تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به خدايى كه جانم در اختيار اوست، وارد بهشت نمى شويد مگر مؤمن شويد و مؤمن نمى شو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803152161




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در گفت‌وگو با جانباز انقلاب پیشنهاد سید آزادگان ابوترابی جان دوباره‌ به من بخشید


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفت‌وگو با جانباز انقلاب
پیشنهاد سید آزادگان ابوترابی جان دوباره‌ به من بخشید
یک جانباز انقلاب گفت: سید آزادگان علی‌اکبر ابوترابی به من پیشنهاد کرد تا با خدا عهدی ببندم که اگر پای مجروحم بهبود یافت؛ در خدمت به هم‌نوعان از هیچ تلاشی دریغ نکنم؛ من نیز این عهد را با خدا بستم و پایم به صورت معجزه آسایی خوب شد.

خبرگزاری فارس: پیشنهاد سید آزادگان ابوترابی جان دوباره‌ به من بخشید



به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، انقلاب اسلامی سال 57 ایران یکی از نادر انقلاب‌هایی بود که مردم مخالف حکومت شاهنشاهی با تظاهرات و مخالفت‌های بدون درگیری مسلحانه، آن را سرنگون ساختند. مخالفان رژیم در تظاهرات علیه اقدامات ظالمانه شاه مستبد شعار می‌دادند و در نیروهای ارتش برای سرکوب آن‌ها با تیراندازی برخی را شهید و جانباز کردند. اکنون بعد از گذشت 36 سال بازگو کردن خاطرات شهدا یکی از نیازهای ضروری جامعه امروز است تا نسل جوان بدانند که مردم سال 57 در برپایی انقلاب اسلامی چه زحماتی کشیده‌‌اند. همچنین آن‌هایی که در آن زمان نبودند بدانند شهدا و جانبازان که نیروهای انقلابی‌اند، چه فداکاری و جانفشانی در برپایی انقلاب کرده‌اند تا در دفاع از ارزش‌های اسلام مصمم باشند. در این راستا گفت‌وگویی با یکی از مبارزان انقلابی در قزوین ترتیب دادیم که از نظرتان می‌گذرد. فارس: خودتان را معرفی کنید؟ یحیی هوشمندی جانباز 20 درصد هستم. فارس: نحوه جانبازی خود را در دوران انقلاب اسلامی برایمان تشریح کنید؟ رمضان سال 57 بود، 22 سال داشتم و تازه ازدواج کرده بودم، با وجود اینکه آغاز زندگی مشترکم بود؛ مدام در راه‌پیمایی‌ها شرکت می‌کردم و همسرم نیز در این کار مرا تشویق و حمایت می‌کرد. هر روز ظهر برای نماز به مسجدالنبی (ص) می‌رفتم که بعد از اقامه این فریضه دینی حجت‌الاسلام محمدحسن  ابوترابی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی پیرامون مسائل دینی و سیاسی سخنرانی می‌کرد. در یکی از این روزها به همراه نمازگزاران در تظاهرات خیابانی علیه رژیم شاهنشاهی با هدف نابودی آن‌ها و برپایی انقلاب اسلامی شرکت ‌کردم؛ این تظاهرات از مسجد نبی (ص) آغاز و به سمت خیابان‌های مولوی، منتظری، سپه و تهران قدیم ادامه داشت. طی مسیر شعار مرگ بر شاه می‌دادیم، نیروهای ارتش نیز به صورت رهگذر می‌آمدند و می‌رفتند؛ گاهی نیز تیرهای هوایی می‌زدند تا ما پراکنده شویم. در حال شعار دادن در منتظری قدیم جنب بقعه امامزاده حسین(ع) جلوی مغازه چلوکبابی بودم که یک دفعه به دلم برات شد که بعد از این تظاهرات به منزل بر نمی‌گردم، به همین دلیل یک مقدار پولی که در جیب داشتم به فروشنده مغازه دادم تا به دست خانواده‌ام برساند. به تظاهراتم ادامه دادم و به همراه مردم در حال شعار دادن و پرتاب سنگ به سمت نیروهای ارتش در جنب بقعه امامزاده حسین (ع) بودیم که آن‌ها رفتند و به جایشان نیروهای نظامی آمدند، تیراندازی هوایی ‌کردند و برخی نیز با چوب‌های بزرگی که دستشان بود بر مردم حمله‌ور شده و آن‌ها را به شدت کتک زدند. در حال شعار دادن بودم که یک لحظه احساس کردم پایم داغ شده و اختیار آن را ندارم، فهمیدم گلوله خورده و در حال خون‌ریزی است، زمین نشستم، بلافاصله همسایه‌ها به کمکم آمدند و مرا تا یک مسیری همراهی کردند. شب شده بود، مأموران، تظاهر کنند‌گان را دنبال و دستگیر می‌کردند، من نیز برای اینکه پیدایم نکنند در مکانی از منزلمان پنهان شدم. فارس: مأموران ارتش در نهایت شما را دستگیر کردند؟ بله، چراکه یک‌دفعه متوجه شدم آن‌ها بدون اجازه با لگد زدن به در وارد خانه شدند و به دنبالم هستند و در نهایت پیدایم کردند. فارس: نیروهای ارتش بعد از پیدا کردنتان چه رفتاری با شما داشتند؟ یکی از مأموران همان جا مرا به زمین زد و پایش را روی گلویم گذاشت و به شدت فشار داد و شروع به فحاشی کرد. بعد از افطار بود، من همچنان روزه بودم و خونریزی پایم شدید شده بود، با همین حال مأموران مرا به بیمارستان کوروش که اکنون نامش امام صادق (ع) است، بردند آنجا برایم پرونده تشکیل دادند و تحت نظر بودم. فارس: بیمارستان چند روز بستری بودید؟ پای شما در این مدت مداوا شد؟ به طور دقیق نمی‌دانم؛ اما چند روزی در بیمارستان بستری بودم و پزشکان برای جوش خوردن استخوان پایم به آن وزنه وصل کرده بودند تا بهبود یابد. زمانی که می‌خواستم مرخص شوم، نخست‌وزیر دولت تغییر کرد و این سمت برای اینکه وجهه خوبی از خود به مردم نشان دهد، حکم بخشش انقلابیون را اعلام کرد. بعد از اینکه مرخص و آزاد شدم، به خانه برگشتم و متوجه شدم پایم به خوبی جوش نخورده و پای آسیب دیده نسبت به پای دیگرم کوتاه‌تر است. فارس: چه حسی داشتید، وقتی فهمیدید پایتان کوتاه شده است؟ نمی‌توانستم روی پایم بایستم، مجبور شدم دو چوب زیر بغلم بگذارم تا بتوانم راه بروم، من که اول جوانی‌ام بود و تازه ازدواج کرده بودم از این موضوع خیلی احساس ناراحتی می‌کردم. فارس: برای ادامه درمانتان چه کاری انجام دادید؟ حجت‌الاسلام علی‌اکبر ابوترابی از قم گاهی می‌آمد به خانه ما و از تظاهرات مردم برایمان تعریف می‌کرد، زمانی که وضعیت جسمی و ناراحتی من را دید گفت به بیمارستان تهران برو تا به امید خدا خوب شوی. به همین دلیل به بیمارستان پاسارگاد تهران مراجعه کردم و بستری شدم، در این مدت مرحوم ابوترابی از قم به بیمارستان می‌آمد و در تأمین هزینه‌های درمان به من کمک می‌کرد. پزشکان در تهران به من گفتند احتمال دارد تنها 20 درصد بهبود یابی که من از شنیدن این حرف خیلی دلم شکست و ناراحت شدم. فارس: مرحوم ابوترابی چه نقشی در بهبود درمان شما داشت؟ مرحوم ابوترابی نقش به سزایی در بهبود درمان بنده داشت، وی که متوجه موضوع شد با دیدن چهره پریشانم سرش را روی سینه‌ام ‌گذاشت و شروع به بوسه زدن بر صورتم و نوازشم کرد تا من ناراحت نباشم. مرحوم ابوترابی به من پیشنهاد کرد تا با خدا عهدی ببندم که اگر پایم خوب شد در خدمت به هم‌نوعانم تلاش کنم؛ من نیز این عهد را با خدا بستم و پایم به صورت معجزه آسایی خوب شد و من از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدم و جان دوباره‌ای پیدا کردم. انتهای پیام/77009/ق40

93/11/18 - 14:03





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن