تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس وصيت ميت را در كار حج بر عهده بگيرد، نبايد در آن كوتاهى كند، زيرا عقوبت آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803227971




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«مباني ومبادي ورود به مقوله الهيات محيط زيست»درگفت وشنود با آیت‌الله دکتر سید مصطفی محقق داماد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «مباني ومبادي ورود به مقوله الهيات محيط زيست»درگفت وشنود با آیت‌الله دکتر سید مصطفی محقق داماد
نویسنده : رضا رضواني 


بحران زیست محیطی را که زندگی بشریت معاصر با آن مواجه است، باید جدا از ریشه‌های زیست‌شناسی و تجربی آن و آنچه در حوزه علوم طبیعی زیستی و تکنولوژی مطرح می‌شود بررسی کرد، زیرا بی‌شک از نوع بحران فکری و اخلاقی است و مادامی که نگاه بشر به زندگی و جهانی که در آن زیست می‌کند و محیطی که او را احاطه کرده است تغییر نیابد، قابل حل نخواهد بود، اما سخن این است که راه‌حل باید از کجا آغاز شود؟ در کتاب «الهیات محیط زیست» که توسط یک عالم دینی حقوقدان نوشته شده، سعی شده است تا بحث بحران محیط زیست از منظر الهیات، فقه، فلسفه و ادیان بحث و بررسی شود، زیرا مؤلف بر این باور است پاسخ به سئوال فوق در شناخت علل و عوامل پدید آمدن این بحران نهفته است. بر همین اساس کتاب «الهیات محیط زیست» اثری با رویکرد فقهی ـ الهیاتی است که دریچه‌ای نوین در قلمرو مطالعات محیط زیست با رویکرد اسلامی گشوده است. ما نیز سعی کردیم به بهانه انتشار این اثر، گفت‌وگویی با دکتر سید مصطفی محقق داماد انجام دهیم و به برخی از زوایای بحث محیط زیست و فلسفه طبیعت بپردازیم.
طی سال‌های اخیر شما در تحقیقات خود و همین‌طور اخیراً در کتاب الهیات محیط زیست که منتشر کرده‌اید، سعی کردید نگاهی فلسفی به محیط زیست داشته باشید. به نظر شما چنین امری تا چه اندازه می‌تواند بر باورها و عقاید مردم تأثیر بگذارد و نابسامانی‌های محیط زیست را جبران کند؟ در ابتدا به این نکته اشاره می‌کنم که دغدغه‌های زیست‌محیطی مقولاتی جهانی هستند. شاید هوایی را که تنفس می‌کنیم مؤسساتی در قاره‌ای دیگر آلوده کرده باشند. سوراخ شدن لایه اوزن به خاطر تولید گاز فلوئور و کربن دی اکسید بر تمام انسان‌ها اثر می‌گذارد، همچنین فقر و گرسنگی یک کشور می‌تواند فشارهایی را بر منابع کشورهای مهاجرپذیر وارد کند. برخی معتقدند غلبه روح سوداگری بر انسان معاصر و سیطره تمدن صنعتی او را به جان طبیعت انداخته است تا برای تأمین منافع خویش کمر به نابودی طبیعت ببندد. از سوی دیگر به این نکته اشاره می‌کنم که مردم عامه چنین می‌پندارند که فلسفه موضوعی کاملاً جدا از زندگی روزمره است. وقتی گفته می‌شود فیلسوف شخصی در نظرشان می‌آید که از زندگی عادی و معمولی کاملاً فاصله گرفته است و در معنای متعالی وجود فکر می‌کند. واقعیت این است که هر چند این پندار دور از حال مردم کوچه و بازار تا حدودی جا گرفته است، ولی علاوه بر آنکه پیشینه فکر فلسفی آن را تأیید نمی‌کند، سیره عملی و علمی فیلسوفان ـ چه گذشته و چه معاصر ـ نشان می‌دهد کاملاً درگیر مسائلی بوده‌اند و هستند که برای زندگی روزانه ما اهمیت و با آن مستقیم یا غیر مستقیم تماس دارد. بنابراین حتی فیلسوفان اسلامی هم در باره زندگی عادی مردم هم نظر داشته‌اند و نباید این مورد را تنها در غرب جست. درست است فیلسوف در باره هستی به‌طور کلی می‌اندیشد، ولی جای انکار نیست که بخش عمده‌ای از دل‌مشغولی او در مورد هستی جهان، انسان، جایگاه او و ارتباط کل هستی با اوست. با چنین نگرشی که دارید، به نظر می‌رسد از بحث محیط زیست چندان غفلت نشده است. اگر چه هنوز پاسخم را نداده‌اید! قبل از اینکه وارد جزئیات سئوال شما شوم، ابتدا باید بحث محیط زیست را به‌خوبی معنا کنم. واژه اکولوژی که در دهه‌های اخیر ابعاد وسیع، بخش‌ها و انشعابات گوناگونی یافته است و در رسانه‌های گروهی مکرراً به کار می‌رود. کمتر از صد سال است معنای زیست‌شناسی به خود گرفته است، در حالی که این واژه از ریشه یونانی اُیکس به معنای خانواده و لوگوس به معنای دانش چیزی گرفته شده است و بنابراین اکولوژی یعنی عملی که راجع به امور حیاتی و ضد حیاتی پیرامون هر موجود زنده بحث می‌کند. اکولوژی شامل دانش تدبیر و اداره طبیعت به‌طور کلی، همچنین اجزای خاص طبیعت و نحوه به هم پیوستگی و وابستگی آنها به یکدیگر و اینکه چگونه آنها با هماهنگی یکدیگر یک محموله را تشکیل داده‌اند، می‌شود. به دیگر سخن اکولوژی دانشی است که در فهم جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم و همچنین اینکه جهان چه تأثیری بر ما می‌گذارد، ما را یاری می‌دهد. از همین منظر است که رابطه بسیار تنگاتنگی با فلسفه خواهید یافت. در بحث محیط زیست برخی از فیلسوفان هم وارد این موضوع شدند و سعی کردند با نگاهی فلسفی به طبیعت بپردازند. شما چه نگاهی به بحث محیط زیست و طبیعت از منظر فلسفی دارید؟ فلسفه طبیعت به معنای اندیشیدن انسان در پدیده‌های جهان و بهره‌مندی او از این معرفت در رفع نیازهای روحی از رهگذر درک جمال و زیبایی تاریخ درازی دارد و به صدها سال پیش از افلاطون و ارسطو برمی‌گردد. ذکر این نکته هم خالی از اهمیت نیست که مطالعه تاریخ فکر بشری نشان می‌دهد اندیشه حکمت طبیعی سرچشمه‌هایی از فرهنگ‌های کهن ایران، سومر، مصر، هند و چین داشته است. معرفت‌های باستانی شرق در مورد جهان‌شناسی اندک اندک از راه مراوده میان بازرگانان، مسافران و جنگاوران شرقی و غربی به فرهنگ یونانی سرایت کرد و مدت‌ها در بستر جدیدی تحت عنوان «فلسفه طبیعی» جریان یافت و رنگ یونانی به خود گرفت. شما صحبت از یونان باستان کردید. به نظر می‌رسد می‌توانیم از طالس هم صحبتی کنیم... بله، همین‌طور است. طالس بازرگان «ملتی» که در سده‌های هفتم و ششم پیش از میلاد می‌زیست در طی سفرهای خود به بابل و مصر با معارف شرقی آشنا شد و به هنگام بازگشت به یونان آن معارف را به ارمغان آورد. او که در جست‌وجوی ماده بنیادین جهان بود، آب را ماده آغازین دانست. پس از وی آناکسیمندرس و آناکسیمنس در اعتقاد به وحدت مادی جهان از طالس پیروی کردند. شخص اخیر هوا را منشاء هستی می‌دانست. فلسفه طبیعت در قرن بعد توسط هراکلیت به گونه‌ای وسیع‌تر و غنی‌تر از وحدت مادی جهان پیگیری شد. جهان‌بینی او بر دو رکن اصلی استوار بود: 1) آتش جوهر اصلی هستی است، چون بی‌شکل است و ثبات و سکون ندارد و با ذات متغیر و متحرک جهان هم‌نوایی دارد؛ 2) جهان سرشار از عناصر متضاد است. همه چیز در جهان با ضد خود که لازمه آن است، همراه و همواره با آن در ستیز است، ولی در عین حال این عالم مملو از اعتدا، تحت حاکمیت نظام بالنده «لوگوس» از وحدتی کامل و استوار بهره‌مند است. نزدیکی میان عقاید هراکلیت با جهان‌شناسی شرقی، به‌خصوص اندیشه‌های زرتشتی چنان زیاد است که گرده‌گیری یکی از از دیگری را به اثبات می‌رساند. با توجه به شواهد تاریخی الهام گرفتن هراکلیت از آموزه‌های زرتشت پیامبر به آسانی باورکردنی به نظر می‌رسد. فلسفه طبیعت سرانجام در فلسفه ارسطو، فیلسوف نامدار یونانی تبلور می‌یابد؛ طوری که بخش عمده فلسفه او را تشکیل می‌دهد. در تقسیم‌بندی ارسطویی فلسفه به دو قسم اصلیِ نظری و عملی تقسیم می‌شود. بخش عمده قسم نخستین را فلسفه طبیعت یا طبیعیات تشکیل می‌دهد، طوری که آنچه را که در اصطلاح امروز فلسفه اولی نامیده می‌شود شاگردان ارسطو «متافیزیک» به معنای بخشی که باید پس از فلسفه طبیعت قرار گیرد خوانده‌اند. ارسطو در فلسفه طبیعت از نظر وحدت‌گرایی راه خود را از پیشینیان خویش جدا نساخت، از این نظر همان مسیری را پیمود که آنان پیموده بودند. هر چند به یک نظام فلسفی دست یافت. وجه مشترک حکمت طبیعی در مکتب‌های گوناگون یونان باستان این است که بنیان‌گذاران همه این مکاتب به جهان و هستی به مثابه یک کل نظر داشتند و گیتی را ارگانیسمی زنده می‌پنداشتند و هر یک از اجزای طبیعت را که خود ارگانیسم‌های فرعی از سازواره جهانی‌اند، بهره‌مند از روح، نفس و شعور می‌دانستند و بر این باور بودند که آنان در تشکیل نفس کلی جهان شرکت دارند. از دیدگاه فیلسوفان ارگانیسم‌گرا قوانینی بر این جهان و پدیده‌های آن حاکم‌اند. بنابراین قوانین طبیعت قوانین ارگانیسمی است و به رفتار کل ارگانیسم جهانی و رفتار اجزا در پیوند با کل معطوف می‌شد. در بررسی آثار ارسطو، نشانه‌هایی از این نظام جهان‌بینی را که میراث پیشینیانش بود، مشاهده می‌کنیم. در مقابل مکتب وحدت‌گرایی فلسفی حکمایی وجود داشتند که به کثرت در بنیاد عالم و تعدد بی‌حد و حصر جهان قائل بودند. انباذقلس به جای یک عنصر بنیادین مواد چهارگانه آب، آتش، خاک و هوا را عناصر اصلی می‌دانست و برای جهان کثرت مادی قایل بود. پیروان ذی‌مقراطیس معتقد بودند ماده عالم اجسامی هستند که در ذات و طبیعت نوعیه متفق‌ و در اشکال و مقادیر مختلف‌اند. جماعتی دیگر از آنان نظیر اصحاب خلیط که اجسام را بالذات مشتمل بر کلیه اجسام و خواص آنها می‌دانستند، بر آن عقیده بودند که ماده عالم اجسامی هستند که در ذات و طبیعت نوعیه مختلف‌اند. آیا فیلسوفان اسلامی هم به طبیعت نظر ویژه‌ای داشته‌اند؟ اغلب فیلسوفان اسلامی در مورد طبیعت صحبت کرده‌اند. من از فیلسوف متأخر که در باره آن بیشتر تحقیق کرده‌ام مثال می‌زنم. بر اساس گزارش نظریه‌پردازان حکمت صدرایی و در رأس آنان حکیم سبزواری، نوعی نگرش کثرت حقایق هستی در میان مشائین رایج بوده است. اندیشه‌گران مسلمان از همان آغاز با الهام از معارف اسلامی مشرق زمین را پذیرفتند و برای مجموعه عالم با تمام اجزا و عناصر جمادات، گیاهان، حیوان و انسان وجودی واحد، نشئت گرفته از مبدأ حق و ذات کبریایی قایل شدند. ابن‌سینا و خواجه طوسی ـ حکیمان نامدار جهان اسلام ـ برای طبیعت و مطالعه در آن اهمیت فوق‌العاده قایل شدند و عالم محسوس را دارای روح، نفس و آینه دانستند که منعکس‌کننده حقیقت ازلی و ذات لایتناهی است. از لحاظ جهان‌شناختی، جهان محسوس به نظر آنان تنها یکی از این مراحل وجود است که از حقیقت علیا و ذات بی‌انتها نشئت گرفته، تنزل یافته و به صورت عالم محسوس در آمده است. آنان سلسله وجود را مراتبی می‌دانستند به هر مرتبه، جهانی عنوانی دادند، به این ترتیب: ـ در رأس سلسله هستی، وجود باری‌تعالی قرار گرفته که وجودی بی‌نهایت و ذاتی مستجمع جمیع صفات کمالیه است. ـ مقام ذات او بدون لحاظ صفات را جهان «هاهوت» عنوان داده‌اند. این اصطلاح از کلمه «هو» در عربی گرفته شده که در آیه شریفه قرآن «قُل هُوَ اللهُ اَحَد» آمده است، یعنی ذات باری با قطع نظر از صفات. ـ ذات باری با لحاظ صفات را جهان «لاهوت» می‌نامند. این واژه از «الله» گرفته شده و مرکب از «لاه» و «ت» است. ذات باری‌تعالی فیاض علی‌الاطلاق است و فیضی که بلاواسطه متصل به حق است، جهان عقول مجرده است که بر این جهان مسلط و قاهر و این جهان مقهور و معلول آن است. این جهان را «جبروت» عنوان داده‌اند. این واژه مبالغه «جبر» به معنای قهر است و در قرآن مجید نیامده، هر چند در ادعیه اسلامی آمده است. ـ پایین‌تر از جهان جبرت، جهان ملکوت است. این واژه مبالغه «ملک» است و از قرآن مجید اخذ شده است: «وَ كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ»(1) که جهان نفوس کلیه است. نفوس کلیه هر چند مجردند، ولی از نظر مرتبه نازل‌تر از جهان عقول هستند. ـ بالاخره نازل‌ترین جهان را که «جهان طبیعت» یعنی مجموعه آسمان و زمین است، جهان ناسوت می‌نامیدند. این واژه از ناس به معنای مردم است. حکیمان مسلمان برای سلسله مراتب هستی دو حرکت قائل‌اند، یکی را قوس نزول و دیگری را قوس صعود می‌نامند. نزول وجود از مبدأ تا جهان طبیعت قوس نزولی وجود است، ولی به نظر آنان هستی پس از نزول از تجرد و رسیدن به مرحله ماده محسوس متوقف نمی‌شود، بلکه قوس صعودی خود را آغاز می‌کند. تکامل هستی در قوس صعودی از جهان طبیعت آغاز می‌شود و به جهان عقول که جهان تجرد است می‌رسد. از انسان در اصطلاح حکیمان اسلامی به وجودی تعبیر می‌شود که حاوی تمام مراتب است. منظور از این تعبیر این است که خاک ـ یک موجود مادی محض ـ در مسیر تکامل نطفه و سپس عَلَقه، مُضغه و انسان می‌شود. انسان نخست به مراحل عالم خیال و نفس می‌رسد و پس از آن به مرحله عقل واصل می‌شود، یعنی ماده در قوس صعود به جهان عقول می‌رسد. جهان عقول همان جهان جبروت بود که در مسیر نزول رتبه نازله حق متعال، قاهر و مسلط بر جهان‌های پایین‌تر بود. انسان می‌تواند چنین تکامل یابد. به نظر حکیمان اسلامی انبیا و اولیا این مراحل را طی کرده و به جهان عقول دست یافته‌اند. در عرفان اسلامی وحدت اسلامی اعم از جهان محسوس و غیرمحسوس بنیانی‌ترین مسائل شناخته شد. محی‌الدین عربی آفرینش و جهان هستی را یک تجلی می‌داند. به نظر او تمام آنچه در جهان است، تجلی اسما و صفات حق است. خداوند برای نمایاندن خود به آنها هستی بخشیده و هر چه در جهان محسوس است، سایه‌ای از همان نمونه‌های اعلاست. نظریه وحدت هستی و ارتباط مظهریت جهان محسوس از ذات باری‌تعالی در کلمات عرفا و متصوفه چنان پیش رفت که برای تبیین و تقریب آن به اذهان پیروانشان از به کارگیری تعبیرات و تشبیهات گوناگون چاره‌ای نداشتند. پی‌نوشت‌: (1) قرآن کریم، سوره انعام، آیه 75

منبع : جوان آنلاين



تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن