تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه درماههاى ديگر تمام قرآن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803326964




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در سوگ شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: در سوگ شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت خبرگزاری پانا : اباصلت هروی از یاران حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) از شهادت این امام رئوف روایت میکند .
۱۳۹۳ سه شنبه ۲ دي ساعت 08:25

خبرگزاری پانا+سوگ + امام رضا (ع)

    خبرگزاری پانا ، اباصلت هروی از یاران باوفای حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) دوران شهادت امام خوبیها این گونه بازگو مینماید،من در خدمت حضرت رضا (ع) بودم که به من فرمود: ای اباصلت! داخل این قبّه ای که قبرهارون ا ست، برو و از چهار طرف آن کمی خاک بردار و بیاور و من رفتم و آن خاک را آوردم . امام خاک‌ها را بویید و فرمود: می‌خواهند مرا پشت سر هارون دفن کنند، ولی در آنجا سنگی ظاهر می شود که اگر همه کلنگ‌های خراسان را بیاورند، نمی توانند آن را بکَنند و این سخن را در مورد بالای سر و پایین پای هارون فرمودو در ادامه،
بعد وقتی خاک پیش روی هارون یعنی طرف قبله هارون را بویید، فرمود: این خاک، جایگاه قبر من است. ای اباصلت، وقتی قبر من ظاهر شد، رطوبتی پیدا می شود. من دعایی به تو تعلیم می کنم و آن را بخوان و قبر پر از آب می شود. در آن آب ماهی های کوچکی ظاهر می شوند و این نان را که به تو می دهم برای آنها خرد کن و آنها نان را می خورند و سپس ماهی بزرگی ظاهر می شود و تمام آن ماهی های کوچک را می بلعد و بعد غایب می شود و در آن هنگام دست خود را روی آب بگذار و این همه‌ی این کارها را در حضور مأمون انجام بده. فردا صبح، امام در محراب خود به انتظار نشست و بعد از مدتی مأمون غلامش را فرستاد که امام را نزد او ببرد و امام به مجلس مأمون رفت و من هم به دنبالش بودم ودر جلوی او طبقی از خرما و انواع میوه بود و خود مأمون خوشه ای از انگور به دست داشت که تعدادی از آن را خورده و مقداری باقی مانده بود.
اوبا دیدن امام، برخاست و ایشان را در آغوش کشید و پیشانی اش را بوسید و کنار خود نشاند و سپس آن خوشه انگور را به امام تعارف کرد و گفت: من از این انگور بهتر ندیده ام.
امام فرمود: چه بسا انگورهای بهشتی بهتر باشد.
مأمون گفت: از این انگور میل کنید.
امام فرمود: مرا معذور بدار.
مأمون گفت: هیچ چاره ای ندارید.
امام سه دانه خورد و بقیه اش را زمین گذاشت و فوراً برخاست.
مأمون پرسید: کجا می روید؟
امام فرمود: همان جا که مرا فرستادی.
سپس امام عبایش را به سر انداخت و به خانه رفت و در بسترشان نشستند. اباصلت ادامه داد :من در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم که ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا علیه السلام است.
جلو رفتم و عرض کردم: از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود.
فرمود: آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد.
پرسیدم: شما کیستید؟
فرمود: من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجوادهستم .
سپس به طرف پدر گرامیش رفت .
تا چشم مبارک حضرت رضا علیه السلام به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانی‌اش را بوسید.
،حضرت جواد علیه السلام خود را روی بدن امام رضا انداخت و او را بوسید. اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا زمانی که امام جواد علیه السلام فرمود: ای اباصلت! برو از داخل آن تخت و لوازم غسل و آب را بیاور.
حضرت جواد پدرش را کفن کرد و نماز خواند و باز فرمود: تابوت را بیاور.
امام جواد، پدرش را داخل تابوت گذاشت و سپس به نماز ایستاد . هنوز نمازش تمام نشده بود که ناگهان دیدم سقف شکافته شد و تابوت از آن شکاف به طرف آسمان رفت و گفتم:« یا ابن رسول الله! الان مأمون می آید و می گوید بدن مبارک حضرت رضا چه شد؟»
فرمود:« آرام باش! آن بدن مطهّر به زودی برمی گردد ، ای اباصلت! هیچ پیامبری در شرق عالم نمی میرد، مگر آنکه خداوند ارواح و اجساد او و وصی‌اش را به هم ملحق فرماید، حتی اگر وصیّ اش در غرب عالم بمیرد.
در این هنگام دوباره سقف شکافته شد و تابوت به زمین نشست.
سپس حضرت جواد، بدن مبارک پدرش را از تابوت خارج کرد و به وضعیت اولیّه خود در بستر قرار داد وگویی نه غسل داده و نه کفن شده بودو بعد فرمود: ای اباصلت! برخیز و در را برای مأمون باز کن.
منابع: بحار الانوار، ج 49، ص 300، ح 10. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 242
/ گزارش : ساسان حق شناس /  













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن