تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):خوش اخلاقى عبادت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806387596




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای دانه های انگوری که تعریفی نداشتند!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


شهید حسن شوکت پور؛
ماجرای دانه های انگوری که تعریفی نداشتند!
روزی با حسن آقا از خیابان عبور می کردیم، کنار خیابان عده ای بساط میوه فروشی پهن کرده بودند. به میوه ها که نگاه کردم، چشمم به جعبه های انگور افتاد؛ درشت و خوش رنگ بودند.



  سرویس مقاومت جام نیوز: روزی با شهید حسن آقا از خیابان عبور می کردیم، کنار خیابان عده ای بساط میوه فروشی پهن کرده بودند. به میوه ها که نگاه کردم، چشمم به جعبه های انگور افتاد؛ درشت و خوش رنگ بودند.   به حسن گفتم:«اجازه میدی کمی انگور بخرم؟» گفت:«اگه دوست داری، عیبی نداره بخر.»   من رفتم و قیمت انگورها رو پرسیدم؛ کمی گران بود. از فروشنده نایلونی گرفتم اما با خودم گفتم بهتر است اول ببینم انگورش خوب است یا نه! یک دانه انگور گذاشتم توی دهنم، دیدم بی مزه است. گفتم شاید این یکی اینطور بوده. چند دانه دیگر خوردم. وقتی دیدم انگورها تعریفی ندارند، نایلود گذاشتم سرجایش و برگشتم پیش حسن آقا.   به من گفت:«پولشو دادی؟» گفتم:«پول چی رو؟» گفت:«پول همون چند تا دونه ای که خوردی!» همون جا بود که به خودم آمدم! به خاطر دقت و توجهش تشکر کردم و رفتم سمت میوه فروش.    



۱۶/۰۹/۱۳۹۳ - ۱۰:۳۱




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن