محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842611882
عرفه 19 دي بهانه آشنايي اين زوج جوان شد
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: عرفه 19 دي بهانه آشنايي اين زوج جوان شد
نبيالله شاهمرادي (حنيف منتظرالقائم) و صفدر رشادي، صبح سرد و برفي 19 دي ماه سال 84 همراه شهيد كاظمي و تعداد ديگري از فرماندهان نيروي زميني سپاه، تهران را براي انجام مأموريتي به قصد اروميه ترك ميكنند.
نویسنده : احمد محمد تبريزي
نبيالله شاهمرادي (حنيف منتظرالقائم) و صفدر رشادي، صبح سرد و برفي 19 دي ماه سال 84 همراه شهيد كاظمي و تعداد ديگري از فرماندهان نيروي زميني سپاه، تهران را براي انجام مأموريتي به قصد اروميه ترك ميكنند. موتورهاي هواپيما در نزديكي فرودگاه از كار ميافتد و همه 11 سرنشين به شهادت ميرسند. محمدمهدي شاهمرادي و رضوانه رشادي پس از شهادت پدرانشان به واسطه رفت و آمدها با هم آشنا ميشوند و ازدواج ميكنند. در سالگرد سانحه سقوط هواپيماي شهداي عرفه، اين زوج جوان خاطرات پدرانشان را مرور ميكنند و بيشتر از روز پرواز و سقوط هواپيماي فالكن ميگويند. آقاي شاهمرادي گفتوگو را با شما شروع ميكنيم. كمي به عقب برگرديم و به دوران كودكي و نوجوانيتان سفر كنيم. اولين تصاويري كه از پدر در ذهنتان نقش بسته، چه تصاويري است؟ وقتي آدم با كسي زندگي ميكند خاطرات سخت بيشتر در ذهنش نقش ميبندد. اولين چيزي كه از كار پدرم فهميدم اين بود كه نظامي است. خيلي هم متوجه رسته و نوع فعاليت نبودم. من تازه هفت ماه قبل از شهادت فهميدم رسته پدرم اطلاعات است. با اينكه رفت و آمدم به دفتر پدرم زياد بود ولي چيز زيادي از كارش متوجه نميشدم يا شايد خودش هم نميخواست كه من چيزي متوجه شوم. كارش مربوط به عملياتهاي نظامي در مناطق كردنشين بود. فرداي روزي كه قرار بود جلسه معارفه پدر براي معاونت اطلاعات نيروي زميني سپاه انجام شود ميدانستم كه قرار است نوع مسئوليت پدر تغيير كند. شب به او گفتم كه من ميخواهم به جلسه معارفه بيايم ولي بابا مخالفت كرد. ميگفت كسي كه قرار است توديع شود از جانبازان شيميايي است و شايد ناراحت بشود. درست نيست كه من در روز معارفه، پسرم را با خودم ببرم. آن شب من تازه فهميدم كار پدرم اطلاعات بوده است. در خانه هم درباره فعاليتهاي كارياش صحبت نميكرد؟ در خانه كه حضور داشت خبرهايي به او ميرسيد كه فلان جا فلان اتفاق افتاده است ولي من فكر ميكردم هر پاسداري اين مسائل را ميداند و به همه اينها را ميگويند. بعد كه بيشتر فهميدم متوجه شدم نوع كار پدرم خيلي تفاوت دارد. خيلي هم دنبال اين نبود كه درباره كارش به ما بگويد. چون علوم سياسي خوانده بود كارش تحليل سياسي منطقه بود. بررسي ميكرد كجاها ممكن است آسيب امنيتي داشته باشيم. خيلي به اين كار علاقه داشت. ايشان خيلي در مأموريت بود؟ بعد از شهادت پدرم گفتند 152 ماه در منطقه جنگي حضور داشته و 1600 روز طلب مرخصي داشته است. مأموريتهاي پدر و نبودش در كنارت برايت سخت نبود؟ خيلي جاها اين نبود را حس ميكردم. مخصوصاً دوران مدرسه كه بچههاي اطراف، پدر و مادرشان در كنارشان هستند و زندگيشان خيلي عادي است. از روز اول دبستان كه كسي مدرسه نيامد و راننده مرا رساند و رفت تا هر زمان ديگري اين روال ادامه داشت. ما تا سال 78 اروميه زندگي ميكرديم و هيچ كس را به عنوان فاميل آنجا نداشتيم. اگر تابستان به زادگاهمان اصفهان ميرفتيم، بابا ما را به اصفهان ميبرد، ميرفت و يك ماه بعد ميآمد. در اين يك ماه هم ما هيچ دسترسي به پدر نداشتيم كه بدانيم كجاست و چه ميكند. واقعيت ديگر برايمان عادي شده بود. اصلاً نگران هم نبوديم و ميدانستيم كار پدرم اين شكلي است؛ چون از بچگي اين پروسه ادامه داشت. بيشتر براي مادرتان سخت بود؟ بله! براي مادرم خيلي سخت بود. وقتي به تهران آمديم زندگيمان به لحاظ حضور پدر خيلي سروسامان گرفت. خانم رشادي كار پدر شما هم تا اين اندازه پيچيدگي داشت؟ كار پدرم مأموريتهاي به اين شكل نداشت ولي وقتي لازم ميشد ايشان هم بايد به مأموريت ميرفتند. هيچگاه هم محل سكونتمان تغيير نكرد و هميشه در تهران بوديم. مأموريتهاي دو، سه روزه ميرفت ولي بيشتر نميشد. حيطه كارشان هم طوري نبود كه بخواهند خيلي جايي بمانند. چون مديريت دولتي خوانده بودند مدير بخش برنامه و بودجه بودند. شما چه خاطراتي از خصوصيات پدر در ذهنتان پررنگ مانده است؟ باباي من خيلي خانواده دوست بود. خيلي دوست داشت اوقات فراغت و زمان بيكارياش را در كنار خانواده سپري كند. خيلي خودش را مقيد ميدانست كه براي خانواده و فرزندانش وقت بگذارد. براي تفريح و مسافرت خانواده حساب ويژهاي باز ميكرد. هرجا پدرم ميرفت محوريت جمع ميشد و اگر مسافرت ميرفتيم همه ميگفتند آقاي رشادي رئيس باشد. ايدههاي خوبي ميداد كه به درد همه بخورد. در كنار جديبودنش در كار، در خانه خيلي شوخ بود. شايد اگر اين موضوع را به همكارانش بگوييد باورشان نميشود. با اينكه خيلي خانواده دوست بود ولي زماني كه به خواستگاري مادرم ميرود ميگويد من اول با كارم ازدواج كردهام بعد با شما ازدواج ميكنم. فعاليت در سپاه را خيلي دوست داشت و با عشق كارش را انجام ميداد. پدرم 28 سال در نيروي هوايي سپاه كار كرد و شش ماه آخر كه شهيد كاظمي از فرماندهي نيروي هوايي به نيروي زميني منتقل شدند خواستند كه بعضي از نيروهاي تأثيرگذارشان همراهشان باشند. به همين دليل پدر با اصرار شهيد كاظمي به نيروي زميني رفت. آقاي شاهمرادي پدرتان زمان جنگ هم همراه شهيد كاظمي بود؟ در يك دورهاي در اوايل كارشان زمان جنگ در سپاه بود. آن زمان شهيد كاظمي فرمانده لشكر8 نجفآباد بود و پدر فرمانده سپاه فريدن بود. به دليل نزديكي دو محل از همانجا با هم ارتباط داشتند. من دو دايي و يك عموي شهيد دارم كه در لشكر 14 امام حسين(ع) با حسين خرازي بودند. پدرم با حسين خرازي خيلي ارتباط داشت و خبر شهادت عمويم را شهيد خرازي به پدرم ميدهد. عمويم يك زماني مفقود ميشود و وقتي پدرم براي خبر گرفتن نزد شهيد خرازي ميرود ايشان با پرسيدن گردان و حضورش در منطقه ميگويند رزمندگاني كه آنجا حضور داشتهاند به احتمال زياد شهيد شدهاند و نبايد زياد اميدي به برگشتشان داشت. بابا در يك برهه به جنوب و شوش ميرود و بعد به شمالغرب و قرارگاه حمزه ميرود و تا سال 61، 62 تا سال 78 آنجا فعاليت ميكرد. سال 71 كه شهيد كاظمي فرمانده قرارگاه حمزه ميشود پدر از سال 70 خيلي ارتباطش با شهيد كاظمي زياد ميشود. تا سال 78 با هم بودند كه در اين سال شهيد كاظمي فرمانده نيروي هوايي ميشود. در اين مقطع پدرم به نيروي هوايي نرفت و ارتباط شهيد كاظمي با شهيد رشادي از اينجا آغاز ميشود. خودتان با شهيد كاظمي برخورد داشتيد؟ بله، خيلي زياد! مدت زماني كه ايشان به قرارگاه حمزه ميرود تا سال 78 من شهيد كاظمي را زياد در قرارگاه حمزه ميديدم. پدرم احمد كاظمي را خيلي دوست داشت و خيلي با هم رفيق بودند. شهيد كاظمي خيلي انسان افتاده و مهرباني بود. هر بار همراه پدرم پيش شهيد كاظمي ميرفتم، ميگفتم از خاطرات جنگش بگويد. شهيد هم در هر خاطرهاي كه از جنگ ميگفت خودش نقشي نداشت. به قدري افتاده بود كه از خاطرات خودش تعريف نميكرد. در بعضي خاطرهها آنقدر خودش را ميكوبيد كه فكر ميكنم فرماندهاي در جنگ بوده كه شانس آورده زنده مانده است ولي چيزهايي كه از پدر و اطرافيان ميشنيدم خيلي متفاوت بود. حواسش به همه چيز جمع بود. گاهي اوقات اگر به مشكلي برميخورديم به شهيد كاظمي پناه ميبرديم. خانم رشادي شما هم با شهيد كاظمي از نزديك برخورد داشتيد؟ يكي، دو بار در نيروي هوايي و مراسمهايي كه ميگيرند ايشان را ديده بودم. خيلي از نزديك نميشناختم ولي پدرم حرفشان را خيلي ميزد. پدرم روحيه مديريتي داشت و ذاتاً مدير بود. اگر نظري مخالف نظرتان داشت حرفش را ميزد. بسيار ركو صريح بود. اگر حرفي ميگفت از روي اطلاعاتي كه داشت، بود. اصرار آقاي كاظمي براي بردن پدرم به نيروي زميني همين ويژگيهاي كاري و اخلاقياش بود. شهيد كاظمي كلاً دو، سه نفر از نيروي هوايي را همراه خودش به نيروي زميني برد كه يكي از آنها پدرم بود. تمام كساني هم كه با خودش به نيروي زميني ميبرد همراه خودش شهيد ميشوند. در مقطعي هم با شهيد تهرانيمقدم همكاري داشت و با هم كار ميكردند. سابقه آشنايي شهيد رشادي با شهيد تهرانيمقدم از سابقه آشناييايشان با شهيد كاظمي خيلي بيشتر است. وقتي يگان موشكي از نيروي هوايي جدا شد شهيد تهرانيمقدم باز با پدرم ارتباط داشت و خواسته بودند كه پدرم با آنها همكاري داشته باشد كه برايشان مقدور نبود. محمدمهدي شاهمرادي: آقاي رشادي را من خودم نديده بودم. منتها در فيلمهايي كه بعد شهادت درآورديم و در صحبتهايي كه جاهاي مختلف شده ايشان يك نيروي ستادي خيلي منظم، دقيق و باديسيپلين بوده است. نوع كارش از لحاظ نظم بيشتر به ارتشيها ميخورد. به همين دليل مواردي كه مربوط به بحث برنامهريزي و مالي بوده را آقاي كاظمي به شهيد رشادي ميدهد. رضوانه رشادي: وقتي پدرم به نيروي زميني رفت شهيد كاظمي مديريت برنامهريزي و مالي را به پدرم ميدهد كه مسئوليتشان خيلي بيشتر ميشود. فشار كارشان بيشتر شده بود و شبها ديرتر به خانه ميآمد. خانم رشادي پدر شما هم در جبهه حضور داشتند؟ پدرم از همان شروع جنگ وارد جبهه شدند و تا پايان حضور داشتند. دخترها خيلي به مسائل نظامي علاقه ندارند و من هم به همين دليل اطلاعات خيلي زيادي از حضور در جبههشان ندارم. خواهر بزرگم كه به دنيا آمد خانواده به دليل حضور پدرم در جنگ دو سال در اهواز زندگي كرده بودند. آن شب براي چه كاري به اروميه ميرفتند؟ محمدمهدي شاهمرادي: آن زمان تحركاتي از پژاك ديده شده بود و قرار بود به اروميه بروند و شرايط را بررسي كنند. انگار قرار بوده عملياتي هم انجام شود. از قبل پروازشان به اروميه بگوييد. محمدمهدي شاهمرادي: شب قبلش يكي از دوستان پدر مهمانمان بود و زنگ زديم به پدر كه زودتر به خانه بيايد. آن چند ماه كارش خيلي سنگين شده بود. سال 83 كه معاونت اطلاعات نيروي زميني شد مسئوليتش كشوري شد و فقط مسئول غرب كشور نبود. سال 83 در خوزستان بمبگذاري شده بود و اوضاع امنيتي در غرب به هم ريخته بود. شب ساعت 11 خيلي خسته به خانه آمد. دوست پدرم از اصفهان آمده بود و كمي درد دل داشت. كمي صحبت كردند و پدرم ساعت 12 رفت خوابيد. صبح ميدانستم كه قرار است به اروميه برود. ولي روز يكشنبه هوا خيلي بد بود و هواپيما پرواز نكرد. دوشنبه از تلويزيون وضعيت هوا را ديديم كه برف آمده بود و من به پدر گفتم اگر ميبينيد خطر دارد اصرار نكنيد كه هواپيما پرواز كند. گفت اگر خلبان بفهمد نبايد پرواز كند به حرف ما نخواهد پريد. چنين حرفهايي را ميزديم. صبح خواهرم را به مدرسه رساند و وقتي به سمت فرودگاه ميرود ميگويند هواپيما روي باند رفته است. شهيد كاظمي ميگويد به آقاي حنيف بگوييد كه خودش با يك پرواز ديگر بيايد. در آخر كه شهيد كاظمي ميفهمد پدر به فرودگاه رسيده ميگويد حنيف را هم سوار كنيد. در آخر پدر را با ماشين به هواپيما ميرسانند و آخرين مسافر هواپيما ميشود. هواپيما هم يك فالكن كوچك بود. رضوانه رشادي: آن هواپيما 11 نفر مسافر داشت كه غير از شهيد بصيري مهندس پرواز و شهيد اسدي محافظ شهيد كاظمي همه فرمانده بودند. روز قبل از پرواز براي شما و پدرتان چگونه گذشت؟ رضوانه رشادي: زمان امتحانات بود و من هم آن روز امتحان داشتم. صبح قبل از امتحان بيدار شدم و در حال درس خواندن بودم. بابا هم در حال آماده شدن براي رفتن بود. چون خانهمان نزديك فرودگاه بود كمي ديرتر از هميشه از خانه بيرون ميرفت. همين كه آماده رفتن بود تماس ميگيرند و ميگويند آقاي كاظمي پرواز را براي امروز به دليل بدي آب و هوا كنسل كرده است. گفت حالا كه ماندهام صبحانه را در خانه ميخورم و ميروم. آن روز جزو استثنائاتي بود كه ما همه در كنار هم صبحانه خورديم و پدر به سركار رفت. روز دوشنبه كه براي پرواز بيدار شدند در تهران برف ميباريد. ما گفتيم كه امروز هوا بدتر است! گفت نه! امروز بايد پرواز انجام شود. من هم ديگر نپرسيدم به كجا و كدام شهر ميرود. دقيقاً چه اتفاقاتي براي هواپيما ميافتد؟ رضوانه رشادي: هواپيما ميخواسته در فرودگاه اروميه روي باند بنشيند كه اعلام ميشود باند شلوغ است و بايد هواپيما يك دور ديگر بزند. وقتي هواپيما دور ميزند موتورها از كار ميافتد. آن فايل صوتي شهيد اسدي را گوش كردهايد كه وضعيت آن لحظه را توصيف ميكند. آقاي اسدي با دستگاهي كه همراهش بود خيلي صدا ضبط ميكرد. در زماني كه قصد دور زدن داشتند يك موتور از كار ميافتد و بلافاصله موتور ديگر هم از كار ميافتد. وقتي چنين حالتي براي اين هواپيما اتفاق ميافتد مثل سنگ سنگين ميشود و سقوط ميكند. هنگامي كه اولين موتور از كار ميافتد خلبان خيلي كنترل ميكند تا هواپيما را در جايي كه به كسي آسيب نرسد بنشاند. زميني را ميبيند ولي چون برف بوده تشخيص نميدهد كجاست. در همين حين دومين موتور را هم از دست ميدهد و سقوط ميكنند. هواپيما آتش نميگيرد ولي به سه تكه تقسيم ميشود كه تمام مسافرانش به خاطر ضربه خوردن شهيد ميشوند. در گواهي فوت همگي شكستگي جمجمه آمده است. رسانههاي غربي آن روز گفتند كه ضربه محكمي به ايران وارد شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]
صفحات پیشنهادی
اختلاف فرهنگي عامل حضور زوج جوان در دادگاه |اخبار ایران و جهان
اختلاف فرهنگي عامل حضور زوج جوان در دادگاه کد خبر ۴۶۲۵۱۲ تاریخ انتشار ۱۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۱ ۰۳ - 31 December 2014 زن جوان وقتي ديد که با شوهرش اختلاف فرهنگي دارد به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد به گزارش مردم سالاری چندي پيش زن جوان با مراجعه به شعبه 268 دادگاه خانواده درخوپایان کلاهبرداریهای تلفنی مرد جوان در سراسر کشور/ متهم به بهانه خرید آهن میلیون ها تومان به جیب زد + عکس
پایان کلاهبرداریهای تلفنی مرد جوان در سراسر کشور متهم به بهانه خرید آهن میلیون ها تومان به جیب زد عکس مرد جوانی که به بهانه خرید و فروش آهن اقدام به کلاهبرداری می کرد توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران در پی وقوع کلاهبرداری های مشابه ازجزئیات پرداخت وام نوسازی بافت های فرسوده: اولویت با زوج های کم درآمد جوان و زنان سرپرست خانوار است
جزئیات پرداخت وام نوسازی بافت های فرسوده اولویت با زوج های کم درآمد جوان و زنان سرپرست خانوار است جزئیات پرداخت وام نوسازی به بافتهای فرسوده اعلام شد معاون فنی و نظارت شرکت مادرتخصصی عمران و بهسازی شهری گفت زوجهای کم درآمد جوان و زنان سرپرست خانوار در الویت هستند تعیین نهایهر عمرهگزار ۲۰۰ دلار ارز ميگيرد/ ۸ هزار زوج جوان به عمره اعزام ميشوند
هر عمرهگزار ۲۰۰ دلار ارز ميگيرد ۸ هزار زوج جوان به عمره اعزام ميشوند معاون حج عمره و عتبات سازمان حج وزيارت از تعلق ۲۰۰ دلار ارز مبادلهاي به هر عمرهگزار ايراني خبر داد و همچنين درباره سهميه زوجهاي جوان گفت در عمليات عمره جاري نيز همچون سال گذشته ۴ هزار سهميه به زوجهاي جمهرداد پولادی حتما عذرخواهی میکند، او جوانی کرده است کفاشیان: همه چیز حل شد تا کیروش بهانه ای نداشته باشد/وز
مهرداد پولادی حتما عذرخواهی میکند او جوانی کرده استکفاشیان همه چیز حل شد تا کیروش بهانه ای نداشته باشد وزارت ورزش با نگاه ملی ورود کردرئیس فدراسیون فوتبال گفت ما همه خواستههای کیروش را برطرف کردیم تا دیگر سرمربی تیم ملی بهانهای نداشته باشد علی کفاشیان در گفتوگو باحسادت به جاری زوج جوان را به دادگاه کشاند/ قاضی، زن و شوهر را از طلاق منصرف کرد
حسادت به جاری زوج جوان را به دادگاه کشاند قاضی زن و شوهر را از طلاق منصرف کرد زوج جوان كه به دلیل چشم و هم چشمی به جاری روانه دادگاه شده بودند در دادگاه خانواده باهم آشتی كردند به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران چندی پیش زوج جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواستعضویت در شبکههای اجتماعی زوج جوان را به دادگاه خانواده کشاند
عضویت در شبکههای اجتماعی زوج جوان را به دادگاه خانواده کشاند عضویت مرد جوان در یک شبکه اجتماعی برایش دردسر ساز شد و پای او را به دادگاه خانواده باز کرد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران چندی پیش زوج جوان با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق دادند زن جوان در خصوص علتمدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت جوانان در گفت و گو با فارس اعلام کرد پیگیری مراحل اجرای طرح کارت جهیز
مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت جوانان در گفت و گو با فارس اعلام کردپیگیری مراحل اجرای طرح کارت جهیزیه انتظارات غیرمنطقی زوجین دلیل عمر کوتاه زندگیهای مشترکمدیر کل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان با بیان اینکه در حال پیگیری مراحل اجرای کارت جهیزیه هستیمبه مناسبت میلاد پیامبر(ع) انجام شد اهدای جهیزیه به زوجهای جوان بجنورد
به مناسبت میلاد پیامبر ع انجام شداهدای جهیزیه به زوجهای جوان بجنوردطی آیینی بیش از 30 قلم جهیزیه که با مساعدت خیرین و خیریه حضرت ولی عصر عج بجنورد تهیه شده بود به زوجهای جوان اهدا شد به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد در این مراسم که بعد از ظهر امروز به مناسبت میلاد پیامبر عمدیر کل ورزش و جوانان استان قم خبر داد برپایی دورههای آموزش قبل از ازدواج برای 22 هزار زوج جوان قمی
مدیر کل ورزش و جوانان استان قم خبر دادبرپایی دورههای آموزش قبل از ازدواج برای 22 هزار زوج جوان قمیمدیر کل ورزش و جوانان استان قم از برپایی آموزشهای اجباری قبل از ازدواج برای 22 هزار زوج قمی تا پایان سال جاری خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از قم حسن عابدی امروز در دیدار با آیتحسادت به «جاري» زوج جوان را به دادگاه کشاند
حسادت به جاري زوج جوان را به دادگاه کشاند زوج جوان كه به دليل چشم و هم چشمي به جاري روانه دادگاه شده بودند در دادگاه خانواده باهم آشتي كردند آفتاب به گزارش مردم سالاری چندي پيش زوج جواني با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق دادند مرد جوان در خصوص علت آن به قاضي گفت آاعزام 8000 زوج جوان به عمره/هر عمره گزار 200 دلار ارز می گیرد -
اعزام 8000 زوج جوان به عمره هر عمره گزار 200 دلار ارز می گیرد شناسهٔ خبر 2448546 چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۳ ۳۸ جامعه > رفاه و آسیب های اجتماعی معاون حج عمره و عتبات سازمان حج وزیارت از تعلق 200 دلار ارز مبادله ای به هر عمره گزار ایرانی خبر داد به گزارش خبرگزاری مهر ناصر خدرکتک زدن زن جوان در وسط خیابان/ زوج جوان در دادگاه خانواده آشتی کردند
کتک زدن زن جوان در وسط خیابان زوج جوان در دادگاه خانواده آشتی کردند خرید مبل برای زن و شوهر جوان دردسر ساز شد و آنها را راهی دادگاه خانواده كرد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران چندی پیش زن جوان به همراه شوهرش با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد او در خصوص علتبرای نخستین بار در حرم سلطانعلی(ع) صورت گرفت برگزاری مراسم پیوند آسمانی زوجهای جوان در اردهال
برای نخستین بار در حرم سلطانعلی ع صورت گرفتبرگزاری مراسم پیوند آسمانی زوجهای جوان در اردهالمدیر فرهنگی آستان سلطانعلی بن امام محمد باقر ع در مشهد اردهال از انجام مراسم پیوند آسمانی زوجهای جوان برای نخستین بار در این حرم مطهر خبر داد سید حسین کاظمی علوی امروز در گفتو&zwسردار فضلی تاکید کرد ضرورت آشنایی نسل جوان با سیره شهدا
سردار فضلی تاکید کردضرورت آشنایی نسل جوان با سیره شهداجانشین سازمان بسیج مستضعفین بر ضرورت آشنایی نسل جوان با سیره شهدا تاکید کرد به گزارش خبرگزاری فارس از رودبار سردار علی فضلی دقایقی پیش در مراسم یادواره 450 شهید این شهرستان با گرامیداشت یاد شهدا تداوم راه شهدا را مورد تاکیدمدیر کل کمیته امداد مازندران: 27 میلیارد ریال هدیه ازدواج به زوجهای جوان مددجوی کمیته امداد مازندران پرداخت ش
مدیر کل کمیته امداد مازندران 27 میلیارد ریال هدیه ازدواج به زوجهای جوان مددجوی کمیته امداد مازندران پرداخت شدمدیرکل کمیته امداد امام خمینی مازندران گفت 27 میلیارد ریال کمک هزینه ازدواج به زوجهای مددجوی این نهاد در 9 ماه گذشته پرداخت شده است به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان سفریادهای پیرزن، کار زشت زوج جوان را لو داد
در حوالي خيابان كرمان فریادهای پیرزن کار زشت زوج جوان را لو داد زوج جواني كه به خانه زن پولداري دستبرد زده بودند مدعي شدند شاكي خودش نقشه سرقت را طراحي كرده بود به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از جوان عصر روز 16 آذر ماه امسال ساكنان ساختمان مسكوني در حوالي خيابان كرمان-
گوناگون
پربازدیدترینها