 91 به طور رسمی، گشایش می یابد.
فضای پایین یا زیرزمین زندان، محل تنبیه و تحقیر زندانیان بوده و پایین تر، آب قنات جریان داشته و زندانی با سبوی لب شکسته، از آن قنات آب خنک می خورده و از این رو « آب خنک خوردن» در فرهنگ سیاسی و عامیانه ی ایران ضرب المثلی تهدیدآمیز است که ماموران و قدرتمندان به منتقدان و مخالفانشان می گفته اند. نگویید «کاری است گذشته و سبویی است شکسته» (1) و تو چرا اکنون از گذشته روایت می خوانی و از گذشته گزارش می نویسی؟! گذشته، تاریخ و سیاست، چراغ راه ِ حال و آینده ی ما ایرانیان است.
به هشتی اول و بندهای آن از جمله بند عمومی زندان مارکوف روسی که وارد شدیم 2 دسته سلول زندان دیدیم: اتاقک های هشت نفره با یک پنجره ی کوچک در بالا و اتاقک های 12 نفره. دو تا از سلول ها به نام های مشروطه و استبداد نامگذاری شده اند و در آن ها، نشان (ماکت) ِ سرو و توپخانه قرار داده اند. سرو نماد آزادی و مشروطه است و توپخانه نماد استبداد و خودکامگی.
زمان زمامداری مظفرالدین شاه قاجار، نهضت مشروطیت ِمردم ایران پس از 50 سال مبارزه ی مستمر روشنفکران و روحانیون نواندیش به پیروزی رسید و قانون اساسی، تدوین و پارلمان (مجلس) و عدالت خانه (دادگستری) تاسیس شد اما پس از مرگ او و آمدن محمد علی شاه و همراهی برخی محافظه کاران درباری و دخالت روسیه ی تزاری، استبداد صغیر ظهور کرد و «ولادیمیر لیاخوف» روسی مجلس را به توپ بست و شماری از مشروطه طلبان و روزنامه نگاران آزادی خواه را به دار آویخت و شماری دیگر را به زندان افکند.
نام های دیگر سلول ها عبارتند از: سلول شیخ الرییس ( از جمله زندانیان دوره ی حکمرانی قاجار)، سلول قنات یا آب خنک!، سلول پرواز با عکس محمد تقی خان پسیان، سلول مارکوف، سلول بی سیم و سلول رادیو که دستگاه های بی سیم و ضبط صدا و تکثیر نوار و رادیو لامپی و دیگر تجهیزات رسانه ای در آن نهاده اند.
«سلول باغ» مزیّن به عکس هایی از باغ فین کاشان و امیرکبیر اصلاح طلب و باغ شازده ی ماهان کرمان و تصویر دیگر باغ ها و نیز فرش های ایرانی. «سلول نفت» با تصویر سید ابوالقاسم کاشانی و محمد مصدق و راهپیمایی ملت در حمایت از او و حضورش در دادگاه لاهه و حمایت از منافع ایران و ملی شدن صنعت نفت. «سلول کودتا» و عکس هایی از سید حسین فاطمی و رخدادهای کودتای 28 مرداد 1332 و عوامل کودتا مانند زاهدی، نصیری، شعبان جعفری (شعبان بی مخ) و ...
به هشتی دوم، بندها و سلول های انفرادی و تنبیهی ِ تاریک ِ آن هم سر زدیم؛ بند موزه ی پهلوی اول شامل عکس زندانبانان و ماموران آن رژیم و هم چنین سلول های اصغر قاتل، تیمورتاش وزیر دربار که مورد سوء ظن رضاشاه قرار می گیرد، سلول جعفر قلی خان وزیر جنگ رضاخان و دیگر بازوان استبداد.
سلول «لورنس عربستان» که در ارومیه بازداشت و در زندان قصر، حبس می شود. سلول روحانیون مبارزی که به کشف حجاب اعتراض می کنند، سلول علیمردان خان مبارز، سلول فرخی یزدی شاعر لب دوخته و مدیر روزنامه ی توفان، سلول گروه 53 نفر و سلول های 2 زندانی سیاسی به نام های محمد علی شهرستانکی و داوود اسدی خامنه.
بند موزه ی پهلوی دوم، دربرگیرنده ی عکس زندانبانان و ماموران آن رژیم و هم چنین سلول های جمعی و انفرادی صفر قهرمانیان که 33 سال زندان بوده، احمد شاملو، محمدی عراقی، عباس شیبانی، محمد علی عمویی، بزرگ ِ علوی، موسوی گرمارودی، علی شریعتی، سید محمود طالقانی، سید حسین فاطمی، غلام حسین ساعدی (گوهر مراد)، محمد جواد تندگویان، خسرو گلسرخی، محمود دولت آبادی، هاشمی رفسنجانی، امام خمینی، مهدی بازرگان، مکارم شیرازی، طاهری سجادی، عزت شاهی، مرضیه دباغ، محمد رضا سعیدی، مصطفی میرسلیم، پروین سلیمی همسر شهید لبافی نژاد و ...
هریک از سلول های گروهی و انفرادی در این بند به نام یکی از زندانیان سیاسی ِ یاد شده نامگذاری کرده اند و یادآور اوج خفقان و شکنجه ی بازجویان رژیم پهلوی دوم است. به گفته ی آقای طباطبایی و خانم جزایری، راهنمایان زندان قصر که خود یک سال زندان تحمل کرده اند، سلول های انفرادی به جای یک زندانی 6 و حتی هشت زندانی در آن نگه می داشتند، سه یا چهار تن می ایستادند و سه یا چهار نفر می خوابیدند؛ به نوبت.
به تصریح و تاکید راهنمایان، پس از تحمل رنج و شکنجه و بازجویی زندانیان سیاسی، آن چه تعیین کننده بوده نظر و رای بازجو بوده نه رای دادگاه و قاضی رژیم پهلوی. آنان هفته ای 2 روز حق ملاقات در بعد از ظهرها و هر بار ربع ساعت آن هم فقط با پدر و مادر داشتند. دیدار با حضور جاسوس و نظارت و حساسیت های او در اتاق کوچک ملاقات صورت می گرفته است. زندانیان سیاسی البته از فضایی به ارتفاع هفت متر، عرض 10 متر و طول سی متر برای هواخوری و قدم زدن و نرمش و ورزش والیبال وبسکتبال برخوردار بودند. خوراکشان هم بیشتر پنیر، لوبیا، عدسی، کنسرو با نان ماشینی بربری بوده است.
در بندهای فیلم، هنر، اسناد و کتاب های نگاشته شده در زندان، بازدیدکنندگان با عکس و صدا و خاطرات و خطوط و نوشته ها و تابلوهای هنری، روزنامه ها و شعرهای زندانیان سیاسی پهلوی دوم آشنا می شوند. برخی از این زندانیان، کتاب هایی چون پرتویی از قرآن، عبور، کلیدر، لایه های بیابانی، کوچه و ...در زندان قصر نگاشته اند.
در یکی از آن بندها این دو بیت به مثابه ی نماد آزادی و رهایی نقش بسته بود: فصل گل می گذرد، هم نفسان، بهر خدا - بنشینید به این باغ و مرا یاد کنید / هر که دارد ز شما مرغ اسیری به قفس - بُرده در باغ به یاد من اش آزاد کنید.
از زندان که بیرون آمدم ساعتی در محوطه ی بیرونی باغ موزه روی صندلی چوبی نصب شده به زمین نشستم و مرغ ذهنم را آزاد کردم و آن را به سپهر اندیشیدن پرواز دادم و در خصوص سه موضوع : الف - علت ها و دلایل زندانی شدن منتقدان و مبارزان سیاسی، ب - رنج و تنهایی ِ زندان و تاثیر این رنج بر شخصیت و ذهن و زندگی اسیران و نیز بر جامعه و حکومت و ج - سرگذشت، سرنوشت و عاقبت هر یک از آنان، تفکر کردم.
الف - زندانیان سیاسی در رژیم های گذشته، به این دلیل به زندان افتادند که تملق شاه و ارباب نکردند و نگفتند هر چه آن خسرو کند شیرین بوَد. نگفتند مگسی را که تو پرواز دهی شاهین است! به این توصیه عمل نکردند که اگر آقایت را سوار الاغ دیدی بگو عجب اسب قشنگی است! به این شعار باور نداشتند « تو دانی که این دین و آیین و راه – چه فرمان یزدان چه فرمان شاه».
آنان شاه و والی و امیر را خادم ملت می دانستند نه مخدوم آن و از این رو او را خطاب قرار ندادند که بگویندش « 9 کرسیّ ِ فلک نهد اندیشه زیر پای - تا بوسه بر رکاب امیر ارسلان زند!» یا به هر چه حُکم کنی نافذ است فرمانت. چاپلوسی ننمودند که بگویند: حُکم آن چه تو فرمایی، من بنده ی فرمانم! یا بنده چه دعوی کند حکم، خداوند راست!
آنان آزادمنش، آزادی خواه، قلندر مسلک و مطرب نوا بودند، با افسانه های 72 ملت آشنا شدند و تنها در پی یافتن حقیقت و دگرگون کردن واقعیت نامطلوب موجود به ویژه استبداد فراگیر، به مبارزه و نقد و انتقاد از حاکمیت روی آوردند و تاوان سهمگین آن را پرداختند.
امروز نیز اگر حکومت و جامعه، جایی برای نقادی حاکمان و مسوولان و افشاگری روزنامه نگاران در مسیر مبارزه با فساد، باقی نگذارد و تملق را رواج دهد به تدریج مردم و از جمله جوانان به هرهری مذهبی و کلبی مسلکی و بی خیالی و بی تفاوتی و اعتیاد و تباهی یا خروج از مرزها و پناه بردن به دیگران، سوق می یابند.
اگر خدای نخواسته دست و پای روزنامه نگاران و فعالان سیاسی در زنجیر باشد و در ِ نقد و انتقاد از وضع موجود بسته باشد و اهل خدمت و خیانت برابر دانسته شوند و بهای هیزم و عود و ارزش خلیل و نمرود و آواز خر و نغمه ی داوود یکی باشد جامعه و حکومت ممکن است به سرنوشت و تباهی جامعه و حکومتِ پایان مشروطیت و زمان پهلوی ها گرفتار شود که یکی از شاعران آزاداندیش آن دوره در وصفِ وضعش سروده است: امروز بهای هیزم و عود یکی است --در چشم جهان، خلیل و نمرود یکی است / در گوش کسانی که در این بازارند - آواز خر و نغمه ی داوود یکی است.
ب - برخی از زندانیان سیاسی در رژیم پهلوی، با تحمل آگاهانه ی رنج زندان به تفکر (اندیشیدن مدام)، حقیقت و عشق ِ ژرف به خدا و خلق، رسیدند که سه گانه ی تفکر و حقیقت و عشق به تعبیر «فیودور داستایفسکی» حکیم روس، تنها در رنج و اندوه پدید می آید و « تنها از طریق رنج کشیدن می توان به حقیقت دست یافت. ما جز رنج کشیدن، راه دیگری برای عاشقی و تفکر و کشف حقیقت نمی شناسیم . اگر بخواهیم دوست بداریم و عشق بورزیم باید رنج و درد را نیز تاب بیاوریم» (2).
دسته ای دیگر از آنان به معرفت (شناخت)، دانش و آگاهی از زندگی رسیدند که به درستی گفته اند « آگاهی از زندگی ، برتر از خود زندگی است». برای این دسته، نفهمیدن از فهمیدن مشکل تر است و می دانند که جهل یا نادانی، موجب بی توجهی عمیق انسان به مسایل مهم جامعه و حکومتش می شود.
ج - زندانیان سیاسی پیش و پس از فروپاشی رژیم های پهلوی اول و دوم سه سرنوشت پیدا کردند و سه دسته شدند: یکی مُرد، یکی مُردار شد، یکی هم به غضب قدرتمندان گرفتار شد.
دسته و عده ای در زمان حاکمیت دیکتاتوری پهلوی ها، در زندان یا در زیر شکنجه یا در حال فرار از زندان یا پس از آزادی از زندان در عملیات مسلحانه و چریکی یا حین و بعد از فروپاشی رژیم در تظاهرات خیابانی یا در جنگ تحمیلی، مُردند یا از غصه دق کردند یا ترور یا شهید و جاودانه شدند. برای این دسته، زندگی جز عقیده و جهاد و مبارزه در راه آن نبوده و نیست که «ان الحیات عقیده و جهاد». برای اینان که دایم با خود و مستبد درون و استبداد بیرون در مبارزه بودند زندگی، لمحه ای بیش نبود اما بس بود چون هدفمند و معنادار بود.
دسته ی دوم پس از زندان، اراده شان آرام آرام ضعیف و سست شد و تسلیم دنیا و جاه و مال و قدرت و حکومت و تسلیم زورمندان و بازجو شدند تا بتوانند با کمک آنان به افراد ضعیف ، قدرت نشان دهند و زور بگویند.
این عده ، سهم خود را بردند و به ترقی های ناگهانی و بی حساب و کتاب در حکومت و جامعه، ارتقا یافتند و یک شبه ره صد ساله رفتند و از راه زر یا زور یا زاری یا تزویر به جایی رسیدند یا رو به روی ملت و در کنار دشمن قرار گرفتند و آلوده ی دنیای مذموم و مردار شدند.
دسته ی سوم به مبارزه ی اصلاح گرانه ی خویش و مخالفت با فساد، با قدرت ادامه دادند اما «تنها» شدند. تنهایی سرنوشت جبری همه ی شخصیت هایی است که به گونه یی متفاوت، فکر و عمل می کنند؛ متفاوت با عرف و سنت. بخشی از علت تنهایی این عده، به طبیعت و ماهیت دنیا بر می گردد. به باور سعدی، دنیا رفیقِ سِفله و معشوق بی وفا است. تنهایی ِدسته ی سوم تنها با هنر و صبر و توکل و توسل به خداوند قادر و تدبیر اهل مسوولیت می تواند به انتها برسد.
برای هر سه دسته و همه ی زندانیان سیاسی رژیم های پهلوی اول و دوم «راه، سخت بود و جانکاه اما یگانه بود» (3) و در مجموع، زندانبانان و مستبدان را در رسیدن به اهدافشان ناکام گذاشتند. زندانبانان و مستبدان به جامعه به ویژه آزادی خواهان و اصلاح طلبانش زور گفتند و خانه خرابشان کردند اما در نهایت آب در هاون کوبیدند و راه به جایی نبردند.
مستبدان و زندانبانان به جای آن که عسل بنوشند کندو و خانه ی زیبای زنبوران عسل را خراب می کنند اما آن ها دوباره به سرعت جای تازه می یابند و خانه را محکم می سازند. اگر دوباره خراب کنند دوباره شروع به ساختن می کنند و این روند تا بی نهایت ادامه دارد زیرا آن ها صرفه جو، صبور، قانع، مقاوم و تولیدگر هستند و مشمول لطف و الهام خداوند قرار دارند. و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون (قرآن، سوره ی نحل/آیه ی 68).
* گروه پژوهش و تحلیل خبری
پژوهشم** 1459**2054
.........................................................................................................
(1). سیمین دانشور، سووشون، تهران، انتشارات خوارزمی، 1388، ص 35
(2) فیودور داستایفسکی، رویای مرد مسخره، ترجمه ی نسرین مجیدی، تهران ، نشر روزگار، 1388، ص ص 21، 28 و 30
(3) عبارت از مرحوم «احمد شاملو» زندانی سیاسی رژیم گذشته است.



25/11/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن