تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835454146
خاطره دختر سوري از زندگي با يک داعشي!
واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
خاطره دختر سوري از زندگي با يک داعشي!
روز نو : يکي از زنان سوري در گفتگو با سي ان ان شرح زندگي خود را بيان کرد. وي مجبور شد با يکي از ستيزه جويان داعشي ازدواج کند و آن زمان بود که اقدامات وحشتناک داعش را تجربه کند . وي خاطرات هولناکي را بيان مي کند. او بسيار وحشت زده است.اين زن سوري با چشمان گريان گفت:« حتي حالا هم نمي توانم تجاربي را که داشته ام هضم کنم. آنها زندگي مرا نابود کردند. وقتي داعشي ها به شهر ما در سوريه رسيدند، هرفردي را که احساس مي کردند درمقابل داعش مي ايستد، بازداشت مي کردند. آنها پدر مرا نيز بازداشت کردند. برادر من در درگيري ها کشته شد. آنها پدر مرا به اين علت بازداشت کردند که سلاح داشت. من و مادرم براي آزادي پدرم التماس مي کرديم. آنها به مادرم گفتند که اگر با رئيس پليس شريعت داعشي ازدواج کنم، آنها پدرم را آزاد خواهند کرد. آنها مي خواستند در مقابل ازدواج من با ابومحمد العراقي، پدرم را آزاد کنند. البته ابومحمد العراقي نام مستعار بود و من هرگز نام واقعي او را متوجه نشدم. همه دختران در روياهاي خود به فکر لباس بلند و سفيد عروسي هستند. من از اين موقعيت محروم شدم.
اين ازدواج، مرا نابود کرد. در شب اول ، او هيچ احساسي از خودش نشان نداد و فقط مي خواست به خواسته خودش برسد و من مجبور بودم به خواسته او تن دربدهم. شوهرم به من اجازه مي داد فقط در حضور خود او از گوشي تلفن او استفاده کنم و با والدينم صحبت کنم. من درواقع، زنداني او و برده جنسي او بودم. من نمي توانستم از خانه خارج شوم و با کسي ملاقات کنم. کسي نمي توانست به ديدن من بيايد. شوهر من ، افراد را به علت سيگار کشيدن بازداشت مي کرد اما خودش در خانه سيگار مي کشيد! شوهرم در درگيري ها کشته شد و من توانستم به ترکيه فرار کنم. آنها مي خواستند مرا به عقد يکي ديگر از جنگجويان داعشي دربياورند. آنها هروقت بخواهند دختري را عقد مي کنند و هر وقت بخواهند او را طلاق مي دهند. من مجبور بودم براي نجات پدرم، به اين ازدواج تن دربدهم.»صدها زن و دختر در منطقه مجبور شده اند عروسان داعشي ها شوند. يک سوم اين افراد کمتر از هجده سال سن داشته اند. به گفته زن مذکور سوري، به محض اينکه دختري سيزده ساله مي شود، داعشي ها او را شناسايي مي کنند و مدعي داشتن او مي شوند و بسياري از اين دختران ، چاره ديگري به غير از تن دادن به چنين ازدواجهايي ندارند. چنين ازدواجهايي، روح اين دختران را تکه تکه و نابود مي کند.
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]
-
گوناگون
پربازدیدترینها