واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
زیدبن علیبن حسینبن علی(ع) در پی ظلم و ستم امویان از کوفه خارج شد و با سپاه هشامبن عبدالملک مبارزه کرد و به شهادت رسید. این شهادت سرآغاز جنبشهای زیدیه محسوب میشود که یکی پس از دیگری در مقابل حکام ستمگر اموی و عباسی ظهور میکردند.
در این میان ایرانیان که به خاندان عصمت و طهارت عشق میورزیدند و به واسطه سلمان فارسی و هرمزان ایرانی با این مبانی آشنا شده بودند، با قیامهای زیدی همراهی بسیار کرده و در این راه از بذل جان و مال خویش دریغ نکردند. در میان شهرهای ایران خراسان، دیلمان و طبرستان از دیگر شهرها پرشورتر بودند، چنانکه یعقوبی در تاریخ خویش درباره کشتهشدن زیدبن علی و واکنش مردمان خراسان مینویسد: «چون زید کشته شد و کار او به هر صورتی که بود به انجام رسید، شیعیان خراسان به جنبش آمدند و امر ایشان آشکار شد و همدستان و هواخواهانشان بسیار شدند و کارهای بنیامیه و ستمهایی را که بر آلپیامبر(ص) کرده بودند برای مردم بازمیگفتند تا شهری باقی نماند مگر آنکه این خبر در آن آشکار گشت و داعیان ظاهر شدند و خوابها دیده شد و کتابهای پیشگویی بر سر زبانها افتاد.»1 بعد از به شهادت رسیدن زیدبن علی، فرزند او یحییبن زید به خراسان گریخت و در آنجا مشی پدر را دنبال و قیام کرد که عاقبت او نیز به شهادت رسید و جنازهاش بر دار آویخته بود تا ابومسلم خراسانی او را از دار پایین کشیده و دفن کرد و از قاتلینش انتقام گرفت. اما کشتهشدن یحییبن زید اثر عمیقی در روح و جان مردم خراسان گذاشت چنانکه «در همه جا هفت روز برای یحییبن زید عزاداری کردند و از بس مردم از کشتهشدن او غمگین بودند در آن سال هرچه پسر در خراسان زاده شد یحیی یا زید نامیدند.»2 پس از قیامهای زیدبن علی و فرزندش، محمدبن عبدالله ملقب به نفس زکیه و برادرش ابراهیم در کوفه و بصره قیام کردند و پس از آن حسین بن علی (صاحب فخ) قیام کرد. پس از واقعه فخ، یحییبن عبدالله برادر نفس زکیه و عموی صاحب فخ و ادریسبن عبدالله برادر وی که ازاین واقعه جان به در برده بودند به دیلم و مغرب گریختند. (ادریس دولت ادراسه در مغرب را برپا کرد) یحییبن عبدالله نیز پس از آنکه مدتی در شهرهای مختلف متواری بود وارد دیلم شد. پادشاه دیلم او را پناه داد و مقدمش را گرامی داشت، یحیی مدتی در پیش جستان، پادشاه دیلم اقامت کرد و به تنظیم برنامه و تدبیر امور قیام پرداخت تا وقتی که شوکت و عزت او اوج گرفت و جمع کثیری از فقها با او بیعت کردند.3 در قیام یحییبن عبدالله مینویسند که فرزند یحیی برمکی نیز در باطن با وی همراه بود و با وجود این که از طرف هارون دستور دستگیری وی را داشت با او با مدارا میکرد. این توجه علویان زیدی به شمال ایران باعث شد این ناحیه با اسلام آشنا شود و مردم این سامان بتدریج اسلام را قبول کنند. سپاه اسلام به دلیل موقعیت جغرافیایی و اقلیمی خاص دیلمان و طبرستان نتوانسته بودند به این مناطق نفوذ کنند و مردمان این خطه از خاک پاک ایران تا مدتها پس از اسلام به آیین کهن خویش باقی بودند تا قدوم علویان را پذیرا شدند و در سالهای بعدی توسط حسن بن زید، حکومت علویان طبرستان پایهگذاری شد. مولف کتاب «علویان طبرستان» مینویسد: «حکومت سیاسی ـ مذهبی زیدیان طبرستان، موجب هموار شدن راه نفوذ قطعی اسلام در آن سرزمین گردید و در حقیقت علویان طبرستان، مهمی را که خلفای بغداد با جنگ و جدال نتوانستند انجام دهند با درایت تمام به پایان رساندند.»4 درباره توجه سادات زیدی به دیلمان و طبرستان، ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبیین» مطلب قابل توجه و تعمقی را نقل میکند که در آن یحیی بن عبدالله در پاسخ شخصی که پرسید چرا از میان همه شهرها دیلم را انتخاب نمودی، میگوید: «مردم دیلم به خاطر ما خروجی خواهند کرد و من آزمند بودم که آن خروج به همراه من باشد.»5 حکومت علویان در طبرستان با قیام حسنبن زید (داعی کبیر) آغاز شد و مدتها ادامه یافت و نامدارانی مانند ناصر اطروش به سیادت و حکومت پرداختند و در این میان ایرانیان همراهی بسیاری به ایشان کردند. اما دلیل حمایت مردم دیلم و طبرستان از علویان این بود که «علویان همواره به طور متفرق در طبرستان پراکنده بودند و مردم میدانستند که اینها با عباسیان دشمنی دیرینه دارند و نیز عدالت و حسن رفتار، زهد و تقوای علویان پیوسته مشهور و زبانزد بود. این است که مردم با اصرار از آنها میخواستند که قیام کرده و عدالت را گسترش دهند.»6 به هر روی قیامهای داعیان زیدی در ایران و سایر کشورها از جمله یمن و هند باعث شد حکومت مرکزی اموی و عباسی متزلزل شده و مردمان شهرهایی که از ظلم و ستم این حکام در فشار بودند قدرت اعتراض و مخالفت پیدا کنند و در قیامهای این داعیان شرکت بجویند و از این طریق نیز اسلام به گوشه و کنار این شهرها رسوخ کرد و مردم با سیره ائمه اطهار(ع) علی الخصوص علی(ع) و حسین بن علی(ع) بیش از پیش آشنا شدند. پانوشتها: 1 ـ تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، علمی و فرهنگی 1382. 2 ـ مروج الذهب، مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، علمی و فرهنگی 1370. 3 ـ تاریخ زیدیه در قرن دوم و سوم هجری، فضیلت الشامی، ترجمه سیدمهدی ثفقی و علیاکبر مهدیپور، انتشارات دانشگاه شیراز 1367 . 4 ـ علویان طبرستان، ابوالفتح حکیمیان، دانشگاه تهران 1348. 5 ـ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1389. 6 ـ تاریخ زیدیه، همان. هوشنگ شکری / جامجم
چهارشنبه 3 دی 1393 ساعت 04:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]