تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ كس چيزى را در دل پنهان نداشت، جز اين كه در لغزش هاى زبان و خطوط چهره او آشكار شد....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803669598




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مربی نایب قهرمان کشتی المپیک در خط تهران - فرودگاه!


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۹




1423384781701_amin khosroshahi-6.JPG

در روزهایی که صحبت از رد و بدل شدن پول‌های میلیاردی در برخی رشته‌های ورزشی نقل محافل شده در ایامی که حاشیه ورزش پررنگ‌تر از متن آن شده و انواع و اقسام درگیری‌ها و حرمت‌شکنی‌ها میان برخی مربیان، بازیکنان و مسئولان به تیتر یک روزنامه‌ها و سایت‌ها تبدیل شده، در این همه هیاهو مردی بی‌ادعا و بدون کوچک‌ترین توجهی از سوی مسئولان مشغول تربیت شاگرد نه برای پاداش و دستمزد که برای آبروی ورزش ایران است. به گزارش ایسنا، ارسلان پیروز، مربی 66 ساله تهرانی که 37 سال است در کسوت مربی‌گری جماعت گوش شکسته توانسته با عشق مثال‌زدنی شاگردان افتخارآفرینی چون علیرضا رضایی نایب قهرمان المپیک آتن و اولین مدال‌آور تاریخ کشتی ایران در سنگین وزن المپیک را تحویل ورزش ایران دهد. او همچنین در هفتمین دهه زندگی مانند یک جوان باانگیزه، به کارش عشق می‌ورزد و کاری ندارد مسئولی قدر زحماتش را در این 37 سال ندانسته و حتی یک تشکر خشک و خالی هم از او نکرده باشد. وقتی گفت حتی بیمه درمانی و بازنشستگی ندارد و نمی‌داند یکی دو سال دیگر وقتی نتواند کار کند چه بر سرش خواهد آمد این حسرت و تاسف پدید می آید که چرا اندکی از بودجه ورزش نباید در توجه به این پایه‌های اصلی ورزش ایران خرج شود؛ کسانی که بار اصلی ورزش بر روی دوش خسته شان است. او حتی در این سن و سال هنوز مستاجر است و در خانه پدری زنگی می کند. او این روزها مانند خیلی ها زیاد به فرودگاه می‌رود اما نه برای رفتن به سفرهای خارجی بلکه برای مسافرکشی! پس از آن هم فقط برای ماهی 250 هزار تومان به باشگه ایزد فردوسی در خیابان طوس تهران می رود تا به وظیفه اصلی‌اش یعنی قهرمان پروری عمل کند. خیابان طوس را می گوییم تا شاید مسئولی پس از خواندن این مصاحبه خواست به تلافی سال‌های گذشته از او دلجویی کند. می‌گوید تاکنون کسی از او برای قهرمانانی که تحویل این مملکت داده حتی یک تشکر هم نکرده و تنها کسی که از او به نیکی یاد می‌کند پرافتخارترین شاگردش علیرضا رضایی است "وقتی او نایب قهرمان المپیک آتن شد در جایی به او 20 سکه دادند که او 10 سکه آن را به پاس قدردانی به من داد واقعا چه کسی حاضر است این کار را بکند." با همه این اوصاف و اینکه معتقد است گفتن و درد دل راه به جایی نمی‌برد و گوش شنوایی برای آن پیدا نمی‌شود تاکید می‌کند: "مانند یک کفتر باز که بدون هیچ منفعت مالی فقط به عشق پرنده‌هایش صبح تا شب روی بام است من هم فقط به خاطر عشق به کشتی همچنان با عشق و علاقه کار می‌کنم نه برای پاداش بلکه به عشق دیدن شاگردانم روی سکوهای جهانی." در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار ورزشی ایسنا با "ارسلان پیروز" مربی باسابقه و استعدادپرور کشتی تهران را می‌خوانید.

ارسلان پیروز

در ابتدا خودتان را معرفی کنید و بگویید چگونه به سمت کشتی آمدید؟ ارسلان پیروز هستم متولد 1327 هجری شمسی از شهرستان سراب، پنج ساله بودم که به اتفاق خانواده به تهران آمدیم. 15 ساله بودم که به همین باشگاه ایزد فردوسی آمدم و ورزش کشتی را آغاز کردم. * زیر نظر کدام مربی به کشتی پرداختید؟ مربیان متعددی در این باشگاه فعالیت کردند. بزرگانی همچون استاد علی‌اکبر حیدری، محمدعلی حساس، مجید جواهری و منصور تبریزی. وقتی 15 ساله بودم در ابتدا به مدت یک تا دو سال زیر نظر منصور تبریزی کار کردم که او به اصفهان رفت. پس از آن نزدیک به 4 یا 5 سال زیر نظر محمدعلی حساس که همشهری‌ام بود فنون کشتی را آموختم بعد از آن به ترتیب از علی‌اکبر حیدری و مجید جواهری کشتی آموختم. * چه شد که در میان رشته‌های مختلف ورزشی به کشتی روی آوردید؟ اکثریت بچه‌های آن زمان به کشتی علاقه‌مند بودند و تنها رشته‌ای که خیلی‌ها به آن روی می‌آوردند کشتی بود. آن زمان ورزش‌های وارداتی هنوز باب نشده بودند و فوتبال هم بر خلاف الان خیلی محدود بود. من نیز به همین دلیل به کشتی گرایش پیدا کردم. * از چه زمانی پا به عرصه مربی‌گری گذاشتید؟ در سال 56 در کلاس مربی‌گری کشتی شرکت کردم و پس از آن بلافاصله در همین باشگاه ایزد فردوسی مشغول به مربی‌گری شدم. من فقط در باشگاه ایزد فردوسی کشتی گرفتم و مربی‌گری کردم. * الگوی فنی و اخلاقی شما در کشتی چه کسی بود؟ الگوی من زمانی که می‌خواستم وارد کشتی شوم غلامرضا تختی بود. چرا که مردم‌داری تختی یکی از بارز‌ترین ویژگی‌های او بود. روزی از معزی‌پور که هم دوره تختی بود سوال کردم حاج آقا! آیا تختی همین گونه که مردم می‌گویند بوده؟ که او گفت: همین قدر بگویم زمانی که کشتی‌گیران در اردو بودند تا تختی سرمیز غذا نمی‌آمد هیچ کس لب به غذا نمی‌زد. پس مشخص است که همه مردم و کشتی‌گیران احترام زیادی برای او قائل بودند. * مهم‌ترین شاگردان شما که توانستند به عناوین مختلف کشوری و بین‌المللی دست یابند چه کسانی بودند؟ (در این هنگام تکه کاغذی از جیب خود درمی‌آورد و می‌گوید: همه آن‌ها را نوشته‌ام تا کسی از قلم نیفتد و گله نکند!) اکثریت شاگردان من در سنگین وزن به عناوین قهرمانی رسیدند. اولین شاگرد من (با دست اشاره می‌کند) همین آقای آزادبخش بود که در رده‌ جوانان قهرمان انتخابی تیم ملی در 120 کیلوگرم شد. پس از آن در سال 63 به جام یاشاردوغو در ترکیه رفت و قهرمان شد. دومین محمدحسن بابابگلو بود که او هم در سنگین وزن قهرمان تیم ملی جوانان شد و به مسابقه‌های جهانی کانادا رفت و به چهارمی جهان رسید.



* قبل از آنکه نام دیگر شاگردان مطرح خود را بگویید! آیا در سبک وزن هم کشتی‌گیر شاخصی معرفی کردید؟ بله! استثنائا در سبک وزن شاگردی به نام مرتضی غفاری داشتم که در وزن 48 کیلوگرم توانست قهرمان مسابقه‌های کشوری شود. بعد به مسابقه‌های تفلیس در گرجستان رفت و به مقام چهارمی رسید. * اما باقی شاگردان مطرح‌تان در سنگین وزن؟ بله مسعود جمشیدی و علیرضا رضایی با هم در رده جوانان تیم ملی انتخاب شدند که جمشیدی به مسابقه‌های جهانی ترکیه اعزام شد و به نایب قهرمانی جهان رسید که سال آن را به یاد ندارم! علیرضا رضایی هم در همان مسابقه‌ها به قهرمانی سنگین وزن جهان رسید که همان استارت کارش بود. البته مسعود جمشیدی در ادامه به عنوان نایب قهرمانی جوانان جهان، سومی بزرگسالان آسیا و نایب قهرمانی ارتش‌های جهان رسید. همچنین منصور جمشیدی برادر کوچکتر مسعود توانست در رده سنی نوجوانان قهرمان تیم ملی شود که متاسفانه آن سال قرار بود مسابقه‌های جهانی در هندوستان برگزار شود که نشد و او در ادامه در تمرین‌ها از ناحیه کتف آسیب دید و کشتی را کنار گذاشت. البته الان گاهی اوقات به باشگاه سر می‌زند و گاهی ورزش می‌کند. سهیل مطلب تبریزی نیز در رده سنی نوجوانان به تیم ملی کشتی فرنگی راه یافت و در مسابقه‌های جهانی تهران به مقام چهارمی رسید. امیر رضایی برادر کوچکتر علیرضا هم به تیم ملی جوانان راه یافت و به مسابقه‌های روسیه اعزام شد و به پنجمی رسید. * به تازگی چه قهرمانانی را تحویل کشتی ایران داده‌اید؟ امین طاهری برادر همسر علیرضا رضایی است. واقعا علیرضا و امیر رضایی برای او زحمات زیادی کشیدند. خوشبختانه او نیز امسال توانست نایب قهرمان جوانان جهان شود. * شاگردان افتخارآفرین زیادی را تحویل کشتی ایران داده‌اید وقتی بالا رفتن آن‌ها از سکوهای جهانی را مشاهده می‌کردید چه حسی داشتید؟ موفقیت و کسب افتخار آن‌ها دستمزد ماست! با دیدن این موفقیت‌ها از نتیجه کارم خوشحال و راضی می‌شدم. هیچ چیز را با این احساس عوض نمی کنم. * آیا شاگردانتان به شما و این باشگاه سر می‌زنند؟ علیرضا رضایی در حال حاضر به دلیل مشغله‌های زیاد در فدراسیون کشتی کمتر سر می‌زند اما هر وقت که فرصت کند صددرصد برای دیدن ما می‌آید. بقیه هم می‌آیند و خوشبختانه ما را فراموش نکرده‌اند. * از میان قهرمانانی که تربیت کرده‌اید آیا کشتی‌گیری بوده که به طور ناگهانی و بر اثر مشکلات کشتی را رها کند؟ بله فیروز باستی یکی از کشتی‌گیران مطرح و بسیار بااخلاق زمان خودش بود که حیف شد چرا که در سن جوانی کشتی را کنار گذاشت. او به خاطر برخی مسائل خانوادگی دیگر کشتی نگرفت. نادر فارغ‌بال هم در سبک‌وزن واقعا نابغه بود که به حق خود در کشتی نرسید. او قهرمان وزن 48 کیلوگیرم مسابقه‌های کشوری شد اما در ادامه به دلیل مصدومیت زانو کشتی را رها کرد. غلامرضا صفا نیز در سنگین‌وزن کشتی فرنگی قهرمان کشور شد که او هم به این دلیل که پدرش به رحمت خدا رفت کشت را کنار گذاشت و رفت دنبال پول درآوردن! * پس قهرمانان زیادی نیز تربیت کردید که هر کدام بنا به دلایل مختلف کشتی را کنار گذاشتند؟ آن زمان مشکلات مالی تاثیر زیادی در این مسائل داشت. نادر همایونفر نیز دیگر شاگردم بود که قهرمان کشور شد و کشتی را کنار گذاشت. مسعود پورقربان یکی از کشتی‌گیران ریزنقش و بسیار فنی بود که او نیز قهرمان کشور شد و از کشتی رفت. علیرضا ترابی در نوجوانی قهرمان مسابقه‌های کشوری شد اما یک دفعه غیب شد. مهدی معینی، حسن حسنی، جعفر قدیانی، آذری، علی عسگری، بهرامی و صفری دیگر قهرمانانی بودند که هر کدام بنا به دلایلی به یک باره کشتی را رها کردند. * مهم‌ترین دلایلی که این کشتی‌گیران در عین شایستگی و طی کردن پله‌های ترقی، کشتی را کنار گذاشتند چه بود؟ 90 درصد کشتی‌گیران از قشر ضعیف جامعه بودند و وقتی بزرگتر که می‌شدند مجبور بودند برای امرار معاش خود و خانواده‌شان به دنبال کسب و کاری بروند. بچه مایه‌دار که نمی‌آید کشتی بگیرد او به سمت ورزش‌هایی مثل اسکی می‌رود هرچند اگر به سراغ کشتی هم بیایند موفق نمی‌شوند! آن زمان از جایزه و پاداش خبری نبود. الان همه را به تورنمنت‌های مختلف می‌برند. ( با دست اشاره می‌کند) همین آقای آزادبخش در 20 سالگی 2 بار قهرمان کشور شد. (از آزادبخش می‌خواهد خودش توضیح دهد) قرار بود به مسابقه‌های جهانی کانادا برویم اما روابط به هم خورد و به آنجا نرفتیم. بعد به رقابت‌های یاشاردوغو ترکیه رفتیم که با تیم جوانان در مسابقه‌های رده بزرگسالان قهرمان شدیم. وقتی برگشتیم هیچ کس به ما اهمیت نداد. به خدمت سربازی رفتم وقتی برگشتم باز هم قهرمان کشور شدم. آن زمان پولی در کشتی نبود. پدرم به من گفت می‌خواهی کار کنی یا کشتی بگیری؟ که من مجبور شدم کار را انتخاب کنم و به کارخانه رفتم. آقای پیروز! اما برسیم به مطرح‌ترین شاگرد شما. علیرضا رضایی. از روزی که برای اولین بار وارد باشگاه ایزدفردوسی شد بگویید؟ وقتی اولین بار او به باشگاه آمد برای یک لحظه به سراغش رفتم و از او پرسیدم متولد چندی؟ که گفت 1355. آن زمان حساب کردم او 13 ساله بود. متاسفانه در همان روز اول تمرین مچ پایش شکست (باخنده). آن زمان کشتی‌گیر زیادی در این باشگاه کار می‌کرد و 400 نفر در 5 سانس لخت می‌شدند و تمرین می‌کردند به خاطر همین وقت نداشتیم او را به دکتر ببریم! به یکی از بچه‌ها که وسیله داشت گفتم او را به منزل‌شان برساند! ما مثل الان آدرس منزل شاگردان‌مان را نداشتیم اما به هر صورت او خودش خانه‌شان را بلد بود. * از بازگشت دوباره او به کشتی پس از این اتفاق بگویید. یکی دو ماه بعد از این اتفاق سر و کله او دوباره پیدا شد! یعنی روزی که گچ پایش را باز کرده بود بلافاصله فردای همان روز به باشگاه آمد. 6 ماه کار کرد در رده نونهالان نفر اول تهران شد. سال بعد به عنوان اولی نوجوانان تهران رسید بعد در مسابقه‌های قهرمانی کشور که فکر می‌کنم در اراک بود رفت و باز هم اول شد بعد در انتخابی تیم ملی نیز به عنوان اولی رسید. همان سال به مسابقه‌های جهانی ترکیه رفت و قهرمان شد. او واقعا هم از نظر اخلاقی و هم از لحاظ فنی استثنا بود. خدا شاهد است من پهلوانی مانند او چه آن زمان و چه حالا ندیده‌ام. در این هنگام آزادبخش که از هم‌دوره‌ای‌های علیرضا رضایی است می‌گوید: وقتی رضایی را برای اولین بار که به باشگاه آمده بود دیدم فیزیک بدنی خوبی داشت. قد کوتاه، کمر پر. همانجا به آقای پیروز گفتم آقا هوای اینو داشته باش. یه چیزی می‌شه. من هم‌باشگاهی او بودم و با او سروکله زیادی می‌زدم! * آقای پیروز. آیا رضایی در باشگاه رقیب جدی هم داشت؟ در رده جوانان رقیبش بابابگلو بود و وقتی تمرین می‌شد همدیگر را تکه و پاره می‌کردند! بابابگلو زودتر از رضایی قهرمان تیم ملی شد که او هم در 22 سالگی به خاطر مشکلات خانوادگی و مشکلات مالی کشتی را کنار گذاشت. * و سیر موفقیت‌های رضایی ادامه داشت. رضایی سپس در رده جوانان در مسابقه‌های جهانی مجارستان که خود من نیز به عنوان مربی همراه تیم بودم به علت وزن کم کردن زیاد نتوانست نتیجه خوبی بگیرد. در ادامه در مسابقه‌های جهانی تهران نایب قهرمان جوانان جهان شد. بعد در رده بزرگسالان در انتخابی تیم ملی چهار دوره متوالی عباس جدیدی را شکست داد اما با این وجود در هیچ کدام از 4 دوره رضایی را به تیم ملی نبردند. کمیته فنی یا مربیان وقت بنا به هر دلیلی جدیدی را برای تیم ملی انتخاب کردند. * واکنش علیرضا رضایی به این موضوع چه بود؟



شرایط به گونه‌ای شد که یک روز رضایی پیش من آمد و گفت "می‌خواهم کشتی را کنار بگذارم" اما من به او گفتم کاری نداشته باش من با مسئولان صحبت می‌کنم. پس از آن پیش طالقانی رییس وقت فدراسیون رفتم و موضوع را جویا شدم که طالقانی در جواب گفت: "کمیته فنی نظرش این است که جدیدی را به مسابقه‌های جهانی و رضایی را به بازی‌های آسیایی اعزام کند". من هم وقتی دیدم جایزه مدال‌ بازی‌های آسیایی بهتر است رضایی را قانع کردم که به بازی‌های آسیایی که فکر میکنم در بانکوک بود، برود که خوشبختانه او موفق به کسب مدال طلا در این بازی‌ها شد. پس از آن همه نگاه‌ها معطوف به رضایی شد. * دیگر رضایی صحبتی از خداحافظی از کشتی نکرد؟ نه او پرقدرت و با انگیزه فقط تمرین می‌کرد. او سپس به مسابقه‌های جهانی در آمریکا رفت و به مدال برنز رسید. در 4 دوره جام جهانی آمریکا نیز شرکت کرد و آخرین و مهم‌ترین مدال او نیز نقره المپیک آتن بود. * وقتی رضایی نایب قهرمان المپیک شد چه احساسی داشتید؟ واقعا غیر قابل وصف بود. آن زمان ضیایی مدیریت باشگاه (قاب عکسش را که بر روی دیوار زده‌اند نشان می‌دهد) در قید حیات بود او از سر خیابان طوس تا باشگاه تعداد 10 گوسفند قربانی کرد و جشن مفصلی در باشگاه ایزدفردوسی گرفت. * رضایی پس از دوران قهرمانی، علاقه‌ای به مربی‌گری نشان داد؟ بله. پس از اینکه او کشتی را کنار گذاشت در همین باشگاه مشغول مربی‌گری شد و در کنار همدیگر کار می‌کردیم. پرویز هادی نیز حاصل زحمات او بود. یادم می‌آید شخصی به نام دهقان که مربی هادی در تبریز بود او را به باشگاه ایزدفردوسی آورد و به رضایی سپرد. رضایی هم با جان و دل کار می‌کرد و تمام فکر و ذکرش پرویز هادی شد چرا که او بچه شهرستان بود و مربی‌اش سفارش او را به رضایی کرده بود. * پس رضایی جدا از عرصه قهرمانی، در کار مربی‌گری هم استعداد زیادی داشت؟ به غیر از هادی، کشتی‌گیری به نام سعید ریاحی نیز که اهل گلستان بود زیر نظر رضایی در همین باشگاه کار کرد و به مدال آسیا رسید. * مقداری از شیطنت‌های رضایی برایمان تعریف کنید.



رضایی شیطنت‌های زیادی داشت. او یکی دو بار تاکسی من را وقتی که در باشگاه مشغول تمرین با بچه‌ها بودم برداشت و با آن چرخ می‌زد! یکی دو مرتبه وقتی آمدم دم در باشگاه دیدم ماشینم نیست دنبال ماشینم بودم تا اینکه دیدم رضایی از دور در حال رانندگی با ماشینم است. او با ماشین من راننده شد. (دیگر نمی‌تواند جلوی خنده‌هایش را بگیرد) واقعا یادش بخیر! * چگونه ماشین را بدون کلید باز یا روشن می‌کردند؟ او با همدستی مسعود جمشیدی که واقعا این 2 نفر بهترین شاگردان من بودند درب ماشین را با فشار باز می‌کردند و خب ماشین من هم برای روشن شدن احتیاجی به کلید نداشت. آن‌ها ماشین را برمی‌داشتند و می‌رفتند دور می‌زدند که یکی دو مرتبه آن را من فهمیدم. * آیا از درآمدتان در طول این سالیان دراز فعالیت در کشتی راضی هستید؟ به آن صورت از اول هم تامین نبودیم و یک زندگی معمولی و عادی داشتیم البته قانع هم بودیم. * شما قهرمانان زیادی را تحویل ورزش این مرز و بوم داده‌اید. آیا تاکنون مسئولان تقدیری از زحمات شما داشته‌اند؟ تاکنون به یاد ندارم هیچ کدام از مسئولان به سراغ من آمده باشند تا حتی خسته نباشید بگویند و احوالم را جویا شوند. چون این چیزها در کشتی مد نیست! فقط همین مرحوم ضیایی مدیر باشگاه (دوباره قاب عکس او بر روی دیوار را نشان می‌دهد) مشوق ما بود و به ما انگیزه می‌داد. خدا رحمتش کند. * روزی چند ساعت در این باشگاه فعالیت می‌کنید؟ روزی 4 تا 5 ساعت مشغول کار با بچه‌ها هستم. از ساعت 5 بعدازظهر تا 9 الی 10 شب در باشگاه فعالیت دارم. * چند کشتی‌گیر را تمرین می‌دهید و در چه رده‌های سنی؟ در رده‌های سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان کشتی‌گیر داریم. زمانی در حدود 420 نفر شاگرد داشتم ولی الان هشتاد نفر کشتی‌گیر داریم. * حقوق ماهیانه شما از مربی‌گری در این باشگاه چقدر است؟ ماهی دویست و پنجاه هزار تومان! * این مبلغ که خیلی کم است. به غیر از کشتی چه شغلی دارید؟ (بالاخره با اصرار اطرافیانش قبول می‌کند توضیح بیشتری بدهد) از همان اول تاکسی داشتم. نزدیک 10 سال است با تاکسی در خط فرودگاه امام خمینی (ره) و فرودگاه مهرآباد مسافرکشی می‌کنم! الان که فرودگاه می‌روم از ساعت 4 صبح تا ساعت 3 بعدازظهر با تاکسی کار می‌کنم بعد یکی دو ساعت استراحت می‌کنم و به باشگاه می‌آیم و تا شب مشغول تمرین دادن بچه‌ها هستم. از قدیم تا الان برنامه زندگی من به همین شکل بوده است. * با این وضعیت تا حالا از فعالیت در کشتی با وجود این همه زحمت و در مقابل این همه بی‌توجهی خسته نشده‌اید؟ نه! و دلیل آن را هم خودم نمی‌دانم. یک کبوتر باز از صبح تا شب به روی بام می‌رود و به همه پرندگانش عشق می‌ورزد بدون آنکه منافع خاصی نصیبش شود. او فقط عشق دارد. امکان دارد از صبح تا غروب بنشیند و هیچی گیرش نیاید اما عشق است که او را خسته نمی‌کند. برای من هم کشتی هیچ چیزی ندارد اما عشق و علاقه باعث شده خسته نشوم و گلایه‌ای هم نداشته باشم. وقتی شاگردی مثل علیرضا رضایی در جهان و المپیک افتخارآفرینی می‌کند و به روی سکو می‌رود حال می‌کنم و همین بس است! * آیا شاگردان شما بر خلاف مسئولان قدردان زحمات شما هستند؟ وقتی رضایی نایب قهرمان المپیک آتن شد و به ایران بازگشت از آنجا که مادر او اهل طالقان است در این شهر جشنی برای او گرفتند که در آن مراسم فرماندار یا بخشدار طالقان 20 سکه بهار آزادی به او هدیه داد. وقتی با یکدیگر به تهران بازگشتیم او 10 سکه از هدیه‌اش را در جیب من گذاشت. واقعا چه کسی چنین کاری می‌کند؟! در تمام عمرم تنها کسی که به من رسید او بود. وگرنه هیچ مسئولی سراغی از من و امثال من تاکنون نگرفته. یک خاطره جالب دیگر از این پهلوان دارم که شنیدن آن جالب است. *بفرمایید. یکبار با تاکسی خوم در خیابان با ماشین دیگری که یک دستگاه پژو بود تصادف کردم و مقصر هم بودم. از آن ماشین 4 – 5 نفر پایین آمدند تا خسارت‌شان را بگیرند. من نگاه کردم دیدم بیمه شخص ثالث ماشین هم ندارم در آن لحظه تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که به رضایی زنگ بزنم. او تازه از مسابقه‌های جهانی آمده بود و همه او را می‌شناختند. 10 دقیقه نشد که او به همراه امیر برادرش و مجید ورزیده که هر سه کشتی‌گیر سنگین وزن هم بودند آمدند میدان آرژانتین سر صحنه تصادف. ماشین پژوی آن بنده خدا را بردند به تعمیرگاهی که متعلق به مجید ورزیده بود تا درست کنند. ماشین من را هم حمل کردند و بردند تعمیرگاه. همه هزینه‌ها را نیز رضایی و ورزیده دادند حتی آن‌ها خرج گلگیر من را هم دادند.

مربی کشتی

* از فدراسیون کشتی چه انتظاری دارید؟ خود فدراسیون هم آنقدر مشکل دارد و به نوعی آنقدر سمن دارد که یاسمن در آن گم است! کشتی مثل سایر رشته‌ها نیست نه می‌توانی شاگرد خصوصی بگیری و نه شاگردانت پدر پولداری دارند که به تو برسند (با خنده). * نظرتان راجع به مدیریت فدراسیون کشتی در حال حاضر چیست؟ رسول خادم واقعا علاقه‌مند به کشتی است. تا حالا چنین رییس فدراسیونی ندیده‌ام که نشستن پشت میزش را دوست نداشته باشد. فکر نکنم در دنیا چنین رییس فدراسیونی باشد که با وجود همه مشکلات اینقدر خستگی ناپذیر کار کند. * فدراسیونهای کشتی تا به حال به عنوان تقدیر، شما را همراه تیم به مسابقه‌های بین‌المللی فرستاده اند؟ نه بابا! وقتی مربی تیم ملی هم بودم با هزار مشقت و شکنجه ما را می‌بردند. مخصوصا اگر زور و زبان هم نداشته باشی کلاهت پس معرکه است. این چیزها آدم دریده و پررو می‌خواهد تا بتوانی حقت را بگیری! زمانی 4 شاگرد من در تیم ملی حضور داشتند. کمیل مطلب تبریزی در تیم ملی نوجوانان بود. امیر رضایی در جوانان، مسعود جمشیدی و علیرضا رضایی هم در بزرگسالان بودند. اما من جایی در تیم ملی نداشتم و کنار بودم. البته 3 -4 بار با التماس و سفارش حاج آقا ضیایی مدیر باشگاه چند وقتی در تیم ملی بودم چرا که دیگر چاره‌ای نداشتند. البته وقتی هم که در اردو بودیم هیچ پولی به ما نمی‌دادند و چیزی به نفع ما نبود. * کشتی تهران همواره از ستون‌های تیم‌های ملی در رده‌های مختلف بوده اما چند سالی است که جایگاه خود را از دست داده. دلیل این افت را چه می‌دانید؟ الان در تهران گرایش به کشتی کم شده و ورزش‌های پولساز مثل فوتبال و رشته‌های وارداتی آنقدر زیاد شده‌اند که کمتر کسی به سمت کشتی می‌آید. البته یک مقدار هم به خانواده‌ها برمی‌گرد که همه تک فرزند شده‌اند. زمانی هر پدری 4 یا 5 پسر داشت. همین مسعود جمشیدی 4 برادر بودند که همه کشتی می‌گرفتند که برادر کوچک او ناصر نیز از مربیان خوب تهران است. در حال حاضر باشگاه ایزد فردوسی با قدمت 51 ساله در حدود 80 کشتی‌گیر دارد در حالی که این تعداد روزی 420 نفر بود تازه این در حالی است که باشگاه ما جزو شلوغ‌ترین باشگاه‌های تهران محسوب می‌شود.



* از مربیان باسابقه تهرانی خبری دارید؟ تا حدودی بله. اسرافیل دودانگه هم‌اینک بازنشسته است و در ورزشگاه مرغوبکار شاگرد دارد و تمرین می‌دهد. علی حق‌وردی نیز در محله امامزاده حسن تهران در باشگاه خانه صبوری مشغول مربی‌گری کشتی است. هاشم و رسول حبیبی در باشگاه شهید پناهی در میدان خراسان فعالیت دارند. مرتضی لطیفی در باشگاه تکاور، منوچهر نورمحمدی در باشگاه دخانیات. اگر اسم مربی در خاطرم نیست از آن‌ها عذرخواهی می‌کنم. * در جریان وضعیت مالی آن‌ها هستید؟ آن‌ها هم مثل من هستند (باخنده) * مستاجر هستید یا صاحبخانه؟! نه خانه‌ای از خودم ندارم و در خانه پدری زندگی می‌کنم! 4 برادر و یک خواهر دارم که از میان آن‌ها با یکی از برادرانم در 2 طبقه خانه پدری زندگی می‌کنیم. فعلا برادرها و خواهرم ملاحظه وضعیت من را می‌کنند و چیزی نمی‌گویند. آقا مگر با مسافرکشی و این خرج‌ها می‌توان خانه‌دار شد! * چند فرزند دارید؟ 2 دختر دارم که ازدواج کرده‌اند. 2 پسر نیز دارم که یکی در تربیت بدنی آتش‌نشانی مشغول کار است دیگری هم در کار تزئینات ساختمان است. البته پسرهایم نیز کشتی‌گیر بودند و در تهران هم قهرمان نوجوانان شدند اما در ادامه کشتی را کنار گذاشتند و به شنا روی آوردند. * تا به حال خانواده از فعالیت شما در کشتی گلایه کرده‌اند؟ بچه‌هایم با کشتی غریبه نیستند و می‌دانند در کشتی منفعتی نیست. آن‌ها با شرایط کشتی آشنا هستند. * شهریه ماهانه کشتی‌گیران این باشگاه چقدر است؟ در تمام این منطقه باشگاه‌های کشتی ماهی 20 هزار تومان می‌گیرند. با 80 شاگرد پول آب و برق باشگاه هم درنمی‌آید. مساحت این باشگاه 2350 متر است و تشکیلات زیادی در آن قرار دارد اما درآمد آن به اندازه مسافرکشی هم نیست. شاید باورتان نشود ولی صاحب این باشگاه فقط یک میلیون تومان از آن درآمد دارد. کشتی و رزمی در اینجا کار می‌شود و در تابستان هم استخر روباز. * پس با این اوصاف مالک باشگاه نباید از این وضعیت راضی باشد. کاملا درست است. سال‌های گذشته سازمان تربیت بدنی به باشگاه‌های ورزشی یارانه می‌داد اما الان یارانه که نمی‌دهند هیچ. آب و برق هم تصاعدی حساب می‌شود و پول برق صنعتی را از باشگاه می‌گیرند که خیلی هزینه‌بر است. * آیا حقوق بازنشستگی دارید؟ کدام بازنشستگی؟! من اصلا بیمه ندارم. نه از طرف تاکسیرانی و نه از طرف تربیت بدنی هیچ بیمه‌ای نیستم. اگر یکی دو سال دیگر از کارافتاده شوم و نتوانم کار کنم نمی‌دانم چگونه از پس مخارج زندگی بربیایم. تاکسیرانی افراد با سن بالای 50 سال را بیمه نمی‌کند و زیر 50 سال هم که بودم بیمه نکردند. هرچند خودم نیز کوتاهی کردم. البته صندوق حمایت از قهرمانان قبلا ما را بیمه تکمیلی می‌کرد اما آن‌ها هم امسال گفتند بعد از شهریور ماه مراجعه کنید که ما این کار را کردیم اما گفتند لیست پر شده! * اگر روزی کشتی را از شما بگیرند چه احساسی خواهید داشت؟ انگار که تمام عشق و علاقه من را گرفته باشند. دیگر چه کار می‌توانم بکنم. واقعا ناراحت می‌شوم! * صحبت پایانی؟ گفتن‌ها دردی را دوا نمی‌کند و بیهوده است! گفت‌وگو از وحید رجبی خبرنگار ایسنا انتهای پیام
کد خبرنگار:







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


ورزش

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن