تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1867312447

چشمهای ما همیشه خیس میشود
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۸
گاهی فکر میکنم ما خبرنگارها مثل فوتبالیستهایی هستیم که در گوش چپ و راست تیمهای خود، قرار است نقش پیستون را بازی کنند؛ از این رو وقتی توپ زیر پایشان میافتد یا با تلاش توپ را زیر پایشان میگیرند، استارت میزنند و با تمام توان متکی بر هوش و تجربه خود، یک مسیر واحد را انتخاب میکنند و با شتاب و با بهکار گرفتن تمام قوای خود، به پیش میروند. اما در پایان مسیر، در موقعیتهای سختی قرار میگیرند؛ موقعیت سخت جلو دروازه و در برابر خیل عظیمی از چشمهایی که آنها را نظاره میکنند، که اگر توپ را به ثمر برسانند، فریاد است و اشک، اگر هم فرصت را از دست بدهند، آه است و اشک. وقتی عکسهایی از گزارش تصویری «مراسم گرامیداشت شهدای رسانه» را دیدم؛ یکبار دیگر این واقعیت در ذهنم جرقه زد؛ هم راه طی شده از 15 آذر 1384 را آنی در ذهنم پیمودم، هم قطعهراههای طیشده در این مسیر را از نظر گذراندم. وقتی دیدم داغ هنوز تازه است و چشمههای اشک همچنان جاری، خواستم فریاد بزنم: «ما متخصصها هم احساسی هستیم؛ خیلی هم احساسی هستیم، اما جای نگرانی نیست، ما به تخصصمان واقفیم و کارمان را به بهترین نحو انجام میدهیم؛ شما آسوده بیارامید!»
... 15 آذر 1384، مثل هر روز، صدای ممتد کلیدهای کامپیوتر در تحریریه با همراهی آوای متناوب زنگهای تلفن بهگوش میرسید؛ در فضایی که همیشه در آرامشش نیز التهاب عجیبی نهفته است. یکی از همکاران گفت: «میگویند یک هواپیما در تهران روی خانهها سقوط کرده است». لحظهای برگشتم، مثل همیشه و مثل همه خبرنگارها، بهسرعت در ذهنم عمق و وسعت رویداد را تجزیه و تحلیل کردم. بعد گفتم «جدی؟!» اما بدون آنکه احساسم را بروز دهم - مثل خیلی وقتهای خبرنگارها - سرم را به سمت صفحه مانیتور برگرداندم و به کارم ادامه دادم. دوباره تپ و تپ، صدای صفحه کلید بود و کلمهها و جملههایی که به دنیا مخابره میشدند؛ واژههایی که بسیاریشان اگر منعکس نمیشدند، شاید خیلی اتفاق خاصی نمیافتاد. در این بین، همان همکار - زهرا راد، همکار آن روزهایمان - اینبار مضطرب آمد و گفت: میدانی "حسن قریب" هم در این هواپیما بوده است؟! خودش مات و متحیر بود، رنگ صورتش مثل گچ سفید شده بود. اما من داشتم توپ را جلو میبردم و سریع و بدون هیچ کلمهای، سرم را برگرداندم؛ فقط چند لحظه. نتوانستم طاقت بیاورم. مخابره کلمههای بیاولویت را رها کردم. برخاستم. مثل خیلی از همکارانم در تحریریه از جا برخاستم. باید کاری میکردیم. ... با سختی رسیده بودیم به میدان آزادی. امیدوار بودیم. برخلاف دیگرانی که در جستوجوی محل حادثه بودند، باید بیمارستان را پیدا میکردیم. بیمارستانی که حتماً مصدومان احتمالی را آنجا بردهاند. امیدوار بودیم. همه راهها بسته بودند و صداهای ممتد و متناوب آژیرهای گوشخراش از دورترها به گوش میرسید. در ابتدای اتوبان دیگر از تراکم و شتاب ماشینها خبری نبود. هیچ وسیله نقلیهای در کار نبود. موتورسیکلتهایی هم که گاه به گاه رد میشدند، انگار بیتاب عزیزی بودند که آنقدر باشتاب و بیمحابا میرفتند. توپ را باید زیر پایمان میگرفتیم. دویدن را آغاز کردیم. با شتاب و با تمام توان. با امیر خلوصی - عکاس - و محمدجواد بربریان - همکار آنروزهای ایسنا - میدویدیم. یکی کشیدن دوربین سختش بود، دیگری کتش اذیتش میکرد و آنرا از تن کَند. صدای نفس زدنهای همدیگر را میشنیدیم، از پا افتاده بودیم اما فکر میکردیم اگر یک گام از گروه عقب بیافتیم، از گردونه حذف میشویم. نفس نفس زنان به بیمارستان رسیدیم. غوغای رفتوآمد آمبولانسها بود. به داخل راهمان نمیدادند. چند دقیقه بعد، آنطرفتر، برای هم قلاب گرفته بودیم که از دیوار بیمارستان بالا برویم. نمیخواستیم آن بالا شعار بدهیم یا پرچمی نصب کنیم. بهدنبال عزیزمان میگشتیم. اما مگر میشد؟! بین آنهمه بستههای سیاه که هر کدام پیکر سوختهای را حمل میکردند، بستههایی که هم در شکل و هم در محتوا، همه شبیه هم شده بودند، چگونه میتوانستیم چشمها و دستهای نجیب «محمدحسن قریب» را پیدا کنیم، یا قامت افراشته «اسماعیل عمرانی» را که یکی - دو بار بیشتر ندیده بودیمش؛ تازه چند روز بود که از دفتر کرمان به تهران منتقل شده بود، اولین مأموریت تهرانش را تجربه میکرد ... بعداً گفتند پدر یکیشان از روی انگشتهای پا پسرش را شناخته و دیگری، فرزندش را از قد و قامتش. وقتی جلو دروازه رسیده بودیم و سرگردان دور خودمان میچرخیدیم، تازه فهمیدیم در موقعیت قرار گرفتهایم، تازه اشک آغاز شد و شعر: خبر دهید به دنیا به پرشتابترین بُرد / که صد ستاره دیگر از آسمان به زمین خورد...

شهدای ایسنا - محمدحسن قریب و اسماعیل عمرانی
... باید آن دو مکعب چوبی را که در پرچم ایران پیچیده شده بودند، به فرودگاه میرساندیم، مادرانشان چشم به راه فرزند بودند. ته آمبولانس وقتی دست انداختم زیر یکیشان که با زور بلندش کنم، یک لحظه شوکه شدم، خیلی کمتر از آن چیزی که فکر میکردم، نیرو لازم داشت... از این دفتر به آن دفتر، از این میز به آن میز، از این پاسخ به آن پاسخ، نباید عصبی میشدیم، نیابد فریاد میزدیم، نباید از دیگران انتظار میداشتیم که ما را درک کنند، که درک کنند او فقط همکار عزیز ما نبود، که نوبت خود ما بود. نباید کم میآوردیم. نباید غصه از پا درمان میآورد. مکعبهای چوبی پیچیده در پرچم ایران که روی ریل جابهجا شدند و رفتند، تازه یادمان آمد چه بلایی بر سرمان آمده است. سر روی شانه همدیگر گذاشتیم و گریستیم. چقدر خسته بودیم، انگار کوه جابهجا کرده بودیم! ... روز دیگر، همه همکاران رفته بودند. یا به شهرهای زادگاه و خانمان حسن و اسماعیل برای تشییع، یا به مرکز کلانشهر پایتخت که بهدلیل آلودگی هوا تعطیل بود اما گروهی در گوشهای از آن در جوش و خروش وداع با عزیزانشان بودند. ما چند نفر بودیم که در تحریریه حاضر شده بودیم و باید توپ را با تمام توان و تخصص، پیش میبردیم. با تمام توان و تخصص، با جدیت و خشونت ذاتی کار خبر، توپ را پیش میبریدم، اما پس از هر «انتهای پیام»، ما هم دل داشتیم، ما آدمهای حساسی بودیم، گریه میکردیم و هقهقهای خفیفی سر میدادیم. شاید دیگر در عمر کاریمان تکرار نشود چنان حالتی را ببینیم. آنکه خبر را پشت تلفن میخواند، بغضش میترکید، آنکه خبر را حروفچینی میکرد، میگریست، آنکه خبر را منتشر میکرد، زار میزد و هر کدام، پس از چند ثانیه، آماده میشدند برای خبر بعدی. ما متخصصان خبر هستیم و کارمان را خوب انجام میدهیم. ... هر سال که دور روزگار همچنان بیرحمانه میگردد و 15 آذر باز از راه میرسد، باز هم مسیر از نو شروع میشود. باید وسیله نقلیه فراهم کنیم، همکاران را جمع کنیم، هماهنگیها را انجام دهیم، مراتب اداری را طی کنیم. صبح زود راه بیافتیم. جاده را هی برویم و برویم. همه چیز باید طبق برنامه انجام شود، حتی سلام و تعزیتها و تسلیتهای مجدد. وقتی پای سنگ مزار میرسیم، باز هم خودمان را در موقعیت میبینم. ما هنوز داغداریم و باید آرام بنشینیم پای سنگ سرد، اشک بریزیم و فاتحهای بخوانیم و بگوییم: سلام حسن جان! اسماعیل عزیز!
... 15 آذر دیگری از راه میرسد. پنجشنبه باید برویم بهشت زهرای تهران، مراسم گرامیداشت شهدای رسانه است. عکاس و فیلمبردار را باید آفیش کنیم. کسی صوت را هماهنگ کرده؟ همه چیز باید آبرومندانه باشد؛ حلوا، خرما، گل، لباسهای مشکی، قاب عکسهایی که برخلاف ما زیر بار غم پیر نمیشوند. عجیب است. همه کارها را که به ترتیب و با دقت تمام به انجام میرسانیم، تازه یادمان میآید چه کشیدهایم. باز داغ تو تازه است. باز ما در موقعیت قرار میگیریم. ما متخصصها که کارمان را خوب بلدیم. راستی دل هم اینجاست، پای یک دل هم همیشه در میان است و اشک امان نمیدهد... ایسنا - علیرضا بهرامی انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]
صفحات پیشنهادی
ازدحام پشت پارکینگها و خیس شدن هواداران سرخابی زیر بارش باران
حاشیه دربی 79 ازدحام پشت پارکینگها و خیس شدن هواداران سرخابی زیر بارش باران جام جم ورزشی هواداران دو تیم استقلال و پرسپولیس که مقابل محوطه چمن درب اصلی مجموعه ورزشی آزادی حضور دارند زیر بارش باران خیس شدند دیدار تیمهای استقلال و پرسپولیس از ساعت 18 امروز در ورزشگاه آزادیفرمانده ناوگان شمال: بسیج یادگار همیشه ماندگار امام راحل است
فرمانده ناوگان شمال بسیج یادگار همیشه ماندگار امام راحل است انزلی - ایرنا - فرمانده ناوگان شمال بسیج را یادگار همیشه ماندگار امام راحل خواند که تلالو آن گستره جهان را در بر گرفته است به گزارش ایرنا امیر دریادار دوم عرشه افشین رضایی حداد روز پنجشنبه در آیین تجدید بیعت سپید پمعبد همیشه بهار در تایوان + تصاویر
معبد همیشه بهار در تایوان تصاویر تاریخ انتشار ۰۷ آذر ۱۳۹۳ - ۰۴ ۱۹روایت یک نویسنده از بردن 110 سکه جلال آل احمد / ابوتراب خسروی: همیشه مشغول نوشتن هستم
روایت یک نویسنده از بردن 110 سکه جلال آل احمد ابوتراب خسروی همیشه مشغول نوشتن هستم فرهنگ > ادبیات - ابوتراب خسروی برنده جایزه جلال آلاحمد میگوید اعتبار جوایز ادبی بیشتر از آن که به میزان مبلغ جایزه باشد به نوع رویکرد و هیات داورانی است که جایزه را داوری میکنندکریمی قدوسی: میز مذاکره همیشه مورد حمایت جمهوری اسلامی بوده است
پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶ ۱۶ یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی گفت تمدید مذاکرات بر مبنای همان استدلال که جمهوری اسلامی ایران برخوردار از منطق است و موضع قابل شنیدنی دارد که باید طرف مقابل آن را بشنود قابل پذیرش است که مورد تائید رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفت جواد کریمی ق"بلده" فردوس، قنات همیشه جوشان
پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۹ ۴۳ قنات بلده که از کوههای شمالی فردوس سرچشمه میگیرد حدود 35 کیلومتر را طی و دشتهای تشنه و باغهای سرسبز را سیراب میکند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقهی خراسان جنوبی قنات بلده یک رشته قنات با قدمت تاریخی مربوط به دورهساسا20 درصد معتادان برای همیشه پاک می مانند
20 درصد معتادان برای همیشه پاک می مانند تهران - ایرنا - رییس سازمان بهزیستی کشور گفت واقعیت تلخی وجود دارد و آن هم اینکه که از کل موارد ترک اعتیاد توسط معتادان حداکثر 20 درصد افراد پاکی و دایمی دارند به گزارش ایرنا از اعلام روز چهارشنبه روابط عمومی ستاد مبارزه با مواد مخدرگذشته ات را همیشه به یا د آور
داستان گذشته ات را همیشه به یا د آور ایاز را خوب میشناسم او مرد راست و درستی است آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه میکند تا به مقام خود مغرور نشود و گذشته اش را همیشه به یاد بیاورد - اندازه متن به این مطلب امتیاز دهید 0 نظر نظرات 0 ۰۵ ۰۹ ۱۳۹۳ - ۱۶ ۰۰بمب هسته ای ایران، بسیجیان همیشه در صحنه هستند
جانشین دانشگاه امام حسین ع بمب هسته ای ایران بسیجیان همیشه در صحنه هستند سمنان - ایرنا - جانشین دانشگاه امام حسین ع گفت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیازی به بمب هسته ای ندارد و بمب هسته ای ایران اسلامی بسیجیان آماده و همیشه در صحنه هستند دریادار دوم پاسدار حمید اباذریچرا هواپيماي روياي شما هميشه در حال سقوط است؟
چرا هواپيماي روياي شما هميشه در حال سقوط است اغلب ما بيشتر وقتمان را در رويا سپري ميکنيم و هرگز در دنياي واقعيت به آنچه که آرزويش را داشتهايم نرسيدهايم اما فکر ميکنيد دليل اين اتفاق چيست چرا با وجود تلاش و پشتکار فراوان به اهداف مورد نظرمان دست اغلب ما بيشتر وقتمان را درمازندران و جویبار همیشه در کشتی صاحب نام بودند
دبیر فدراسیون کشتی مازندران و جویبار همیشه در کشتی صاحب نام بودند ساری - ایرنا - دبیر فدراسیون کشتی گفت مازندران و جویبار همیشه در کشتی صاحب نام بوده اند و بار عمده کشتی آزاد کشور را به دوش می کشند به گزارش روابط عمومی فرمانداری شهرستان جویبار حمید بنی تمیم اظهار داشت تا بگویگوریف:رقابتهای باشگاههای جهان سطح بسیار بالایی داشت/ کشتی ایران همیشه رقیب روسیه بوده
شنبه ۸ آذر ۱۳۹۳ - ۰۹ ۰۱ قهرمان روسی کشتی آزاد جهان و عضو تیم بیمه رازی شهدای جویبار با بیان این که رقابتهای جام باشگاههای جهان از سطح بالایی برخوردار بود گفت خوشحالم که توانستم نقشی در قهرمانی نماینده جویبار در این رقابتها داشته باشم ماخمان گویگوریف پس از کسب عنوان قهرمانیبعد از برد یک بر صفر مقابل هرتابرلین عنوان شد روبن: نمیتوان همیشه در اوج باشی!
بعد از برد یک بر صفر مقابل هرتابرلین عنوان شدروبن نمیتوان همیشه در اوج باشی بازیکنی که باعث پیروزی کمرنگ بایرن مقابل هرتابرلین شد گفت نمیتوان همیشه در اوج بازی کرد به گزارش خبرگزاری فارس شب گذشته در هفته سیزدهم رقابتهای دسته اول فوتبال باشگاهی آلمان بایرن مونیخ قهرمان فجزئیات درمانی چشمهای مدیر بیمارستان ضیائیان
جزئیات درمانی چشمهای مدیر بیمارستان ضیائیانتاریخ انتشار يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹ ۵۵ مشاور وزیر بهداشت و مدیرکل روابط عمومی وزارت بهداشت از عمل جراحی و درمان بر روی چشمهای مدیر بیمارستان ضیائیان در بیمارستان چشم پزشکی فارابی خبر داد عباس زارعنژاد در گفتوگو بایکبار برای همیشه!
یکبار برای همیشه تهران- ایرنا- یکبار برای همیشه عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانیم نفت شده است برای ما بلای جان گران می شود به گونه ای دردسر است ارزان می شود باز هم به گونه ای دیگر دردسر هر دو سرش دردسر است نویسنده می افزاید در کل این11درصد مبتلایان به ایدر زنان هستند / HIV مثبت همیشه دلیل بر رفتار غیر اخلاقی نیست
رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران 11درصد مبتلایان به ایدر زنان هستند HIV مثبت همیشه دلیل بر رفتار غیر اخلاقی نیست حافظی با اشاره به اینکه 11 درصد مبتلایان به ایدز در کشور ما را زنان تشکیل میدهند گفت باید در نگرش فرهنگی عمومی به این بیماری تغییر ایجاد شود چرا که HIV مثبت همحافظی در آستانه روز جهانی مبارزه با ایدز: 11درصد مبتلایان به ایدر زنان هستند / HIV مثبت همیشه دلیل بر رفتار غی
حافظی در آستانه روز جهانی مبارزه با ایدز 11درصد مبتلایان به ایدر زنان هستند HIV مثبت همیشه دلیل بر رفتار غیر اخلاقی نیسترییس کمیسیون سلامت محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران با اشاره به این که 1 1 درصد مبتلایان به ایدز در کشور ما را زنان تشکیل می دهند گفت باید در نگرش فر-
گوناگون
پربازدیدترینها