واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: در بحران زندگي ميكنيم و در مديريت درجا ميزنيم
نویسنده : بيژن سوراني
هنوز صحنهها و خاطرات تلخ زلزله بم كه 11 سال پيش رخ داد و جان 35 هزار هموطن را گرفت از ذهن من و شما پاك نشده است و بارها و بارها زلزلههاي ديگري را در جاي جاي كشور تجربه كردهايم اما آنچه در اين ميان فراموش شده است، آن است كه ايران روي خط بحران حوادث غيرمترقبه و طبيعي قرار دارد و لحظاتي كه در آن به سر ميبريم آبستن انواع و اقسام حوادث است. در كشور ما در زمان وقوع زلزله همه دستگاهها و نهادها براي امدادرساني بسيج ميشوند، سيل كمك و اعزام نيروهاي انساني به مناطق حادثهخيز به طور معمول چشمگير است ولي هنوز براي پيشگيري قبل و بعد از بحران فكر و چاره و برنامهريزي اساسي در كشور صورت نگرفته است يا اقدامات صورت گرفته در حد رفع تكليف براي مديران و مسئولان انجام شده و ميشود.
اينكه حوادث بزرگي در كشور پيش رو داريم احساس ميشود ولي اينكه براي اين حوادث چه كاري انجام دادهايم، همچنان بيپاسخ مانده است؟ گويي بحث مديريت بحران و نگاهها به آن به واقع تبديل به يك مديريت لوكس در كشور شده است، چرا بسياري از مسئولان مربوطه فقط دم از آمادگي و كمبود بودجه مي زنند، اين در حالي است كه براي مديريت بحران در سه زمان قبل، بعد و حين وقوع حوادث اقدامات پايداري متناسب با حادثهخيز بودن كشور صورت نگرفته است. بر اين اساس است كه مديريت بحران در كشور ما به رغم توجه ظاهري به آن در حاشيه ديده ميشود، چرا كه با توجه به اهميت اين مديريت در كشور و نقش آن در توسعه پايدار، هنوز بودجه مشخصي براي اين مهم در نظر گرفته نشده است و همچنان برنامهريزي مشخصي براي زمانهاي بحران در نظر گرفته نشده است.
بايد بپذيريم كه جلسات مديريت بحران هر چه از مديريت بحران كشور دورتر ميشود يا كماهميتتر برگزار ميشود، افراد مسئول به دلايلي افراد ديگري را به جاي خود به جلسات بحران ميفرستند و اين روند همچنان ادامه دارد. شانه خالي كردن از بار مسئوليتها در مديريت بحران گوشهاي ديگر از مديريت بحرانزده كشور است كه همچنان در حال تكرار شدن است.
روند بيتوجهي مسئولان و ظاهر امر را ديدن سبب شده است بسياري از شهروندان نيز به بحث بحران اهتمام كمتري داشته باشند.
مانورها و برنامههاي بحران در بخشهاي مختلف به اجرا درميآيد و از آنها تصاوير و گزارشهاي خبري متعددي انعكاس مييابد ولي از برگزاري اين برنامهها و مانورها حاصل چنداني به دست نميآيد.
نخنما شدن مباحث بحران در حالي در كشور ادامه دارد كه شهرها پرجمعيتتر و تعداد سازهها همچنان در حال افزايش است و تراكم شهري نيز بسيار بالاست.
در اين ميان كمبود تجهيزات و به روز نبودن امكانات در كنار ساير مسائل دامنه افزايش تلفات و خسارت جاني و مالي را همچنان افزايش ميدهد.
در بحث آموزش هم اقداماتي از سوي برخي شهرداريها و دستگاهها صورت گرفته است اما جاي سؤال دارد كه آيا اين اقدامات در حوزه آمادگي براي مقابله با بحران جوابگوي حوادث احتمالي خواهد بود؟ در اين زمينه بايد پذيرفت كه در زمان بحران اولين شخصي كه ميتواند به كمك بيايد «من» هستم، مني كه ميتواند به كمك ساير اعضاي خانواده، همسايگان و ساير شهروندان بيايد خود من هستم.
حال بايد پرسيد تا چه ميزان از بحرانهاي پيش آگاهي دارم و براي مباحث بحران چه ميزان آمادگي كسب كردهام تا بتوانم به عنوان يك انسان به همنوعان خود كمك كنم؟
از سوي ديگر ضروري است تا در كمترين زمان ممكن براي هر نهاد و دستگاهي برنامهاي مدون در حوزه مديريت بحران و مباحث آموزشي تدبير شود و امكانات اوليه براي مواجهه با حوادث احتمالي ذخيره و پيشبينيهاي لازم صورت گيرد.
اگر امروز شروع نكنيم، فردا ديگر دير است، فرصتي را از دست دادهايم كه شايد ديگر تكرار نشود و فقط افسوس و آه آن باقي بماند.
گويا هنوز پرداختن به بحران و مسائل آن در كشور در رده برنامههاي اولويتدار قرار نگرفته است و ديده نشده و نميشود ولي براي برخي مسائل بياهميت از كاه كوه ميسازيم! و بايد در نظر داشت زماني كه اين احساس نياز در تكتك افراد جامعه براي مقابله با بحران ايجاد نشود، رفتارها همين است كه بوده و تغيير در رفتار ما حاصل نميشود و رويكردها در جامعه نيز بدون تغيير برجا ميماند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۰۱:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]