تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833703136




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ناگفته‌های فیلمبردار مخصوص شاه از سفر به شیراز تا حضور در مکه/ شاه گفت پس مردم کجان؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


ناگفته‌های فیلمبردار مخصوص شاه از سفر به شیراز تا حضور در مکه/ شاه گفت پس مردم کجان؟ وبلاگ > حدادی، محسن - «من برای این‌که کارهای فیلم را انجام دهم به لندن رفتم و وقتی که فیلم را به تهران فرستادم به من گفتند شاه گفته پس مردم کجا هستند؟ من گفتم این را باید از تیمسار نصیری بپرسند نه از من. اصلاً مردمی نبود که در خیابان‌ها بایستد.»

مستندهای تبلیغاتی عصر پهلوی از ابتدای دهه 1340 تاریخ ناگفته‌ای دارد که در هیچ یک از منابع فارسی و انگلیسی ردپایی از آن نیست. «شاهرخ گلستان» مخزن الاسرار این دوران پر حادثه است؛ کسی که طی 14 سال (1354-1340) «فیلم‌بردار مخصوص محمدرضا پهلوی» بود و تنها کسی است که می‌تواند «پشت صحنه فیلم‌های شاه» و پروپاگاندای سینمایی_ تلویزیونی عصر پهلوی دوم را برای ما روایت کند، چون سال‌های طولانی در تمام سفرهای داخلی و خارجی شاه، مراسم تاجگذاری، جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی، تولد ولیعهد و... حضور داشته و مستندهای تبلیغاتی آن رویدادها را ساخته است. شاهرخ گلستان سال 1386 در گفت‌وگویی منتشر نشده با «فریدون جیرانی» و «سیدکاظم موسوی» در پاریس، جزئیات تاریخ فیلم‌سازی از شاه را شرح داده و در لابه‌لای آن از ترفندهای تبلیغاتی و شگردهای سینمایی در این آثار تبلیغاتی پرده برداشته است. او که فعالیت‌های خود را با اصل 4 ترومن آغاز کرده است، در این گفت‌وگو از نقش «اداره اطلاعات سفارت آمریکا» و «شرکت نفت انگلیس» برای هدایت پروپاگاندای پهلوی‌ها می‌گوید و روایتی جدید از زندگی و حرفه برادرش ابراهیم گلستان بیان می‌کند. شاهرخ گلستان در این گفت‌وگو شرح می‌دهد که چگونه در فیلم «سفر شاه به مکه» صدای زیارت‌نامه‌خوانی «منوچهر انور» به جای صدای شاه اضافه شد تا بیشتر حس مخاطب را برانگیزد و تصویری مذهبی از شخصیت شاه به دست دهد؛ یا در فیلم «جشن‌های 2500 ساله» چگونه صحنه‌های ساختگی از شادی و رقص مردم به فیلم افزوده شد تا چهره‌ای مردمی از شاه ایران القاء شود... در ادامه گزیده ای از این گفتگو را به نقل از جدیدترین شماره ماهنامه «عصر اندیشه» می خوانید: *** چطور شد تصمیم گرفتید دوربین عكاسی را به فیلم‌برداری تبدیل كنید؟ من سینما را همیشه دوست داشتم و از چهار سالگی فیلم می‌دیدم که همه فیلم‌ها هم درخاطرم هست، یک دوربین 16 میلی‌متری که حدود 2700 تا 2800 بود خریدم و یک فیلم بلند به مدت یك ساعت و پنج دقیقه ساختم. درباره نحوه فیلم‌برداری از سفر شاه و ثریا به شیراز بگویید؟ بعد از خرید دوربین 16 میلی‌متری، دو حلقه فیلم از طرف مربی اسکی‌ام که فرمانده لشکر بود، به من داده شد. حلقه‌های فیلم ریورسال 100 فوتی كه اگر با سرعت 24 كه استاندارد ناطق است فیلم می‌گرفتیم، حدود دو دقیقه ونیم می‌شد و اگر با سرعت 16 گرفته شود که برای فیلم‌های خامت و خانگی استفاده می‌شود 4 دقیقه ‌طول می‌كشد. بعد از گرفتن این دو حلقه فیلم، حدود دو ماه بعد شاه به شیراز آمد. اسم فیلم چه بود؟ هفت روزی كه شاه و ملكه میهمان شیراز بودند. تیتراژ هم داشت؟ بله. خودم تیتراژ را نوشتم. کلمه «هفت روزی که» بالای صفحه قرار داشت و «شاه و ملکه» در وسط گذاشته شد و «میهمان شیراز بودند» هم پایین صفحه جای گرفت. انتهای تیتراژ هم نوشتم «فیلم‌بردار: شاهرخ گلستان.» با وجود نبود نور صحنه‌های شب را چگونه فیلم‌برداری کردید؟ دو صحنه در شب گرفتم، یکی صحنه آتش بازی و دیگری چراغانی که اتفاقاً بسیار زیبا شد. این اولین فیلم مستند خبری شما بود؟ بله. اتفاقاً خیلی هم زود آماده شد و در چند شهر نمایش دادیم، در حالی‌كه فیلم‌های رنگی دیگر باید در خارج كشور ظاهر می‌شد و بر می‌گشت. برای شاه هم نمایش داده شد؟ تیمسار معتضدی از من خواست که فیلم را به شاه نشان بدهم، اما چون جوان بودم و تنها 17 سال داشتم خجالت کشیدم و نتوانستم فیلم را به شاه نشان دهم. حتی در تهران هم نمایش داده نشد و در اصفهان نمایش دادیم، صدا هم از طریق ضبط صوت روزنامه پدرم پخش می‌شد. اواخر دوران رضاشاه یك‌سری فیلم‌های خبری سیاه سفید از آقای فروغی كه آگهی‌هایش در روزنامه‌ها چاپ می‌شد و درباره سفر رضاشاه به تركیه و ملاقات با آتاتورك و فیلم‌های مربوط به افتتاح اماكن ساخته شد، خاطرتان هست این فیلم‌ها را چه كسی می‌ساخت؟ بله، من خودم این فیلم‌ها را برای وزارت فرهنگ و هنر می‌خریدم كه در فیلم آخرم هم از آن‌ها استفاده كردم. فیلم سفر رضاشاه به تركیه توسط ترك‌ها ساخته شد و تنها فیلمی است كه صدای رضاشاه را درحالی‌که به زبان ترکی صحبت می‌کند پخش کرده است.   این فیلم‌ها چگونه ساخته شدند؟ وقتی كه اوگانیانس فیلم دومش را ساخت، «ابراهیم مرادی» برای ساختن فیلم از بندر پهلوی به تهران آمد و اكثر دانشجویان و شاگردان اوگانیانس به سمت مرادی رفتند و این تمایل تنها به دلیل حضور چند زن در گروه مرادی بود. این هنر دوست پیر تعریف می‌كند كه من رفتم و از آقای بهمن كه رئیس دفتر رضاشاه بود خواستم که دولت به سینما کمک کند، اما گفت ما پولی نداریم ولی اگر شما از پیشرفت‌های ایران فیلم درست کنید و ما این فیلم‌ها را بتوانیم در خارج نمایش بدهیم، انحصار وارد كردن فیلم‌های خارجی را به شما می‌دهیم. وقتی دختر لر ساخته شد و فروش فوق العاده‌ای کرد، کار مرادی و اوگانیانس تعطیل شد و پیشنهاد انحصار وارد کردن فیلم‌های خارجی موجب ترس صاحبان سینما شده بود. آن اختلالی هم كه در كار سپنتا ایجاد شد و جلوی فیلم‌هایش را گرفتند و اجازه استفاده كامل را از فیلم‌های او ندادند، برای این بود كه مبادا آن‌چنان توفیقی پیدا كند كه این انحصار را در اختیار بگیرد، زیرا این وعده به سپنتا داده نشده بود و تنها به مرادی پیشنهاد شد. درباره فیلم‌های مستندی كه در مورد پیشرفت‌ و ترقی ایران بود بیشتر توضیح دهید؟ این فیلم‌ها را افرادی مثل مرادی می‌ساختند، مثلاً برای افتتاح بانك ملی، مرادی فیلمی ساخت به این مضمون که رضاشاه سنگ بنای بانك ملی را گذاشت. فیلم دیگری هم درباره راه آهن ایران توسط کامساکس ساخته شد. شرکت نفت ایران و انگلیس (BP) هم در این زمینه فیلم‌های زیبایی ساخت. یک فیلمی هم توسط انگلیسی‌ها ساخته شد که ابتدای فیلم دیواری را نشان می‌دهد که روی آن کلمه «پرشیا» نوشته شده، اما بعد از چند دقیقه این کلمه می‌ریزد و کلمه «ایران» جای‌گزین آن می‌شود كه رضاخان گفت  پرشیا در انگلیسی به معنای ایران است. با این فیلم‌ها می‌خواستند ترقیات ایران، مدارس، نوع زندگی مردم در شهرها و روستاها و دختران و پسرانی که در کنار هم ورزش می‌کنند و... را نشان دهند. من این فیلم‌ها را برای فرهنگ و هنر  گرفتم كه باید الان موجود باشد.   این فیلم‌ها را شما برای وزارت فرهنگ و هنر خریداری کردید؟ بله من تهیه کردم. در آن فیلم‌ها صحنه‌هایی از رضاشاه که با اسب سفیدش رژه ارتش را مشاهده می‌كند و تانك‌های جدیدی كه توسط ارتش خریداری شده بود نیز موجود است. بعد از اشغال ایران همان تانك‌ها را در فیلم‌های خارجی دیدیم كه سوار بر قطار كردند و به شوروی بردند و علامت تاج و ارتش روی تانك‌ها بود. بعد از ساخت اولین فیلمتان که در شیراز و اصفهان و خرمشهر نمایش داده شد، چه کاری انجام دادید؟ به سراغ ساخت فیلم خبری رفتم. در شیراز برای سینما خورشید، فیلم‌های 16 میلی‌متری می‌گرفتیم؛ دوفیلمی هم که در آنجا ساختم یکی برای جشن 4 آبان بود و دیگری برای رژه 21 آذر به مناسبت آزادی آذربایجان. یك‌بار شمس پهلوی همراه آقای پهلبد به شیراز آمد و وقتی دوربین  16 میلی‌متری من را دید بسیار تعجب کرد. من آن زمان اولین کسی بودم که بعد از آمدن لنز زوم به ایران، خریداری کردم.   دوره ساخت فیلم‌های خبری شما چند سال طول كشید؟ همان موقع به اصل 4 می‌پیوندید؟ من وقتی به اصل 4 رفتم، به عنوان عكاس اصل 4 در شیراز كار می‌كردم و همان موقع هم فیلم‌های خبری می‌ساختم. بعد از این‌كه فیلم سفر شاه و ثریا به شیراز را نمایش دادم، به پدرم گفتم می‌خواهم بروم دنبال كار سینما و او هم پذیرفت. آن‌موقع عكاس اصل 4 بودم تا این‌كه به تهران آمدم. *** غیر از شما افراد دیگری هم فیلم خبری می‌ساختند؟ فیلم‌های خبری ایران را در ابتدا اداره اطلاعات سفارت آمریكا می‌ساخت كه شخصی به نام ایثاری مسئول آن بود و فیلم‌ها در استودیوی رضایی و بخشی از آن در لابراتوار بدیع ساخته شد. در شهرداری تهران هم به مدت کمی فیلم خبری ساخته شد که «جمشید شیبانی» آن را راه اندازی کرد. هنرهای زیبا هم شروع به تولید فیلم اخبار هفته كرد که من هم مسئول‌ شش فیلم اخبار هفته بودم. آن زمان فیلم‌های خبری سیاه و سفید ساخته می‌شد؟ بله، چون لابراتوار رنگی نداشتیم. اولین لابراتوار رنگی را دکتر کوشان به ایران آورد. یادم است زمانی که می‌خواستم فیلم تولد ولیعهد را بگیرم با دكتر «جهانشاه صالح» صحبت كردم كه امكانات نور را به من بدهند، اما مخالفت کرد و گفت شماره عینك شما چند است؟ من خنده‌ام گرفت و گفتم چطور مگر؟ گفت تو دلیل عینكی‌شدنت را می‌دانی؟ گفتم دكتر گفته این لنزها روی چشمت سوار نمی‌شود. گفت ولی اگر 10 سال، 20 سال دیگر بچه شاه عینكی شد، كسی دیگر این توضیحات را نمی‌دهد و می‌گویند به خاطر روزی است كه گلستان نور در جلو چشم‌اش روشن كرد! پردازش صدا را در فیلم‌هایی که با دوربین معمولی گرفته می‌شد، چه می‌کردید؟ ما صداها را در اتاق ادیت با هزار گرفتاری میکس می‌كردیم. «روح الله امامی» و راجی نیا در این زمینه بسیار زحمت کشیدند. صداهای سخنرانی شاه را بیشتر از رادیوهای محلی می‌گرفتم، مثلاً در پاریس یك مصاحبه مطبوعاتی خیلی مهمی با شاه شده بود كه صدایش را از رادیوی فرانسه برداشتم و خیلی هم خوب شد. سخنرانی‌های سر میز شام و مکان‌های دیگر را به چه صورت می‌گرفتید؟ سخنرانی سر میز شام را خودشان می‌گرفتند و گاهی اوقات هم من همراه خودم ضبط صوت می‌بردم. البته ما سرتاسر نطق را نمی‌گذاشتیم، مثلاً وقتی که می‌خواستیم صورت شاه را نمایش دهیم، قسمتی از سخنرانی‌اش را هم می‌آوردیم. ببینید در سینمای مستند و سینمای گزارشی متن سخنرانی مهم نیست چون توسط گوینده بازگو می‌شود. در این سوژه‌ها صداهایی كه اثر مثبت و عمیقی روی تماشاچی می‌گذاشت، سر و صدای فضا بود. برای مثال سفری که شاه به مكه داشت، من صدای زیارتنامه‌خوانی كه جلوی شاه راه می‌رفت و زیارت‌نامه می‌خواند را آوردم، به این شکل که متن آن زیارت نامه را به یكی از دوستان در اداره دادم كه ترجمه فارسی کند و آن ترجمه را با صدای «منوچهر انور» روی فیلم گذاشتیم که بسیار تكان دهنده‌ شد و از تمام شهرها صف بسته بودند روبه‌روی هنرهای زیبا و فیلم را می‌خواستند. چند دقیقه بود؟ یك فیلم خبری 10 تا 15 دقیقه‌ای بود. با دستگاه ضبط صوت خودتان صدا را گرفتید؟ بله، من همیشه یك ضبط صوت همراهم بود. *** مراسم تاجگذاری را خودتان فیلم‌برداری کردید؟ بله، منتهی با چندین دوربین فیلم گرفتیم. یک دوربین جلوی در اصلی قرار داشت که تمام سالن را پوشش می‌داد، دوربین دوم بین مدعوین کار گذاشته شد، دو دوربین جهت مراسم را می‌گرفت، دوربین دیگری از بالای سکو مراسم را فیلم‌برداری می‌کرد که سمت راست سفیران خارجی و ماموران سیاسی و سمت چپ خانواده سلطنتی حضور داشتند. این سکو را پشت سر خانواده سلطنتی قرار داده بودیم، چون تعداد آن‌ها کم بود و می‌توانستیم به راحتی فیلم بگیریم، اما اگر پشت سر دیپلمات‌ها سکو می‌گذاشتیم به دلیل تعداد زیاد آن‌ها ارتفاع پیدا می‌کرد و جهت اصلی را از دست می‌دادیم. یک دوربین هم که مخصوص خانواده سلطنتی بود و فقط از آن‌ها فیلم می‌گرفت. مونتاژ فیلم را هم خودتان انجام دادید؟ بله، این فیلم را یك هفته‌ای تمام كردیم، چون دو روز بعد از تاجگذاری شاه به مسافرت رفت و آقای پرواز دلش می‌خواست قبل از برگشت اعلیحضرت فیلم حاضر شود، برای همین شبانه روز كار كردیم. فیلم که آماده شد به شاه نشان دادند. فردای آن روز آقای پرواز به من گفت شاه فیلم را دیده و تعجب کرده که انقدر زود آمده شده و از شما خواسته فردا شب شام به کاخ بیایید. *** در كنار سینماداری و اداره سینماهای آریانا، مترو، كاپری و...  آیا هم‌چنان فیلمبردار مخصوص شاه بودید؟ بله، درواقع اولین سفرم همراه شاه از سال1961 آغاز شد و تا سال 1975 که آخرین سفر شاه را فیلم‌برداری کردم 5 هفته طول کشید و به 30 کشور مختلف رفتیم از جمله سنگاپور، زلاندنو، استرالیا، اندونزی، هند و... یا مثلاً در جشن‌های 2500 ساله تعداد زیادی از فیلم‌سازان خارجی درخواست داده بودند تا فیلم‌برداری كنند؛ این درخواست‌ها به وزارت دربار، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه، وزارت فرهنگ و هنر، به سازمان جشن‌ها و به خانه ایران در پاریس رفته بود تا خود شاه تصمیم بگیرد که از طرف آقای پهلبد فیلم‌برداری مراسم به من پیشنهاد شد. بعد از فیلم‌برداری از جشن‌های 2500 ساله یک نسخه ویدئویی از آن را برای اروپا تهیه کردند که صدای انگلیسی «اورسن ولز» روی آن است، البته من آن فیلم را اصلاً نپذیرفتم و هرگز نخواستم اسم من داخل فیلم کار شود. به‌این دلیل که مقدار زیادی از صحنه‌های رقص و صحنه‌های دهاتی را از فیلم‌های دیگر اضافه كرده بودند كه نشان بدهند در همه جای ایران مردم به این مناسبت در جشن و سرور هستند، كه اصلاً در واقعیت چنین چیزی نبود و مقداری از صحنه‌ها را تغییر داده و كارهایی كرده بودند كه نمی‌پسندیدم، برای این‌كه ما از واقعیتی كه بود فیلم گرفته بودیم. من برای این‌كه كارهای فیلم را انجام دهم به لندن رفتم و وقتی كه فیلم را به تهران فرستادم به من گفتند شاه گفته پس مردم كجا هستند؟ من گفتم این را باید از تیمسار نصیری بپرسند نه از من. اصلاً مردمی نبود كه در خیابان‌ها بایستد. شبی كه از طرف شاه  به كاخ نیاوران دعوت شده بودم،  پس از صرف شام برای دیدن فیلم به  سالن رفتیم. اولین صحنه  فیلم با جمعیتی که در خیابان‌های تهران در مسیر شاه بعد از تاجگذاری آمده بودند، شروع شد و این برای شاه موضوع هیجان انگیزی بود و به شوخی به من گفت: این همه جانور را از کجا آوردید؟ من هم گفتم: از جنگل سینمای فارس. شاه گفت: شما از طرف من از تك تك این آدم‌‌‌ها تشكر كنید. فردا ما به اداره آمدیم و آقای پهلبد كه وزیر فرهنگ و هنر بود از من خواست متنی را بنویسم و از آن‌ها تشکر کنم. من هم متن ساده‌ای نوشتم که فیلم «تاجی برای ملت» در حضور شاه نشان داده شد و شاه مراتب خرسندی خود را به تهیه‌كنندگان فیلم ابراز كردند، بدینوسیله مراتب خرسندی شاه از شما كه در این فیلم سهم داشتید ابلاغ می‌شود. البته این متن تا 4 سال فرستاده نشد، به طوری‌كه در جشن‌های 2500ساله عوامل تهیه کننده می‌گفتند در تاجگذاری این‌همه زحمت كشیدیم، اما برایمان هیچ کاری نکردند.   شما چه مشکلات و موانعی برای فیلم‌برداری مراسمات مختلف شاه داشتید؟ یكی از مشكلات ما این بود كه دوربین‌هایی كه از استودیوهای فیلم‌برداری می‌گرفتیم دوربین‌های خوبی نبودند و اصلاً سیستمی نبود كه متخصصی بنشیند و از این دوربین‌ها بازدید كند و درصورت معیوب بودن عیب آن را برطرف كند یا بگوید كه با این دوربین كار نكنید. مثلاً من دوربینی را كه روی سكوی بلندی گذاشته بودم تا قبر كوروش را به صورت لانگ شات بگیرد با این حال كه فیلم‌بردار هم پشتش بود، مجبور شدیم مقدار زیادی از تصاویر را دور بریزیم، درحالی‌كه صحنه بسیار مهمی بود. ما دستگاه‌های واكی تاكی هم داشتیم، اما نگذاشتند تا از آن‌ها استفاده كنیم چون آقای قطبی گفته بود فركانسشان روی امواج تلویزیونی ما اثر منفی می‌گذارد. متاسفانه كسی هم جرأت نداشت جلوی اینچنین حرف‌هایی بایستد، چون اگر بعداً مشكلی پیش می‌آمد می‌گفتند مربوط به آن روزی است كه گلستان دستگاهش را روشن كرد. درضمن آدم‌های به دردبخوری مانند «هوشنگ بهارلو» و «نعمت حقیقی» در این فیلم نبودند چون آن‌ها را برای فیلم‌برداری برای تلویزیون برده بودند. یکی دیگر از مشکلات ما این بود که فیلم‌بردارها گوش به حرف ما نمی‌دادند و تصمیم‌هایی می‌گرفتند كه  احمقانه‌ بود. یکی از مشکلات دیگر مسائل مالی بود مثلاً پولی كه به اركستر فلارمونیك لندن دادیم تا موسیقی فیلم تاجگذاری را برای ما بنوازد از پولی كه نوازندگان تالار رودكی برای تهیه فیلم دیگری از من گرفتند كمتر بود. یعنی ما در هیچ كارمان حرفه‌ای نبودیم، حتی در پول گرفتن و پول دادنمان. مشكل سینما و تلویزیون و رادیو ایران این است كه هیچ معیار جهانی نمی‌شناسیم.  

کلید واژه ها: محمد رضا پهلوی -




شنبه 22 آذر 1393 - 14:20:25





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن