تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860350367
![نمایش مجدد: جام جم ایام - 12 بهمن به روایت ناطق نوری refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
جام جم ایام - 12 بهمن به روایت ناطق نوری
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
![](http://jamejamonline.ir/Media/Image/1393/11/12/635584086072780762_M.jpg)
علی اکبر ناطق نوری خاطراتی خواندنی از رویداهای روز 12 بهمن و ورود امام خمینی به میهن و حوادثی که خود شاهد و ناظر آن بوده دارد. آنچه در پی می آید خلاصه ای از خاطرات وی از اتفاقات آن روز است.
من ... صبح [روز 12 بهمن 1357] با ماشین پیکان آبی خود راه افتادم و جلوی بیمارستان امام خمینی [هزار تختخوابی] آمدم... ماشین را در کوچهای داخل خیابانی که منتهی بهبیمارستان امام خمینی میشود پارک کردم. با اتوبوسهایی که تدارک دیده شده بود مثل همه مردم، بهفرودگاه رفتم... از باند فرودگاه تا سالن، امام را با یک بنزی آوردند... پریدم و تریبون را گرفتم و با بلندگو مردم را هدایت کردم تا امام بتواند صحبت کند... امام جلو بلیزر نشست و احمد آقا هم عقب و آقای رفیقدوست هم بهعنوان راننده در کنار ایشان قرار گرفت... من هم سوار ماشین جیپ توانیر که بیسیم هم داشت شدم و بهسمت ماشین امام حرکت کردم... جمعیت در طول مسیر مانند اقیانوس موج میزد... برنامه این بود که امام بیاید و جلوی دانشگاه [تهران] آنجا سخنرانی کند و سپس ادامه مسیر بدهد. وقتی که نزدیک دانشگاه شدند دیدند اصلاً سخنرانی و برنامههای سابق عملی نیست. بنابراین برنامه بههم ریخت... واقعاً اگر بگویم بعضی از جوانان از فرودگاه تا بهشت زهرا دستشان بهدستگیره ماشین امام بود و فریاد میکشیدند حقیقت دارد... امام داخل ماشین با دست تکان دادن بهمردم اظهار محبت میکرد و بهدنبال آن مردم بیشتر تحریک میشدند. آقای رفیقدوست میگفت که در آن هنگام امام میخواست از ماشین پیاده بشود ولی من قفل مرکزی ماشین را زده بودم و هر چه امام تلاش میکرد در ماشین را باز کند، میتوانست... در نتیجه فشار جمعیت ماشین امام خراب شده بود استارت نمیخورد، جوش آورده بود... اصلاً سناریوی عجیبی بود. یک وقت دیدم یک هلیکوپتر آمد و نزدیک ما نشست... فاصله ماشین امام تا هلیکوپتر حدود 100 متر بود. شاید یک ساعت و نیم طول کشید تا با هل دادن، ماشین حامل امام بهنزدیک هلیکوپتر رسید... آقای محمد[رضا] طالقانی از کشتیگیران خوب در این موقع آنجا بود او خیلی کمک کرد تا از این مخمصه نجات پیدا کردیم. نکته جالب این بود که من روی بلیزر بودم و پروانه هلیکوپتر هم کار میکرد هیچ حواسم نبود که ممکن است هلیکوپتر سرم را ببرد. بههر حال ماشین امام بهنحوی در کنار هلیکوپتر در سمت راننده بغل هلیکوپتر واقع شد. آقای رفیقدوست در را که باز کرد در اثر ضربهای که خورد بیهوش شد او را بردند... امام هم طرف شاگرد نشسته بود و نمیشد که پیاده بشود لذا پریدم داخل هلیکوپتر، دست امام را گرفتم و از پشت فرمان همینطوری امام را کشیدم داخل هلیکوپتر و گفتم ببخشید آقا چارهای دیگر نیست. احمد آقا هم پرید داخل هلیکوپتر... خلبان هم سرگرد سیدین از نیروی هوایی بود... خلاصه با زحمت هلیکوپتر پرید... سرانجام هلیکوپتر در محوطهای باز نشست... امام در جایگاه قرار گرفت... حضرت امام سخنرانی تاریخی خود را شروع کرد. من هم بدون عمامه و عبا تلاش میکردم تا مردم ساکت شوند. حتی احمد آقا گفت بدون عمامه و عبا بغل دست امام هستی بد است. گفتم مرد حسابی در این کشمکش از کجا عمامه و عبا پیدا کنم... سخنرانی امام که تمام شد... هنوز بههلیکوپتر نرسیده بودیم که هلیکوپتر بلند شد اینجا نهراه پیش داشتیم و نهراه پس... بهقول معروف جنگ مغلوبه شد. هر کس زورش بیشتر بود، دیگری را پرت میکرد... عمامه امام از سرش افتاد... در این لحظات حساس از بس که مردم را هل میدادم مچهای دستم از کار افتاد و یقین حاصل کردم که امام زیر پای جمعیت از دنیا میرود و مأیوسانه فریاد کشیدم: رها کنید، امام را کشتید. هنوز برایم مبهم است که در این شلوغی چطور شد که ایشان بهجایگاه بازگشت... خودم را به جایگاه رساندم دیدم امام نشسته و در اثر خستگی عبایش را روی سرش کشیده و بیحال سرش را بهطرف پایین برده شاید 20 دقیقه امام در این حالت بود. حالا مانده بودیم، چهکار کنیم. یک آمبولانس مربوط بهشرکت نفت ری در آنجا بود. گفتم آمبولانس را بیاورید دم جایگاه... احمد آقا دست امام را گرفت و سوار آمبولانس شدند. باز هم عبای امام گیر کرد. عبا را کشیدم و گفتم آقا عبا نمیخواهد. عبای امام را زیر بغلم گرفتم و خیلی سریع بغل راننده نشستم و گفتم برو. گفت کجا؟ گفتم از بهشت زهرا بیرون برو. کمک ماشین را زد و از پستی و بلندی سنگهای قبر ماشین حرکت کرد و آژیر میکشید و از بلندگوی آمبولانس میگفتم بروید کنار حال یکی از علما بههم خورده باید او را به بیمارستان برسانیم. اگر میفهمیدند امام داخل آمبولانس است آمبولانس را تکه تکه میکردند. از بهشت زهرا که بیرون آمدیم بدنه ماشین از بس که بهاین نرده و سنگها خورده بود، له شده بود. یک مقداری که بهسمت تهران آمدیم، هلیکوپتر از بالا آمبولانس را دیده بود و در یک فرعی که واقعاً گِل بود نشست... با زحمت توانستیم امام را سوار هلیکوپتر کنیم. در حین حرکت میگفتیم کجا برویم؟ و احمد آقا گفت برویم جماران. چون جماران نزدیک کوه بود و درخت زیاد داشت هلیکوپتر نمیتوانست بنشیند خلبان برگشت با یک شوقی گفت: آقا برویم نیروی هوایی؟ گفتم میخواهی ما را داخل لانه زنبور ببری... یک دفعه بهذهنم زد که صبح که آمدم ماشین را نزدیک بیمارستان امام خمینی پارک کردم و حالا از آسمان پایین بیاییم و در زمین تصمیم بگیریم که کجا برویم. بهخلبان گفتم جناب سرگرد میتوانی بیمارستان هزار تختخوابی بروی؟ گفت هرجا بگویی پایین میروم... هلیکوپتر در محوطه بیمارستان نشست... پزشکی بهنام دکتر صدیقی گفت آقا من یک ماشین پژو دارم بیاورم؟ گفتم بیاور. ایشان ماشین را آورد نزدیک هلیکوپتر. در هلیکوپتر را که باز کردیم تا این پرستارها و پزشکان امام را دیدند همه فریاد کشیدند و با هجوم آنها بساط ما بههم ریخت. خانمی دست امام را گرفته بود و میکشید و گریه میکرد. با زحمت خانم را جدا کردیم. امام و احمدآقا و آقای محمد[رضا] طالقانی سوار شدند و ماشین حرکت کرد. من خودم را روی سقف پرت کردم و ماشین تند میرفت. گفتم: آقا این قدر تند نروید. احمد آقا فکر میکرد جا ماندهام. گفت: اِ تو هستی؟ گفتم پس چه؟ من که رها نمیکنم. راننده ماشین را نگه داشت و سوار شدم. پس از مدتی رسیدیم به بنبستی که صبح ماشیم را پارک کرده بودم. از آقای دکتر عذرخواهی و تشکر کردیم. امام را سوار ماشین پیکانم کردم. دیگر خودم راننده بودم و احمد آقا هم پهلوی من نشست. سه نفری در خیابانهای تهران راه افتادیم. همهجا خلوت بود چون همه در بهشت زهرا دنبال امام بودند؛ اما امام داخل پیکان در خیابانهای خلوت تهران بود. احمدآقا گفت برویم جماران. امام فرمود خیر. عرض کردم آقا برویم منزل ما. فرمود خیر. سؤال کردیم پس کجا برویم؟ امام فرمود منزل آقای کشاورز. من قبلاً یک منبری برای این خانواده رفته بودم و معروف بود که اینها از فامیلهای امام هستند. آدرس منزل ایشان را نداشتیم... بالاخره پرسان پرسان جلوی منزل آقای کشاورز در خیابان اندیشه آمدیم... در منزل را زدیم. پیرزنی در را باز کرد. پیرزن اصلاً داشت سکته میکرد و باورش نمیشد خواب میبیند یا بیدار است و قضیه چیست؟ وارد منزل شدیم. امام داخل آشپزخانه رفت و جویای احوال تمام فامیلها بود. از شدت خستگی زیر چشمهای امام کبود شده بود. ما نماز ظهر و عصر را با امام بهجماعت خواندیم. یک غذای سادهای پیرزن آورد... جالب است که همه آقایان علما و اعضای کمیته استقبال امام را گم کرده بودند و خیلی نگران بودند که امام را با هلیکوپتر کجا بردهاند. نگران بودند که رژیم آقا را برده باشد. همین نهضت آزادیها از طریق دولت [بختیار] پیگیری کرده بودند. ساواک جواب داده بودند که بیمارستان هزار تختخوابی و سوار شدن ایشان بر یک پژوی نقرهای را خبر داریم اما بعد رد آنها را گم کردهایم. این خیلی عجیب است که ساواک هم رد ما را گم کرده بود. لذا احمد آقا به کمیته استقبال تلفن زد... فراموش نمیکنم مرحوم حاجاحمد آقا بعد از فوت امام بهمن گفت: آقای ناطق شما هم در زمان ورود امام همراه ایشان بودید و در میان ازدحام جمعیت عمامه از سرتان افتاد، هم در فوت و دفن امام حضور داشتید و در اینجا هم عمامه از سرتان افتاد. منبع: خاطرات حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، ج 1، بهکوشش مرتضی میردار، چاپ دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، صص 153- 161
1130
یکشنبه 12 بهمن 1393 ساعت 20:23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]
صفحات پیشنهادی
جام جم ایام - 11 بهمن، شهادت غلامحسین افشردی(باقری)
امروز 11 بهمن 1393 خورشیدی برابر با 10 ربیع الثانی 1436 هجری و 31 ژانویه 2015 میلادی است رویدادهای مهمی که در چنین روزی در تاریخ رخ داده بدین شرح است هجری شمسی 11 بهمن 1320 اولین شماره روزنامه مردم متعلق به حزب توده به سردبیری عباس نراقی و هیأت تحریریهای مرکب از ایرج اجام جم ایام - 1 بهمن، ترور حسنعلی منصور
امروز اول بهمن 1393 هجری شمسی 29 ربیع الاول 1436 هجری قمری 21 ژانویه 2015 میلادی است رویدادهای مهمی که در چنین روزی در تاریخ رخ داده بدین شرح است هجری شمسی 1 بهمن 1319 شیخ عباس بن محمدرضا قمی معروف به شیخ عباس قمی محدث ایرانی درگذشت او دوران تحصیل را در قم و نجف سپری کرد و مجام جم ایام - 3 بهمن ، انتشار اولین شماره روزنامه کاوه
امروز 3 بهمن 1393 خورشیدی برابر با 2 ربیع الثانی 1436 هجری و 23 ژانویه 2015 میلادی است رویدادهای مهمی که در چنین روزی در تاریخ رخ داده بدین شرح است هجری شمسی 3 بهمن 1294 اولین شماره روزنامه کاوه متعلق به سید حسن تقیزاده که تجددخواهی غربی را تبلیغ میکند منتشجام جم ایام - روایت اسناد از ملی شدن صنعت نفت در آذربایجان
کتاب نهضت ملی نفت در آذربایجان به روایت اسناد و خاطرات از سوی کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی منتشر شد آذربایجان همچنان که در شکلگیری هویت ایرانی نقش مهمی داشته در حفظ و تداوم حیات آن نیز تلاش بایسته و شایسته داشته و دارد رسمی شدن مذهب شیعه دوازده امامی درجام جم ایام - 10 بهمن، تصویب لایحه ساواک در مجلس سنا
امروز 10 بهمن 1393 خورشیدی برابر با 9 ربیع الثانی 1436 هجری و 30 ژانویه 2015 میلادی است رویدادهای مهمی که در چنین روزی در تاریخ رخ داده بدین شرح است هجری شمسی 10 بهمن 1301 میرزا حسن خان مستوفیالممالک به حکم احمدشاه مأمور تشکیل کابینه شد کابینه وی تا 22 خرداد 1302 دوامجام جم ایام - روایت فرح از فرار شاه
ساعت دو بعدازظهر 26دی ماه بود که خبر فرار شاه از رادیو پخش شد فریاد شادمانی مردم ایران به هوا رفت چراغ اتومبیل ها روشن شد برف پاکن ها به رقص درآمدند بوق ها به راه افتاد و غلغله شهر های ایران را برداشت رخی عکس شاه را در اسکناس درشت پانصد تومانی و هزار تومانی سوراخ کرده بودندجام جم ایام - دانشگاه پهلوی به روایت اسناد
دانشگاه پهلوی به روایت اسناد به قلم مشترک مراد سلیمانی زمانه و مجتبی سلطانی احمدی به زودی کتاب میشود مجتبی سلطانیاحمدی یکی از مولفین این کتاب در این خصوص به خبرنگار مهر گفت کتاب «دانشگاه پهلوی به روایت اسناد» به قلم مراد سلیمانیزمانه و اینجانب تألیفناطق نوری:انقلاب ما به یمن، سوریه، لبنان و عراق صادر شده/حزبالله حرکات زیبایی انجام میدهد
ناطق نوری انقلاب ما به یمن سوریه لبنان و عراق صادر شده حزبالله حرکات زیبایی انجام میدهد سیاست > احزاب و شخصیتها - یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت برکات انقلاب اسلامی امروز در ایران و منطقه مشاهده میشود به گزارش ایسنا حجتالاسلام و المسمین ناطق نوری درجام جم ایام - ماهیت احزاب دولتی شاه به روایت ساواک
برای ردیابی پدیدارهایی به نام حزب مردم حزب ملیون و حزب ایراننوین نمیتوان به اعماق تاریخ معاصر بازگشت و ریشههای آن را در سرآغاز آشنایی ایرانیان با فعالیت احزاب سیاسی جستجو کرد و نوعی استمرار مشروطهگری در آن دید این سه پدیده ریشه در بنیادها و مبانی سیاستورزجام جم ایام - ترور ناکام بختیار به روایت رفیق دوست
در اخبار ۳۰ تیر ۱۳۵۹ آمده بود که گروهی به نام سپاه پاسداران اسلام به ترور شاپور بختیار اقدام کردند ماجرا از این قرار بود که مدتی بعد از پیروزی انقلاب شخصی به نام مهدی نژادتبریزی به محسن رفیقدوست مراجعه کرده و اعلام میکند که آماده است تا بختیار را از بین ببرد محسن رفخاطرات ناطقنوري از مراسم استقبال ۱۲ بهمن ۵۷ / مردم حضور باشکوهي براي ديدن مقتداي خود داشتند
۱۲ بهمن ۱۳۹۳ ۱۴ ۵۵ب ظ خاطرات ناطقنوري از مراسم استقبال ۱۲ بهمن ۵۷ مردم حضور باشکوهي براي ديدن مقتداي خود داشتند يار ديرين امام راحل ره در مراسم گراميداشت سالگرد بازگشت امام خميني ره به ميهن خاطرات خود از روز تاريخي ۱۲ بهمن ۵۷ را بازگو کرد به گزارش خبرگزاري موج علياکبجام جم ایام - تهران در عصر قاجار به روایت آنتوان/ عکس
آنتوان سوروگین معروف به آنتوان خان عکاس ایرانی-گرجستانی زمان ناصرالدین شاه قاجار با مجموعه عکس هایش از مردم مکان ها آداب و رسوم مشاغل و خصوصا اقوام ایرانی در عین حال که یکی از نخستین عکاسان ایرانی است و به لحاظ هنری تصاویر درخوری به ثبت رسانده به لحاظ تاریخی دارای اهمیت و ابازگرداندن ناطقنوری به میان اصولگرایان؛ اولین پاتک انتخاباتی جامعه مدرسین به مصباح یزدی /لاریجانی همرزم شیخ ن
بازگرداندن ناطقنوری به میان اصولگرایان اولین پاتک انتخاباتی جامعه مدرسین به مصباح یزدی لاریجانی همرزم شیخ نور میشود باید دید که شیخ نور و فیلسوف سیاستمدار در فضای آینده سیاسی ایران چه نقشی را بازی خواهند کرد و میشود از اجلاس نهم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان جلستحلیل یک سایت از حضور لاریجانی و ناطق نوری در اجلاس جامعه مدرسین
تحلیل یک سایت از حضور لاریجانی و ناطق نوری در اجلاس جامعه مدرسین سیاست > احزاب و شخصیتها - نامه نیوز نوشت حضور علی لاریجانی و علی اکبر ناطق نوری در نهمین همایش جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و علمای بلاد تمام توجهها را به سمت خود جلب کرد حضور لاریجانی به عنوانجام جم ایام - 12 بهمن، ورود امام خمینی به میهن
امروز 12 بهمن 1393 خورشیدی برابر با 11 ربیع الثانی 1436 هجری و 1 فوریه 2015 میلادی است رویدادهای مهمی که در چنین روزی در تاریخ رخ داده بدین شرح است هجری شمسی 12 بهمن 1289 رئیس نظمیه اصفهان که تبعه روس است امروز معتمد خاقان استاندار این شهر و برادرزادهاش را در منزلشانجام جم ایام - رئیس شورای سلطنت چه سرنوشتی پیدا کرد؟
روز ۲۳ دی ۱۳۵۷ و در آخرین روزهای حضور محمدرضا پهلوی در ایران شورای سلطنت تشکیل شد ریاست آن بر عهده سیدجلالالدین تهرانی گذاشته شد که با روحانیت ارتباط و دوستی داشت همزمان با دوره نخستوزیری شریف امامی به بعد موضوع تشکیل شورای سلطنت بر سر زبانها بود اما شاه رضایتیجام جم ایام - هالیوود، پیش از هالیوود شدن / عکس
کاشفان اسپانیایی اولین کسانی بودند که به منطقه ای که امروزه هالیوود نام گرفته وارد شدند جایی که سرخپوستان ساکنان بومی آن محسوب می شدند پس از آن این منطقه از سوی دولت اسپانیا به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد و در سال ١٨٨٦ مردی با نام«ویلکاکس» بخش شرقی را خریداری-
گوناگون
پربازدیدترینها