واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:

۲۹ آذر ۱۳۹۳ (۰:۸ق.ظ)
آفرينش: عبور استراتژيك اوباما ازخط قرمزها از " تهران تا هاوانا"
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه آفرينش چنين نوشت:
باراك اوباما رييس جمهوري دموكرات ايالات متحده آمريكا، در دور دوم دولت خود، به حركتهايي در صفحه شطرنج سياست خارجي دنيا دست زده كه تا كنون از هيچ يك از پيشينيان وي ديده نشده بود. اين نوع عملكرد اوباما خصوصا در دوسال گذشته انتقادات شديدي را عليه وي در داخل آمريكا و از سوي جمهوريخواهان و بعضاً دموكراتها به همراه داشته است. اوباما پس پايان دور اول رياستجمهوري و يافتن فضايي باز براي تصميم گيريهاي بزرگ، نقشه اصلي خود در عرصه سياست خارجي را به اجرا گذاشت.
وي در اين مسير به سمت بازكردن گرههاي كوري در روابط آمريكا با ساير دولتها حركت كرد كه تاپيش از اين به عنوان خط قرمزهايي براي سياست خارجي ايالات متحده تلقي ميشدند. بارزترين نتيجه اين روش اوباما در سياست خارجي، برقراري ارتباط با كشورهايي همچون ايران و كوبا بود كه يخ روابط آنها با گذشت دهههاي متمادي آب نشده بود و هر روز ضخيم تر ميشد. اينكه اوباما پس از گذشت بيش از سه دهه از انقلاب ايران با رييس جمهوري ايران گفتگو كند و وزيران و مسولان وزارت خارجه دوكشور به صورت عادي باهم ديدار و رايزني داشته باشند، اقدام بسيار مهمي بود كه بسياري از روساي جمهوري قبلي آمريكا براي حفظ جايگاه خود و حزبشان و يا فراهم نبودن شرايط دست به آن نزدند.
امروز كوبايي كه بيش ازنيم قرن تحت سخترين تحريمهاي آمريكا بود و اين كشور را به عنوان دشمن بلافصل خود ميشناخت، حال پس از چند ماه مذاكرات محرمانه، به سمت ازسر گيري روابط با ايالات متحده حركت كرده است. نكته بسيار مهم اينجاست كه عبور از اين خط قرمزها درحالي صورت گرفته است كه آمريكا و شخص اوباما قدم اول را به جلو برداشتهاند و به عبارتي ديگر پيش قدم شدهاند.!
شايد تااينجاي بحث اين ابهام برايتان پيش آمده باشد كه نويسنده به حمايت از اوباما قلم زده و وي را به عنوان ناجي و انسان دوستي تمام عيارشناخته است!. هرچند كه در كاربلدي اوباما در فنون ديپلماسي شكي نيست، اما نكته اينجاست كه عملكرد وي به هيچ وجه از اسلاف گذشته خود جدا نيست، بلكه اوباما با به كار گيري از فنون ديپلماسي و پرهيز از گزينههاي سخت در عصر حاضر، به كاهش هزينه اجراي سياستهاي آمريكا كمك كرده و حتي سرعت اين كشور را در تضعيف رقبا و پيشي گرفتن از آنها افزايش داده است.
اوباما خيلي ساده و چراغ خاموش، جبهه جنگي آمريكا را نيمه فعال كرد و با دراز كردن دست مخملي به سمت رقبا و دشمنان ديرين، خود را به عنوان رييس جمهوري صلح طلب نشان داد، و به جاي اينكه يك تنه و به صورت مستقيم به دنبال رفع موانع اهدافش باشد، با همراه كردن متحدان و اروپا به اين مهم دست يافته است. رقابت ديرينه آمريكا و روسيه، در طي سالهاي پيش بسيارفشرده بوده و بعضاً روسها دستاوردهاي بزرگي نيز به دست آورده بودند. اما امروز مشاهده مي كنيم كه اوباما بدون كوچكترين هزينه و جو سازي برعليه كشورش، توانست به كمك اروپا سخت ترين و خطرناك ترين وضع ممكن را به روسيه تحميل كند. به طوري كه روسها اقتصاد خود را در آستانه فروپاشي ببينند و احتمالا براي رهايي از اين وضع بار ديگر درمقابل آمريكا شكست را بپذيرند.
اوباما با اين سياست توانست همراهان و شركاي تجاري و بعضاً سياسي مسكو را نيز باخود همراه كند. در اين مسير اوكراين كه پاره تن شوروي سابق بوده است به دامن آمريكا و غرب چرخيده و شرايط بغرنجي را براي امنيت نظامي و حيثيت سياسي روسها به بار آورده است.
ازسوي ديگر ميبينيم كه اوباما چالش 50 ساله با كوبا به عنوان يك كشور كمونيست، را كاهش داده و به دنبال از سرگيري روابط برآمده است. آيا كوبايي كه با آمريكا رابطه نداشته باشد و آن را دشمن سرسخت خود ببيند، خطرناك تر است؟ يا كوبايي كه با آمريكا رابطه داشته باشد و از اين پس نفوذ اقتصادي، سياسي، اطلاعاتي و...، ايالات متحده در آن افزايش پيداكند؟ امروز مردم هاوانا از بابت بهبود روابط با آمريكا خوشحالي و پايكوبي كردند و اين موضوع هزاران حرف ناگفته در دل خود دارد و خطري بالقوه براي كاسترو محسوب خواهد شد!
درمورد ايران نيز اگرچه انتقادات فراواني برسياست خارجي اوباما از سوي مخالفانش وارد شده، اما بايد ديد اين عملكرد اوباما چه نتيجهاي در بر داشته است؟ اوباما با پرهيز از گزينه نظامي به سمت تحريمهاي اقتصادي حركت كرد و عادي سازي روابط را در دستور كار قرار داد. حال مذاكرات در مرحلهاي قرارگرفته است كه همه منتظر توافقي از دل آن هستند. با رخ دادن اين توافق اوباما آن را به نام خود ثبت ميزند و نامش در تاريخ رياست جمهوري آمريكا، درج خواهد شد.
درخصوص عملكرد اوباما در خاورميانه نيز همين قدر بايد گفت كه وي با عقب نشيني استراتژيك خود در كشورهايي همچون عراق و افغانستان، ضمن كاهش هزينههاي مالي و جاني، اوضاعي را در منطقه به بار آورده است كه كشورهاي مسلمان به جنگي داخلي مشغول شدهاند و با هزينه و به دست خودشان، يكديگر را ميكشند و ناامني فصل تمام نشدني خود ميبينند. حفظ اين وضعيت براي آمريكا بهترين گزينه ممكن خواهد بود. چراكه ازيك سو توان و انرژي كشورهاي مسلمان درجنگ داخلي گرفته خواهد شد و ازسوي ديگر هيچ خطري متوجه امنيت اسرائيل نخواهد بود و از اين حيث اوباما لابي يهودي در كشورش را نيز راضي نگه ميدارد. آيا بازهم ميتوان گفت كه آمريكا با سياستهاي غلط اوباما از اهداف سابق خود بازمانده و عرصه را در حوزه سياست خارجي وانهاده است؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]