واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یک نویسنده حوزه کودک و نوجوان:
جنگ مجال نداد انقلاب برای نویسندهها درونی شود
شناسهٔ خبر: 2488038 جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۵
فرهنگ > انقلاب و دفاع مقدس
یک نویسنده حوزه کودک گفت: با توجه به شروع جنگ تقریباً بلافاصله بعد از انقلاب، مجال نشد که انقلاب برای نویسندهها درونی شود، از طرف دیگر انقلاب با ریتم تندی اتفاق افتاد برخلاف جنگ که هشت سال طول کشید. به گزارش خبرگزاری مهر، محمود جوانبخت نویسنده حوزه کودک و نوجوان با اشاره به اینکه متن دراماتیک، نهتنها برای کودک و نوجوان که برای بزرگسالان هم جذابتر و تاثیرگذارتر است، گفت: تمام هم و غم خالق متن یا اثر هنری این است که روی مخاطبش تاثیر بگذارد. یکی از شیوههایی که میشود به کار برد و امتحان پس داده، این است که واقعه تاریخی را به صورت دراماتیک و به شکل قصه بیان کنید تا برای مخاطب کشش داشته باشد.هفدهمین جشنواره کتاب کودک و نوجوان، امسال به عنوان یکی از برنامههای کمیته کودک و نوجوان ستاد گرامیداشت دهه فجر، از ۱۸ تا ۲۴ بهمن در مرکز آفرینشهای کانون در خیابان حجاب برگزار میشود.او درباره تجربیاتی که برای کودکان صورت گرفته، میگوید: با تجربیات اندکی که ما داریم به نظرم در برههای کارهایی خوبی، بخصوص در کانون پرورش فکری، انجام شد که تبدیل وقایع انقلاب به داستان و رمان یکی از آنها بود. به نظر من حتی ورود به حوزه خاطرهپردازی هم تاثیرگذارتر است تا اینکه بخواهیم تاریخ را از وجه علمی و مورّخانه به مخاطب ارایه دهیم. چرا که ارایه برای کودک و نوجوان حساستر از بزرگسالان است و باید جذاب باشد تا بچه بتواند درک کند و درگیر شود.او تصریح میکند که تنها این شیوه را شیوه درست نمیداند، اما دراماتیککردن وقایع را همچنان موثرترین شکل کار میبیند: البته این کار هم اقتضا و جوانب خودش را دارد و کار سختی است. به نظر من به خاطر همین میشود گفت نمونههای موفق آنطور که دل ما میخواسته زیاد نبوده است. یک دلیلش این است که نویسنده باید دوزیست باشد، یعنی هم به تاریخ اشراف داشته باشد و تحقیق کرده باشد و هم داستان نویس باشد و به لحاظ داستانپردازی به لوازم قصهپردازی مسلط باشد.این نویسنده در آسیبشناسی آثار مربوط به انقلاب میگوید: بهطور کلی آسیبی که اساسا ادبیات خلاقه در ایران طی صد سال اخیر با آن مواجه بوده این است که ادبیات ما ذوقی و مبتنی بر تجربیات است. غالب نویسندههای موفق ایرانی خودشان را روایت کردهاند. مثالهای زیادی هست در بسیاری از آثار درخشان در ادبیات معاصر ما، که نویسنده تجربیات خودش را روایت کرده است، در صورتی که داستان و رمان دنیای امروز بر مبنای تجربیات خود نویسنده پیش نمیرود. هرچند در دهههای پیش مثلا نویسنده درجه یکی مثل همینگوی بود که خودش سفر میکرد، در جنگها حضور داشت و «وداع با اسلحه» مینوشت که کاری درخشان است. این را مقایسه کنید با نویسندهای مثل «دکتروف» که اساسا کاری با زیستن به این عنوان که تجربه خودش باشد ندارد. مثلا آخرین کتابی که از دکتروف در ایران منتشر شد رمان «پیشروی» درباره جنگهای سیصد سال پیش و نبردهای داخلی آمریکا است. معلوم است که نویسنده تحقیق زیادی روی موضوع تاریخی با رویکرد مورخانه انجام داده و الان تبدیل به تجربه زیسته خودش شده است. باید دید او چهطور این وقایع را تبدیل به تجربه زیسته خودش میکند؟ نویسنده به لحاظ تاریخی در آن غرق میشود تا اثری درخشان تولید کند.جوانبخت ادامه میدهد: نویسندههای ما، برای مثال خود من، خیلی اهل تحقیق و پژوهش نیستیم و بیشتر تجربیات خودمان را مینویسیم. بنابراین در میان کارهایی هم که انجام شده، آثار آنچنان درخشانی برای بچهها خلق نشده است. خودم در کانون کار بلندی به اسم «آبی قرمز» نوشته و منتشر کردهام که کاملا بر اساس تجربیات و خاطراتم از روزهای انقلاب بود. البته چیزهایی به آن اضافه کردم، چیزهایی کم کردم، سعی کردم دراماتیک باشد، جذاب باشد، طرح توسعه داشته باشد ولی کلا ما خیلی اهل تحقیق نیستیم. در صورتی که در واقعهای مثل انقلاب، بیشمار حوادت و وقایعی وجود داشت که اصلا بیان نشده است.این نویسنده آثار تاریخی همچنین اشاره میکند که هرچند در سالهای اخیر در حوزهی جنگ، کارهای آقای داوود امیریان مثل مثل «فرزندان ایرانی» خیلی خوب بوده و رمان آخر آقای احمد دهقان «بچههای کارون» خیلی کار درجه یکی است، اما در حوزهی ادبیات انقلاب برای بچهها آنقدر موفق نبودهایم.محمود جوانبخت دلایل این ضعف را اینطور بیان میکند که یکی از مهمترین دلایل، این است که انقلاب کهنه نشد، مجالی پیش نیامد که انقلاب برای نویسندهها درونی شود، چون بلافاصله جنگ شروع شد. از طرفی انقلاب با ریتم خیلی تندی اتفاق افتاد برخلاف جنگ که هشت سال طول کشید.البته او میگوید که از میان آثار مربوط به انقلاب، کارهایی از حمیدرضا شاهآبادی، مجموعهای که درباره تاریخ انقلاب نوشته و از سوی انتشارات کانون منتشر شده، یا رمان «پسران سفیدرود» محمدی پاشاک و رمان «سنگاندازان غار کبود» اثر داوود غفارزادگان، از تجربههای خوب و موفقاند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]