تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 25 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):روزه سپرى است از آفت هاى دنيا و پرده اى است از عذاب آخرت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806584064




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

منبع‌شناسی معروف ترین کتاب تاریخی جنگ جمل


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
منبع‌شناسی معروف ترین کتاب تاریخی جنگ جمل
یکی از متون کهن تاریخی شیعه که جایگاه مهمی در تاریخ‌نگاری شیعه دارد و طی چند سال گذشته تصحیح شده، کتاب الجمل تألیف شیخ مفید است.

خبرگزاری فارس: منبع‌شناسی معروف ترین کتاب تاریخی جنگ جمل



بخش سوم و پایانی فطر بن خلیفه (م 153 یا 155 ق) فطر بن خلیفه مخزومی قرشی ابوبکر بن حناط کوفی روایت خود را از منذر ثوری درباره پایان جنگ و فرار مردم و دستور امیرالمؤمنین(علیه السلام) دراین‌باره و تقسیم سلاح‌ها و کراع نقل کرده است. (1) همین روایت با همین سند و شباهت در الفاظ و البته با اندکی اضافات در ابتدای روایت در دو منبع آمده است: 1. ابن‌سعد (د. 310 ق) به نقل از فضل بن دکین (د. 218 ق) از فطر بن خلیفه از منذر ثوری از محمد بن حنفیه، (2) که با توجه به فاصله زمانی ابن‌سعد و فضل، به احتمال زیاد واسطه این‌دو واقدی بوده و منبع اصلی خبر، جمل واقدی است که از منابع اصلی شیخ مفید بوده است. 2. بلاذری از عمرو بن محمد و بکر بن هیثم از ابونعیم فضل بن دکین از فطر بن خلیفه از منذر ثوری از محمد بن حنفیه. (3) احتمال استفاده شیخ مفید از بلاذری به‌ این دلیل که هیچ نامی از او نبرده، بعید است. سفیان بن سعید بن مسروق ثوری ابوعبدالله کوفی (د. 161 ق) روایت او درباره سؤال عمار از علی(علیه السلام) درباره تکلیف اسرا و اموال آنان و نیز سؤال برخی از قرّا و شبهه آنان دراین‌باره است. (4) بخش نخست روایت مذکور (سؤال عمار) را ابن‌ابی‌شیبه با این سند چنین آورده است: «حدثنا قبیصه(5) قال: حدثنا سفیان (بن سعید) عن ابی‌اسحاق عن حمیر (حمید) بن مالک قال: قال عمار لعلی یوم الجمل ... .» (6) هرچند به احتمال قریب به یقین سند روایت همین بوده، اما بعید است که شیخ آن را از ابن‌ابی‌شیبه نقل کرده باشد؛ به‌خصوص که بخش دوم نیز در آن نیامده است. بنابراین احتمال اینکه سفیان ثوری رساله‌ای داشته به روایت قبیصه و یا خود قبیصه رساله‌ای داشته که به دست شیخ مفید رسیده، دور از ذهن نیست. سعد بن جشم روایت او نیز مربوط به عملکرد امام با اسرا و غنائم پس از جمل است و این مطلب را از خارجة بن مصعب از پدرش که در جنگ جمل حضور داشته، نقل کرده است. (7) هیچ نامی از سعد در منابع یافت نشد؛ ولی از روایتی که مزی ذیل شرح‌حال خارجة بن مصعب آورده، معلوم می‌شود که خارجه دارای رساله‌هایی بوده است که اصحاب ابوحنیفه برای نظرات ابوحنیفه سندهایی تا ابن‌عباس درست کرده و در کتاب‌های خارجه قرار داده‌اند و همین موضوع روایات خارجه را از اعتبار انداخته است. (8) بنابراین احتمال دارد سعد این مطلب را از کتاب‌های خارجه روایت کرده باشد؛ ولی اینکه منبع شیخ مفید چه بوده، معلوم نیست. (9) عمر بن ابان میان دو نفر مردد است؛ احتمال دارد وی عمر بن ابان کلبی ابوحفص کوفی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) باشد که کتابی نیز داشته است (10) و احتمال دارد منظور عمر بن ابان بن عثمان باشد. اما با توجه به متن روایت که در اسباب بغض عایشه نسبت به امیرالمؤمنین(علیه السلام) است، (11) احتمال اول مناسب‌تر است. به‌هر حال هرکدام باشد، به یقین شیخ آن را از یک متن گزارش کرده است؛ زیرا در ابتدا با عبارت «روی» به‌صورت مجهول آورده و متن روایت نیز زیاد است. مسعودی، عبدالرحمان بن عبدالله بن عتبة بن عبدالله بن مسعود (م 160 ق) وی از نوادگان صحابی بزرگ رسول خدا(صلی الله علیه)، عبدالله بن مسعود است. در زمان خلافت عبدالملک، پس از سال 80 ق در کوفه زاده شد، (12) در سال 154 ق ساکن بغداد شد (13) و بنابر مشهور در سال 160 ق در همانجا درگذشت. او محدث بزرگی است که به بصره و مکه (158 ق) و شام (در خلافت عمر بن عبدالعزیز) برای کسب حدیث سفر کرد. بسیاری از علمای اهل‌سنت بر راست‌گویی و توثیق او اتفاق‌نظر دارند؛ (14) اما تألیفی از او شناخته نشد (15) و این برخلاف ظاهر عبارت شیخ است که برای ارائه سند گزارشی که می‌خواهد بیاورد، مسعودی را در کنار ابومخنف قرار داده و می‌گوید: «و روی ابومخنف و المسعودی عن هاشم بن البرید ... .» (16) روایت اول او درباره حضور جمعی از قریش خدمت علی(علیه السلام) برای عذرخواهی پس از جنگ جمل و جمله معروف آن حضرت درباره مروان، (17) و روایت دوم درباره تشکیک ابوثابت مولی ابوذر درباره جنگ جمل و سؤال او از ام‌سلمه درباره جنگ جمل و علی(علیه السلام)(18) و روایت سوم، دستور پیامبر(صلی الله علیه) به علی(علیه السلام) مبنی بر برخورد شدید با ناکثین است. (19) جعابی، ابوبکر محمد بن عمر (د. 355 ق) جعابی از اساتید شیخ بوده که در کتاب‌های خود بسیار از او روایت کرده است. در کتاب جمل تنها روایت حدیث افک را از او نقل کرده است. (20) این مطلب دلیل بر نقل شفاهی نیست؛ بلکه با توجه به آنچه شیخ طوسی درباره جعابی گفته است، شیخ واسطه نقل کتاب‌های جعابی به شاگردان خود، ازجمله شیخ طوسی است. (21) سه کتاب برای جعابی برشمرده‌اند: کتاب الموالی، کتاب من روی الحدیث، (22) کتاب المسند؛ (23) اما معلوم نیست منبع شیخ کدام کتاب جعابی بوده است. آنچه موضوع را اندکی روشن می‌کند اینکه، جعابی روایت خود را از ابوالعباس بن عقده و او از کتاب المنبیء علی بن حسن بن فضال نقل کرده است. درباره این کتاب نیز پیش از این سخن رفت. بنابراین یا منبع خبر تنها همین کتاب بوده که به دو طریق به شیخ مفید رسیده است، و یا اینکه جعابی و یا ابن‌عقده این خبر را در یکی از کتاب‌های خود آورده (24) و آن را بر شیخ مفید قرائت کرده‌اند. محمد بن مهران (د. 239 ق) محقق کتاب جمل وی را محمد بن مهران الجمال ابوجعفر الرازی معرفی کرده است؛ اما در بحارالانوار این نام به اشتباه به نقل از الکافئه، محمد بن علی بن مهران آمده است. (25) محمد بن مهران از حفاظ حدیث و از راویان مشترک است که مورد توثیق شیعه و اهل‌سنت قرار گرفته و احادیث او در منابع مهم فریقین آمده است. (26) روایت او درباره نامیدن علی(علیه السلام) از سوی پیامبر(صلی الله علیه) به امیرالمؤمنین و سید المسلمین است (27) که روایتی مشهور بوده و از محمد بن کثیر به طرق مختلف ذیل نقل شده است: 1. محمد بن احمد قمی (م 412 ق) با سند خود از حضرت عبدالعظیم حسنی از محمد بن علی بن خلف از محمد بن کثیر ... . (28) 2. سید بن ‌طاووس از مناقب احمد بن مردویه با یک سند از محمد بن قاسم بن احمد عن احمد بن محمد بن سلیمان البلغندی عن محمد بن علی بن خلف عن محمد بن القاسم الکوفی عن اسماعیل بن زیاد ... ، (29) و با سند دیگری به تصریح خود از کتاب المعرفه ثقفی از عثمان بن سعد از محمد بن کثیر ... . (30) 3. طبری شیعی (محمد بن جریر بن رستم) از عثمان بن سعد عن محمد بن کثیر. (31) 4. طبری شیعی (محمد بن محمد بن علی) با سند خود تا برسد به محمد بن کثیر ... . (32) با این تعدد که همه تقریباً به محمد بن علی بن خلف یا محمد بن کثیر می‌رسد، این حدیث به‌دلیل اهمیت متن، روایت مشهوری بوده است که سه منبع برای آن نقل شده است: کتاب معرفه ثقفی؛ المناقب ابن‌مردویه و مأئة منقبه قمی، با توجه به طریق شیخ به محمد بن کثیر نمی‌توان گفت سه منبع مزبور، منبع شیخ مفید بوده است. اسحاق عن عکرمه روایت او درباره فراخوانی علی(علیه السلام) از سوی پیامبر(صلی الله علیه) به‌عنوان برادر خود به هنگام بیماری و کارشکنی عایشه با فراخواندن ابوبکر است. (33) اسحاق مزبور ممکن است ابوحذیفه اسحاق بن بشر قرشی باشد؛ ولی چون شیخ در موارد متعدد از او با عنوان ابوحذیفه قرشی و یا با کنیه و نام کامل یاد کرده، منظور او نخواهد بود؛ بلکه با توجه به عکرمه، احتمالاً وی اسحاق بن عبدالله بن جار عدنی است که از عکرمه روایت می‌کند. (34) دو احتمال دیگر اینکه، منظور اسحاق بن راشد از مشایخ ابومخنف، (35) و یا منظور اسحاق بن محمد از مشایخ ابوحذیفه قرشی باشد. (36) ولی چون اسحاق به‌صورت مطلق آمده، احتمال اینکه منظور همان شاگرد عکرمه باشد، قوی‌تر است. اسحاق عن الزهری روایت وی مربوط به انتقال پیامبر(صلی الله علیه) از خانه میمونه به خانه عایشه به کمک فضل بن عباس و علی(علیه السلام) است که عایشه نامش را با ابهام «رجلاً آخر» گفته است. (37) به احتمال زیاد این متن نقص و اشتباه دارد. این اسحاق که از زهری روایت می‌کند، معلوم نیست؛ ولی با توجه به سند و متن این روایت به‌نظر می‌رسد منبع شیخ مفید سیره ابن‌اسحاق بوده و این‌ مطلب از ابتدای سند افتاده است. بنابر سیره ابن‌اسحاق، چنین بوده است: «قال ابن‌اسحاق: حدثنی یعقوب بن عتبه عن محمد بن مسلم الزهری عن عبیدالله بن عبدالله بن عتبه عن عائشه قالت: ... .» (38) این روایت به نقل از ابن‌اسحاق با همین سند و متن شیخ مفید و البته با اضافاتی در ابتدای حدیث در برخی منابع دیگر آمده است (39) که به‌خوبی نشان می‌دهد منبع سیره ابن‌اسحاق بوده و نسخه جمل «ابن» را حذف کرده، نه اینکه ابن‌اسحاق در نسخه سیره غلط بوده و شیخ هم همان را تکرار کرده باشد. متن روایات در منابع حدیثی به طرق مختلف نقل شده؛ اما تنها سند و متنی که با روایت مفید تطابق کامل دارد، همان است که در سیره ابن‌هشام آمده است. نوح بن دراج نخعی، ابومحمد کوفی (د. 182 ق) وی قاضی کوفه و برادرش جمیل و پسرش ایوب بن نوح، همه از اصحاب خاص امامان و از بزرگان شیعه هستند. (40) روایت او درباره گفتگوی عایشه با طلحه و زبیر در مکه است. (41) این روایت بخشی از مطلبی است که شیخ پیش‌تر (42) درباره اجتماع اصحاب جمل در مکه آورده است. او در آنجا به‌دلیل تواتر این اخبار، سند خاصی ارائه نمی‌کند؛ اما بخشی از آن ماجرا را که مربوط به گفتگوی عایشه با طلحه و زبیر است، به نقل از نوح بن دراج آورده است. به‌نظر می‌رسد احتمال اینکه این روایت که بخش‌های دیگر مربوط به آن (43) به نقل از کتب مشهوره درباره جمل، یعنی جمل ابومخنف، واقدی، ثقفی، مدائنی و نصر بن مزاحم منقری آمده است، از واقدی باشد، بیشتر است؛ چراکه در همان صفحات به نقل از واقدی قضایا را گزارش کرده است. شاهد دیگر اینکه، پس از ذکر این روایات، باز از واقدی و ابومخنف نام برده است؛ (44) ولی با تصریح خاص به واقدی، متن را از او برگرفته است. نیز در ادامه همان روایت نوح بن دراج، (45) شیخ حوادث بعدی را که مربوط به نامه‌نگاری‌های عایشه به افراد مختلف است، باز به کتب مصنفه درباره جمل ارجاع داده است. عبدالرحمن الاصم بن کیسان، ابوبکر المعتزلی (د. حدود 225 ق) وی معتزلی و ازجمله دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود. (46) روایت وی مربوط به نامه عایشه به حفصه مبنی بر نزول امام علی(علیه السلام) در ذوقار و مجلس سرور حفصه است. (47) منبع شیخ مفید در نقل این روایت احتمالاً جمل واقدی بوده؛ هرچند مضمون آن به روایت ابومخنف نیز بسیار شبیه است که ابن‌ابی‌الحدید آن را در شرح نهج‌البلاغه آورده است. شاهد دیگر این احتمال اینکه، شیخ در ابتدا به کتاب‌های نوشته‌شده درباره جنگ جمل اشاره کرده و این‌چنین منبع خود را به‌اجمال بیان می‌کند. بشر بن ربیع بتری عن عمار الدهنی موضوع این روایت، پیشگویی پیامبر(صلی الله علیه) از جنگ جمل و اخطار به عایشه و سفارش به علی(علیه السلام) است. (48) عمار دهنی، ابومعاویه عمار بن معاویه بجلی کوفی (م 133 ق) است. (49) نکته اول اینکه، این روایت در منابع دیگر به نقل از عبدالجبار بن عباس شبامی از عمار دهنی گزارش شده است. دوم اینکه، در منابع تراجم‌نگاری از بشر بن ربیع به‌عنوان راوی عمار دهنی سخنی به‌میان نیامده است. (50) شاید اینکه رجالیون شیعه تنها از قیس بن ربیع بتری اسدی کوفی از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیه السلام) نام برده و برخی این را صحیح دانسته‌اند، (51) همین نکته باشد. نکته آخر اینکه، سالم بن ابی‌الجعد ـ چنان‌که در روایات دیگر آمده ـ مطلب خود را از ام‌سلمه اخذ کرده است. (52) این روایت در منابع متعدد شیعه و اهل‌سنت آمده است؛ اما اینکه منبع شیخ چه بوده، چند سطر بعد به اجمال گفته است که این مطلب را از کتب مربوط به جنگ جمل نقل می‌کند. عصام بن قدامه بجلی عن ابن‌عباس ابومحمد عصام بن قدامه بجلی یا جدلی از مشایخ حدیثی اهل‌سنت و مورد توثیق آنان است. (53) روایت او درباره کلاب حوأب و کشته‌های زیاد در اطراف آن است. (54) با توجه به منابع دیگر باید سند کامل این روایت چنین باشد: «ابونعیم فضل بن دکین عن عصام بن قدامه عن عکرمه عن ابن‌عباس.» (55) منبع شیخ مفید در اخذ این روایت باید جمل ابومخنف باشد؛ زیرا عین همین روایت را ابن‌ابی‌الحدید از ابومخنف از عصام بن قدامه از عکرمه از ابن‌عباس نقل کرده است؛ (56) هرچند ابن‌ابی‌شیبه (57) و دیگر مورخان اهل‌سنت این روایت را از عصام به طرق مختلف نقل کرده‌اند. شیخ در ذیل این روایت تصریح کرده که این خبر را ابوبکر بن عیاش از کلبی از ابی‌صالح از ابن‌عباس نیز نقل کرده و مسعودی بیان داشته که در این حدیث چنین افزوده است ... . (58) با این تصریح می‌توان گفت منبع دیگر شیخ مفید، مسعودی بوده که چنان‌که گذشت، تألیفی برای او بیان نشده؛ اما با بیان بعدی، وی منبع خود را جمل کلبی معرفی کرده است. ابوبکر بن عیاش بن سالم اسدی کوفی (194 یا 193 ـ 96 یا 95 ق) او از راویان اهل‌سنت است که از اصحاب امام صادق(علیه السلام) نیز شمرده می‌شود (59) و مورد اعتماد اهل‌سنت نیز می‌باشد. (60) با این‌حال او فردی است که به اهل‌بیت(علیه السلام) نیز عشق می‌ورزد. وی را زاهد، عابد، قاضی و استاد قاریان کوفه در زمان خود وصف کرده‌اند. وی کتابی نیز داشته است؛ ولی از آن نامی نبرده‌اند. (61) ابوداود طُهَوی عیسی بن مسلم روایت عبدالله بن بدیل از عایشه چنین است که رسول خدا(صلی الله علیه) فرمود: «علی مع الحق و الحق مع علی.» (62) نصر بن مزاحم که خود ازجمله همراهان ابراهیم باخمرا بوده، چنین نقل کرده که ابوداود طهوی نیز در قیام او شرکت داشت. (63) وی همچنین از او روایت کرده است. (64) بنابر آنچه گذشت، تصریح شیخ به استفاده از جمل نصر بن مزاحم می‌تواند قرینه‌ای باشد برای این احتمال که منبع شیخ کتاب نصر بن مزاحم بوده است. این روایت تنها در مناقب ابن‌شهرآشوب یافت شد و منبع او نیز فضایل الصحابه سمعانی بوده است. (65) موسی بن مطیر بن ابی‌خالد کوفی مولی طلحة بن عبیدالله وی از اعمش از مسروق ماجرای دیدار خود را با طلحه و زبیر و امام علی(علیه السلام) به هنگام محاصره عثمان نقل کرده که طلحه و زبیر به آتش زدن خانه عثمان امر کردند؛ ولی علی(علیه السلام) به مسروق فرمود که عثمان را استتابه دهید و اگر قبول نکرد، خود دانید. (66) از آنچه ابن‌حبان درباره او آورده معلوم می‌شود که وی دارای نوشته‌ها و کتاب‌هایی بوده است. (67) این روایت در منابع دیگر یافت نشد. همچنین موسی بن مطیر به‌شدت تضعیف شده است. (68) فضل بن دکین بن حماد ابونعیم الملائی کوفی الاحول (د. 212 ق) وی روایتی در باب نقش زبیر در شورش ضد عثمان آورده است. (69) تألیفی برای او نام نبرده‌اند؛ اما به‌نظر می‌رسد منبع شیخ مفید کتاب مقتل عثمان ابوحذیفه قرشی باشد. قرینه این احتمال این است که شیخ در ابتدای کتاب، تمام حوادث مربوط به عثمان و قتل او را از کتاب مزبور نقل کرده و اتفاقاً در همانجا مضمون روایت فضل بن دکین را با سند دیگری از ابوحذیفه قرشی آورده است. (70) ابراهیم بن عمر عن ابیه عن نوح بن دراج و حسن بن مبارک الطبری عن بکر بن عیسی روایت اول، سخن علی(علیه السلام) خطاب به طلحه و زبیر و بیان قصد اصلی آن‌دو از خروج از شهر به بهانه انجام عمره است. (71) روایت دوم نیز بیانگر پیمان گرفتن امام علی(علیه السلام) از طلحه و زبیر مبنی بر عدم پیمان‌شکنی و عدم نیتی به‌جز عمره است. (72) منبع شیخ مفید برای این دو روایت با توجه به متن و موضوع، باید همان باشد که ذیل نوح بن دراج بیان شد. نتیجه آنچه از بررسی منابع شیخ مفید در کتاب جمل به‌خوبی به‌دست می‌آید این است که وی سعی داشته تا بر منابعی تکیه کند که نویسندگان آن از افراد معتبر و مورد وثوق اهل‌سنت هستند؛ بلکه متخصصان زمان خود در تاریخ و علوم مربوطه بوده‌اند. این تخصص می‌توانست جبران نقاط ضعف باشد؛ کسانی مانند واقدی که علمای اهل‌سنت قضاوت‌های مختلفی درباره او دارند، اما نتوانسته‌اند تخصص او را انکار کنند. شیخ مدعی بهره‌گیری از این منابع بوده و هرچند برخی مانند ابومخنف و نصر بن مزاحم متهم به تشیع شده‌اند، اما این ادعا هنوز به‌درستی ثابت و مسلم نیست؛ چراکه براساس رویه شایع نویسندگان جرح و تعدیل، افراد متمایل به اهل‌بیت(علیه السلام) غالباً با این اتهام روبه‌رو هستند. جمع‌بندی از منابع مورد استفاده شیخ نشان می‌دهد که اخبار و روایات افراد ضعیف مانند سیف بن عمر نیز در این کتاب راه یافته است؛ اما اولاً این موارد اندک، و شاید به اعتبار استناد رایج مورخان اهل‌سنت به اخبار و منابع آنان بوده است؛ ثانیاً تأیید مضمون آنها از سوی دیگر منابع که شاهد آن، ارجاعات زیاد در پاورقی آنهاست، نکته‌ای را که شیخ پیوسته در الجمل تأکید کرده ـ یعنی شهرت و اتفاق اخبار نزد مورخانی که درباره جنگ جمل کتاب نوشته‌اند ـ تأیید می‌کند. مهم‌ترین مسئله در ارزش‌گذاری منابع و روایات کتاب جمل، مطابقت آنها بر دو اصل مهم نزد شیخ است که عبارتند از: معتبر بودن آنها نزد اهل‌سنت، و اصل حجیت خبر متواتر و مستفیض نزد شیخ. ازاین‌رو کار دوچندان بر شیخ مشکل بوده است و با وجود ضعف‌هایی ازاین‌حیث در برخی موارد، شیخ مفید تا حد قابل قبولی از عهده آن‌دو برآمده است. پی نوشت: 1. همان، ص 405. 2. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 92. 3. بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص 57 ـ 56. 4. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 405. 5. ابوعامر قبیصة بن عقبه (م 215 ق) با صغر سن از سفیان ثوری که بسیار روایت کرده و همین موضوع سبب تضعیف روایات او از سفیان شده است. (ر.ک به: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 12، ص 469) روایات او از سفیان ثوری در الطبقات الکبری بسیار زیاد آمده است. 6. ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ج 8 ، ص 713. 7. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 504. 8. مزی، تهذیب الکمال، ج 8 ، ص 20. 9. البته بخش نخست روایت را قاضی نعمان (قاضی ابوحنیفه، دعائم الاسلام، ج 1، ص 394 ـ 395) آورده که سند اول چنین است: «اسماعیل بن موسى (بن جعفر) باسناده عن ابى البختری قال ...»؛ ولی در دعائم به «روینا عن امیرالمؤمنین(علیه السلام)» بسنده کرده است. در ارتباط با اسماعیل گفته‌اند که وی و فرزندانش ساکن مصر شدند. او دارای کتاب‌هایی بوده که آنها را از پدرش از پدرانش نقل می‌کرده است. (نجاشی، رجال النجاشی، ص 26) کوفی نیز در مناقب همین بخش را با سند دیگری از شعبی و ابوالبختری و اصحاب علی(علیه السلام) آورده است. (ر.ک به: کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)، ج 2، ص 331) 10. نجاشی، رجال النجاشی، ص 285. 11. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 409. 12. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 7، ص 94. 13. ابن‌کیال شافعی، کواکب النیران، ص 64 . 14. ر.ک به: ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج 6، ص 366؛ رازی، الجرح والتعدیل، ج 1، ص 146؛ ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 6، ص 192 ـ 191. 15. برای ملاحظه شرح‌حال او ر.ک به: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 10، ص 216؛‌ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 35، ص 9؛‌ مزی، تهذیب الکمال، ج 17، ص 219؛‌ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 7، ص 93. 16. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 416. 17. همان. 18. همان، ص 417. 19. همان، ص 432. 20. همان، ص 426. 21. طوسی، الفهرست، ص 185. 22. از نام کتاب به‌خوبی برمی‌آید که کتاب رجال و تراجم بوده است. ازاین‌رو درباره جعابی گفته‌اند: «عارفا بالرجال من العامة و الخاصه» (همان) 23. ابن‌شهرآشوب، معالم العلماء، ص 142. 24. ابن‌عقده دارای کتاب‌های زیادی بوده است. (ر.ک به: طوسی، الفهرست، ص 157) 25. ر.ک به: مجلسی، بحارالانوار، ج 32، ص 282. 26. ر.ک به: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 11، ص 143؛ ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 9، ص 422. 27. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 427. 28. قمی، مأئة منقبه من مناقب امیرالمؤمنین(علیه السلام)، ص 74. 29. سید بن ‌طاووس، الیقین، ص 247. 30. همان، ص 199. 31. طبری، المسترشد، ص 603. 32. عمادالدین طبری، بشارة المصطفی، ص 166. 33. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 428. 34. ابن‌حبان، کتاب الثقات، ج 6، ص 47؛ رازی، الجرح والتعدیل، ج 6، ص 47. 35. مفید، الجمل، ص 128. 36. همان، ص 186. 37. همو، مصنفات الشیخ المفید، ص 429. 38. ابن‌هشام، سیرة ابن‌هشام، ج 4، ص 298؛ با سانسور سخن ابن‌عباس درباره عایشه. مقایسه شود با: طبری، تاریخ الطبری، ج 3، ص 189 ـ 188. 39. ابویعلی موصلی، المسند، ج 8 ، ص 56. 40. نجاشی، رجال النجاشی، ص 102 و 126. 41. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 430. 42. همو، الجمل، ص 167 و 230. 43. همان، ص 167 و 233 ـ 232. 44. همان، ص 257. 45. همان، ص 431 ـ 430. 46. ابن‌ندیم، الفهرست، ص 214. 47. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 431. 48. همان. 49. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، 6، ص 340. 50. ر.ک به: مزی، تهذیب الکمال، ج 21، ص 209. 51. ر.ک به: طوسی، رجال الطوسی، ص 143 و 272؛‌ تفرشی، نقد الرجال، ج 1، ص 279 و ج 4، ص56. 52. ابن‌ماجه قزوینی، سنن ابن‌ماجه، ج 2، ص 827 ؛‌ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 119؛ ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج 6 ، ص 236. 53. ر.ک به: ابن‌حبان، کتاب الثقات، ج 7، ص 300؛ رازی، الجرح والتعدیل، ج 7، ص 25؛ ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 176. 54. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 432. 55. ر.ک به: صدوق، معانی الاخبار، ص 30؛‌ فضل بن‌ شاذان، الایضاح، ص 75؛‌ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 9، ص 311 و منابعی دیگر که محقق کتاب الجمل ذیل این روایت ارجاع داده است. (ر.ک به: مفید، الجمل، ص 234) 56. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 9، ص 311. 57. ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ج 8 ، ص 711 و نیز ر.ک به: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 198. 58. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 433. 59. خویی، معجم رجال، ج 22، ص 71. 60. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج 6 ، ص 386؛ ابن‌حبان، کتاب الثقات، ج 2، ص 389 و ج 7، ص 669 ؛‌ رازی، الجرح والتعدیل، ج 3، ص 30 و ج 9، ص 349؛‌ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 265؛ همو، سیر اعلام النبلاء، ج 8، ص 495. 61. برای ملاحظه شرح‌حال وی ر.ک به: شبستری، الفائق فی رواة و اصحاب الامام الصادق(علیه السلام)، ص 79. 62. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 433. 63. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 236 و 252. 64. سید بن ‌طاووس، الیقین، ص 288. 65. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 2، ص 260. 66. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 435. 67. ابن‌حبان، کتاب المجروحین، ج 2، ص 242. 68. ر.ک به: ابن‌معین، تاریخ یحیی بن معین، ج 1، ص 245؛ نسائی، کتاب الضعفا و المتروکین، ص 237؛ عقیلی، الضعفاء الکبیر، ج 4، ص 164؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج 4، ص 223. 69. مفید، مصنفات الشیخ المفید، ص 436. 70. همان، ص 146. 71. همان، ص 436. 72. همان، ص 437. محمد رضا هدایت‌ پناه: استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 7 انتهای متن/

93/10/07 - 07:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن