تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صداي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815971397




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نگاه امیدوارانه "چشم‌وهلی"‌ها به استانداری فارس


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۰




1419752347570_31987.jpg

راه دور نیست، اما گاهی جهت را گم می‌کنیم، از مردم می‌گوییم، آنها که ولی‌نعمتان نظام هستند و همواره تکریم‌شان مورد تاکید بزرگان، اما پای عمل که می‌رسد، گاهی لنگ می‌زنیم و نیاز به قطب‌نما داریم، جهت‌یابی صادق تا بگویدمان کجا راهمان را کج رفته‌ایم و... به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه فارس، این‌بار با گروه جهادی نادیان، همراه شدیم، یک ساعت و 15 دقیقه راه طی کردیم، از شیراز، تا به روستای چشمه وهلی رسیدیم. جایی که زلال بود، همه چیزش، خصوصا اهالی صاف و صادقی که همه حرف‌هایشان مثل دل‌هایشان بود، آیینه! صفا و صمیمیت مردم، خستگی تمام راه، خصوصا بخش خاکی و پر از چاله چوله مسیر را از تن‌مان می‌زدایند، وارد روستا که می‌شوی انگار از تونل زمان عبور کرده‌ و به گذشته بازگشته‌ای، انتظارمان از یک روستای نزدیک به مرکز استان، آن‌هم فارسی که شیراز فرهنگی را در مرکزیت خود دارد، آن نبود که می‌دیدیم. دست و روی‌مان خاک آلود جاده‌ای بود که پشت سر گذاشته بودیم و تشنه جرعه آبی که بنوشیم به یاد امام تشنه‌لبان و کمی هم به سر و صورت‌مان بزنیم تا بهتر ببینیم شاید غبار راه، پرده‌ای است برای دیدن خوبی‌های روستا و روستائیان!؟ اما دریغ... طلب آب از طرف اعضای گروه جهادی نادیان، زخم دل روستاییان را نمک می‌پاشد و سر درد دل‌شان را باز می‌کند تا از رنجی که می‌کشند بگویند و از آب سالمی که رنگش را با وجود گذشت 30 و اندی سال از انقلاب، ندیده‌اند!! می‌گویند: چشمه‌ای داریم زلال، اما آب در چشمه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم!! می‌گویند: خوش آمدید، صفا آوردید، اما شرمنده‌ایم که باید آب را اینجا با احتیاط، بنوشید و به سر و صورت بزنید. روستائیان اصلی‌ترین مشکل‌شان آب است، آبی که اصل آبادی و آبادانی است، اینجا، در روستایی که به‌رغم داشتن چشمه‌ ولی‌آباد والی که مدت‌هاست به چشمه وهلی شهرت یافته، مردمانش تشنه جرعه آبی بهداشتی هستند تا بی‌هیچ دلنگرانی، بنوشند! اما این تمام ماجرا نیست، پیش‌تر که می‌روی، سایه‌های جا مانده از سال‌دانه‌ها را روی پوست نازک دختران و پسران روستا می‌توان دید، سال‌دانه‌هایی که عاملش همان آبی است که باید آبادانی را به روستا و روستائیان هدیه کند! زخم سالک تنها میهمان صورت معصوم و زیبای بچه‌های روستا نیست که ردپایی بر صورت و بدن بزرگترها هم دارد، بزرگترهایی که خاطراتی شیرین و تلخ از دیروز و امروز روستایشان دارند و آن‌قدر دل‌بسته هستند که روستایشان را به شهر و تمام زرق و برقش نفروشند!! دل‌مان ریش می‌شود از این‌که می‌شنویم هیچ تیمی برای رسیدگی به سال‌دانه‌هایشان به این روستا نیامده است و نمی‌دانند چگونه از سالک پیشگیری کنند یا به درمان آن اهتمام ورزند. و این همه دردهایشان نیست، گاز هم خواسته دیگری است که روستائیان دارند، مردمانی که برای تهیه نفت و هیزم هم مشکل دارند و در شرایط کنونی، گرم کردن خانه‌هایشان، چالشی است که همراه با پاییز و زمستان می‌آید و بین بهار و تابستان می‌رود!! مردم می‌گویند: حالا منتظر بهار سی و پنجم هستیم، بهاری که در میانه‌های زمستان می‌آید و با وجود نداشتن گاز و آب و راه، دل‌مان گرم است و جشن می‌گیریم، مثل همه این سال‌ها که جز برق، سهمی از تمام آنچه که ملی هست نداشته‌ایم، سهمی از گاز، از آب بهداشتی، از راه و .... اما جشن گرفته‌ایم چرا که دل‌مان با نظام است، دل‌مان گرم است که لااقل نظام‌مان اسلامی است. اهالی روستا می‌گویند: البته هیچ یک از روستاهای اطراف هم گاز ندارند! اما این را هم می‌گویند که پای انقلاب‌شان، نظام‌شان و رهبرشان تا جان دارند ایستاده‌اند و از هیچ چیز دریغ ندارند، این را می‌گویند و با تمام وجودشان به آن اعتقاد دارند. صداقت ویژگی اصلی روستائیانی است که با وجود تمام مشکلات، هم‌چنان پای همه‌چیز ایستاده‌اند، دل‌شان با نظام است و با انقلاب، اما کمی گلایه‌مند هستند، نه از اصل که از مسئولانی که بعضی‌هایشان آمده‌اند و بعضی هم اصلا راه روستایشان را بلد نیستند. اهالی روستای چشمه وهلی می‌گویند، سال 74 بود که امر عشایر برایشان مسیری را به‌عنوان راه‌دسترسی ایجاد کرد تا مشکل راه حل شده باشد، تا بخشداری آن زمان خرامه که حالا شهرستانی است برای خودش، خدماتی هم به آنها بدهد. قدیمی‌ترها بیشتر می‌دانند از روزهای سخت دیروز تا امروز، از روزهایی که چشم‌هایشان به همان راه نیم‌دارشان سفید می‌شد و مسئولی احوالشان را جویا نمی‌شد، از روزهایی که گذشت و ردی از آنها مثل رد سالکی که بر صورت و دست و پاهایشان برجای مانده، روی دلشان کشیده شده و رفته است! اهالی روستا در میان تمام مشکلاتشان‌، نیاز به مسجد و مدرسه را هم جا داده‌اند و می‌گویند، در این سی و چند سال، یک خیر مدرسه‌ای در روستا سخت، خانم کجوری نامی که همه برایش صلوات می‌فرستند و مدام دعایش می‌کنند، همان خیری که مدرسه‌ای با 5 کلاس ساخته و قرار بوده که آموزش و پرورش بقیه کارها را انجام دهد و هنوز نوبت به انجامشان نرسیده است! البته آموزش و پرورش گرفتاری‌های زیادی دارد، گرفتاری‌هایی مثل ساخت مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان و رسیدگی به امور غیرانتفاعی‌ها، تا نوبت به مدارس روستایی برسد، کار سخت می‌شود، روستاها همچنان در انتهای صف قرار گرفته‌اند و مثل صف نانوایی، گاهی ته‌مانده‌های تغار خمیرگیری،‌ به آنان می‌رسد، مقصر هم خودشان هستند که فریادهای پاچال‌دار را نشنیده گرفته‌اند و همچنان در صف انتظار ایستاده‌اند!!! اهالی می‌گویند: ان‌شاءالله که خیر دیگری پیدا شود و بی‌آنکه نیازی به نام داشته باشد، برای مدرسه 5 کلاسه روستایشان نمازخانه‌ای بسازد، نمازخانه‌ای که شاید جای خالی مسجدشان را هم پر کند و حیاط را تسطیح کند و محلی برای ورزش دانش‌آموزان مهیا و دعای خیر همیشگی برای خودش بسترسازی کند. روستائیان خیلی انتظارشان زیاد است، مسجد و حسینه هم می‌خواهند و مدام از قول و وعده‌ای که اوقاف برای احداث مسجد به آنان داده است می‌گویند، مسجدی که در حد فوندانسیون اجرا شده و قرار است به‌زودی تکمیل شود، انشاالله. مردم روستای چشمه وهلی در میان خاطره‌هایشان، احیای زمین‌های کشاورزی روستا را یادآور می‌شوند و می‌گویند: به فرمان امام(ره) زمین‌ها را کشت کردیم تا وابستگی به خارج نداشته باشیم، اما حالا منابع طبیعی به ما دست‌مریزاد هم نمی‌گوید که هیچ، جلوی کشت و زرع را هم گرفته است که چرا در اراضی ملی کاشت کرده‌اید، مثل اینکه فقط این زمین‌ها ملی است، گاز و برق و راه و آب و ... ملی نیست!!! حال مردم روستای چشمه‌وهلی، با تمام صفا و صمیمیت‌شان خوب نیست، اصلا خوب نیست، مانده‌اند حیران وعده‌ها، منتظر آبی که سالم باشد و دیگر هیچ، روستایی که دیگر میزبان خوبی برای پشه‌های سالک محسوب نشود، روستایی که دیگر بچه‌ها از دل‌پیچه‌های شبانه، از مشکلات گوارشی و از بیماری‌های انگلی، به خود نپیچند، روستایی سلامت، با آبی سالم. قدیمی‌ترهای روستا مشکل آب را گرو کشی برخی مدعیان آب چشمه می‌دانند که به مسئولیتی هم رسیده‌اند و خدمات رسانی به روستا را منوط به بردن آب چشمه کرده‌اند اما جوانتر‌ها می‌گویند باطی روند قانونی مشخص شده که آب این چشمه متعلق به همین روستا بوده و کسی حق ندارد مدعی آن باشد. مردم از اینکه آب لوله کشی از چندکیلومتری روستا می‌گذرد اما آنها از داشتن چنین موهبتی آنهم در قرن حاضر، بی‌بهره هستند، گلایه دارند، می‌گویند که به آنان گفته‌اند این لوله‌ها آب را به شهر می‌برد و سر راه به برخی آبادی‌ها هم سری می‌زند، اما پایش هنوز به روستای آنان باز نشده است و شاید منتظر پاگشایی است برای مسئولان!! روستاییان صادقان نامه‌ای را که با صداقت تمام و بدون پیچ و واپیچ‌های اداری برای استاندار فارس نوشته‌اند و زیر آن را امضاء کرده‌اند را نشانمان می‌دهند و اصرارشان از ابتدا تا انتها، رسیدن صدایشان به مسئولان است، خصوصا به شخص سید بزرگواری که امروز استانداری و فارس را مدیریت می‌کند! آنها در خواست اعزام کارشناس به روستا را دارند، آنها از صادقانه از بچه‌ بسیجی‌هایی که مورد اعتمادشان هستند، می‌خواهند که صدایشان را به مسئولان برسانند، می‌گویند دیگر از مسئولان شهرستان ناامید شده‌اند و امیدشان به استاندار فارس است و بس. خسته هستند، در چشم‌هایشان امیدواری دو دو می‌کند، هنوز هم چشم به جاده‌ای دارند که سال‌ها از زیرسازی‌اش گذشته و باد و باران چاله‌های بسیاری بر بدن آن کاشته است. یکی از اهالی پیش می‌آید و برگ کاغذی به دست بچه‌های گروه جهادی می‌دهد، کاغذی که ساده ساده، حرف‌های دل مشتی روستایی بر آن نقش بسته و اسم و امضای بزرگترها هم زیر نوشته نقش زده شده است. روی کاغذ، صمیمانه برای استاندار فارس نوشته‌اند: همه اهالی این روستا انقلابی هستند و قسم راستشان اسم امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای است اما طبیعی است که اگر کشت کردن را ممنوع کنند، زندگی ما مختل می‌شود و نارضایتی پیش می‌آید. اگر کشت نکنیم زندگی ما مختل می‌شود و سربار جامعه می‌شویم، البته طی این سال‌ها برای واگذاری زمین‌ها به کشاورزان بخشنامه‌هایی آمده، اما به مردم روستا ابلاغ نشده و در منایع طبیعی خرامه بایگانی شده است. کاش این موضوع از استاندار یپیگیری شود، زیرا مردم از مسئولین شهرستانی نا امید شدند و امید زیادی به استاندار دارند و چشم یاری خود را به استانداری دوخته‌اند. چشم امید ما اول به خدا و بعد به استانداری فارس است باشد که در سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی جلوی نابودی کشت و زرع در این روستا و بیکاری اهالی آن گرفته شود.



انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن