تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه بگيريد تا تندرست باشيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846197676




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جام جم ایام - گزارشی نانوشته از واقعه عاشورای تبریز


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:


103 سال پیش ( نهم دی ماه 1290 ش ) روزعاشورا (1330 ق ) درهنگام ظهرقوای متجاوز روس بیش از60 نفر ازمجاهدان مشروطیت در تبریز ، جانبازان استقلال و آزادی ایرانیان را به چوبه دار کشیدند. نخست 9 نفر از سران اعدام و سربدار شدند.

مرحوم استاد شهریار از قول اسماعیل آقا امیرخیزی درباری این واقعه اظهاراتی نقل می‌کرد که در هیچ‌یک از متون تاریخ مشروطه مسطور نیست و برای نخستین بار در اینجا نوشته می‌شود. اولا محل اعدام‌ها صحنه نمایش تالار دانشسرای پسران امروزین در میدان دانشسرا ی تبریزمی‌باشد. شهید نیکنام ثقه‌الاسلام را دست بسته وارد میدان کردند. حاجی و قدیر پسران کوچکتر علی مسیو بی‌تابی می‌کرده‌اند و طوری راه می ‌رفتند که گل و لای میدان مشق به دامانشان پاشیده می‌شد. ثقه‌الاسلام آن دو را متوقف کرد و گفت: « پسرانم! امروز عروسی شماست. امروز شما به آغوش محبوب حقیقی می‌روید. مرد خردمند که روز عروسی و جشن گریه نمی‌کند. ما باید امروز شادمان باشیم که شهید حب وطنیم و در روز و ساعتی به دیدار حبیب می رویم که مولایمان حسین و یارانش به دست یزید و اعوانش شهید شدند. » ثقه‌الاسلام تبریزی خم شد و گل و لای را از دامان آن دو پسر زدود. سپس شادمانه و با گام‌هائی محکم به سوی چوبه دار رفتند. در این هنگام ثقه‌الاسلام خود کرسی را به زیر پای خود می‌کشد و افسر روس را با دست به عقب می‌زند و طناب را نیز از دست او گرفته می‌گوید: به سوی دوست رفتن بی‌دست غیر خوش است و خود طناب را به گردن می‌کشد و با شعار و شهادتین به افسر فرمان می‌دهد که شهیدم کن ! چون او نمی‌فهمد ثقه‌الاسلام می‌گوید چارپایه را برافکن! با دیدن این مناظر و رشادت‌ها یک افسر لهستانی که از مأمورین اعدام قوای روس بود سلاح کمری خود را کشیده به مغز خود شلیک می‌کند. باقی وقایع را از اثر قلم کسروی بخوانیم: «هنگامه دل گداز بس سختی می بود… مرگ سیاه یک سو و غم و درماندگی کشور یک سو، خدا می داند چه دل سوخته ای درآن ساعت می داشتند. ثقه الاسلام به همگی دل می داد و از هراس و غم ایشان می کاست… چون خواستند دار زنند نخست شیخ سلیم (از مسئولین اجتماعیون _ عامیون) بیچاره خواست سخنی گوید افسر دژخوی روسی سیلی و مشت به رویش زده خاموشش گردانید. دژخیمان ریسمان به گردنش انداختند وکرسی را از زیر پایش کشیدند. دوم نوبت ثقه الاسلام بود، شادروان همچنان بی پروا می ایستاد… بالای کرسی رفت. سوم ضیا العلما را خواندند… به روسی با افسر سخن آغاز کرده می گفت ما چه گناه کرده ایم… آیا کوشیدن در راه کشور خود گناه است؟ دژخیمان دست او را از پشت بستند و با زور بالای کرسیش بردند. چهارم صادق الملک را خواندند. پنجم آقا محمدابراهیم را پیش آوردند، او با پای خود بالای کرسی رفت و ریسمان را به گردن انداخت . ششم قلی خان که پیرمردی بود را پیش خواندند . هفتم نوبت حسن بود (پسر 18 ساله مسیو) جوان دلیر بالای کرسی با آواز بلندداد زد: “زنده باد ایران”، “زنده باد مشروطه” و پس از او نوبت قدیر پسر شانزده ساله رسید و او را نیز (با توجه به کینه ای که به علی مسیو داشتند) بالای کرسی برده ریسمان به گردنش انداختند. روسیان برای آنکه دژخویی خود را نیک نشان دهند، باری آن نکردند چشم های اینان را بندند و یا چون یکی را می آویزند و بالای دار دست و پا می زند دیگران را دور نگه دارند. برادررا روبروی چشم برادربه دار کشیدند.چنان که ازپیکره ها پیداست دژخیمان ازناآزمودگی ریسمان ها را چنان نینداختند که زود آسوده گرداند. بیشترشان تا دقیقه ها گرفتار شکنجه جان کندن بوده اند.» منبع: مقاله اصغر فردی،​www.digpress..blogfa.com


چهارشنبه 26 آذر 1393 ساعت 12:50





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن