تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه در دنيا به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بميرد بر دين...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803002503




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مجید یراق‌بافان: برخی مجریان به بهانه صمیمیت، حرمت‌ها را می‌شکنند/ فقط برای نوکری امام رضا(ع) خانواده ام را ترک میکنم/ برای اجرا سراغ دوهزار کتابم می‌روم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مجید یراق‌بافان:
برخی مجریان به بهانه صمیمیت، حرمت‌ها را می‌شکنند/ فقط برای نوکری امام رضا(ع) خانواده ام را ترک میکنم/ برای اجرا سراغ دوهزار کتابم می‌روم
مجری سیما گفت: برای خانواده‏‌ام خیلی احترام و وقت قائلم، مثلا گاهی اوقات برای چند شب اجرا در شهرستان چند میلیونی پیشنهاد می‌شود، ولی من نمی‏‌روم، چون نمی‏‌توانم بدون زن و بچه‌ه‏ایم جایی بروم.

خبرگزاری فارس: برخی مجریان به بهانه صمیمیت، حرمت‌ها را می‌شکنند/ فقط برای نوکری امام رضا(ع) خانواده ام را ترک میکنم/ برای اجرا سراغ دوهزار کتابم می‌روم



سایت مشرق نوشت: شاید  بارها و بارها برای شما پیش آمده که پای تلویزیون نشسته‌اید و مثلا یک برنامه تخصصی را تماشا می کنید؛ اما بی اطلاعی مجری از موضوع بحث، شما را آزار داده است و با خود گفته اید چرا آقای مجری این سوال بی ربط را از میهمان و یا کارشناس برنامه پرسید و یا چرا فلان سوال مهم را از او نپرسید. اینکه آیا مجریان برای حضور در رسانه ملی می‌بایست دوره هایی را طی می کند؟ مکانیزم انتخاب مجریان چگونه است؟ شرایط اجرا چگونه باید باشد؟ آیا نظارت بر عملکرد مجریان وجود دارد؟ اساساً محدودیتی در اجرا وجود دارد و اگر دارد چیست؟سوالاتی بود که پاسخ همه آنها را از "مجید یراق بافان" که برای ساعاتی میهمان ما در مشرق بود جویا شدیم. یراق بافان از جمله مجریانی فراری از شهرت است، در کار خود تخصص دارد، اهل مطالعه است، به مطالبی که مقابل دوربین می گوید باور دارد، اهل خانواده است و پیشنهادات بسیاری را به دلیل داشتن مسوولیت در خانواده رد می کند. آنچه در مقابل دیده گان شماست گفتگوی مشرق با مجری است که چندی پیش رهبر انقلاب از وی با عنوان "مجری خوش زبان" یاد کردند.   * کار اجرا پیشنهاد کسی بود یا خودتان رغبت داشتید؟  من از سال 68 کار قرآنی انجام می‌دادم و یک‌سری کتاب در این زمینه نوشتم و همین طور داوری یک‌سری مسابقات را انجام می‌دادم. در یکی از مسابقات استان تهران، یک گروه تلویزیونی آمده بود کار بکند، گزارشگر آن‌ها نیامده بود، به من گفتند می‌شود شما مصاحبه کنید، ما مصاحبه کردیم و گفتند می‌شود بالا بیایید تست بدهید، ما هم رفتیم. آن موقع آقای نوری‌زاد (علیه ما علیه!) مدیر گروه معارف شبکه سه بود. البته مدیریت ایشان دیری نپایید. بعد آقای حسین طاهری مدیر گروه معارف شدند. ایشان قبلا مدیر گروه سپاه بود، بعد مدیر گروه معارف شد. ما به عنوان گزارشگر تا سال 73 کار کردیم. برنامه‌ای بود به اسم "چشمه‌های نور جُنگ قرآن"، اولین برنامه‌ی تلویزیونی قرآنی در طول تاریخ بود که هر روزه و روتین پخش میشد. سیدکاظم احمدزاده اجرا می‌کرد، اولین برنامه‌ای بود که اجرا می‌کرد. بعد از یک سال گفتند می‌خواهیم یک مقدار جابه جایی بشود. دو سال هر روز آن برنامه را برای شبکه‌ سه اجرا کردم. بعد شبکه‌ یک 24ساعته شد. بخشی از برنامه‌های 24ساعته‌ آن تأمینی از شبکه‌های مختلف بود از جمله همین "چشمه‌های نور" که برنامه‌ بعدازظهر شبکه‌ سه اذانگاهی شبکه‌ یک شد، یعنی تکرار شبکه‌ یک پخش می‌شد. سه سال آن را اجرا کردم بعد خسته شدم، حمید خیرخواه را معرفی کردم که خدا رحمتش کند، ایشان کنار ما آمد، دو سه روز من اجرا می‌کردم، دو سه روز ایشان و بعد خودم را پیدا کردم. بخواهم بگویم باید 21 سال را توضیح بدهم.   * الان بیشتر کار تولیدی انجام می‌دهید یا کار زنده؟  بیشتر زنده ولی تولیدی هم هر از گاهی، دیگر خیلی حوصله‌ کار تولیدی ندارم.   * شما وقتی وارد صدا و سیما شدید آموزش اجرا هم دیدید؟ این که بخواهم اول دوره بگذرانم بعد جلوی دوربین بیایم،‌ نه. من در حین کار، اجرا را آزمون و خطا کردم ولی دوره‌های گویندگی را دیدم.    * چون معمولاًٌ، اگر بخواهیم بعضی جاها را فاکتور بگیریم، کسی که بخواهد اجرا کند حتماً باید دوره‌ای در اجرا ببیند.  نه، حتما این طور نیست.   * حالا اساساً این است مگر این که کسی یک خلاقیتی داشته باشد یا خودش خیلی توانمند باشد.  ظاهرا سال‌های اخیر خیلی نظام‌مند شده. در این سه ساله‌ اخیر که آقای دکتر دارابی بر ساماندهی مجریان تلویزیون خیلی تأکید کردند چون یک مقطعی در باز شد هر کسی از جام جم بالا می‌آمد، می‌توانست جلوی دوربین تلویزیون بنشیند و صحبت کند و این خیلی بد بود. دو تا عیب داشت، یکی این که مجریان جوان دوره ندیده جلوی دوربین می‌آمدند و به همان میزان، آن‌هایی که کار کرده بودند و تجربه‌مند بودند کنار می‌رفتند. آقای دکتر دارابی جلوی هر دو را گرفت. آقای پورحسین را به عنوان مسئول ساماندهی مجریان سیما گذاشت و تفکیک شبکه‌ای قائل شد و آموزش آن‌هایی که خیلی توانمند نبودند. دو سه آزمون برگزار شد، آرام‌آرام بعضی ها محترمانه کنار رفتند و اخیراً در این دو سه ساله بر این خیلی تأکید شده که آموزش و پژوهش سیما دوره‌های گویندگی بگذارد و دوره‌های مستمر را برگزار ‌کند. چند سال پیش آماری منتشر شد که بالای هشتاد درصد از مجریان صدا سیما به صورت اتفاقی وارد عرصه‌ی اجرا شدند. به طور اتفاقی که وارد سازمان نشدند ولی به طور کاملاً اتفاقی مجری شدند. پس شما الان می‌گویید روند سازمان به شکل دیگری است و مکانیزمی دارد. الان خودتان به عنوان مجری از این روند راضی هستید؟ بالاخره برنامه‌های صدا سیما و شبکه‌های مختلف را رصد می‌کنید،  چنگی به دل خودتان می‌زند؟ بخواهید نمره بدهید به آن ها چند می‌دهید؟  ما را به جان رفقایمان نیندازید. خوب است. حتماً ایده‌آل نیست. اولاً معتقدم در دو سه ساله‌ اخیر با این محدودیت‌ها و ضابطه‌مندشدن‌ها، قطعاً برای ما مشکل درست کرده (یعنی هر قانون‌مندی یک‌سری محدودیت دارد؛ اما آدم باید ببیند چه از دست می‌دهد، چه به دست می‌آورد)، قطعا این قانون‌مندشدن محدودیت‌هایی داشته اما برکاتش بیشتر بوده. ولی اینکه این قانون‌مندشدن توانسته این سطح اجرا را به لحاظ کمی و کیفی به آن حد مطلوب برساند، هنوز نه. من هنوز معتقدم که سطح آموزش برای مجریان موجود به آن سطح ایده‌آل نرسیده و همکاران من ضمن اینکه به همه‌ی آن‌ها احترام می‌گذارم اما همه‌ی آن‌ها مجریان ایده‌آل و صددرصد مطلوب نیستند چه به لحاظ دایره‌ی واژگانی که باید داشته باشند، هم وسعت و هم فاخربودن آن، چه به لحاظ ارتباط با مخاطب و رعایت این که صمیمیت با حفظ حرمت دو مقوله‌ جداست. به بهانه‌ صمیمت نمی‌شود همه‌ حرمت‌ها را شکست و به بهانه‌ راحت بودن نمی‌شود هر طور نشست و هر طور صحبت کرد. این دو در اجراهای ما خیلی خلط شده. اگر مجری بخواهد راحت باشد حالا اخیراً این دو سه ساله ری‌اکشن و بازخورد مردم باعث شده که رفقای ما یک مقدار حواسشان را جمع کنند؛ اما تا پیش‌تر این بود که هر کسی بی‌پرواتر و بی‌حرمت‌تر اجرا می‌کرد، می‌گفتند صمیمی‌تر است. این‌ها نیست. بالاخره هر صنفی اقتضائات خاص خود را دارد.    * هنوز فعالیت قرآنی دارید؟   الحمدلله. عضو برخی از شوراهای تخصصی کشور هستم. معمولاً در مسابقات یا نشست‌هایی که برای برگزاری مسابقات جشنواره‌ها تشکیل می‌شود به عنوان کسی که صندلی پرکن باشد دعوتمان می‌کنند.    * در کدام محله زندگی می کنید؟  تهرانپارس    * مسجد خاصی می روید؟  نه ندارم. زن و بچه‌ام دارند، ولی خودم ندارم. اما مسجد برای نماز خواندن می روم، ولی مسجد ثابت ندارم. من معمولاً موقعی که وقت نماز باشد هر جایی که باشد سعی می‌کنم (تف به ریا!) نمازم را بخوانم.   * مسجدی که با آن شروع کردید کجا بوده؟ یعنی مسجدی که دوره‌ی کودکی و نوجوانی می‌رفتید. همان اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70، مسجد ابوالحسن  بود، که قدیم به آن می‏‌گفتند مسجد خرابات که پدر بزرگ خود من معمارش بوده است و جلسات مسجد خداداد را می‏‌رفتم. به واسطه اینکه من دانش ‏آموزی دبیرستان مدرسه مشهدی رحیم شهدا در خیابان غیاثی بودم، مسجد شهدا خیلی می‏‌رفتم. یعنی یک بخش عمده‌‏ای از عمر ما در مسجد شهدا گذشت. خیلی از زمان زندگی من هم در مسجد امام رضا(ع) و مسجد الزهرا(س) نفیس اتابک سپری شد. ضمناً به خاطر جلسات قرآن مسجد شیخ فضل الله که جلسات استاد مولایی در ماه رمضانها در آن برگزار می شد، به آن مسجد هم می رفتم.   * خودتان تدریس هم می‏‌کردید؟   بله.   * در چه سطحی؟  تجوید در سطح عالی.    * شما غیر از تجوید، تخصص قرآنی هم دارید؟   بله، من در سطح دانش آموزشی رتبه دوم اذان کشوری دارم و رتبه هفتم مسابقات استان تهران در سطح سازمان اوقاف، اینها همه برای قدیم‏‌هاست.    ***مخاطب وقتی برنامه را مشاهده می‏‌کند، شما را فقط به عنوان مجری می‏‌بیند و هیچ وقت به عنوان کارشناس به شما نگاه نمی‏‌کند. با این سطح اطلاعات و توانمندی در این حوزه چرا نظری نمی‏‌دهید.   من معتقدم هر کسی یک صندلی دارد و من یک جاهایی دعوت می‏شوم به عنوان سخنران آنجا باید سخنرانی کنم ولی روی صندلی می‏‌نشینم به عنوان مجری آنجا باید مجری باشم نه کارشناس.   * آخر این مرزشان در برنامه‏‌های دیگر خیلی مشخص نیست.  من اعتقاد دارم -در جلسات تلویزیون هم گفتم- که مجری ما در برنامه گفت وگو محور یا برنامه تخصصی، باید از یک کارشناس کارشناس‌‏تر باشد، به خاطر اینکه ممکن است فی البداهه یک تصمیمی گرفته شود و یک اتفاقی بیفتد و موضوعی وسط بیاید که بگویند شما مثلا سه شنبه‏‌ها راجع به تواضع حرف می‏‌بزنید، یا مثلا بگویند حالا امروز بحث شکرانه سلامتی حضرت آقا هم پیش آمده چند دقیقه‌‏ای هم راجع به این حرف بزنید، ممکن است آن کارشناس خیلی توانمندی حرف زدن نداشته باشد ولی تو باید این آمادگی را داشته باشی، یا نه، شما در یک عنوانی صحبت می‏‌کنید، بحث را مخاطبین به سمت و سویی می‏‌برند، باید بتوانید خوب طرح موضوع کنید و بتوانید خوب حواستان باشد که اگر کارشناستان به بی‏راهه می‏‌رود جمعش کنید. به این دلیل مجری باید از کارشناس کارشناس‏تر باشد؛ اما اینکه از کارشناس‏ کارشناس‌‏تر بیان کند نه. یک ایرادی وجود دارد در بین بعضی از رفقای من و خود من البته، آن هم این است که یک وقت‏‌هایی اگر بخواهیم آن داشته‌‏هایمان را مطرح کنیم و خودنمایی کنیم مخاطب زود می‏‌فهمد باید دانسته‏‌های فراوانی داشته باشیم ولی به رخ نکشیم. بخواهیم به رخ بکشیم زود مخاطب می‏‌فهمد و موضع می‏‌گیرد.    * اشاره کردید به بحث سلامت حضرت آقا، احیانا خودتان جلسات مختلف و غیر رسانه‌‏ای شاید خدمت ایشان بودید و در این اواخر هم که رهبر انقلاب با تعبیر «مجری خوش زبان» از شما تعریف کردند، احیانا خاطره‌‏ای از اجرا در حضور ایشان دارید؟  همه ‏اش خاطره‏ است. من دو سه تا خاطره می‌‏گویم. یکی از خاطراتم برای افتتاح بوستان ولایت است، ایشان آمدند و آقایان به ما گفتند که شما بیایید برای اجرا، آقای وزیر آن زمان که وزیر جهاد کشاورزی بود آمد گزارش داد و یکی دو تا آقای دیگر هم همین طور. احساس کردم آقا خیلی سرحال نیامدند و بعد من یک دفعه به ذهنم آمد که هر جایی که بحث‏های این طوری پیش می‏‌آید وجود نازنین ایشان با توسل خیلی خوب می‌‏شود و یک دفعه یاد آن فراز سروده آقای گرمارودی افتادم که بحث درختکاری بود، گفتم بگذار گره بزنیم به ابی عبد الله(ع) گفتم درختان را دوست دارم که به احترام تو قیام کردند و آب را که مهریه مادر توست. یک دفعه دیدم آقا خندیدند و سر حال آمدند و پشت آن استیج خودشان اظهار لطف و تفقدی کردند. این اتفاق امسال هم در مسابقات افتاد یعنی ما وقتی مظهر ایشان مشرف بودیم یک جایی به عنایت خود حضرت صدیقه من یک چیزی از حضرت زهرا(س) گفتم که گل از گل ایشان شکفت و یکی هم همین پری روز که محضرشان مشرف بودیم آقای محمدی گلپایگانی داشتند من را به ایشان معرفی می‏کردند چون یکی یکی خدمتشان رسیدیم در حالی که دست ایشان در دستم بود، آقای محمدی گلپایگانی داشتند توضیح می‏‌دادند و مقداری به آقا از حقیر تعریف کردند و آقا بلافاصله فرمودند که بله ایشان همان مجری خوش زبان ما هستند. این تعبیر ایشان بین این همه واژه‌‏ای که صحبت می‏‌کنند خیلی برای من جالب بود.   * چقدر مطالعه می‏‌کنید و چه چیزی می‏‌خوانید؟  من مطالعه را فقط کتاب خواندن و روزنامه خواندن نمی‏‌دانم، من الان که با شما صحبت می‏‌کنم این را یک نوع منبع مطالعاتی می‏‌دانم. اگر بر این اساس بخواهیم حساب کنیم بیش از ده ساعت در روز، چون من خیلی از حرف‏هایی که تلویزیون می‏‌زنم و در اجرایم استفاده می‏‌کنم از همین منابع مطالعاتی به دست می‏‌آید و معتقدم که اگر یک مجری بخواهد تاریخ مصرفش زود تمام نشود باید مطالعه کند. شاید من الان چند ده هزار بیت شعر در ذهنم داشته باشم، شعرهایی که مخاطب اصلا یادش نیست ولی اگر برنامه‏‌ای را در یک شبکه‌‏ای اجرا می‏‌کنم به یک مناسباتی و بعد از ظهر برای اجرا به همان مناسبت به مسجدی می‏‌روم می‏‌گویم نکند چهار نفر برنامه ظهر را دیده باشند و دلم نمی‌‏آید همان شعر را بخوانم و یک چیز دیگر می‏‌خوانم. به همین دلیل به نظرم می‏‌آید که اگر بخواهم خودم را حفظ کنم باید مطالعه کنم.   * حالا صرف نظر از مطالعه در شبکه‌‏های اجتماعی، مطالعاتی در حوزه تخصصی اجرا هم دارید یا مثلا الان که شما کارشناس مذهبی و مجری مذهبی هستید، در حوزه کتب دینی و تاریخ اسلام و .... مطالعه می کنید؟ مطالعات من محصور و محدود نیست. در حوزه‏‌های مختلف مطالعه می‏کنم اما تمرکز بیشترم در حوزه ادبیات و تاریخ اسلام است. به دلیل اینکه کتاب را از اول نمی‏‌گیرم که تا آخر بخوانم. بر اساس نیازم به آن مراجعه می‏‌کنم. خیلی شاید عنوان کتاب را به شما نتوانم بگویم ولی مثلا الان به من بگویند برنامه امشب موضوعش این است، تقریبا شاید دو هزار جلد کتاب در کتابخانه خودم به واسطه تدریس همسرم در دانشگاه و هم بالاخره کاری که خودمان نیاز داریم در طبقه‌‏های مشخص شده هست. بر اساس آن چیزی که نیاز دارم امشب می‏گویم موضوع این بحث که می‏‌خواهیم صحبت کنیم، راجع به حدیثش و غیره مطالعه می‏کنم و یکی هم کتاب‏هایی که معمولا آقایانی که به برنامه ما می‏‌آیند محبت می‏‌کنند و هدیه می‌‏کنند ولی اینکه کتاب را از اول تا اخر بخوانم نه نمی‏‌خوانم.    * در گرافیک هم ظاهرا شما سررشته دارید؟  یک ذره. من برای خودم کار می‏‌کنم.   * برای دکور و ... نظر می‏‌دهید؟  بله، حتما نظر می‏‌دهم. یعنی دکورهایی را که نپسندم را اصلا در آن نمی‏‌نشینم. البته این موضوع بر اساس بضاعت مالی و فضای موجود است و حتما ایده آل نیست. اینکه بگوییم دکوری که تو بنشینی پس صد در صد مورد تأیید توست، نه. ولی نظراتم را می‏دهم تا حدی هم که بشود اعمال می‏‌کنند.   * درباره حضورتان در فضای مجاری و مشخصاً اینستاگرام توضیح می دهید؟ اصلا چرا اینساگرام را انتخاب کردید؟ بله. من در فضای مجازی در هیچ جایی جز اینستاگرام نیستم و  اینجا  هم که هستم به واسطه این است که فیلتر نیست و تا زمانی هستم که فیلتر نباشد. بعضی‏‌ها می‏گویند اینها خشک بودن است یا هر چیز دیگر، می‌‏گویند فلانی در فیس بوک صفحه دارد، می‏گویم من نمی‏دانم آن چقدر برای ... هست یا نیست. ولی به من ربطی ندارد من معتقدم ما در کشور ولایی زندگی می‏‌کنیم و این کشور به غلط یا به درست می‏گوید این سایت فیلتر است، یعنی استفاده نکنید. هیچ فضای دیگری هم نیستم، یعنی من فیلترشکن اصلا ندارم. نه دخترم دارد نه پسرم دارد. شاید خیلی محدود شویم خیلی از چیزها الکی فیلتر شده و انسان به آن ها به عنوان منبع مطالعاتی نیازد دارد و  شاید محروم می‏شود. ولی این یک اعتقاد است.   ***برای خانواده و فرزندانتان و تربیت فرزندانتان چقدر وقت می گذارید؟ بیشتر مادرشان رویشان کار می‌‏کند ولی من برای خانواده‏‌ام خیلی احترام و وقت قائلم. یعنی استیج‌‏های چند میلیون تومانی شهرستان به ما پیشنهاد می‏شود که مثلا 3 شب فلان جا، چند میلیون، ولی من نمی‏‌روم. چون نمی‏‌توانم بدون زن و بچه‌ه‏ایم جایی بروم، من فقط شیفت‏‌های نوکری حرم امام رضا(ع) را می‏‌روم و هیچ شهرستان دیگری را بیشتر از یک شب باشد نمی‏‌روم، حالا شاید این به خاطر زیادی عاطفی بودن من باشد. البته تا 7، 8 سال پیش این طور نبود. حج‏‌های دو ماهه می‏‌رفتم و عمره‏‌های یک ماهه می‏‌رفتم. شاید آن مقداری که باید می‏رفتم را رفتم و کوپنم پر شده است.     اگر فرزندتان بخواهد وارد سازمان صدا و سیما شود به او اجازه می‏‌دهید؟  پسر من وارد سازمان شده و در بحث گزارشگری فوتبال است، با اینکه خودش حافظ قرآن است البته نه کامل و قاری قرآن است و 11 سالش هست ولی کار گزارشگری را می‏‌کند و تست می‏دهد و می‏رود و می‏‌آید.   خود شما هم علاقه دارید و دوست دارید وارد این کار شود؟  بدم نمی‏‌آید. البته الان برای تمرکز زود است. دخترم نه، ولی پسرم چرا. ترجیح می‏دهم دخترم جایی کار کند که ضرورت داشته باشد. البته دخترم پیش دانشگاهی و سال دیگر دانشجو است.   * تفاوت بین شبکه‌‏های معارفی که در سطح ماهواره‌‏ای هستند را با شبکه‌‏های قرآنی ما، چه طور ارزیابی می‏کنید؟  ما هیچ محدودیتی در پرداخت به موضوعات در تلویزیون نداریم و هر کسی می‏گوید داریم، دروغ می‏‌گوید، مگر آن چیزهایی که با فضای سیاست‏های کلی نظام و منویات رهبری منافات داشته باشد والا در حوزه‏‌های مختلف هیچ منعی برای پرداخت به موضوعات نداریم. این که گفته می‏شود اجبار می‏کنند، می‏گویند آمدید در سازمان چادر را بردارید یا چادر سر کنید، آمدید این رنگ را نپوشید و آنجا لباس دارند و می‌‏گویند می‏‌روی سر این برنامه این لباسی که ما می‏‌گوییم را تنت کن یا این سوالات را بپرس، هیچ وقت ما چنین چیزی نداریم. البته به این معنی نیست که ما اتاق فکر موضوعی نداریم یا معنی‌‏اش این نیست که ما کارشناسانی نداریم که در حوزه قاب تصویر بررسی و اظهار نظر کنند، ولی اینکه تو را مقید کنند به قیودی که این ده تا سوال این هم کارشناس و این هم آنتن و عین همین‌‏ها را بپرس، لااقل برای من این طور نیست.   * بهترین برنامه‌‏ای که در آن بودید و از آن لذت بردید چه برنامه‌‏ای بوده است؟   برنامه باران اربعین پارسال در کربلا.    * اگر مخیر باشید الان دوست دارید با کدام شبکه‏‌ها بیشتر کار کنید؟  همین‏‌هایی که هستم، چون من مخیرم برای انتخاب شبکه ولی اینها را انتخاب کردم.   * واکنشی از مسئولان کشور در مورد اجراهای شما که زنگ بزنند و بگوید خیلی خوب بوده و یا نه این برنامه خیلی بد بوده تا حالا داشتید؟  کسی تا حالا در این 21 سال به من نگفته که چرا اینطور گفتی و این را گفتی و ...، واقعا در ذهنم نیست، نه ارزیابی سازمان و آنهایی که مکتوب برنامه‌‏ها را ارزیابی می‏‌کنند و نه آقایان دیگر. حالا مخاطب یک موقع‌‏هایی می‏‌گوید چرا اخم کردی و چرا این خودش را می گیرد و یا من در خیابان عصبانی بودم و داشتم می‌‏رفتم و یکی پیچیده جلویم دستم را گذاشتم روی بوق و برنداشتم که سعی می‏‌کنم همه اینها را رعایت کنم، بعد پیامک آمده به برنامه که این مجری که نشسته آنجا مثل پسر پیغمبر نمی‏‌دانید که در خیابان چه کار می‏‌کند. اینها بوده است.   * در صدا و سیما، در میان دوستانتان، اجرای کدام را بیشتر می‏‌پسندید؟  من اجرا را معتقدم از یک مقطعی که می‏گذرد و بالاتر می‏رود (که تا یک مقطعی مثل قرائت قرآن باید تقلیدی باشد) و به یک حدی که رسید آن قاری قرآن می‏تواند با تلفیق سبک‏های مختلف مقلدینش، خودش صاحب سبک شود یا یک سبک جدید ابداع کند. برای اجرا هم همین را قائلم. برای همین می‏گویم هر مجری باید یک سبک خاص برای اجرایش داشته باشد هر کدام از این دوستانی که هستند، حسن آقای سلطانی را خیلی دوست دارم به واسطه اینکه درون و بیرونش یکی است و آن چیزی را که در آنتن می‏گوید همان چیزی است که در زندگی به پسرهایش می‏گوید و به دخترهایش می‏‌گوید. وقتی می‏‌گوید زیارت امام رضا(ع) بروید خودش وقتی این فضا برایش فراهم می‏شود با سر می‏‌رود و اینها را مخاطب می‏‌فهمد. یک مقطعی امیر حسین مدرس را اجرایش را خیلی دوست داشتم برای همان اوایل دهه ی هفتاد، هرمز شجاعی مهر را برای احترامی که برای مخاطب قائل است و در عین حال وزانت و صمیمت اجرا دوست دارم. اگر بخواهم اسم ببرم زیاد هستند، علی درستکار هم اگر یک مقداری شیطنت‏‌هایش را در اجرا کنار بگذارد دوست دارم.    * الگو هم داشتید؟  از هر کسی سعی کردم یک چیزی یاد بگیرم البته تا یک مقطعی، تا هفت، هشت سال پیش.   * الان خودتان صاحب سبکید؟  خودم را صاحب سبک نمی‏‌دانم چون می‏‌ترسم به خودستایی برسد.    * در مواقعی دیده می شود که برخی از مجریان برنامه های مذهبی و دینی شان آن برنامه و موضوع برنامه که دین است را رعایت نمی کنند. بالأخره شما و امثال شما نماینده قشر متدین و حزب اللهی هستید، بنده به عنوان یک مخاطب انتظار دارم لااقل مجری برنامه دینی و مذهبی به مطالبی که در برنامه می گوید اعتقاد داشته باشد. آیا آیین نامه یا مصوباتی وجود دارد که دوستان مجری شما را مقید به انجام این مسایل نماید یا خیر؟ بله، اینکه آیین‏ نامه‌‏هایی داشته باشیم که این چیزها ممنوع است، هست، که ناظران پخش دقت کنند. ولی من معتقدم که کار رسانه و مدیریت رسانه خیلی سخت است. تا چقدر می‏‌توانند من را بپایند نه پاییدن حراستی و یا اطلاعاتی، پاییدن مراقبه‌‏ای تا چه حدی؟ البته معتقدم رسانه ملی و تلویزیون خیلی بیشتر از این باید از ویترین خودش که مجری‏ها هستند، مراقبه کند، هم به لحاظ تأمین مالی و هم به لحاظ تأمین فکری و هم به لحاظ تأمین روحی و اعتقادی، خیلی بیشتر از این. ولی در نهایت خود آدم باید خودش را مراقبت کند و باز از آن بالاتر خدا و اهل بیت(علیهم السلام) باید مراقب آدم باشند. بالأخره ما هم آدمیم و شهوت داریم، غضب داریم و نفس داریم، یعنی شما اگر که بدانید ما در چه فضاهایی هستیم، واقعا زندگی کردن سخت است. به من پیامک داده که نوشته با عرض سلام و ضمن عذرخواهی، از بیننده‏‌های برنامه باران هستم و اگر حرم تشریف دارید چند دقیقه حضوراً خدمت برسم، آدم می‏‌فهمد این زن است. یا دوباره فردایش نوشته سلام علیکم به واسطه بیان خیرتان، آقا امام رضا(علیه السلام) زیارتشان را بعد از چند سال روزی من هم کردند تا فردا بیشتر نیستم و خواستم حالا که فرصتی فراهم شده و دیگر مقدور نیست حضوری ببینمتان. تازه فهمیدیم کسی که به اسم مستعاری که الان شش ماه است به ما ایمیل می‏‌زند (ایمیل‏ها را هیچ کدام جواب نمی‏دهم مگر مورد خاص) ایشان است. جالب است به شما بگویم بنده تمام ایمیل‏ها و پیامک ها و کامنت‏ها را با زن و بچه‌‏ام می‏‌خوانم. همه ما نه اینکه فقط من برای آن ها بخوانم. مثلا دخترم اولین پیامکی که برایش می‏‌آید برای من می فرستد. بعضی‌ها در خانه‌ی ما می‌‏آیند در خیابان و جلوی در سازمان. من می‏‌خواهم بگویم که آدم تا حدی می‌تواند مراقبت کند و من هم آدم هستم و من هم شهوت دارم. حالا تازه من هیچی نیستم، ببینید احسان علیخانی چی دارد، ببینید کسی مثل  علی ضیا چه دارد، یک کسی مثل ... که متاسفانه بعضی از دختران ظاهر بین امروز ما ..... یک روز روی آنتن گفتم معمولا این پیامک ها می‏‌آید به برنامه‏‌ها که خدایا شوهری مثل فلانی قسمت ما کند. تازه این ها متدینین و مؤدب‏‌ترین‌شان هستند. من روی آنتن می‏‌گویم واقعا فکر نکن این هم تحفه‏‌ای است بیایید توی خانه ما بدی‏‌های ما را هم ببینید. پس خیلی دست سازمان نیست. الان شما بروید از مسجد یک سری بچه هیأتی ناب درجه ی یک نور بالا که الان اگر یک اتفاقی بیفتد اولین گلوله می‏خورد در پیشانی آن ها و شهید می‏شوند بیاوریم، چه ضمانتی وجود دارد که این آدم مجری خوبی هم باشد. صدا و لحن و سیمای خوبی هم داشته باشد؛ کما اینکه یک مقطعی وارد تلویزیون شدند، یک سری از آقایان طلاب حوزه علمیه به عنوان تهیه کننده برای اسلامی‌کردن تلویزیون و چند ماه بیشتر حضورشان بیشتر طول نکشید، چون این کار کاملاً کار تخصصی و رسانه‌‏ای است. حالا اینکه تربیت کنیم و نیروهای موجودمان را فضاسازی کنیم با اینکه خیلی کار سختی است، اما باید اتفاق بیفتد. ولی با اینکه فقط بچه‏ حزب اللهی ‏ها را مجری کنیم موافق نیستم و شدنی نیست.     * ارزیابی شما از عملکرد آقای ضرغامی چه بوده است؟  بد نبود، عالی هم نبود. خوب بوده است. اما اگر واقعا با توجه به مضیقه‏‌های موجود که از گنجشک‌فروش‏های مولوی توقع دارند تا صنف سیرابی‏‌فروش‏ها و صنف فوق تخصصان قلب و مجاری ادرار و ... ، اداره چنین سازمانی خدا وکیلی کار سختی است. آقای ضرغامی چند نقطه طلایی در کارنامه‌ کاریش دارد. یکی بحث فتنه 88 است، یکی بحث 9 دی است، یکی بحث انتخابات پارسال 92 است. این ها واقعا نقطه طلایی عملکرد آقای ضرغامی است؛ ولی اینکه صددرصد مطلوب عمل کرده نه، اما اگر با بضاعت موجودش توانی که داشته و توقعی که از او داشتند بخواهیم ارزیابی کنیم، به نظر من نمره بسیار خوب می‏‌گیرد. یک جاهایی اغماض‌‏هایی که کرده است را نمی‏‌پسندم و یک جاهایی میدان دادن بیش از حد به فیلم و سریال و کم مهری کردن به گروه معارف را نمی پسندم. یک جاهایی زیاد وقع نهادن به هنرمند‏هایی که نمی‏خواهم بگویم غیر ارزرشی ولی کسانی که صددرصد معتقد به نظام و ولایت نبودند برای اینکه بالاخره یک موجی و یک گروهی از مردم دوستشان دارند این ها هم باید باشند را نمی‏‌پسندم، شاید چون اعتقاداتم این طوری است نمی‌‏پسندم، ولی باز اگر نگاه مدیریتی کلان کنیم می‌‏بینیم کار ایشان درست بوده است.   * برنامه‌‏ای بوده است که دوست داشته باشید مجری‏‌اش باشید و نبودید؟  بله. دوست داشتم یک برنامه‌‏ای بسازم ولی در برنامه‏‌های موجود مثلا من دوست داشتم مجری فلان برنامه باشم نه. ولی برنامه‌‏ای که دوست دارم و داشتم که اتفاق بیفتد یک برنامه صددرصد آزاد در حوزه ی دین است. یعنی گفتمان دینی، خودم طراحی کردم چند سال پیش هم دادم تلویزیون و قرار بود انجام شود ولی نشد، یعنی خودم پیگیری نکردم نه این که محذوریتی داشته باشم. برنامه ‏ای طراحی کردم به اسم «هرچه می‏خواهد دل تنگت بگو» که این برنامه را فقط مخاطب اداره می‌‏کند حضوری، با پیامک با میل و فکس و تلفن. علتش هم این بود که ما ادعا می‌‏کنیم که دین پاسخگوی همه پرسش‌‏های مردم است. در همه زمینه‌‏ها و این را باید اثبات کنیم. خیلی سوال در ذهن مخاطبین ما مخصوصا نسل جوان هست که می‌‏گویند شما ادعا می‏کنید که دین جواب دارد اگر دارد بیایید بدهید.     *از قاریان قرآن چه؟ از داخلی یا خارجی از صدای کدام بیشتر خوشتان می‏آید؟   من مرحوم منشاوی را خیلی دوست دارم و داشتم و در اول قرائت قرآنم از ایشان تقلید می‏‌کردم و بعد آمدم سراغ مصطفی اسماعیل و در داخلی‏‌ها هم آقای کریم منصوری به نظرم اعجوبه‌‏ای هست و حامد شاکرنژاد هم جوان پسند می‏‌خواند. و اگر بخواهم اسم ببرم خیلی زیاد هستند.   مطلب فوق مربوط به سایر رسانه‌ها می‌باشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است . بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/

93/09/19 - 15:52





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن