تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان ، در عالِمِ بى‏بهره از ادب بيشتر طمع مى‏كند تا عالِمِ برخوردار از ادب . پس ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845961033




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-ارتباط بی‌ربط گفت‌وگوهای هسته‌ای و بحران منطقه‌ای


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح چهارشنبه ارتباط بی‌ربط گفت‌وگوهای هسته‌ای و بحران منطقه‌ای روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «کناره دولت و کرانه انقلاب»،«آیا می توان به کاهش تعداد سانتریفیوژها فکر کرد؟»،«تاملی در یافته‌های جدید اقتصادی رئیس‌جمهور»،«ارتباط بی‌ربط گفت‌وگوهای هسته‌ای و بحران منطقه‌ای»،«سیاست یارانه‌اش را داد»،«اعتراف صهیونیست‌ها»،«مقصود روحانی»،«سه عامل بنیادی سیر نزولی بورس»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:کناره دولت و کرانه انقلاب «کناره دولت و کرانه انقلاب»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می خوانید؛بخشی از سخنان رئیس جمهور محترم در کنفرانس «اقتصاد ایران» که روز یکشنبه گذشته بیان شد، مورد استقبال فراوان محافل خارجی قرار گرفت و به همین میزان نگرانی های زیادی را در ایران پدید آورد. حجت الاسلام دکتر روحانی در مقام اولین شخص اجرایی کشور باید بیش از هر مسئول دیگر بر مدار «منافع ملی» باشد که اگر جز این باشد از او پذیرفتنی نیست. وقتی سخنان مهم ترین مقام اجرایی کشور از سوی قدرت هایی که اقتدار و منافع ایران را در کانون حملات دهها ساله خود قرار داده اند، مورد استقبال قرار می گیرد، بدون کوچک ترین تردیدی خطایی بزرگ اتفاق افتاده است و این اگر از مرز سهو لسان بگذرد نگرانی های فراوان و به حقی را در محیط ملی پدید می آورد. رئیس جمهور محترم می تواند با اصلاح فوری خطای لسانی ثابت کند که بیش از هر کس پاسدار منافع و اقتدار ملی است. این یک انتظار طبیعی از فردی است که با این مبنا خود را در معرض آراء شهروندان قرار داده، و ردای مقدس ریاست جمهوری یک کشور انقلابی و اسلامی را بر تن کرده است. در حالی که ایران در کشاکش مذاکرات سخت و تعیین کننده با آمریکا و اروپا قرار دارد و تجربه 10-12 ساله و به خصوص تجربه یک سال اخیر بر زیاده خواهی و تعهدناپذیری کشورهای غرب با محوریت آمریکا دلالت دارد، رئیس جمهور ایران به طور آشکار و در حالی که می داند حرف او به سرعت در جهان پژواک می یابد، می گوید: «آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست» و «در میز مذاکره بحث اصول و آرمان نیست» و «اساس بحث سیاست خارجی منافع است و نه اصول و آرمان ها»! این ادبیات ضمن آنکه اصول و آرمان های ملی و اسلامی ایران را در معرض تبدیل و تغییر قرار می دهد حتی برای منافعی که قرار است از طریق مذاکره با «غرب فزونخواه» به دست آید، لطمه های شدید در پی دارد و اساس مذاکره را تضعیف و بی خاصیت می کند. وقتی غرب خود را با مذاکره کننده ای مواجه ببیند که قبل از مذاکره، اهمیت و روایی دارایی های هسته ای خود را در بالاترین سطح نفی می کند، در میز مذاکره هیچ تعهدی را در برابر امتیازاتی که دریافت می کند، قبول نمی کند و بحث مذاکره را به موضوعات دیگری که دولت ایران تاکنون آنها را خارج از موضوع مذاکرات اعلام کرده، سوق می دهد و در پی گرفتن امتیازات بزرگ در سایر حوزه ها برمی آید! آیا با این وجود جایی برای سخن گفتن از منافع ملی از سوی دکتر روحانی باقی می ماند؟ پس تفکیک کردن منافع از اصول و آرمان ها چه ضرورتی دارد زمانی که هم اصول و هم منافع یک جا قربانی برداشت های نادرست شده اند؟! در این خصوص گفتنی هایی است که با تأسف زیاد چاره ای جز پرداختن به آنها نیست: 1- در هیچ واحد سیاسی در دنیا، چه سکولار باشد و چه دیندار، نمی توان منافع را از اصول و آرمان ها تفکیک کرد چه اینکه منافع ملی در بزرگترین وجه خود، همان اصول، آرمان ها و ارزش ها هستند و متقابلاً آرمان ها و ارزش ها خود مصداق منافع ملی هستند. از این رو در هیچ کشوری به خصوص کشورهای غرب، منافع ملی بدون آرمان ها و ارزش ها معنا و مفهوم ندارد و از قضا غربی ها در این میدان از دیگران اصولگراتر و ارزشگراتر هستند. کما اینکه می بینیم غرب در جهت جهانی کردن ارزش های باطل خود، انواعی از جنگ های گرم و سرد را علیه ملت ها و دولت هایی که زیر بار سیطره مطلق ارزش های خودساخته غرب نمی روند، به راه انداخته و در این راه هر ساله میلیونها انسان بی گناه مسلمان و غیر مسلمان را به خاک و خون می کشند و نیز برای آن، سالانه هزاران میلیارد دلار و یورو و پوند از جیب مالیات دهندگان غرب و از جیب کشورهای وابسته به خود هزینه می نمایند. این موضوعی بسیار ساده است و در عین حال با تأسف زیاد از سوی رئیس جمهور علی رغم اشراف کافی بر فلسفه سیاسی و حقوقی غرب، انکار شده است. 2- سخنان دکتر روحانی در اینجا و چند جای دیگر به این توهم دین ستیزانی که البته نسبتی با روحانی و دولت او ندارند، دامن می زند که «ارزش های دینی و انقلابی در نقطه مقابل منافع ملی قرار دارند و لاجرم برای تأمین منافع ملی باید این اصول و ارزش ها را کنار گذاشت». دعوای تقابل دین و منافع ملی در ایران، دعوایی کهنه است و البته ریشه آن در تعالیم پروتستانیزم مسیحی و به روایت دقیق تر در فلسفه سیاسی غرب است. انقلاب اسلامی بزرگترین هنرش این بود که بر این داعیه باطل و خداستیزانه مهر باطل زد و آن را غیرقابل پذیرش دانست. ریشه های اخیر این تفکر در دولت سازندگی بود که تحت تأثیر تئوریسین های نهضت آزادی و افراد رسوخ یافته غرب در بدنه تصمیم سازی آن دولت، دنبال می شد و دولت را به بیراهه برد تا جایی که نزدیک ترین افراد به رئیس جمهور وقت، زمانی که دیگر پرده ها بر افتاده بود با صراحت اعلام کرد «ما لیبرال اقتصادی هستیم». در یک جامعه دینی که به شهادت دهها نشانه آشکار علاقه به اصول و آرمان ها در آن فراگیر و گسترده است، منافع ملی جدای از آرمانهای اسلامی- انقلابی متصور نیست و متن ملت به هیچ وجه آن را برنمی تابد. در یک جامعه دینی اگر اصول وانهاده شوند جامعه دچار بحران هویت شده و درگیر انواعی از شکاف های اجتماعی و سیاسی می شود و دیگر جایی برای اندیشیدن به منافع ملی باقی نمی ماند. پرواضح است که اصول و ارزش های بنیادین هستند که برای هر ملتی منافع و مصالح آن را تعیین می نمایند. اگر کسی تصور کند که تامین غذا برای یک ملت، منافع ملی است و حفظ کرامت و عزت آن ملت موضوعی دیگر است حتما به بیراهه رفته است. کسی که به کرامت یک فقیر بی توجهی می کند به طریق اولی به نیازهای مادی او نیز بی توجه خواهد بود مگر غیر از این است که مترفین و مسرفین چشم دیدن انسان های نیازمند را ندارند. 3- سخن گفتن از اینکه سانتریفیوژها ربطی به آرمان ها و ارزش ها ندارند ضمن آنکه از بی علاقگی نسبت به دستاوردهای ملی و منافعی که ملت آن را به سختی به دست آورده است، حکایت می کند، مغلطه وحشتناکی هم به حساب می آید. سانتریفیوژهایی که توسط فرزندان فرهیخته و زحمتکش این ملت در شرایط سخت به دست آمده است، در واقع نشانه های آشکار توانایی ملی در حفظ استقلال و آزادی این کشور از سیطره قدرت های خارجی است و از این رو نادیده گرفتن آن به معنای بی علاقگی به منافع ملی است و البته این بی علاقگی خود نشانه مستقلی از وانهادن ارزش ها و آرمان های ملی نیز می باشد. این در حالی است که در همه کشورها، سیاست خارجی پا به پای تولیدگران توانایی و قدرت ملی به میدان آمده و با هنر دیپلماسی راه آن را هموار می نمایند. در واقع در هیچ کشوری فعالیت دیپلماتیک راهی جدا از میدان وسیع منافع ملی طی نمی کند و این برای اولین بار در تاریخ کشورهاست که رئیس یک دولت در کشاکش مذاکرات حساس خارجی می گوید: «اساس سیاست خارجی منافع است و نه اصول و آرمان ها»! در این وادی طرف خارجی درمی یابد که در کشور حریف یک سوء تفاهم بزرگ درباره منافع ملی وجود دارد و باید از آن در واداشتن حریف به واگذاری امتیازات بزرگ حداکثر استفاده را کرد! آیا این است رمز حفظ منافع ملی؟ 4- در هر کشور پیشرو از ظرفیت داخلی برای گسترش نفوذ و اقتدار بیرونی استفاده می شود و این گسترش نفوذ خارجی که بستر اصلی تامین منافع ملی و ایمن سازی امنیت، سیاست و اقتصاد ملی است، در کشورها به عنوان خطوط قرمز یاد می شود و حتی دولت هایی به قیمت تحمیل جنگ بر حریف خارجی از این خطوط حراست می نمایند. از این روی نباید رئیس جمهور محترم به گونه ای سخن بگوید که تصور شود قرار است از اقتدار فاصله بگیریم تا به منافع ملی برسیم! چطور ممکن است ایران از تبدیل شدن به قدرت منطقه ای عقب بنشیند و در عین حال توقع داشته باشد بازارهای منطقه ای روی آن باز باشد؟ یک کشور در صورتی می تواند به اقتصاد خصوصی و دولتی خود سروسامان بدهد که قدرت و ثبات آن در محیط منطقه ای به رسمیت شناخته شده باشد. این نفوذ هرچه عمیق تر باشد، مدیریت اقتصادی کشور آسان تر خواهد بود. بگذارید یک مثال بزنیم. ایران در عراق نفوذ جدی دارد ولی در فرانسه- تقریبا- نفوذی ندارد. ایران قطعا نمی تواند حضوری در بازار فرانسه داشته باشد مگر اینکه در این مراوده ایران فروشنده مواد خام و فرانسه فروشنده کالاهای مصنوع- تجدیدپذیر در برابر تجدیدناپذیر- باشد در این صورت مراوده اقتصادی به طور یک طرفه به نفع فرانسه و به ضرر ایران خواهد بود و برخلاف تصور رئیس جمهور محترم فروشنده مواد تجدیدناپذیر نمی تواند امنیت بازار و سرمایه خود را از طریق رابطه با خریدار این مواد تامین نماید. کما اینکه در جریان تحریم ها، فرانسه قید فروش محصولات صنعت خودرویی خود را زد و در تحریم نفتی ایران مشارکت ورزید. در حالی که رابطه تجاری ایران با عراق ما را در موضع کشور فروشنده مواد تجدیدپذیر قرار داده و به افزایش دائمی آورده های ارزی ایران کمک کرده است و در شرایطی که گره های کور سیستم تجاری ایران، حرکت ایران را کند کرده، آورده ایران در سال مالی گذشته رقم قابل توجهی بوده است. حالا یک لحظه تصور کنیم که با توصیه آقای دکتر روحانی، ایران از کمک به ملت مظلوم عراق در حفظ استقلال خود و مبارزه با عوامل داخلی و منطقه ای ناامن کننده این کشور همسایه چشم پوشی کرده و از خیر روابط استراتژیک تهران- بغداد صرف نظر کند. در این صورت ایران باید از یک سود تجاری خود که هم به نفع ایران و هم به نفع عراق است چشم بپوشد و حضور نیروهای ناامن کننده مخالف دولت قانونی عراق را که این نیروها لزوما مخالف استقلال ایران هم خواهند بود، پذیرا شود آن وقت ایران باید هزینه ای را هم صرف حفظ امنیت مرزهای خود کند. فهم این موضوع خیلی ساده است ولی با همه سادگی آن، افرادی از همان قماش نهضت آزادی که امام در سال 1366- خطاب به آقای محتشمی پور- فرمودند درصدد بازگرداندن سیطره آمریکا بر ایران هستند، در اطراف بعضی از سازمان های جمهوری اسلامی حضور داشته و مشغول مهندسی معکوس سازی مفاهیمی مثل «منافع ملی» و «اصول و ارزش ها» هستند. امید است رئیس جمهور محترم که یکی از شخصیت های ارزشمند جمهوری اسلامی است و حفظ جایگاه حساس او یک وظیفه است، سرنوشت دولت سازندگی را مرور کند و مراقب برخی از ترفندها باشد. خراسان:آیا می توان به کاهش تعداد سانتریفیوژها فکر کرد؟ «آیا می توان به کاهش تعداد سانتریفیوژها فکر کرد؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید محمد اسلامی است که در آن می خوانید؛آیا می توان سانتریفیوژهای کنونی را از دور خارج کرد؟ یک دهه است که تعداد سانتریفیوژها شاخص میزان پیشرفت فناوری بومی هسته ای در ایران بوده است. حدود 10 سال پیش کشورهای اروپایی و آمریکا تلاش می کردند تا 300 سانتریفیوژ ایرانی از چرخش باز ایستند. اکنون بیش از 20 هزار سانتریفیوژ ایرانی موضوع مذاکرات هستند. اگرچه این سانتریفیوژها هنوز هم شاخص هستند، اما حجم و میزان برنامه غنی سازی بومی ایران گسترده تر از آن است که فقط با میزان سانتریفیوژها سنجیده شود. این واقعیت البته منافاتی با درک گران بها بودن سانتریفیوژهای کنونی از جمله 20 هزار سانتریفیوژ نسل اول (IR1) و دیگر سانتریفیوژهای IR-2، IR-2m، IR-4، IR-6 و IR8 ندارد. راه حل مبتنی بر کاهش تعداد سانتریفیوژها پیش از این ایران و کشورهای 1+5 در چارچوب برنامه اقدام مشترک ژنو پذیرفتند که “نیازهای عینی” (Practical Need) ایران را مبنای میزان و حجم غنی سازی مورد توافق قرار دهند. ایران براساس نیاز فعلی و نه آتی کشور، میزان 190 هزار سو غنی سازی را متناسب با میزان مورد نیاز نیروگاه بوشهر مطرح کرده است. باید توجه کنیم که تغییر معیار مذاکره از تعداد سانتریفیوژ به ظرفیت غنی سازی در واقع ابتکار عمل ایران برای دستیابی به توافق برد-برد است. یعنی در راه حل های ابتکاری ما می پذیریم که از تعداد سانتریفیوژهایمان بکاهیم، البته با این شرط که در نهایت 190 هزار سو غنی سازی تامین شود. برای رسیدن به این راه حل باید به 2 سئوال پاسخ داده شود. نخست این که تکلیف بیش از 20 هزار سانتریفیوژ فعلی چه می شود؟ دیگر این که در نبود این سانتریفیوژها، 190 هزار سو غنی سازی چگونه حاصل می شود؟ 20 هزار سانتریفیوژ فعلی چه می شوند؟ در یک راه حل فرضی ما می پذیریم که در یک روند مشخص زمانی، سانتریفیوژهایمان را به یکی از کشورهای عضو گروه 1+5 یا نماینده آن ها بفروشیم. به هر حال سانتریفیوژهای کنونی اگرچه بهینه نیستند، اما مشتری های زیادی در میان کشورهای جهان دارند و اگر 1+5 نگران انتقال این سانتریفیوژها به کشوری ثالث هستند، می توانند خودشان آن ها را از ایران خریداری کنند. ایران در ازای فروش این کالا می تواند به جای دریافت پول، از خدمات کشورهای غربی در یک پروژه مشارکتی به منظور بهره وری صنعتی هسته ای استفاده کند. در این فرآیند ایران روز به روز از تعداد سانتریفیوژهایش کم می کند. روندی که با نیازهای سیاسی و دستورالعمل های مذاکراتی کشورهای 1+5متناسب است. یعنی دولت اوباما و دیگر طرف های مذاکره می توانند اعلام کنند که از تعداد سانتریفیوژهای ایران کاسته اند. 190 هزار سو چگونه تامین شود؟ روند فروش و کاهش تعداد سانتریفیوژهای کنونی با روند جایگزینی آن ها با سانتریفیوژهای نسل 8 (IR8) با میزان 24 سو قدرت غنی سازی همزمان است. ما برای دستیابی به میزان 190 هزار سو غنی سازی مخیر هستیم که از 190 هزار سانتریفیوژ IR1 با ظرفیت غنی سازی 1 سو استفاده کنیم، یا این که آن را فقط با 7 هزار و 917 عدد سانتریفیوژ IR8 تامین کنیم. مذاکره کنندگان آمریکایی چه می گویند؟ به عبارت دیگر سیر کاهش تعداد سانتریفیوژهای ایران را 2 مولفه تعیین می کند. اول سرعت خرید سانتریفیوژهای نسل های قبلی توسط کشورهای 1+5 و دیگری میزان توانمندی ایران برای تولید انبوه سانتریفیوژهای IR8. در این میان مذاکره کنندگان غربی – عمدتا آمریکایی ها - مدعی هستند که گزارش های ایران از میزان توانمندی اش به ویژه درباره سانتریفیوژ IR8 اغراق شده است. آن ها مدعی 2 فرضیه هستند. اول این که ظرفیت غنی سازی IR8 حداکثر 16 سو است. فرضیه دوم نیز این که ایران حداقل های لازم برای تولید انبوه سانتریفیوژ IR8 در مقیاس صنعتی را ندارد. البته این کارشناسان استدلال های قابل توجهی هم دارند. از جمله این که تخمین میزان ظرفیت غنی سازی جدیدترین نسل سانتریفیوژ ایرانی بدون تزریق گاز به آن و در واقع به صورت تئوری بوده است. آن ها مدعی اند که درباره سانتریفیوژ IR1 نیز پس از تزریق هگزافلوراید اورانیوم (UF6) مشخص شد که قدرت غنی سازی این سانتریفیوژ از میزان محاسبه شده تئوری آن کمتر است. اگر این ادعا و فرضیه ها را بپذیریم، راه حل مبتنی بر فروش سانتریفیوژهای کنونی و جایگزینی آن ها با IR8 طبعا به انتظارات غرب نزدیک تر است. یعنی فرض کنیم که در توافق جامع هدف گذاری برای 7 هزار و 917 عدد سانتریفیوژ IR8 باشد. آمریکایی ها مدعی اند که این تعداد سانتریفیوژ در بهترین حالت 126 هزار سو غنی سازی را تامین می کند. آن هم تازه زمانی که ایران واقعا بتواند IR8 را در مقیاس انبوه تولید کند. تخمین آمریکا برای زمان دسترسی ایران به قریب 8 هزار سانتریفیوژ IR8 حداقل 15 سال است. بخشی از اصرار آن ها برای تعلیق 15 ساله برنامه هسته ای ایران، برآمده از همین تخمین است. با این حال پرسش اینجاست که اگر کشورهای 1+5 اطمینان دارند که ایران تا 15 سال آینده نمی تواند فعالیت غنی سازی صنعتی داشته باشد، دلیلی ندارد که از توافق با زمان بندی 8 ساله هراسی داشته باشند. به عبارت دیگر اگرچه ایران در این طرح فرضی متعهد می شود که تا 8 سال آینده غنی سازی صنعتی اش آغاز نشود، اما آن ها اطمینان دارند که این زمان در عمل 15 سال است. توپ در زمین اوباما اگر اراده ای در 2 سوی مذاکره برای دستیابی به یک توافق مرضی الطرفین باشد، ایران حاضر است درباره همین سانتریفیوژها هم راه حل هایی را دنبال کند. متاسفانه باید بگوییم که با وجود اتمام زمان در نظر گرفته شده در برنامه اقدام مشترک ژنو و ورود ما به وقت اضافه برای فرصت دادن به دیپلماسی، کشورهای 1+5 هنوز در مذاکرات کارشناسی نشانه هایی از آمادگی برای راه حل برد-برد را نشان نداده اند و حجم و میزان برنامه غنی سازی ایران همچنان مناقشه ای حل نشده باقی مانده است. زمان منتظر هیچ کسی نمی ماند. با پایان وقت در نظر گرفته شده در برنامه اقدام مشترک ژنو و آغاز وقت اضافه آن، کسی در ایران تمایلی برای تکرار تمدید مذاکره ندارد. رسالت:تاملی در یافته های جدید اقتصادی رئیس جمهور «تاملی در یافته های جدید اقتصادی رئیس جمهور»عنوان سرمقاله محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛رئیس جمهور در ایام انتخابات دیدگاه های خوبی را در مورد مسائل اقتصادی به عنوان برنامه های خود در صورت برگزیده شدن از سوی مردم مطرح کردند. بهبود وضعیت کسب و کار، مهار تورم، رونق اقتصادی، توزیع بهینه یارانه ها، کنترل نقدینگی، کاهش واردات، حل مشکل بیکاری، ثبات در مقررات اقتصادی، عدم استقراض از بانک مرکزی، مبارزه با رکود، حفظ ارزش پول ملی، تک نرخی کردن ارز، حل مشکل اشتغال و ... از جمله اقداماتی بود که رئیس جمهور در سخنرانی های خود به آن تفوه می کرد. طبیعی است که وقتی مردم با این دیدگاه ها و این وعده ها او را یافتند به امید آنکه وی براساس همین مواضع، اقتصاد کشور را «تدبیر» کند و «امید» بیافریند، به وی رای دادند. قرار بود رئیس جمهور هر یکصد روز یک بار به مردم گزارش دهد. او 5 آذر 92 به وعده خود عمل کرد اما امروز بیش از 500 روز از تصدی رئیس جمهور بر سکان امور اجرایی کشور می گذرد. وی حداقل باید 5 گزارش به مردم را در کارنامه اقتصادی خود ثبت می کرد که متاسفانه گزارشی در این مورد در دست نیست. روز یک شنبه گذشته جمعی از اقتصاددانان کشور به همراه مردان اقتصادی رئیس جمهور در همایشی تحت عنوان همایش اقتصاد ایران شرکت کردند. رئیس جمهور در این همایش مطالبی گفته است که باید آن را جزء یافته های جدید وی در حوزه اقتصاد دانست . به این جملات دقت کنید: - اقتصاد باید از رانت نجات یابد. - اقتصاد باید اشتغالزا باشد. - کسانی را که به یارانه نیاز ندارند چطور کشف کنیم. - اقتصاد ما سیاسی است نه سیاستی. - اقتصاد ما با انحصار پیشرفت نمی کند. - اقتصاد ما با اقتصاد دولتی درست نمی شود. - سال هاست اقتصاد ما به سیاست یارانه می دهد. - نمی شود یک نهاد، کار اقتصادی کند اما مالیات ندهد. تا می گوییم فلان نهاد باید مالیات بدهد بساطی درست می شود. - برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی و یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همه پرسی بگذاریم. و ... مردم از خود سئوال می کنند؛ خوب ما به آقای روحانی رای دادیم که اقتصاد کشور را از رانت نجات دهد، اقتصاد کشور را در مسیر اشتغالزایی به حرکت درآورد، با انحصار مخالفت کند. این حرف ها مربوط به قبل از انتخاب شدن و ایام تبلیغات انتخابات است، چرا الان گفته می شود؟! مردم می گویند رئیس جمهور از وعده هایی که در ایام انتخابات داده عبور کرده و مطالبی را مطرح می کند که ربطی به وعده ها ندارد. رئیس جمهور در این نشست گله کرده است؛ «تا می گوییم فلان نهاد باید مالیات دهد بساطی درست می شود.» اولا: چه نهادی است که قرار است مالیات بدهد و شما گفته اید و نداده و بساطی درست شده است؟ اصلا مالیات را باید طبق قانون پرداخت و دریافت کرد یا طبق گفته شما، کدام یک؟ ثانیا: وقتی دولت، خود از بزرگ ترین بنگاه اقتصادی کشور یعنی شرکت ملی نفت و صدها شرکت تابعه که رئیس جمهور رئیس مجمع عمومی شرکت ملی نفت است طی لوایح بودجه ای در قالب بندها و تبصره ها سود عملکرد نفت را به حساب سرمایه می برد، نه درآمد عمومی، چه انتظاری دارد از دیگر بنگاه ها و نهادهای عمومی و خصوصی مالیات بگیرد؟ ثالثا: چرا دولت از بزرگ ترین بنگاه اقتصادی کشور یعنی شرکت ملی نفت که سومین شرکت نفت در میان غول های نفتی جهان است، مالیات نمی گیرد؟ رابعا: چرا دولت علاوه بر شرکت ملی نفت مصوبه می گذارند که مثلا سازمان گسترش صنایع ملی ایران با بیش از 200 شرکت بزرگ از شمول حکم واریز سود و مالیات به خزانه معاف باشد و اصل 53 قانون اساسی و ماده 10 و 11 قانون محاسبات عمومی را زیر پا بگذارد؟ در چنین شرایطی چگونه انتظار دارد دیگر بنگاه های خصوصی و عمومی به بیت المال دهن کجی نکنند و خزانه کشور را خالی نگه ندارند؟!(1) خامسا: بساط بند الف تبصره لایحه بودجه 94 مبنی بر معافیت واریز سود و مالیات شرکت ملی نفت به خزانه را چه کسی درست کرده است؟ رئیس جمهور در ایام انتخابات صریحا گفت:«کلید من کلید تدبیر است و هر قفلی را باز می کند و تمام مشکلات قابل حل است و برای آنها برنامه دارم.» مردم امیدوار شدند و به او رای دادند اما اکنون وی از مردم و نخبگان بدون توجه به دستگاه های عریض و طویلی که به همین منظور تحت امر نهاد ریاست جمهوری هستند می خواهد به او کمک کنند و می گوید:«کسانی را که یارانه نیاز ندارند چطور کشف کنیم؟» آیا کلید در دست رئیس جمهور نمی تواند این قفل را باز کند؟ مردم به رئیس جمهور می گویند برای باز کردن این قفل از کلید رجوع به حساب ها و ارزیابی املاک و مستغلات ثروتمندان استفاده کنید. مردم به رئیس جمهور می گویند؛ در تمام دنیا حساب های بانکی (دارایی جاری) اشخاص حقیقی و حقوقی و همچنین املاک و مستغلات (دارایی های ثابت) زیر ذره بین نظارتی دولت قرار دارد و حریم خصوصی محسوب نمی شود اما رئیس جمهور پاسخ می دهد:
«به حساب های مردم سرک نمی کشیم.» (2) هزاران راه برای کشف کسانی که یارانه نیاز ندارند وجود دارد اما رئیس جمهور می گوید؛ کلید من این قفل را باز نمی کند!! دولت اگر بخواهد اقتصاد کشور را از طریق مالیات اداره کند باید بداند شهروندانش چقدر درآمد دارند. در تمام دنیا کنترل های محسوس و نامحسوس وجود دارد اما چرا ثروتمندان در ایران این مصونیت را دارند؟ معلوم نیست! رئیس جمهور مدام از نخبگان می خواهد راه حل بدهند و اخیرا هم گفته اند از طریق رفراندوم راه حل ها را جستجو کنند این رویکرد خوبی است اما سئوال این است پس جایگاه «تدبیر» دولت و «کلیدی» که گفته شده است هر قفلی را باز می کند، کجاست؟ پی نوشت ها: 1- تصویب نامه شماره 22637/ت/50229-هـ به تاریخ 3/3/93 2- ایسنا 6 آذر 92 قدس:کندی نهادهای علمی در اجرای سیاست های علم و فناوری «کندی نهادهای علمی در اجرای سیاست های علم و فناوری»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم نصرا... پژمان فر است که در آن می خوانید؛ترویج و توسعه علم در هر قرن و دوره ای نیازمند ساز و کارهای خاص خود بوده و با شعار نمی توان به آن مهم دست یافت. در مسیر توسعه علم، توجه به زیرساختها و همکاری نهادهای مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است تا بتوان در نظام بشری به توسعه علمی مطلوب رسید. مقام معظم رهبری فرموده اند، بشر در یک پیچش تاریخی قرار گرفته و در حال تغییر مسیر زندگی خویش است. یقیناً سرعت دادن به این پیچش و تغییر راه انسانها و کشاندن آنها از بیراهه به راه اصلی، یکی از اهدافی است که انقلاب اسلامی در راستای توجه به علم و مقام معظم رهبری نیز در سیاستهای ابلاغی علم و فناوری تمامی مسایل یاد شده را مورد توجه قرار داده اند. همچنین تبیین مبانی علوم انسانی نیز از مواردی است که ایشان بدان اهتمام کافی داشته و بر استخراج آن تأکید کرده اند تا در راستای توسعه آن، علوم انسانی بتواند مبانی اجرایی کشور را سامان دهد، اما متأسفانه تاکنون در تبیین این موضوع قدمهای بسیار کوتاه و حداقلی برداشته شده و در تراز انتظارات مدنظر مقام معظم رهبری نبوده است. در شرایط فعلی، کشور هنوز در مسیر تولید انبوه نظریه ها قرار نگرفته و دولتمردان و نهادهای علمی در قبال این موضوع می بایست پاسخگو باشند. رهبر معظم انقلاب اسلامی شاخصه های جامعه توسعه یافته را در فراصنعتی شدن، خودکفایی در نیازهای اساسی، افزایش بهره وری، ارتقای سطح سواد، ارتقای خدمات رسانی به شهروندان، افزایش امید به زندگی، رشد ارتباطات، مبتنی شدن روند تحول بر عناصر اصلی هویت ملی و آرمانهای اساسی جمهوری اسلامی عنوان کرده و دانشگاه را محل تولید علم و زایش اندیشه خطاب قرار داده اند. در عصر حاضر نقش دانشگاه ها از نقش سنتی که از زمان تأسیس آن مدنظر بوده، متفاوت شده و دانشگاه های به روز جهان از نقش تاریخی خود که همان آموزش است، فاصله گرفته و علاوه بر آموزش در راستای تبدیل علم و پژوهش به ثروت ملی قرار دارند، اما در ایران دانشگاه ها همچنان آموزش محورند و نتوانسته اند نقش مؤثری را در اقتصاد ملی ایفا کنند. از طرفی علم توسعه یافته، علمی گسترده و همه جانبه است که از لایه ها و مراتب معرفتی مختلف و متنوعی تشکیل شده و نیازهای معرفتی نهادهای گوناگون اجتماعی را تأمین کرده و افزون بر آن، نیازها و احتیاجات آنها را با توجه به شرایط گوناگون مورد شناسایی قرار داده و پاسخگوست و براساس آن آرمانها، چشم اندازها، اهداف فرهنگی و اجتماعی ترسیم شده و توسعه علمی در هر جامعه ای می بایست به توسعه فرهنگ و هستی شناسی آن جامعه منجر شود. آنچه که مقام معظم رهبری بدان توجه و اهتمام داشته اند، فراصنعتی شدن همراه با توجه به حفظ فرهنگ ناب ایرانی اسلامی است که به استقلال اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منجر شده و به دستیابی به فناوری هایی مانند نانو، هسته ای، اطلاعات و هوافضا و... بینجامد و به خودکفایی در نیازهای اصلی و اساسی زندگی دست یابیم، زیرا خودکفایی در این امور، ضریب امنیت ملی را افزایش داده و به نوعی موجب نشاط و امیدواری در بین توده های مردم می شود. از سوی دیگر، بهره وری که مدنظر ایشان بوده، بدان معناست که کارها به گونه ای انجام شود که با کمترین هزینه، بهترین و کوتاه ترین روشها و مسیرها را برویم و در موضوع ارتقای سطح سواد جامعه بکوشیم به آگاهی و دانش همه آحاد جامعه توجه کافی داشته باشیم، زیرا دانش و سواد مهمترین سرمایه نیروی انسانی هر جامعه ای است و وضعیت علمی و دانش هر جامعه ای شاخص توسعه یافتگی آن جامعه به شمار می رود. از این رو نهادهای دولتی، خصوصی و دولتمردان، نمایندگان مجلس و حوزویان می بایست در راستای تبیین بیانات معظم له با عزمی جدی، نشاط و پویایی و استفاده از همه ظرفیتهای علمی و حمایتهای مالی در راه توسعه علم و فناوری کشور بسیج کرده و حمایتهای مالی از پژوهشهای تحقیقاتی مشترک بین صنعت و دانشگاه افزایش دهند و در ازای تحقیقات پژوهشی مانند بسیاری از کشورهای دنیا به دانشجویان و استادان دانشگاهی در فعالیتهایی که منجر به تولید و توسعه علم می شود، امکانات قابل توجهی اختصاص یابد تا آنان بتوانند در کنار دولتمردان و صنایع بزرگ کشور، به کاربردی کردن پروژه های خود دست یابند، در غیر این صورت یقیناً با توسعه علم و شتابی که در جهان امروز مشاهده می شود، از دنیا عقب خواهیم ماند. سیاست روز:ارتباط بی ربط گفت وگوهای هسته ای و بحران منطقه ای «ارتباط بی ربط گفت وگوهای هسته ای و بحران منطقه ای»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛اگر فرض را بر این بگیریم که گفت وگوهای هسته ای ایران و ۱+۵ بر روی تحولاتی که در منطقه وجود دارد، تأثیر مستقیم می گذارد، دلیل طولانی کردن این مذاکرات هسته ای که چندین بار تا مرز توافق هم رسیده چیست؟!آیا برای کاخ سفید حل موضوع هسته ای ایران و شکست داعش از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ اکنون که ائتلاف به اصطلاح ضد داعش با رهبری آمریکا شکل گرفته است، دستاوردی نداشته و حتی کمک هایی که برای نیروهای عراقی از هواپیماها ریخته شد، به نیروهای تکفیری داعش رسید. که این اتفاق برای چندمین بار است که می افتد. داعش از رحم اجاره ای برخی کشورهای عربی منطقه با نطفه آمریکایی به دنیا آمد. این نیروها سلاح های پیشرفته آمریکا و عربستانی را در دست دارند. وظیفه آنها ایجاد آشوب و فتنه در منطقه غرب آسیاست. هدف، ایجاد اختلاف میان مسلمانان، از بین بردن زیرساخت های کشورهای محور مقاومت از جمله سوریه، عراق و لبنان، سرگرم کردن جهان اسلام به موضوع گروه های تروریستی تکفیری همچون داعش، ایجاد انحراف در افکار عمومی مسلمانان از رژیم صهیونیستی به سوی خود و ... است. این اهداف اکنون تا اندازه ای برای آمریکایی ها محقق شده است. مقابله آمریکا و کشورهای همپیمان او در گروه به اصطلاح ائتلاف ضد داعش تاکنون هیچ دستاوردی نداشته و اثبات می کند که آنها به هیچ عنوان تصمیمی برای پایان این آشوب ها در منطقه ندارند و تنها با آنها بازی می کنند. مانند گربه ای که با موش بازی می کند اما آن را نمی خورد! در کنار این اتفاقات و تحولات منطقه ای، عراق به خاطر سیاست هایی که آمریکایی ها در زمان اشغال این کشور پیاده کردند، از یک ارتش و نیروی نظامی کارآمد محروم شده است و اکنون که درگیر جنگ با داعش است، کمک های جمهوری اسلامی ایران است که این کشور را در مقابل گروه های تروریستی- تکفیری مقاوم ساخته است.تشکیل بسیح مردمی دستاوردی است که ایران آن را رقم زد. نشانه هایی دیده می شود که هنگام حضور ارتش آمریکا در عراق گروه های تروریستی در منطقه «جرف الصخر» که در جنوب بغداد و شمال کربلا قرار دارد، حضور داشتند. ارتش آمریکا برای آزاد سازی این منطقه اقدامی نمی کند، سربازان آمریکا در طول ۱۰ سال اشغال نظامی عراق، یا نخواستند این منطقه را از تصرف نیروهای تروریستی تکفیری دربیاورند و آنجا را پاکسازی کنند و یا این که توان آن را نداشتند. دیدگاه نخست به واقعیت بسیار نزدیکتر است. تروریست ها طی سال ها حضور در این منطقه به تدارک و تجهیز خود پرداختند و توانستند دژی برای خود ایجاد کنند. اما این دژ با حمله نیروی نظامی عراق و نیروهای بسیج مردمی این کشور با راهنمایی و هدایت های نظامی ایران از تصرف نیروهای داعش درآمد. این پیروزی بزرگ بانام عملیات «عاشورا» در مهرماه ۱۳۹۳ اتفاق افتاد.
گرچه در ظاهر آمریکایی ها خود را از این پیروزی ها علیه داعش و تروریست های تکفیری شادمان نشان می دهند، اما در باطن، از این اتفاقات که با کمک های جمهوری اسلامی ایران در عراق می افتد، بسیار هم عصبانی هستند. این که جمهوری اسلامی ایران پیشقدم مبارزه و مقابله با تروریست ها در منطقه شده است و پیروزی های چشمگیری هم با همراهی ارتش و نیروهای مردمی عراق به دست آورده است برای آمریکایی ها و ائتلاف ضدداعش بسیار سنگین و آزار دهنده است. این وضعیت آزار دهنده به این خاطر است که آنها نمی خواهند گروه های تروریستی به این زودی ها از بین بروند به همین خاطر آنها اقدام عملی کارسازی هم علیه تروریست ها انجام نمی دهند.
اما موضوع هسته ای که شاید یکی از اولویت های آمریکا باشد، ادامه و تمدید گفت وگوهای هسته ای با ایران و به نتیجه رسیدن آن تاثیری بر پایان بحران کشورهای منطقه دارد؟ ابتدا باید بگوییم که این دو مقوله ارتباط مستقیم و تاثیرگذار بر روی هم نباید داشته باشند. سنجاق کردن این دو موضوع به هم خواسته ای است که از سوی آمریکا و کشورهای همپیمان او دنبال می شود و تحلیل گران هم درباره آن می نویسند تا القا کنند، اگر موضوع هسته ای ایران حل شود بحران های منطقه ای هم حل خواهد شد و اگر با شکست روبرو شود، بحران منطقه فروکش نخواهد کرد و حتی برفروخته هم خواهد شد. سرنوشت منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) به چند عامل بستگی دارد.
۱ـ خروج نیروهای خارجی از منطقه
۲ـ قطع حمایت های سران کشورهای عربی و غیر عربی منطقه از گروه های تروریستی
۳ـ به رسمیت شناختن دولت قانونی سوریه و بشار اسد
۴ـ مبارزه و مقابله جدی با گروه های تروریستی در منطقه از سوی همه کشورها
۵ـ پایان توطئه کاهش قیمت نفت که از سوی عربستان اجرا می شود و ... با این حساب، دو مقوله جدا از هم گفت و گوهای هسته ای و بحران منطقه، با ماهیتی متفاوت را به هم گره زدن، هدفی خاص را دنبال می کند و آن از هر دو سر تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران برای کوتاه آمدن از منافع ملی و تن دادن به خواسته هایی است که ۱+۵ در مذاکرات مطرح می کند. برای این که این هدف خنثی شود مذاکرات هسته ای باید تنها در چارچوب مسائل هسته ای باشد و موارد دیگر به فضای گفت وگوها وارد نشود، که ورود مسائل دیگر خواسته آمریکا و دیگر مذاکره کنندگان است. تفکیک این دو از هم و حل مستقل هر یک از این مقوله ها باید در دستور کار جمهوری اسلامی ایران باشد. ارتباط دادن این دو با هم هزینه های توافق را افزایش خواهد داد. وطن امروز:سیاست یارانه اش را داد «سیاست یارانه اش را داد»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم سیدعابدین نورالدینی است که در آن می خوانید؛ 1- آقای روحانی روز یکشنبه در سخنرانی خود در همایش اقتصاد ایران، آنجایی که درباره ضرورت تغییر نگرش راهبردی در رابطه سیاست و اقتصاد سخن می گفتند؛ یادشان رفت این تکمله را هم بگویند که نسخه مطلوب او یعنی «یارانه سیاست به اقتصاد» یک آرمان و مطالبه دوردست نیست بلکه یک سال و نیم است که دولت او با تمام توان آن را در دستور کار قرار داده است. بله! مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم با منطق «یارانه سیاست به اقتصاد» آغاز شد. منطقی که اقتصاد را در صدر اولویت های خود قرار می دهد و تا جای ممکن سایر مفاهیم را پای آن ذبح می کند. آقای روحانی به گواهی خودش، وزیر خارجه اش و سایر افراد دخیل و نزدیک در مذاکرات هسته ای، در این راه با هیچ مانعی روبه رو نبوده است. حتی منتقدانی که هرازگاه نسبت به برخی رفتارهای تیم مذاکره کننده انتقاداتی داشته اند نیز تحمل نشدند و مورد هجوم اهانت و تهمت قرار گرفتند. دست آقای روحانی برای به نتیجه رساندن این نسخه کاملا باز بوده است. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین رئیس جمهور ایران بود که با همتای آمریکایی خود گفت وگو کرد. وزیر امور خارجه و تیم مذاکره کننده هسته ای نیز در سطوح مختلف با همتایان آمریکایی خود ارتباط داشته و مذاکره کرده و می کنند. رهبر انقلاب در عالی ترین سطح تصمیم گیری، ضمن تشریح و گوشزد کردن باید ها و نبایدها، تمام قد از تیم مذاکره کننده هسته ای حمایت کرده و می کنند و تعابیری برای تیم مذاکره کننده به کار برده اند که برگ اعتبار تیم مذاکره کننده در داخل و خارج شده است. مجلس اصولگرا نیز کاملا دست دولت را برای این مذاکرات باز گذاشته است. به رغم ایرادات و اشتباهات مهلک تیم مذاکره کننده اما صدا و سیمای جمهوری اسلامی به منتقدان رفتار تیم مذاکره کننده بویژه توافق ژنو، اجازه حضور در تلویزیون و رادیو نمی دهد و تماما یک منولوگ هسته ای برای حمایت از تیم مذاکره کننده به راه افتاده است. همه این شرایط برای آن فراهم شد تا دولت آقای روحانی که معیشت را به مذاکرات هسته ای گره زده بود؛ بتواند نسخه «یارانه سیاست به اقتصاد» را اجرا کرده و معیشت را از طریق مذاکرات هسته ای بهبود بخشد. بنابراین بیش از یک سال است نسخه مطلوب آقای روحانی یعنی «یارانه سیاست به اقتصاد» در حال اجرا و آزمون است. 2- در حوزه فنی نیز همین نسخه اعمال شد. در توافق ژنو ایران رسما از حقوق مصرح خود در ان پی تی عقب نشینی کرد. یعنی ایران در توافق ژنو از حقوقی که آژانس بین المللی انرژی اتمی برای همه کشورهای عضو به رسمیت شناخته بود؛ عقب نشینی کرد! بخش مهمی از فعالیت های هسته ای ایران تعطیل شد و دستاوردهای مهمی نیز از بین رفت. در این سو، در ایران تقریبا موضوع حل نشده ای نمانده و همه چیز روشن است. آنچه آمریکایی ها از آن به عنوان break out یاد می کنند دیگر برای آنها دغدغه و مساله نیست. آنها تمام مجاری مربوط به
break out را تحت کنترل دارند. محدودیت غنی سازی ایران در سطح و اندازه دیگر محل اختلاف نیست. ماشین های غنی سازی که در همان ژنو تمام شد. بهانه پلوتونیوم هم با پیشنهاد بازطراحی رآکتور اراک مرتفع شده است و این آخری، محدودیت ذخایر اورانیوم غنی شده ایران نیز یا از طریق انتقال به روسیه یا هر اقدام محدودکننده دیگری قابل رفع است. به موازات این اقدامات، بازرسی ها نیز ادامه خواهد داشت. مدالیته 6 ماده ای صالحی و آمانو یک تجربه موفق برای غرب بود. با این حال اما طرف آمریکایی زمانی که موعد تعهداتش رسید؛ توافق 6 ماهه ژنو را 7 ماه دیگر به تاخیر انداخت. دلیل هم مشخص است. آمریکایی ها تحریم ها را لغو نمی کنند. براساس اخباری که منابع رسمی هنوز تایید نکرده اند؛ آمریکایی ها در مسقط و وین صراحتا اعلام کرده اند تا 15 سال آینده تحریم را لغو نمی کنند. چرا؟ جواب این سوال را جواد ظریف بارها و بارها داده است. موضوع هسته ای نیست. ماجرا سیاسی است. همان سیاستی که قرار بود یارانه اقتصاد از آن گرفته شود. سیاست یارانه اش را داد. توافق ژنو و ادامه آن تا تیرماه سال آینده سند آن است. اما آیا اقتصاد درست شد؟ 3- اخیرا یکی از سازمان های معتبر در ایران درباره مذاکرات هسته ای نظرسنجی کرده است که نتایج آن قابل تامل و خیره کننده است. این نظرسنجی البته 2 بار طی یک سال اخیر انجام شده است. یک بار 9 آذرماه سال گذشته یعنی 6 روز پس از توافق ژنو و یک بار نیز 8 آذرماه امسال. با این حال اما سوالات نظرسنجی یکسان بوده است. اما نتایج این نظرسنجی ها؛ به عنوان مثال در نظرسنجی سال گذشته 70 درصد شرکت کنندگان معتقد بودند به تبع توافق ژنو، وضعیت معیشتی بهبود خواهد یافت. اما در نظرسنجی صورت گرفته در 8 آذرماه امسال، تنها 37 درصد شرکت کنندگان نسبت به اثرگذاری مذاکرات بر معیشت ابراز امیدواری کرده اند. یا در سوال دیگر، 32 درصد شرکت کنندگان سال گذشته نسبت به 1+5 اعتماد داشته اند که این رقم در نظرسنجی امسال به 12 درصد رسیده است. از شرکت کنندگان در این نظرسنجی پرسیده شد آیا 1+5 غنی سازی ایران را خواهد پذیرفت؟ سال گذشته یعنی چند روز پس از آنکه آقای روحانی در نامه معروف خود به رهبری اعلام کردند غرب حق غنی سازی ایران را پذیرفته، 58 درصد شرکت کنندگان به این سوال جواب مثبت دادند اما در نظرسنجی امسال 17 درصد به این سوال جواب مثبت داده اند. حتی اگر نظرسنجی نیز به عنوان ملاک قرار نگیرد، این واقعیت قابل انکار نیست که افکار عمومی در ایران براساس یکسری مشاهدات و برآوردها، دیگر همانند سال گذشته نسبت به این مذاکرات خوشبین نیست. با در نظر گرفتن این شرایط بدیهی است در روزهایی که اوباما راضی به لغو تحریم ها نمی شود و پاسخ یارانه سیاست را نمی پردازد؛ در ایران افکار عمومی نسبت به غرب و به طور کلی نسخه وابستگی اقتصاد به سیاست بی اعتماد می شود. این تغییر در نگرش افکار عمومی در ایران کاملا قابل درک است. البته این روند در ادامه تشدید نیز خواهد شد. بویژه زمانی که مردم مشاهده می کنند نفت، یعنی کالای استراتژیک آنها نیز قربانی همین نسخه شده است و اکنون در بازارهای جهانی نیم بها خرید و فروش می شود! کاهش قیمت نفت تابع مستقیم وابستگی اقتصاد به سیاست است. اقتصاد که به سیاست وابسته شود، سرنوشت گستره وسیعی از معیشت مردم نیز تابع تصمیمات سیاسی می شود و این یک اشتباه مهلک است. البته یکی دیگر از نکاتی که درباره پیشنهاد رفراندوم به اذهان متبادر می شود، انسداد فضای سیاسی است. پناه بردن به رفراندوم در واقع فرار از تعاملات سیاسی است. اگر یارانه سیاست کارگشا بود، وفاداران از آن بهره مند می شدند.

جوان:تله امریکایی در دوران تمدید مذاکرات هسته ای «تله امریکایی در دوران تمدید مذاکرات هسته ای»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم عباس حاجی نجاری است که در آن می خوانید؛پس از آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای در آذر سال 92 که به امضای توافقنامه اقدام مشترک انجامید و با توجه به چند مرحله مذاکرات که در یک سال اخیر انجام شد، انتظار این بوده و هست که طرف امریکایی با توجه به تجربه دو دهه مذاکره هسته ای با ایران که در قالب های مختلف انجام شده و شناختی که از طرف ایرانی پیدا کرده است، حداقل های لازم در عرف دیپلماسی را رعایت کرده و به این نتیجه رسیده باشد که به کار گیری گفتمان تحقیرآمیز و سلطه طلبانه و اختلاف برانگیز نسبت به مردم ایران و روند مذاکرات ، نه تنها کمکی به حل مسائل نکرده ، بلکه روند های آینده را پیچیده تر می کند. رئیس جمهور امریکا در آخرین گفت وگوی خود با رسانه ها در سال 2014 که در مصاحبه با شبکه رادیویی ان.پی.آر (رادیوی ملی امریکا) انجام شد، بار دیگر ایران را کشوری یاغی قلمداد و با القای وجود دوگانگی در کشور در مواجهه با مذاکرات هسته ای، بر خط تفرقه در درون ایران تأکید کرد. اوباما در این گفت وگو با توهین به ملت ایران، ایران را کشوری یاغی توصیف کرد و گفت اوایل ریاست جمهوری من در سال 2007 از من پرسیده شد آیا به کشورهای مختلف یاغی سفر خواهم کرد ؟ آنچه من آن زمان گفتم همچنان به قوت خود باقی است. اوباما گفت اگر من فکر کنم این کار موجب پیشبرد منافع امریکا می شود، بله این کار را انجام می دهم اما من فکر می کنم برای اینکه این روزنه در مورد ایران باز شود، ما باید موضوع هسته ای را حل کنیم. او یادآور شد که: بعضی در ایران قدر مذاکرات را می دانند و به دنبال استفاده از آن هستند، اما بعضی « تندروها » در داخل ایران از رسیدن به راه حلی برای پرونده هسته ای احساس خطر می کنند و چنان به شدت بر ضد امریکایی و ضد غربی بودن خود سرمایه گذاری سیاسی و اعتقادی کرده اند که از گشودن درها به روی جهان وحشت دارند. اوباما در این سخنان در عین اینکه نمی تواند قدرت ایران را انکار کند اما می کوشد آن را متأثر از مذاکرات هسته ای قلمداد کند و می گوید: از نگاه امریکا اولین قدم بزرگ که می تواند به بهبود روابط ایران و امریکا منجر شود، حل پرونده هسته ای ایران است و اینکه مقام های ایران بتوانند جامعه جهانی را قانع کنند که به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای نیستند. زمانش رسیده است که ایران قدر فرصت را بداند و با توجه به توانایی و منابع فوق العاده ای که دارد به یک قدرت منطقه ای تبدیل شود که هم برای مردم این کشور، هم منطقه و هم امریکا اتفاقی خوب است. پیش از اوباما، گری سیمور، هماهنگ کننده سابق کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات، در نشست ماه گذشته اندیشکده بروکینگز امریکا که پیرامون مذاکرات هسته ای ایران با گروه1+5 برگزار شده بود، موفقیت امریکایی ها در مذاکرات را منوط به تغییر محاسبات مسئولان ایران در اثر فشارها دانسته و می گوید: مسئله واقعاً به محاسبات رهبر معظم مربوط می شود و به این مسئله مربوط می شود که از دیدگاه او توازن قدرت یعنی چه. من اطمینان دارم که روحانی و ظریف بسیار تمایل دارند که توافق به دست آید. رئیس جمهور روحانی در رقابت های انتخاباتی شعار برداشته شدن تحریم ها را سرداده بود و اگر آنها درک کنند که تنها راه برداشته شدن تحریم ها، پاسخ دادن به برخی مطالبات امریکا است، این مورد را به اطلاع (آیت الله) خامنه ای خواهند رساند، اما (آیت الله) خامنه ای همچنین از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و تندروها نیز مورد رایزنی قرار می گیرد که به وی می گویند ما به این امتیازات هیچ نیازی نداریم، امریکایی ها ضعیف هستند، ما قوی هستیم، ما می توانیم کار را پیش ببریم. تا این لحظه رهبر معظم از تندروها طرفداری کرده است. باید صبر کرد و دید در هفت ماه آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ استدلال اصلی من این است که تا جایی که ما بتوانیم روی محاسبات (آیت الله) خامنه ای تأثیر بگذاریم باید وی را متقاعد کنیم که ما آماده ایم از این مذاکرات دور شویم و به تحریم ها بازگردیم. سخنان اوباما و دیگر مسئولان این کشور، بار دیگر پرده از راهبرد پنهان امریکا در استراتژی فرسایشی کردن مذاکرات هسته ای، با هدف اثرگذاری بر فرآیندهای داخل ایران برمی دارد . در این مسیر امریکا علاوه بر راهبردهای کلان خود در مسیر مذاکرات هسته ای، دو هد





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن