واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
انقلاب اسلامی؛ انقلاب فرهنگی و فرامرزی انقلاب اسلامی ایران نه از جنبه زمینهها و علل وقوع که از نظر ماهیت، کاملا تازگی داشت. اندیشمندان اردوگاه غرب و شرق در آن روزگار، وقوع و مهمتر از آن پیروزی آن را غیرمنتظره معرفی و آن را انقلابی استثنایی توصیف کردند.
حوادث سال های بعد نیز نشان داد که انقلاب اسلامی ایران نه فقط در ماهیت و زمان رخداد، که در گستره تاثیرگذاری نیز ناشناخته و غیرقابل پیش بینی است. از این رو در پی گذشت بیش از سه دهه از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی، استادان بسیاری در پژوهشکده ها و دانشگاه های بزرگ جهان با انجام تحقیقات بنیادین، در پی شناخت بزرگ ترین پدیده تاریخی نیمه دوم قرن بیستم هستند.
آنچه این انقلاب را به تعبیر خانم تدا استکاچپول، انقلاب شناس برجسته جهان از سایر انقلاب ها و بخصوص از انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب 1917 روسیه متمایز می کند، نقش برجسته معنویت گرایی در آن است. نویسنده این سطور در کتاب «مبانی راهبردی انقلاب اسلامی» به متغیرهای مؤثر در تکوین انقلاب اسلامی وزن داده است. معنویت گرایی در طول تاریخ ایران زمین، بیگانه ستیزی تاریخی مردم ایران، نظام فکری تشیع و مبلغان آن در طول تاریخ و مرجع عالیقدر زمان انقلاب، امام خمینی(ره)، چهار حلقه بنیادی و وزین در تکوین انقلاب اسلامی بوده اند البته عواملی دیگر مانند متغیر نظام بین الملل، توسعه ناموزون حکومت پهلوی و... نیز در شکل گیری انقلاب اسلامی مؤثر بود اما این چهار حلقه بیشترین وزن را در تکوین و بالندگی و بخصوص در ماهیت فرامرزی و مرزشکنی انقلاب اسلامی داشت. در این چهار حلقه البته نقش امام خمینی (ره) جایگاه ویژه ای دارد. ایشان توانست با مدیریت دینی و سیاسی خود سه حلقه اولیه و تاریخی را به هم پیوند دهد و از انرژی آن برای تحقق انقلاب بهره گیرد. میشل فوکو در کتاب «ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟» فصلی را با عنوان «رهبر اسطوره ای شورش ایران» نوشته است که در آن از امام خمینی این گونه یاد می کند: «از اینجاست که نقش شخصیت آیت الله خمینی که پهلو به افسانه می زند. امروز هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند. این ارتباط شاید به سه چیز مربوط شود: خمینی اینجا نیست، 15 سال است که او در تبعید است و خودش نمی خواهد که پیش از رفتن شاه از تبعید بازگردد؛ خمینی چیزی نمی گوید، چیزی جز نه ـ نه به شاه، به رژیم، به وابستگی؛ـ و بالاخره خمینی آدم سیاسی نیست. حزبی به نام حزب خمینی و دولتی به نام دولت خمینی وجود نخواهد داشت. پس این یکدندگی که هیچ چیز سد راهش نمی شود در پی چیست؟ پایان وابستگی که در آن، پشت سر آمریکایی ها می توان نوعی هماهنگی جهانی و «نظم جهانی» را دید؟ پایان وابستگی که دیکتاتوری ابزار مستقیم آن است اما بازی سیاست هم می تواند عامل غیرمستقیم آن باشد؟ پس با قیام خود به خودی که فاقد سازمان سیاسی باشد سروکار نداریم، بلکه این جنبش است که هدفش هم رهایی از استیلای خارجی و هم نجات از سیاست داخلی است.» انقلاب اسلامی که نخستین انقلاب دینی و فرهنگی در قرن بیستم بود، ماهیتی فرارونده و مرز شکن داشت و دارد. انقلاب اسلامی در فضای ماتریالیستی نظام دوقطبی و رقابت الگوی های مادی لیبرالیسم و سوسیالیسم منادی معنویت گرایی نه فقط برای مسلمانان بلکه برای همه جهان بود. میشل فوکو درباره انقلاب اسلامی صریحا اظهار کرده است که از زمان انقلاب فرانسه تاکنون برای نخستین بار، انقلاب و معنویت به یکدیگر پیوند خورده است. او می نویسد: «من دوست ندارم که حکومت اسلامی را ایده یا حتی آرمان بنامم. اما به عنوان خواست سیاسی مرا تحت تاثیر قرار داده است. مرا تحت تاثیر قرار داده است چون از این جهت کوششی است برای این که سیاست یک بُعد معنوی پیدا کند.» فوکو در جایی دیگر به بن بست سیاسیون در درک پدیده انقلاب اسلامی اشاره می کند و این که این انقلاب اهدافی جهانی دارد و اگرچه جنس آن مذهبی است اما در نظر دارد تا مذهب را در روی زمین پیاده کند. بنابراین انقلاب اسلامی با تصمیم کارگزاران خود اراده مرز شکنی و فراروندگی را به دست نیاورد بلکه در ذات خود مرزها را شکست و پیامی از جنس یک الگو برای کشورهای وابسته و خسته از مداخلات خارجی و برای ملت های اسیر در فرهنگ ماتریالیسم شرق و غرب ارائه کرد. الگوی رفتاری جمهوری اسلامی و تاثیری که در بلندمدت بر ملت های منطقه نهاد نشان داد؛ انقلاب اسلامی در ذات خود مرزها را درمی نوردد و این تاثر نه از جنس مداخلات مدل سوسیالیسم و کاپیتالیسم که از جنس فرهنگی بوده است. انقلاب اسلامی برای کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نیز مبدل به یک الگوی عملی شد. جان فوران، توسعه ایران در دوره پهلوی را توسعه ای وابسته خواند. به اعتقاد او ایران در دوره قاجار یک کشور حاشیه ای در نظام جهانی بود و در دوره پهلوی به یک کشور نیمه حاشیه ای اما وابسته مبدل شد. انقلاب اسلامی این الگو را تغییر داد. امروزه همه دولت ها و حتی دولتمردان آمریکایی بارها اقرار کرده اند که جمهوری اسلامی (به عنوان نهاد برآمده از ساختار انقلاب اسلامی) یک قدرت منطقه ای مستقل است. نقش ایجایی ایران در فرآیند امنیت سازی خاورمیانه و دلگرمی و اتکای ملت های منطقه به جمهوری اسلامی همه ناشی از خون انقلاب اسلامی است که در پیکره جمهوری اسلامی در جریان است. مقاومت 10 ساله ایران در برابر قدرت های جهانی در مورد پرونده هسته ای ایران و توان بازدارندگی ایران نیز منبعث از آموزه های انقلاب اسلامی است که توسط تصمیم گیران سیاسی در ایران عملیاتی می شود. دکتر سید محمد حسینی - استاد روابط بین الملل دانشگاه 49
 
سه شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 07:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]