محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830843156
تروریسم در سیاست خارجی باراک اوباما
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تروریسم در سیاست خارجی باراک اوباما
دولت باراک اوباما اگر چه با ظاهری صلح جویانه بر سر کار آمد اما در عمل نه تنها اقدامات تروریستی و ضد بشری دولت های گذشته را کنار نگذاشت بلکه در مواردی به تقویت آنها و حتی وارد نمودن این فعالیت ها به شکل و قالب جدیدی بود که در گذشته مشاهده نشده بود.
تروریسم امروزه به یکی از خطرناک ترین تهدید ها علیه بشریت تبدیل شده است که به سبب پیوند آن با فناوری های جدید، به یک معضل راهبردی تبدیل شده و توانسته است گروههایی کوچک اما با ساختارهای پیچیده در پهنه بین المللی تبدیل کند. دراین سال ها، با گسترش پدیده تروریسم، جامعه ای انسانی مورد تهدید قرار گرفته است و این پدیده در درون مرزهای جغرافیایی ویژه ای قرار ندارد و خطری برای جهان شمرده می شود( مقصودی، حیدری، 1388: 36). محورهای اصلی این پدیده ضد انسانی عبارت اند از 1- تروریسم یک پدیده کاملاً سیاسی است. 2- همواره با خشونت یا تهدید به خشونت همراه است، 3- تروریسم دارای عقلانیت سود محور است. 4- تروریسم یک پدیده معنادار است(فیرحی، ظهیری، 1387: 148). اینکه تروریسم دراثر چه عوامل و شرایطی رشد می یابد و نمو پیدا می کند نیازمند بحث و بررسی دقیق است. اما باید گفت دولت های ورشکسته یکی از بهترین بستر برای رشد جریان های تروریستی است. در شرایطی که یک دولت از توانایی کافی برای ایجاد امنیت و نظم در مرزهای خویش برخوردار نیست، گروه های مخالف نظام حاکم با ایجاد اغتشاش و ناامنی سعی در اعمال خواسته های خویش به دولت دارند. هنگامی که میان خواست های این گروهک ها با منافع کشورهای خارجی پیوند برقرار شود، راه برای حضور و مداخله خارجی دراین کشورها هموار می شود. شرایط موجود در کشورهای همچون افغانستان، پاکستان یا وضعیت فعلی حاکم بر سوریه نمونه ای از دولت های ورشکسته هستند که حضور و مداخله خارجی قدرت های فرا منطقه ای در آنها به ایجاد فعالیت های تروریستی می انجامد که در این نوشتار بدان اشاره می شود. در این میان کشوری همچون جمهوری اسلامی ایران که چه در عرصه داخلی و چه در عرصه منطقه ای دارای ثبات سیاسی و امنیتی است نیز از کینه توزی های دشمنان خویش قربانی تروریسم شده است. دشمنان این نظام با اذعان به قدرت منطقه ای و توان بالای داخلی این کشور در ابعاد مختلف، با ترور دانشمندان و نیروهای متخصص این کشور به دنبال سنگ اندازی در مسیر رشد و تعالی نظام جمهوری اسلامی ایران دارند که البته اقداماتی از این دست نشان از ضعف و ناتوانی دشمنان در مقابله قدرت ملت ایران دارد. در این نوشتار با بحث و بررسی در مورد جایگاه تروریسم در سیاست خارجی آمریکا و بطور خاص اوباما، اقدامات تروریستی دولت اوباما در قبال جمهوری اسلامی ایران و کشورهای همچون سوریه و پاکستان را مورد مداقه قرار می دهیم. بخش اول: جایگاه تروریسم در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا قدرت های بزرگ برای تأمین اهداف خود از مجموعه از ابزارهای قدرت استفاده می کنند تا بتوانند کنترل بازیگران، منابع و فرآیندها را در اختیار داشته باشد(امینیان، کریمی قهرودی، 1391: 70).یکی از این ابزارهایی که به وفور مورد سوء استفاده قدرت های بزرگ واقع شده تروریسم است. در حقیقت قدرت هژمون مفهوم ترورسیم را به عنوان یک برچسب سیاسی و به منظور بی اعتبار کردن مخالفان و علی الخصوص چالش های که در راه استمرار تسلط و هژمونی خود به وجود آورده اند به کار بسته می شود(سلیمانی، 1385 : 275). تروریسم که امروزه توسط دولت های هژمون هم مورد حمایت واقع می شود برای اهدافی صورت می پذیرد که تروریستها در اذهان خود می پرورانند که از آن جمله می توان به بی ثبات کردن حکومت، ایجاد دگرگونی در ساختار سیاست های داخلی و خارجی کشور مورد نظر نام برد( ثریا، 1384: 34) دولت های ایالات متحده آمریکا از جمهوری خواه گرفته تا دموکرات همواره شعار حمایت از حقوق بشر و مبارزه علیه تروریسم را سر داده اند. اما آنچه به واقع در صحنه عمل مشاهده می شود این بوده که تروریسم و حمایت از گروهک های تروریستی یکی از ابزارها و راهکارهای پیشبرد اهداف سیاست خارجی آمریکا بوده است. اما شکل و رویکرد حمایت از تروریسم در این دولت ها متفاوت بوده است. حدود بیست سال پیش، هنگامی که نفوذ شوروی در افغانستان رو به افزایش نهاد، استعمارگران آمریکایی به دست دولت پاکستان، جهادی علیه حکومت این کشور به راه انداختند که صد بار مصیبت بارتر از وضعیت فعلی بود. در مدت این بیست سال، صدها نفر از مردم افغان کشته شدند و میلیون ها نفر از خانه خود دور افتاده و آواره شدند و اوج درندگی و خون آشامی این کشور نیز زمانی نمایان شد که حکومت طالبان را برمردم این کشور مسلط نمود. (خامه ای، 1380: 36) در واقع حوادث یازده سپتامبر 2001 این فرصت را برای دولت آمریکا فراهم نمود که اقتصاد بی سر و سامان خود را با فروش تسلیحات نظامی و امنیتی کردن فضای منطقه بهبود بخشد. دولت آمریکا از یک سو افغانستان را به اشغال نظامی خود در آورده و از سوی دیگر به بهانه ریشه کن ساختن تروریسم، مردم بی گناه و بی پناه افغانستان را در شمال و جنوب زیر بمباران های خوشه ای خود درو می کند(خامه ای، 1380: 38). لذا در این دوران دولت ایالات متحده خود وارد صحنه مبارزه علیه تروریسمی می شد که منافع آمریکا و امنیت مردم جهان را به گفته زمامداران این کشور به خطر انداخته بود. در واقع ایالات متحده تلاش نمود واقعه ای 11سپتامبر را، ابزاری برای دستیابی اهدافش در سطح جهان تبدیل کند. اهدافی چون دفاع مشروع از آمریکا در مقابل اقدامات تروریستی با شعار مبارزه با تروریسم، تکمیل حلقه محاصره هارتلند انرژی و تثبیت هژمونی کشور بر جامعه جهانی. ایالات متحده متعاقب این حادثه، جهان را به دو قسمت دوست ودشمن تقسیم نمود تا بدین وسیله در جهت پایه گذاری و تثبیت هژمونی کشورش گام بردارد(صفوی، شیخیانی، 1389: 2). چه اینکه ملاحظه می شود طبق آمار رسمی سازمان ملل، تولید مواد مخدر در افغانستان قبل از حضور نیروهای خارجی در سال 1380 بالغ بر 200 تن در سال بود اما در سال 1389، سالانه 8 هزار تن مواد مخدر از افغانستان صادر می شد. یعنی تولید مواد مخدر در افغانستان 40 برابر افزایش یافته است(میری، 1388: ). در واقع گسترش و افزایش تولید مواد مخدر در راستای هژمونی بسط آمریکا قرار داشت. زیرا بوش و دست اندرکاران سیاست های ایالات متحده در جهان می دانستند که کشورهای همسایه افغانستان همچون ایران که دارای جمعیت جوانی هستند بیشترین آسیب و صدمه را از افزایش تولید مود مخدر متحمل می شوند. لذا حمله به افغانستان یا حتی عراق پروژه های برای بسط قدرت و هژمونی امریکا در جهان بوده اند. در واقع تروریسم در سیاست خارجی ایالات متحده نقش یک موتور محرک و بهانه ای عامه پسند برای تقویت سیاست خارجی این کشور است. به عبارت دیگر ایالات متحده که داعیه نبرد علیه تروریسم در جهان است، خود بزگترین حامی و پشتیبان تروریسم محسوب می شود. این واقعیت برخواسته از ماهیت اهداف و اصول سیاست خارجی این کشور است که راه رسیدن به آنها از مسیر اشغالگری و تروریسم می گذرد. بخش دوم: جایگاه تروریسم در سیاست خارجی اوباما مشخصه تروریسم در دوران مدرن کشیده شدن مردم به صحنه جنگ قدرت و استفاده از مردم در اتخاذ راهبردهای مستقیم و غیر مستقیم برای کسب قدرت و امتیاز است. مستقیم به صورت حذف فیزیکی مهره های قدرت سیاسی و غیر مستقیم از طریق ارعاب و تهدید مردم به ترور و بعضاً با انجام چند اقدام تروریستی معنا دار مردم را وادار به اجرای خواسته های خویش می کنند(فیرحی، ظهیری، 1387: 152).لذا آنچه که تروریسم در دوران معاصر را از دوران گذشته متمایز می سازد این است که، امروزه تروریسم از تهدیدی ملی به تهدیدی بین المللی تبدیل شده و در عصر جهانی شدن و فناوری های پیشرفته، دیگر اقدامات تروریستی، محصور در مرزهای ملی یا منطقه ای نمی ماند(زین العابدین، 1386: 712). علی رغم برخی از تحلیل ها که معتقدند دولت باراک اوباما تمایل چندانی برای سرمایه گذاری در مبارزه با تروریسم ندارد و از روش اسلاف خویش تبعیت نمی کند و لذا جایگاه مبارزه با تروریسم جزء کم اهمیت ترین اولویت های اوباما بوده است(Ford, 2010: 4) اما رفتارهای بین المللی ریاست جمهوری آمریکا نشان می دهد باراک اوباما با حفظ جایگاه تروریسم در سیاست خارجی خود، روش جدیدی را در حمایت از فعالیت های تروریستی از خود نشان داده است. این رویکرد جدید به مدد ظهور تروریسم غیر دولتی در دو دهه اخیر پیگیری می شود(گوهری مقدم، 1390: 178). در این شرایط جدید اوباما بر خلاف بوش که آمریکا را وارد صحنه عملیاتی مبارزه با تروریسم می نمود، به طور مستقیم از تروریسم برای پیشبرد سیاست های خویش استفاده نمی کند. فعالیت های تروریستی صورت گرفته در دوران باراک اوباما در کشورهای نظیر جمهوری اسلامی ایران، سوریه، پاکستان و ... نشان از این واقعیت دارد که نوع جدیدی از تروریسم در دولت اوباما رواج یافته است که طی آن تروریسم دولتی، بطور غیر مستقیم وبا حمایت از گروهک های فعال تروریستی به تحقق اهداف خویش می پردازد. در ذیل به چندین نمونه از فعالیت های تروریستی انجام گرفته در برخی از کشورها اشاره می شود. الف)جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای که همواره قربانی اقدامات تروریستی بوده و اکنون نیز صدمات فراوانی از اقدامات تروریستی دیده جمهوری اسلامی ایران است. با روی کار آمدن باراک اوباما در سال 2008 موج جدیدی از اقدامات تروریستی علیه این کشور نضج گرفت. موج جدید تروریسم در ایران با هدف قرار دادن دانشمندان هسته ای این کشور شکل گرفت و طی آن چند تن از بهترین متخصصان و اندیشمندان صنعت انرژی هسته ای این کشور هدف اقدامات تروریستی واقع شدند. تمامی این ترورها با هماهنگی و حمایت مستقیم باراک اوباما انجام شده است که هدف از آن منصرف کردن ایران از دستیابی به انرژی هسته ای است. پایگاه اطلاع‌رسانی شورای روابط خارجی آمریکا در گزارشی با نقل مطلبی از یکی از تحلیلگران "فارین‌افرز"، تصریح کرد: هیچ‌کس کوچکترین شکی ندارد که آمریکا و اسرائیل پشت سر ترورهای دانشمندان ایرانی قرار دارند. موج جدید فعالیت های تروریستی اینچنینی علیه جمهوری اسلامی ایران درحالی صورت می پذیرد که سابقه ترور زنجیره ای مسئولان و مقامات ایرانی به اوائل پیروزی انقلاب اسلامی در این کشور باز می گردد . اما باراک اوباما با احیای این دست از فعالیت های تروریستی تلاش می کند راه پیشرفت را برای ایران پر هزینه کند تا این کشور را از ادامه راه باز بدارد. باید گفت تمامی این ترور ها از زمان ریاست جمهوری باراک اوباما آغاز شده و با همکاری موساد و سیا انجام پذیرفته است. ترور شخصیت های همچون دکتر مسعود علیمحمدی، دکتر مجید شهریاری، مهندس داریوش رضایی نژاد و مهندس مصطفی احمدی روشن نمونه های بارزی از موج جدید اقدامات تروریستی آمریکا علیه ایران است. ب)سوریه با وقوع تحولات بیداری اسلامی و سرنگونی رژیم های مستبد و حامی غرب صحنه سیاسی منطقه خاورمیانه به نفع گفتمان اسلام گرایان، غرب و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا، با ایجاد جنگ داخلی در سوریه درصدد برآمدند تا کمربند اتصال کشورهای گفتمان مقاومت را شکسته تا مانع از افزایش قدرت منطقه ای کشورهای همچون ایران شود. لذا در این سالها آمریکا به طور غیر مستقیم وارد یک جنگ رسمی علیه بشار اسد و گفتمان مقاومت شده است. آمریکا با ارسال سلاح و کمک به گروهک های مخالف بشار اسد درصدد است که با سرنگونی حکومت اسد، رژیمی را در سوریه بر سر کار بیاورد که حافظ منافع آمریکا و غرب دراین کشور باشد. حمایت از گروهک های تروریستی همچون حزب النصره و القاعده نمونه ای از موج جدید تروریستی است که اوباما با ایجاد آن به دنبال تحقق اهداف خویش است. در واقع آمریکا جبهه النصره را برای برهم زدن اوضاع سوریه در مرحله ورد به گفتگوهای سیاسی، پدید آورد تا بتواند از این ابزار به عنوان دستی پنهان برای اجرای برنامه هایش در سوریه استفاده کند، بی آن که مسئولیت این جنایات را بپذیرد.لذا درگیری در سوریه نتیجه قیامی در «حمایت از دموکراسی» نبوده و بلکه ثمره توطئه‌ای دقیق بین امریکا، اسرائیل و عربستان سعودی است تا بر پایه آن افراط‌گرایان فرقه‌ای و وابسته به القاعده را بر ضد دولت سوریه بشورانند و از آنان حمایت کنند. در این راستا مقام های سوری، کشورهای غربی از جمله امریکا را متهم اصلی حمایت از شورشیانی می دانند و می گویند که شورشیان در مناطقی که تصرف می کنند دست به انواع تخطی های حقوق بشری می زنند.
تیرباران اسیران، کشتار غیر نظامیان، تجاوز جنسی و شکنجه اسیران، از جمله مواردی است که شورشیان مخالف بشار اسد در سوریه به آن متهم هستند.بنابر این گزارش ها اقدامات شورش های تحت حمایت آمریکا نه تنها نظامی است بلک ضد حقوق بشر است. به عبارت دیگر تروریسم جدید آمریکا علاوه بر فعالیت های تروریستی دست به جنایات علیه حقوق بشر نیز می زنند و با این کار فضا را کاملاً خارج از جنگ های رسمی می کنند. بنابراین باراک اوباما تلاش می کند تا بدون دخالت مستقیم نظامی و حمله به خاک سوریه که می تواند هزینه های فراوانی برای این کشور بی آفریند، تنها از طریق حمایت از این گروهها و ارسال سلاح بدان ها به اهداف خود برسد. چه اینکه او بارها اعلام نموده که از اعزام نظامیان آمریکایی به سوریه خود داری خواهد نمود.از مهم ترین اهداف اوباما در حمایت از گروهک های تروریستی همچون حزب النصره تضعیف منزلت استراتژیک ایران در منطقه است. ج) بحرین به دنبال وقوع تحولات بیداری اسلامی و خیزش مردم بر ضد دولت های مستکبر منطقه، مردم کشور کوچک عربی بحرین که سال ها تحت فرمان و ظلم رژیم های نامشروع خود قرار داشتند نیز با الهام از انقلاب اسلامی ایران و حرکت مردم درکشورهای دیگر منطقه به نبرد علیه ظلم و ستم دولت های خود پرداختند. از آنجا که این دولت ها از پایگاه اجتماعی مستحکمی برخوردار نبودند لذا با کمک کشورهای نظیر عربستان سعودی و آمریکا به سرکوب مخالفان خویش روی آورند و به قتل و کشتار مردم معترض می پردازند. نکته ای که در این زمینه باید بدان اشاره داشت نقش پررنگ و غیر قابل انکار آمریکا در اقدامات تروریستی در این کشور مسلمان نشین است. در مورد بحرین علی رغم اینکه دولت آل خلیفه از هیچ گونه ظلم و ستمی علیه مردم خویش دریغ ننموده اما باراک اوباما هرگز حاضر نشده که این دولت را وادار به عقب نشینی و کناره گیری کند(Katzman, 2013:Summry).و بلکه یکی از مدافعان رژیم آل خلیفه در برابر خواسته های بحق مردم بوده است. ایالات متحده آمریکا منافع خود را با ابقای حکومت آل خلیفه همسو و هم جهت می بیند، از یک سو در کشتار مردم و سرکوب قیام مردم این کشور دست به دست آل خلیفه می دهد اما از سوی دیگر برای اینکه وجه بین المللی خود را تخریب نکند از رژیم بحرین می خواهد که زندانیان شکنجه شده را به پزشکی قانونی منتقل کند. این در حالی است که رژیم آل خلیفه تلاش می کند با کمک گرفتن از آمریکا خود را پایبند به خواسته های جامعه بین المللی نشان دهد. تروریسم آمریکا در بحرین به گونه ای است که از یک سو دولت آمریکا به نیروهای موسوم به سپر جزیره اجازه می دهد که بحرین را اشغال و نیروهای آل خلیفه نیز مردم را در خیابان ها و میادین مختلف بحرین سرکوب کنند. اما از سوی دیگر به شیوه های مختلف تلاش می کند که در عرصه بحرین نقش ایفا کند. بنابراین گاهی به رژیم نزدیک می شود با آن ائتلاف می بندد و گاهی نیز تلاش می کند تا با جمعیت های سیاسی بحرینی ارتباط برقرار کند. و در نهایت مردم انقلابی بحرین بهای سنگین روابط نزدیک بین رژیم آل خلیفه و دولت آمریکا را می پردازند. و همین امر هم است که اوضاع را برای مردم این کشور بغرنج و پیچیده نموده است. چه اینکه در یکی از این گزارش ها که در مارس 2011به اعضای کنگره اعلام شد، آمده است: «ناآرامی ها در بحرین مستقیما بر منافع ملی آمریکا تاثیر دارد زیرا بحرین تضمین امنیتی مهمی برای برنامه های مختلف آمریکاست از جمله اینکه حمایت کلیدی از منافع آمریکا با میزبانی از اسکادران دریایی این کشور در منطقه به عمل آورده، تسهیلات و نیرو برای تلاش های جنگی آمریکا در عراق و افغانستان فراهم آورده، برای انتقال ایمن نفت منطقه و مباحث تامین انرژی آمریکا حائز اهمیت است و در نهایت تسهیلات بحرین در استراتژی آمریکا برای بازدارندگی در مقابل هرگونه تهاجم ایران و همچنین جلوگیری از تحرک تروریست ها و جابجایی فناوری های نظامی از طریق مسیرهای آبی خلیج فارس نقش حیاتی دارند. به همین دلیل آمریکا، بحرین را به عنوان یک متحد عمده خارج از ناتو برای خود محسوب می کند. بحرین همچنین در سایر موضوع های منطقه از جمله مسائل اسراییل و اعراب نقش کمکی قابل توجهی در راستای سیاست های آمریکا اعمال می کند.» در همین گزارش راهبردی اعلام شده که آمریکا از قدرت گرفتن شیعیان در بحرین نگران است به خصوص از این جهت که همکاری های نظامی گسترده واشنگتن با منامه به خطر بیفتد.
در پی این ارزیابی داخلی در آمریکا و مذاکرات مسئولان این کشور با حاکمان بحرین بود که رویکرد ایالات متحده برای سرکوب مردم بحرین وارد فاز جدیدی شد که با چراغ سبز این کشور مقامات بحرین بدون اینکه مذاکره ای با مردم معترض و نمایندگان آنها انجام دهند در 13مارس 2011از شورای همکاری خلیج فارس خواستند نیروهای امنیتی بیشتری - علاوه بر مواردی که پیشتر کمک رسان بودند –برای مقابله با مردم اعزام کنند که متعاقب آن یک هزار نیروی نظامی سعودی با خودروهای نظامی و 500پلیس اماراتی وارد بحرین شدند و سرکوب گسترده نظامی مردم غیرنظامی آغاز شد که هنوز این روند ادامه دارد. علاوه بر اینکه آمریکا بطور غیر مستقیم به کشتار مخالفان آل خلیفه می پردازد خود نیز به طور مستقیم به این رژیم کمک تسلیحاتی فراوانی نموده است. گزارش ها حاکی از این واقعیت است که امریکا همچنین به وزارت دفاع بحرین، هزاران تفنگ برای استفاده در سلاح هایی با کالیبرهای گوناگون داده است. پنتاگون افزون بر آن، در هماهنگی با وزارت خارجه ی امریکا، از سال 2007 تا سال 2009 به ارزش بیش از 386 ملیون دلار تجهیزات دفاعی به بحرین فروخته است. لذا به نظر می رسد نقش آمریکا در تداوم رژیم نامشروع آل خلیفه بسیار پر رنگ است به گونه ای که بدون چراغ سبز و کمک های مالی و نظامی ایالات متحده به رژیم بحرین، آل خلیفه یارای مقاومت در برابر خواسته ها و تقاضای بحق مردم این کشور را تا کنون نداشت. د) یمن اگر چه یمن کشوری فقیر و ضعیف تلقی می شود اما اهمیت استراتژیک این کشور برای بازیگران منطقه ای نیز عربستان سعودی و بازیگران بین المللی مانند آمریکا بسیار بالاست. لذاست که این کشورها نمی توانند نسبت به تحولات این کشور بی تفاوت باشند . به همین دلیل در یمن نیز آمریکا یکی از بازیگران اصلی اقدامات تروریستی علیه مردم این کشور است. در واقع آمریکایی ها خواستار تدوام رژیم های غربگرا در این کشور هستند. ایالات متحده به یک تعبیر در سی سال گذشته و به تعبیر دقیق تر در دوازده سال گذشته، انتخاب معین و مشخصی را در حوزه سیاست یمن به نمایش گذاشته که کانون این انتخاب حمایت از شخص علی عبدالله صالح و روش های او است. فی الواقع تکیه بر اسلام هراسی و ایران هراسی در سیاست های علی عبدالله صالح و همگامی امریکا با این سیاست ها یکی از عوامل پایداری حکومت علی عبدالله صالح در سطح ظاهری و ثبات اولیه ولی ایجاد نا به سامانی در درون جامعه یمن بوده است. در دوران بوش که شعار نبرد علیه تروریسم ایالات متحده بسیار پر طمطراق بود روابط میان آمریکا و یمن تقویت شدو جالب اینجاست که دولت باراک اوباما نیز نه تنها این روابط را قطع نکرد بلکه این روابط را تحکیم بخشید.لذا در پی تحولات اخیر و قیام های مردمی دراین کشور برخی از کارشناسان سیاسی و امنیتی معقدند که نیروهای یمنی امروز در جریان سرکوب و کشتار بی رحمانه مردم یمن که تنها خواستار تحقق مطالباتشان هستند، آموزشهای نظامی آمریکایی را بکار گرفته اند. از سوی دیگر به نظر می رسد حمایت از عبدا... صالح در راستای جلوگیری به هم خوردن توازن قدرت در منطقه به نفع ایران است . لذا مشاهده می شود که هواپیماهای جنگنده بدون سرنشین آمریکا در چند هفته بعد از زخمی شدن صالح، اقدام به عملیات نظامی در جنوب یمن کردند تا مواضع القاعده را که به ادعای آمریکا در این کشور مستقر هستند از بین ببرد.سفیر آمریکا در صنعاء نیز از خلاء قدرت دراین کشور کمال استفاده را نمود و اقدام به وارد کردن نیروهای آمریکایی و تسهیلات نظامی به این کشور، به بهانه مبارزه با القاعده کرد؛ که این مسئله نقض آشکار حاکمیت ملی در یمن توسط آمریکا است. با این تفاسیر به نظر می رسد آمریکا بی تمایل نیست که حضور و فعالیت القاعده را بهانه‌ای مناسب برای دخالت در یمن ببیند. القاعده مترسکی است که آمریکا هر وقت اقتضا کند آن را به حرکت در می آورد. اکنون نیز آمریکایی ها موضوع یمن را با این بهانه همیشگی امنیتی می کنند تا به دنبال آن سرکوب و اشغال را میسر کنند. اشغال شهر زنجبار و تشدید تحرکات القاعده در یمن به نظر برخی کارشناسان می تواند به معنای مجوز ورود نیروهای آمریکایی به خاک یمن به بهانه حضور القاعده و سومالی شدن این کشور برای توجیه دخالت های خارجی نیز باشد. با توجه به این اوصاف، آمریکا برای ماندن در یمن نیازمند بهانه ای بود که در این رابطه القاعده بهترین ابزار است. لذا آنچه در یمن مشاهده می شود نیز استمرار سیاست های دو پهلو و مزورانه باراک اوباما در قبال نبرد علیه تروریسم است. ه) میانمار مسلمانان کشور کوچک میانمار نیز یکی دیگر از قربانیان معیارهای دو گانه دولت های غربی و به خصوص آمریکا هستند که مورد ظلم بی حد و حصر بودائیان این کشور قرار گرفته اند . سیاست آمریکا در مورد میانمار (و دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا) این است که خود کنترل اقتصادی و سیاسی این کشور را در دست بگیرد و میانمار را در مقابل چین قرار دهد؛ سیاستی که دولت به شدت غربگرای آتی تحت رهبری سوچی و حزبش، آن را محقق خواهد کرد. این سرمایه گذاری‌ها قطعاً نوعی گشایش در اقتصاد درحال رکود آمریکا محسوب می‌شود و البته اعتراض به کشتار مسلمانان، ممکن است این فرصت تازه را از آمریکایی‌ها بگیرد. ضمن اینکه پاکسازی و سرکوب مسلمانان به نفع آمریکا هم هست و کاخ سفید در نبود آنها می‌تواند موقعیت خود را در میانمار بهتر تثبیت کند. چه اینکه این کشتار پس از اجرای اصلاحات مد نظر دولت امریکا توسط دولت میانمار برای بودائیان تندرو آنهم پس از سفر چند روز گذشته کلینتون به این کشور فراهم شده است. به عبارت بهتر برای اوباما غلبه بر چین مهم تر از کشتار مسلمانان بی گناه است. در واقع با تقویت بنیان های دموکراتیک در میانمار موضع چین تضعیف و ضریب نفوذ این کشور در میانمار کاهش پیدا می کند و از سوی دیگر موضع هند و آمریکا تقویت می شود و تنها در این بین مسلمانان قربانی این منازعه و رقابت سیاسی هستند. لذا هر چند اوباما از روند کشتار مسلمانان در میانمار انتقاد می کند و خواستار توقف آن می شود اما بدون هیچ گونه اقدام عملی جدی دراین رابطه نشان میدهد که این مسئله چندان هم دور از خواست و منافع ایالات متحده نیست. جمع بندی دولت باراک اوباما اگر چه با ظاهری صلح جویانه بر سر کار آمد اما در عمل نه تنها اقدامات تروریستی و ضد بشری دولت های گذشته را کنار نگذاشت بلکه در مواردی به تقویت آنها و حتی وارد نمودن این فعالیت ها به شکل و قالب جدیدی بود که در گذشته مشاهده نشده بود. دراین راستا اوباما تلاش نمود بدون دخالت مستقیم دولت و یا راه اندازی حملات نظامی علیه کشورهای متخاصم، از ابزار تروریسم در نیل به مقاصد خویش استفاده کند. مثال های که در این نوشتار بدان ها اشاره شد همگی به وضوح جایگاه تروریسم را در سیاست خارجی اوباما را نشان داد که همگی از تضاد منفعت و ارزش در رفتار و کردار دولت آمریکا پرده بر می دارد. منابع: امینیان، بهادر، کریمی قهرودی، مائده(1391)، استراتژی دولت- ملت سازی آمریکا در افغانستان، دانش سیاسی، سال هشتم، شماره اول، بهار و تابستان، پیاپی 15 ثریا، جمشید(1388)، آمریکا، تروریسم و بنیاد گرایی، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 220-219 فیرحی، داوود و ظهیری، صمد(1387)، تروریسم ؛ تعریف، تاریخچه و رهیافت های موجود در تحلیل پدیده تروریسم، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 38، شماره 3 گوهری مقدم، ابوذر(1390)، جهانی شدن و تروریسم جدید: ارائه مدلی مفهومی، دانش سیاسی، سال هفتم، شماره اول، بهار و تابستان حسین میری، حامد(1388). جای پای ارتش سرخ، همشهری دیپلماتیک، شماره 38 خامه ای ، انور(1380)، دلایل واقعی و نهانی حضور آمریکا در افغانستان، نشریه گزارش، شماره 130 زین العابدین، یوسف(1386)، تروریسم : چالش ژئوپلیتیکی نوین در جهان، فصلنامه سیاست خارجی، سال بیست و یکم، شماره 3 سلیمانی، رضا(1385)، آشفتگی معنایی تروریسم در گفتمان علمی و سیاسی، فصلنامه راهبرد، شماره 41 صفوی، سید یحیی و شیخیانی، عبدالمهدی(1389)، اهداف کوتاه مدت و بلند مدت ایالات متحده آمریکا در تهاجم نظامی به افغانستان، فصلنامه علمی پژوهشی جغرافیایی انسانی، سال دوم، شماره سوم، مقصودی، مجتبی و حیدری، شقایق(1388)، دگرگونی مفهوم تروریسم؛ بررسی موردی تروریسم در هند، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 260-259 منابع لاتین Ford, Christopher (2010), counter- Terrorism as a U.S. National Security Priority, Hudson institute Katzman, Kenneth (2013), Bahrain: Reform, Security and U.S. Policy,Congressional Research Service وب سایت ها http://www.islahweb.org/content/2012/7/6438/%DA%86%D8%B1%D8%A7 http://ns1.humanrights-iran.ir/news-26873.aspx http://www.gerdab.ir/fa/news/9117/%D8%AA%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%A http://www.herald.co.zw/index.php?option=com_content&view=article&id=767... http://www.avapress.com/vdccxiqp.2bqps8laa2.html http://www.presstv.com/detail.fa/300938.html http://larouchepac.com/node/26442 http://mltoday.com/subject-areas/imperialism/obamas-syria-horror-1646-2.... http://dari.irib.ir/news/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C/item/46633 http://www.islamtimes.org/vdcjhyei.uqehazsffu.html http://fa.alalam.ir/news/1472478 http://menanews.ir/vdcfi0dtaw6dt.giw.html http://hamidhusaini.blogfa.com/post-40.aspx http://old.jamnews.ir/NSite/FUllStory/News/?ID=1956&Serv=10 http://www.islamtimes.org/vdce7e8wejh8f7i.b9bj.html http://islamworld2020.persianblog.ir/post/451 داود کرمی پور منبع: پژوهشکده مطالعات آمریکا انتهای متن/
93/10/17 - 02:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]
-
گوناگون
پربازدیدترینها