واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حیا ، زیـبـاتـریـن پوشش
شرم و حیا لازمه عقل زندگىامام على (علیه السلام ) مى فرماید: اعقل الناس احیاهم (1) ؛ خردمندترین مردم باحیاترین آن ها است .حـیـا زیـبـاتـریـن پوششى است که خداوند به بنده اش عطا فرموده است و هر انسانى که فـطـرت او دسـت نخورده باشد، بى گمان شرم و حیا را در وجود خود احساس مى کند. حیا ریشه همه زیبایى ها و کمالات و خوبى ها است .على (علیه السلام ) فرمود: الحیاء خیر کله (2) ؛ حیا خمیر مایه همه خوبى ها است .الحیاء مفتاح کل خیر(3) ؛ حیا کلید تمام خوبى ها است .الحیاء تمام الکرم و احسن الشیم (4) ؛ حیا همانا به منزله همه خوبى ها و رفتارهاى نیک است .احسن ملابس الدنیا الحیاء(5) ؛ نیکوترین لباس هاى دنیا، لباس حیا است .حیا صفت مقدسى است که حافظ دین و نگهبان شخصیت آدمى است و هرگز از دین جدا شدنى نیست .امام صادق (علیه السلام ) فرمود: لا ایمان لمن لا حیاء له (6) ؛ ایمان ندارد آن که حیا ندارد.رسول خدا صلى الله علیه و اله فرمود: الحیاء هو الدین کله ؛ همه خوبى هاى دین در حیا است .على (علیه السلام ) فرمود: الحیاء یصد عن الفعل القبیح (7) ؛ حیا آدمى را از کار زشت باز مى دارد.سبب العفه احیاء(8) ؛ حیا عامل عفت است .اصـولا جـرم هـا و زشـتـى هـا از بى حیاها سر مى زند، ممکن نیست با وجود حیا گناه از آدمى سـربـزنـد، به ویژه گناه آشکارا، ولى وقتى آرام آرام حیا کم رنگ شد و پرده شرم رقیق گـردید، به همان نسبت جرأت جرم و زشتى ها بیش تر مى شود تا جایى که دیگر حجاب حیا به کلى از بین مى رود و آن گاه آدمى از هیچ گناهى دریغ نخواهد کرد.الحـیـاء مـن الایـمـان و الایـمـان فـى الجـنـه و البـذاء مـن الجـفـاء و الجـفـاء فـى النـار (9) ؛ حیا جزئى از ایمان است و ایمان در بهشت است ؛ چنان که بى حیا از پرده درى سرچشمه مى گیرد و پرده درى در آتش است .بـنـابـر ایـن ، کـسـى کـه لبـاس حـیـا را از تـن بـه در آورد از عـقـل و ایـمـان بـه دور اسـت و خـردمـنـدى بـا بـى حـیـایـى نـشـایـد. هـرچـه مـرتـبـه کمال و عقل بیش تر باشد، حیا نیز باید بیش تر جلوه کند.حیا از خدا، حیا از مردم و حیا از خود که هر سه در احادیث آمده است .اصـولا جـرم هـا و زشـتـى هـا از بى حیاها سر مى زند، ممکن نیست با وجود حیا گناه از آدمى سـربـزنـد، به ویژه گناه آشکارا، ولى وقتى آرام آرام حیا کم رنگ شد و پرده شرم رقیق گـردید، به همان نسبت جرأت جرم و زشتى ها بیش تر مى شود تا جایى که دیگر حجاب حیا به کلى از بین مى رود و آن گاه آدمى از هیچ گناهى دریغ نخواهد کرد.
خـردمـنـد اولا بـایـد زمـینه بى حیایى را از خود و جامعه خود بردارد و ثانیا از خواندن هر گـونـه کـتـاب نـادرسـت ، و دیـدن فـیـلم زشت و هر حرکتى که موجب تضعیف حیا در خود یا دیـگـران شـود پـرهـیـز کـنـد. از امورى که عفت عمومى را لکه دار مى کند و پرده حیا را در جـامـعـه بـه خـصـوص در مـیـان جـوانـان نـازک مـى سازد و زمینه بى حیایى و پررو شدن نوجوانان را فراهم مى کند، باید جلوگیرى کنیم .به بهانه آزادى نباید هر فیلمى نمایش داده شود یا هر کتابى و رمانى عرضه شود و یا هـر مـقـاله اى تـحریر گردد. بى حیایى جوانان در اثر ترویج مظاهر فساد به نفع هیچ کـس نـیـست . اگر شخص حیا نداشته باشد خود را به هر مهلکه ای می اندازد با بی حیایی دروغ میگوید حق دیگران را میخورد پدر و مادرش را آزار میدهدو برایش مهم نیست چرا که در اثر بی حیایی دین و ایمانی برایش نمانده است . اگر به رفتار خود هم دقت کنیم میبینیم هر جا حیا به خرج داده ایم و پیش رفته ایم هرگز پشیمان نشده ایم حیا کردیم و هر سخنی به زبان نیاوردیم و حیا کردیم و در هر مکانی وارد نشدیم و ....بیشتر این فساد و تباهی هایی که پیش می آید نتیجه بی حیایی اشخاصی است که به دلیل کمبود های وجودیشان به خود اجازه میدهند هر لباسی بپوشند هر حرفی را بر زبان جاری کنند و ناهنجاری های مختلف را در قالب های خاص ترویج دهند نادانسته دارند دنیایی را به آتش می کشند . امام على (علیه السلام ) فرمودند:والعقل شجره ثمرها السخاء و الحیاء(10) ؛ عقل درخت تنومندى است که میوه شیرین آن سخاوتمندى و حیا است .والدین باید در تربیت فرزندان حیا را مد نظر داشته باشند و نه با سخت گیری های بی جا که با دقت در نحوه لباس پوشیدن صحبت کردن مهمانی بردن ها و زمینه های مختلف آنان را با این اصل اساسی زندگی آشنا کنند.چرا که دختر و پسری که حیا را نیاموزند حجاب را نخواهند آموخت خویشتن داری را نخواهند آموخت احترام، گذشت، محبت و کلا انسان بودن را نخواهند آموخت و این یعنی مرگ انسانیت و ارزش های انسانی . منبع : کتاب ،راز های خوب زیستن،زندگی موفقفرآوری : محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان پی نوشت ها : 1- غرر الحكم ، ص 53.2- بحار، ج 68، ص 328.3- همان ...4- غرر الحكم ، ص 256.5- بحار، ج 71، ص 231.6- بحار، ج 71، ص 331.7- غرر الحكم ، ص 257.8- غرر الحكم ..9- بحار، ج 78، ص 309.10- غرر، ج 2، ص 142.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]