واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - کتاب جدید پروفسور کوهن تحقیقی است درباره اینکه چرا بعضی از افراد نسبت به دیگران ظلم و ستم میکنند و خصوصیات شیطانی انسانها از چه منبع ذهنی برمیخیزد. به گزارش خبرآنلاین، پرفسور «سیمون بارون کوهن» استاد دانشگاه کمبریج در رشته آسیب شناسی روانی سالها عمر خود را در مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی صرف کرده است و هم اکنون نیز تحقیقات خود را روی انگیزهها و علل جرم و جنایت توسط انسانها ادامه میدهد. او یکی از مشهورترین انسانهای روی زمین در مطالعات بر روی افکارسنجی انسانها محسوب میشود که طبق تحقیقات او خیالپرستی زیرمجموعهای از کوری ذهن است. کتاب جدید کوهن تقریباً چیزی حاشیهای در مطالعات او روی ذهن انسان و انگیزههای بشر است که استاد دانشگاه کمبریج روی این مسئله تحقیق کرده است که چرا بعضی از افراد نسبت به دیگران ظلم و ستم می کنند و در اصل خصوصیات شیطانی انسانها از چه منبعی از ذهنشان برمیخیزد. کوهن کتابش را با این سوال ساده شروع میکند که «چرا بعضی از انسانها شرور و ظالم هستند؟ یا اینکه چرا دست به شرارت میزنند؟» پروفسور کوهن به غیر از انگیزههای مادی که اتفاقی باعث میشود انسانها دست به شرارت بزنند در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که کسانی که اقدام به این گونه اعمال میکنند در حقیقت نمیتواند با دیگران همدلی یا یکدلی داشته باشند و احساسات دیگران را تشخیص دهند و این عدم شناخت میتواند عواقب زیادی در ذهن و رفتار انسان داشته باشد. وی در این کتاب با عنوان «درجه صفر همدلی» در تئوری جدید خود درباره ظلم و ستم انسانها ادعا می کند یک سری فعل و انفعالات شیمیایی در مغز انسانهای شرور وجود دارد که آنها را از شناخت اطرافیان و حتی خود باز میدارد که تمام این فعالیتهای شیمیایی در همه انسانها وجود دارد ولی توسط هورمونهای خاصی جلوگیری میشود و در حقیقت این هورمونهای بازدارنده توسط وراثت و محیط زیست در هر فرد تعیین میشود. علتش هرچه باشد این فعل و انفعالات شیمیایی در مغز انسانهای شرور در حقیقت باعث می شود آنها انسانهای دیگر را به عنوان انسان نشناسند. کوهن در این کتاب علمی فلسفی البته چندان به این موضوع اشاره نمیکند که کدام قسمت از مغز انسان مسئول این شناخت است ولی در جزئیات تحقیقاتش روی آسیب های روانشناختی به این نتیجه رسیده است که ظرفیت همدلی انسانها به همین نقطه از مغز بستگی دارد و یعنی اینکه هرچه قدر این ناحیه فعالیتش تقویت شده باشد میزان شرارت در فرد کاهش مییابد. به طور خلاصه نظریه کوهن این است که عدم همدلی و درک احساسات اطرافیان ریشه تمام شرارتهای روی زمین است. وقتی انسان نتواند احساسات متفاوت اطرافیان و طرز تفکر مختلف آنها را درک کند نمیتواند خود را در آسیب زدن به آنها کنترل کند. انسان شرور در نظریه کوهن انسانی است که فکر میکند تمام انسانهای دیگر باید مثل او فکر کنند و مثل او احساس کنند. در این کتاب آورده شده است که وقتی درجه صفر همدلی به عددهای منفی برسد این همدلی در مورد خود شخص هم نمی تواند اجرا شود و در نتیجه شخص به صورت سادیستی به خود نیز آسیب میزند. کوهن فکر میکند وقتی انسان بتواند این مسئله را به خوبی درک و احساس کند که انسانهای دیگر مثل او یک انسان کامل هستند و تنها فکر و شیوه های زندگی شان تفاوت دارد میتواند عامل اساسی در ارزش گذاشتن برای آنها باشد. البته این موضوع در تمام موارد صدق نمیکند و مشکل انسانهای شرور در بعضی مواقع بسیار پیچیدهتر از این است که همان خودپسندی و خودبزرگبینی بعضی از انسانها است که هنوز علت علمی برای آن کشف نشده است. در موارد تاریخی مثل کشتارهای دسته جمعی نازیها و قتل عام صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی همگی در این مسئله خلاصه شده است که بعضی از انسانها فکر می کنند برتر از دیگران زاده شدهاند و همین امر باعث می شود فکر کنند نابودی انسانهای دیگر گناهی ندارد. تلگراف/ 20 آوریل/ ترجمه محمد حسنلو 60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]