تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه ماه شعبان، وسواس دل و پريشانى‏هاى جان را از بين مى‏برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803922371




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-اقتدار دفاعی و نظامی از مذاکره به دست نیامده است


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح شنبه اقتدار دفاعی و نظامی از مذاکره به دست نیامده است روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «تمرکز دشمن بر سردار سلیمانی، چرا‌؟»،«پیامدهای مبهم استانی شدن انتخابات مجلس»،«دفاع بد چرا؟»،«شبیخون شبکه‌های اجتماعی»،«مصر؛ کودتا در برابر انقلاب»،«اقتدار دفاعی و نظامی از مذاکره به دست نیامده است»،«ارکان بصیرت»،«پشت پرده افزایش و کاهش قیمت نفت»،«پاشنه آشیل اصلاحات اقتصادی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

جام جم:اجتماعی بزرگ زمینه ساز بیداری «اجتماعی بزرگ زمینه ساز بیداری»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می خوانید؛مهم ترین واقعه هفته جاری که یکی از مهم ترین رویدادهای سال نیز محسوب می شود، شکل گیری بزرگ ترین اجتماع بشری در کربلاست. ویژگی های این اجتماع را می توان این گونه برشمرد. ١) بزرگ ترین اجتماع انسانی در روی کره زمین که آمارهای گوناگون آن را قریب 20 میلیون تخمین می زنند. ٢) این اجتماع به صورت خودجوش و کاملا مردمی شکل می گیرد. ٣) بخش غالب این اجتماع بی نظیر با پای پیاده، مسافت هایی طولانی را طی چندین روز طی می کنند تا خود را در روز اربعین به کربلا برسانند. ٤) در این باشکوه ترین اجتماع، علاوه بر مسلمانان عراق،از کشورهای مختلف از ایران گرفته تا پاکستان و افغانستان و از آمریکا و اروپا گرفته تا جنوب شرق آسیا و از ترکیه و کشورهای آسیای میانه گرفته تا کشورهای حاشیه خلیج فارس حضور دارند. ٥) در این اجتماع، حتی غیر مسلمانان هم حضور دارند. ٦) میزبانی اکثر قریب به اتفاق این اجتماع عظیم، توسط مردم عراق انجام می شود؛ نه فقط با طعام که با ارائه خدماتی که تا انسان نبیند باور کردن آن دشوار است و مشابه آن در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد. ٧) این اجتماع در حالی شکل می گیرد که با مخاطرات قابل توجهی از جمله حملات انتحاری تروریست ها همواره تهدید می شود. ٨) و سرانجام این که این بزرگ ترین اجتماع خودجوش بشری که با پای پیاده و با حضور مردمی از ملیت های گوناگون و به رغم تهدیدات مختلف شکل می گیرد برای یک امر معنوی، یعنی بزرگداشت چهلم شهادت حسین بن علی(ع) است؛ امری که برای هیچ یک از دیگر معصومان توصیه نشده و بزرگداشت قیامی است که براساس فرازی از زیارت اربعین که خواندنش در این روز تأکید شده است، یکی از مهم ترین اهدافش، رهایی انسان از جهل و گمراهی بوده است. (لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیرت الضلاله). این اجتماع با مهم ترین اجتماعات نظیرش از جمله حج، تفاوت های چشمگیری دارد؛ هرچند اجتماع بزرگ حج نیز اجتماعی با اهداف معنوی و با حضور مسلمانان نقاط مختلف جهان است. راستی چقدر شگفت انگیز و تأمل برانگیز است که اکثر قریب به اتفاق اجتماعات میلیونی انسان ها (غیر از تجمع کومبه میلای هندوها که هر سه سال یک بار و طی دو ماه انجام می شود) از عاشورا گرفته تا اربعین و از مراسم حج گرفته تا مناسبت های مختلف در حریم رضوی، تماما رنگ دین خاتم دارد و اکثرا معطر به عطر ولایت است! براستی کدام انگیزه و کدامین هدف غیرالهی می تواند چنین شکوه و عظمتی را خلق کند؟ اما این رویدادهای بی مانند غالبا توسط رسانه های مسلط جهان به اشکال گوناگون سانسور شده و اجازه داده نمی شود ابعاد آن و مهم تر از ابعاد کمی، اهداف و چرایی این اجتماعات به گوش مردم دیگر جهان برسد و بدتر این که با به تصویر کشیدن جلوه هایی محدود و گزینشی از این صحنه باشکوه، تصویری تحریف شده به مردم جهان ارائه می شود. اجتماع بزرگ اربعین برای قدرت های مادی جهان و تحلیگران بین المللی هشداردهنده است و نشانه شور دینی مسلمانان است که اگر بیدار شود دنیا را تکان خواهد داد، همان طور که نشانه های این بیداری را در منطقه می بینیم. اخیرا مجسمه ای در اسپانیا به نمایش درآمده که ظاهری دارد و باطنی. این مجسمه سه انسان را با سه دین نمایش می دهد؛ مسلمانی در حال سجده در زیر که یک فرد مسیحی بر گرده او در حال عبادت است و فردی یهودی که تورات در دست بر شانه های فرد مسیحی ایستاده است. ظاهر این مجسمه تحقیر مسلمانان و شرافت مسیحیان و خصوصا یهودیان است، اما باطن آن این حقیقت را با خود دارد که هرگاه مسلمان سربردارد و قیام کند و حقانیتش را به جهان نشان دهد، پیروان دیگر ادیان نیز سر خضوع در مقابل آن فرود خواهند آورد. حرکت هایی چون راهپیمایی عظیم، باشکوه و بی نظیر اربعین در بزرگداشت قیام عاشورا، زمینه ساز بیداری بیشتر مسلمانان و به تصویر کشیدن ظرفیت بی مانندی است که مسلمانان و پیروان اهل بیت علیهم السلام از آن برخوردارند؛ ظرفیتی که هنوز همه ابعاد آن شناخته نشده است. کیهان:تمرکز دشمن بر سردار سلیمانی، چرا ؟ «تمرکز دشمن بر سردار سلیمانی، چرا ؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می خوانید؛نام سردار «قاسم سلیمانی» این روزها ترجیع بند تحلیل ها و خبرهای فراوانی در سطوح منطقه ای و بین المللی شده است در این بین دوستان سلیمانی در تمجید و تحسین او و دشمنانش ضمن اعتراف به بزرگی او و اقداماتش از وی چهره ای مرموز، خطرناک و نامقبول نشان می دهند اما «سلیمانی» تا حد بسیار زیادی با آنچه درباره او تصویر و تصور می شود، متفاوت است چه آنچه دوستان به ارادت می گویند و چه دشمنان به عداوت. دوستان و خیل تحسین کنندگان او را یک استثنا و «پدیده» معرفی می کنند که نباید فراموش کنند او یک «رزمنده مرد» رشد یافته در بطن و متن انقلاب اسلامی است و در این میدان سلیمانی یکی از خیل پرورش یافتگان در مکتب، مرام و سیره حضرت امام خمینی و حضرت امام خامنه ای است که البته به اندازه تلاش مستمر خالصانه اش و به برکت عنایات الهی «جلوه ای خاص» پیدا کرده است. دشمنان و خیل مرعوبین از او گمان می کنند سلیمانی نماد اصلی و یگانه میدان های خوف و خطر است که از دریای پرتلاطم منطقه، گوهرهای بی بدیلی را نثار دامان جمهوری اسلامی و ایران کرده است و لذا اگر به تیر یا تهمت بسته شده و کنار رود، کار انقلاب اسلامی و رهبری آن در میدان های حساس زار می شود و کفه ترازو به نفع آمریکا و دنباله های منطقه ای آن سنگین می شود و خیال آشوب زده غرب بعد از دهها سال به ساحل آرامش می رسد. از این رو غرب در مواجهه با شخصیت و عملکرد سلیمانی توامان دو کار می کند؛ از یک سو تلاش می کند او را تنها تیر ترکش جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در کارزار پر حکایت منطقه ای معرفی کند و از این رو در اعتراف دشمن به عظمت و بزرگی سلیمانی، هدفی اهریمنی نهفته است از سوی دیگر غرب با گره زدن ناکامی های کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان و رژیم رو به فروپاشی صهیونیسم و گروهها و دسته های ناکام که بعضی با داعیه ملیت و بعضی با داعیه دروغین مذهب درصدد سیطره بر منطقه بوده اند به عنوان و عمل «سردار سلیمانی» درصدد برآمده است تا خشم متراکمی را علیه او از شاهان سعودی تا مقامات حزب عدالت و توسعه ترکیه تا داعش و القاعده و سایر مقامات و گروههای ناکام عرب و غیرعرب پدید آورد و او را در کانون انتقامجویی آنان قرار دهد. در واقع این نوع شخصیت پردازی منفی خود با دو کارکرد سلبی و ایجابی از سوی محافل اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و رسانه ای غرب دنبال می شود. کارکرد سلبی این است که با انحراف اذهان از ام المشاکل جهان اسلام که رژیم صهیونیستی است، مبارزه طلبی را به سمت ایران و جمهوری اسلامی سوق دهد و در واقع گریبان اسرائیل را از دستان توانمند جهان اسلام برهاند. کارکرد ایجابی هم این است که جبهه گسترده ضد ایرانی غرب را با شخصیتی که آن را رعب انگیز نقش و نگار زده است، بازسازی، تقویت و عملیاتی نماید. چه کسی تردید دارد که بزرگترین مشکل آمریکا این است از سوی ملت ها و حتی دولت های منطقه ناتوان و فاقد اراده موثر دیده می شود. آمریکا با برجسته سازی هیبت و خطر سردار سلیمانی سعی می کند اراده ای را در منطقه حول محور خود شکل دهد و بگوید تنها چاره کار در متوقف کردن سلیمانی تجمیع اراده ها و کنار گذاشتن انتقادات است. اما جدای از تجزیه و تحلیل ارادتمندان و کینه ورزی و شیطنت دشمنان، سلیمانی کیست؟ و چه خصوصیاتی دارد؟ و درباره او چه باید گفت؟ دراین باره به نکاتی اشاره می شود: 1- نام سردار قاسم سلیمانی از یک سو با دوران دفاع مقدس و از سوی دیگر با تحولات دهه اخیر منطقه گره خورده است. سلیمانی در دوران دفاع مقدس فرماندهی لشکر 41 ثارالله استان کرمان را بعهده داشته و در اکثر عملیات های حساس و پیروزمند آن دوران تاثیر محوری داشته است، عملیات های فتح المبین، بیت المقدس، والفجر8 و کربلای پنج با نام لشکر ثارالله و فرماندهی سلیمانی گره خورده و دراین باره خبرها و خاطرات فراوانی از سوی فرماندهان و رزمندگان سپاه، ارتش و بسیج نقل شده است. در این عملیات ها سلیمانی، شهید کاظمی، شهید باکری، شهید خرازی، شهید زین الدین و... ستاره های درخشانی بوده اند که بر تارک پیروزی های خیره کننده رزمندگان اسلام درخشیده اند.
سردار سلیمانی سپس در نقش فرماندهی نیروی قدس سپاه همه تجربه ها، توانایی ها و تلاش های خود را مصروف اعتلای جهان اسلام نموده و در این راه از هر خوف و خطر بی واهمه استقبال کرده و دوشادوش مسلمانان مجاهدی که سینه ای پرکینه از مداخلات غرب داشته اند به میدان آمده و در سخت ترین شرایط در کنارشان بوده است. از این رو برای ملت های رنج دیده ای که شاهد دهها سال استیلای آمریکا و انگلیس بر کشورشان بوده و اشغالگری و کینه ورزی غرب را با همه گوشت و پوست و استخوان خود حس کرده اند، سلیمانی نامی آرامش بخش، امید آفرین و اطمینان زا در جهاد با استکبار جهانی بوده است و هیچ تفاوتی هم نمی کرده که این ملت ها سنی یا شیعه بوده اند کما اینکه آوازه غمخواری سلیمانی برای سنی های بوسنی، سنی های فلسطین، سنی های سوریه و... بیش از شیعیان عراق دلنشین و تحسین برانگیز بوده است. همین امروز فلسطینی ها برای رهایی از چنگال خشن صهیونیسم به جای آنکه چشم به سران عربی بدوزند و یا به سمت گروههای مدعی سنی گری نظیر داعش گرایش داشته باشند به سلیمانی و ایران چشم دوخته اند تا با تدبیر و تلاش خود صحنه را به نفع آنان تغییر دهد. از این طرف سلیمانی و بطور کلی ایران هم بدون آنکه چشمداشتی داشته باشند و یا حتی تمایلی به پذیرفته شدن در نقش امیر و آمر داشته باشند، خود را برادر غمخوار و متعهد فلسطینی ها می شناسد و برای کمک به آنان درنگ جایز نمی داند. 2-تلاش دشمن این است که از سردار سلیمانی چهره ای خشن و انتقامجو ترسیم کند و از این طریق ملت های منطقه را درباره افکار و اهداف او بترسانند و از دنبال کردن آرمان هایی که او به دنبال آن است - یعنی اسلام گرایی در معنای خالص آن - پرهیز دهند. این در حالی است که سلیمانی در میان رزمندگانی که از دوران دفاع مقدس او را از نزدیک می شناسند و بعضی از همان ها که هنوز هم با او حشر و نشر دارند به اهل بکاء بودن شهرت دارد. دوستان نزدیک او می گویند بغض او به آسانی با دیدن تصویر یک شهید می شکند. از طرف دیگر خاطرات زیادی درباره خضوع و خشوع او بر سر زبان هاست. یکی از اعضای سابق لشکر 41 ثارالله نقل می کند که چند سال پیش من و پدرم از فرودگاه مهرآباد عازم کرمان بودیم و هر کدام دو کیف سنگین را با خود حمل می کردیم بناگاه یک نفر از پشت سر دست کرد و یکی از این کیف های سنگین را از دست پدرم گرفت و به پشت کول انداخت و همراه ما راه افتاد من نگاه کردم دیدم سردار سلیمانی است. با دستپاچگی عذرخواهی کرده و خواستم کیف را بگیرم که سردار سلیمانی گفت تو دخالت نکن این پدر شهید است و من به احترام شهید دارم کمک می کنم و تا آخر اجازه نداد من در این مورد دخالت کنم. رزمندگانی که با او کار کرده اند می دانند که در او ذره ای خشونت و انتقامجویی وجود ندارد. دشمن البته در این روزها به نام سردار سلیمانی از یک طرف کینه خود را نسبت به انقلاب اسلامی نشان می دهد و در واقع در این ارتباط، سلیمانی از نظر دشمن یکی از مظاهر و سمبل های انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت است و از طرف دیگر دشمن تلاش می کند تا ضعف و زبونی و شکست های خود را با داستان پردازی های حاشیه ای تا حدی بپوشاند در این داستان پردازی ها، سعی می کند وانمود کند که دست های خالی او به خاطر آن است که نمی خواهد بی محابا به دل حوادث بزند و اگر طرف مقابل موفقیت های مهمی دارد بخاطر این است که بدون محاسبه سود و زیان و بدون توجه به آنچه پیش می آید وارد صحنه می شود. این در حالی است که آمریکایی ها با تبختر و با بکارگیری حدود 300 هزار نفر عراق را به تصرف درآورده اند و با این داعیه که ما «آینده را در میدان می سازیم» و نیازی نداریم که برای هر کاری آنچه را که قرار است در صحنه و میدان اتفاق بیفتد روی کاغذ بیاوریم. آمریکا در صحنه عراق، به جبهه مقاومت باخت و آن را در صحنه سوریه تکرار کرد و از این روست که از ایران در همه صحنه ها به هراس افتاده و در عین حال برای اینکه از تک و تا نیفتد وانمود می کند که حریف فقط شانس آورده است. خراسان:پیامدهای مبهم استانی شدن انتخابات مجلس «پیامدهای مبهم استانی شدن انتخابات مجلس»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضا قربانی است که در آن می خوانید؛استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، ازجمله طرح هایی است که در دوره های مختلف مجلس شورای اسلامی (از دوره پنجم تاکنون) از سوی اکثریت متمایل به هر دو طیف عمده سیاسی کشور (ازجمله مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلب و مجلس دهم با اکثریت اصولگرا) مطرح شده است و طرفداران و مخالفان خاص خودش را در میان نمایندگان هر دو طیف سیاسی دارد. طرح یاد شده در دوره های مختلف مجلس چارچوبی متفاوت داشته است؛ بر اساس این طرح در دوره های گذشته، نمایندگان عمدتاً تلاش داشتند تا با تغییر سبک نمایندگی مجلس از حوزه های انتخابی به حوزه های استانی، انتخاباتی شبیه انتخابات مجلس خبرگان را جایگزین شیوه فعلی کنند. با ایرادات حقوقی وارد به طرح که باعث مخالفت شورای نگهبان در دوره های گذشته و کنار گذاشتن آن شد، در دوره جدید که چند روز پیش قید یک فوریت آن به تصویب رسید، انتخاباتی دوسطحی برپا می شود که هر نماینده شهرستانی باید حد معین یا اکثریت مشخصی از آراء استانی را هم به خود اختصاص دهد که جزئیات این طرح ها مسئله این یادداشت نیست.صرف نظر از اکثریت سیاسی مدافعان استانی شدن انتخابات مجلس در مجالس اصلاح طلب و اصولگرا و با عنایت به اینکه معمولاً این طرح در سال پایانی دوره های نمایندگی مجلس شورای اسلامی موردتوجه نمایندگان قرار می گیرد، میل به انتخاب دوباره و افزایش شانس راه یافتن دوباره همین نمایندگان (چه با رویکرد حفظ اکثریت سیاسی موجود و چه با رویکرد تمایلات فردی برای ماندن در مجلس) مهم ترین دلیل واقعی ارائه این طرح ارزیابی می شود، حتی اگر موافقان استانی شدن انتخابات تقویت بعد کلان نگری مجلس از طریق رفع دغدغه های حوزه های انتخابات و کاستن از هزینه های انتخاباتی را برجسته سازند. نکته حائز اهمیت دیگر آنکه این طرح بیشتر در مقاطعی برجسته شده است که فضای عمومی مجلس شورای اسلامی بیش از سایر مواقع، رنگ و بوی سیاسی و جناحی پررنگی داشته است.مخالفان استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی هم چه در قواره دولت های مستقر و چه در لباس نمایندگی مجلس شورای اسلامی، دلایل و دغدغه های خاص سیاسی و غیرسیاسی متفاوتی مطرح کرده اند، مثلاً مخالفت نزدیکان دولت مستقر، اما مخالف اکثریت مجلسی که چنین طرح هایی در آن مطرح شده، بیشتر نگران حفظ گرایش سیاسی مجلس در دوره بعدی بوده اند و البته دلایل سیاسی و اجتماعی دیگری هم ذکر کرده اند. تصویب طرح استانی شدن انتخابات، حتی اگر افزایش احتمال حفظ گرایش سیاسی فعلی مجلس در انتخابات آینده را در پی داشته باشد، تبعات خسارت بار دیگری به همراه خواهد داشت که در درازمدت آسیب های جبران ناپذیری بر روند مردم سالاری واقعی تحمیل خواهد کرد. طبیعی است که در شکل استانی انتخابات، آن دسته از افرادی شانس بیشتری برای تکیه زدن بر صندلی های سبز بهارستان را خواهند یافت، که در هر استان سرشناس تر و یا از امکانات و حمایت های مالی بیشتری برخوردار باشند. نخستین آسیب مهم این روش انتخاب نمایندگان، به حاشیه رفتن هرچه بیشتر نمایندگان شهرستان ها و حذف نخبگانی است که تمکن مالی یا پشتیبانی سیاسی کمتری دارند. مجلس شکل گرفته از نمایندگان وام دار حامیان مالی و سیاسی، نخواهد توانست به درستی از عنوان نمایندگی مجلس شورای اسلامی حراست و پاسداری کند، ضمن اینکه جای خالی نمایندگان برخاسته از سطوح پایین جامعه، دغدغه های بخش عمده ای از رأی دهندگان که اتفاقاً از وفادارترین اصحاب انقلاب به شمار می روند را به فراموشی خواهد سپرد.آسیب مهم دیگر انتخاب نمایندگان مجلس به شیوه استانی، افزایش فاصله میان مردم (به خصوص در شهرستان ها) با نمایندگان مجلس و درنتیجه خطر واگرایی از حاکمیت است، چون نمایندگانی که به این شیوه انتخاب می شوند، بیشتر به امکانات شخصی و احتمالاً حزبی و سیاسی خود متکی هستند تا مردم شهرستان ها.یکی از دلایل به اصطلاح نخبه پسند مطرح شده برای استانی شدن انتخابات مجلس چنین عنوان شده است که ما در ایران کمتر نماینده حرفه ای پارلمانی (!) داریم و اکثر نمایندگان به خصوص در ابتدای ورود به مجلس با تخصص قانون گذاری آشنایی چندانی ندارند و ایراد دیگر آن که میان تعداد آرای کسب شده توسط یک نماینده در یک کلان شهر با تعداد آرای نمایندگانی که از شهرستان ها به مجلس راه می یابند، تفاوت زیادی وجود دارد. این دیدگاه به نمایندگی مجلس همانند دیگر حوزه های اجرایی و تخصصی نظر دارد، مانند دفاع از ارتش حرفه ای و مانند آن. درحالی که نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید عصاره کلیت ملت باشند و همه اقوام و مناطق جغرافیایی و طبقات مختلف اجتماعی را نمایندگی کنند که به نظر می رسد شکل فعلی انتخاب نمایندگان خانه ملت باوجود برخی اشکالات قابل رفع شیوه مناسب تری باشد و احتمال ورود نمایندگان واقعی مردم به خانه ملت را افزایش می دهد. جمهوری اسلامی:دفاع بد چرا؟ «دفاع بد چرا؟»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛در روزهای اخیر، مردم ما با اینکه باید توجهشان به مسائل مهم و عمده ای که در منطقه و سطح بین المللی جریان دارد و به چگونگی کنار آمدن با مسائل مربوط به تمدید مذاکرات هسته ای باشد، افرادی که از آنها انتظار پرداختن به حواشی نیست، مطالبی به زبان می آورند و آنها را در سطح رسانه ها منتشر می کنند که علاوه بر نادرست بودن موجب اتلاف وقت ها، هدر رفتن امکانات و درگیر شدن نیروها به کارهای بی نتیجه می شود. هنوز مجادلات مربوط به اظهارنظر آقای علم الهدی امام جمعه مشهد در پاسخ به یک نماینده مجلس شورای اسلامی بساط خود را از رسانه ها و محافل جمع نکرده بود که آیت الله مصباح یزدی هم وارد صحنه شدند و مطلب جدیدی گفتند که بار دیگر رسانه ها را درگیر خود کرده است. در حسن نیت نامبردگان و افرادی مانند آنان بحثی نیست ولی از کسانی که در چنین سطوحی از جایگاه های اجتماعی و علمی حضور دارند انتظار اینست که جامعه را به سوی وحدت و آرامش به پیش ببرند و کاری نکنند و سخنی نگویند که وقت ها، نیروها و امکانات جامعه صرف امور غیرضروری شود. آیت الله مصباح یزدی هفته گذشته در یادواره شهدای مؤسسه امام خمینی در قم گفتند: "یکی از نعمت های بسیار بزرگ برای ما امام راحل بود که بسیار بزرگ بود و بعد از رحلت ایشان وجود نعمت جانشین ایشان، رهبر معظم انقلاب است که خدا را شاهد می گیرم جامعه ما لیاقت چنین رهبری را ندارد. ایشان بالاترین مراتب مدیریت را در جامعه دارد و بزرگ ترین دشمنان جامعه کسانی هستند که در زمینه تضعیف ولایت فعالیت می کنند." این سخن آیت الله مصباح یزدی، که با گذشت چند روز و علیرغم سروصدائی که در رسانه ها برپا کرد هنوز تکذیب نشده، دو بخش دارد. بخش اول این سخن، مردم ایران را فاقد لیاقت برخورداری از رهبری مانند رهبر معظم انقلاب دانسته و بخش دوم اینست که بزرگ ترین دشمنان جامعه کسانی هستند که در زمینه تضعیف ولایت فعالیت می کنند. در مورد بخش دوم، با آیت الله مصباح یزدی کاملاً موافق هستیم و البته تأکید می نمائیم که بخش اول سخن خود ایشان یکی از مصادیق بارز فعالیت برای تضعیف ولایت است هر چند اطمینان داریم که ایشان این سخن را با هدف تضعیف ولایت نگفته اند. برای اثبات نادرستی بخش اول سخن آیت الله مصباح یزدی دلایل زیادی وجود دارد ولی فقط به دو مورد از آنها اشاره می کنیم: اول آنکه اصولاً فلسفه وجودی حکومت، تحکیم توحید و عدالت در میان مردم با هدف خدمت به خلق خدا و سوق دادن آنها به سوی هدایت و سعادت دنیا و آخرت است. بر همین اساس، فلسفه وجود حاکم اسلامی اینست که در خدمت مردم باشد و برخورداری حاکم از چنین جایگاهی برای او یک افتخار است کما اینکه وجود حاکم شایسته نیز نعمتی است که مردم باید خدا را به خاطر چنین نعمتی شاکر باشند. بنابر این، اگر حاکم اسلامی، که در تعبیر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در تعابیر عرفی جامعه ما "رهبر" نام دارد، دارای شایستگی بالائی باشد و از نعمت های الهی محسوب شود، خود رهبر باید شکرگزار خدا باشد که چنین شایستگی را به وی داده و می تواند به نحو احسن در خدمت مردم باشد و بدین ترتیب اینکه گفته شود مردم لیاقت چنین رهبری را ندارند، سخن درستی نیست. دوم اینکه خود رهبر انقلاب، همین واقعیت را مورد تأکید قرارداده و در اعتراض به زیاده روی ها فرموده اند: "بنده افتخارم به اینست که بتوانم خدمتگزار شما مردم باشم. سرور، فقط خدای متعال است و به امر او در پیروی از عبودیت او بندگان صالح برجسته و معصومین علیهم السلام اند. ما بندگانی ناقص، نارسا و ضعیف هستیم. بزرگ ترین هنر ما اینست که بتوانیم در لا به لای همه ضعف هائی که داریم کاری انجام دهیم که انشاءالله طبق وظیفه باشد." 24/6/1377 امام خمینی نیز در مورد ملت ایران سخن معروفی دارند که حتی در وصیت نامه ایشان آمده است، آنجا که فرموده اند: "من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین بن علی - صلوات الله و سلامه علیهما - می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند که خداوند تعالی در سوره توبه با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است. اما امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاری ها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمک های ارزنده ای می کنند... اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. درصورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - هستند و نه در محضر امام معصوم - صلوات الله علیه - و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است." با توجه به این واقعیت ها، اکنون نوبت تأکید بر این نکته است که در چنین وضعیتی ما سه نگرانی داریم و امیدواریم با مطرح ساختن آنها کسانی که این نگرانی ها را پدید می آورند با عزمی راسخ تلاش کنند از ورود به این قبیل مسائل پرهیز نمایند. یکی از این نگرانی ها برای دفاع بد از رهبری است. اینکه کسانی درست برخلاف نظر خود رهبری اولاً وارد مباحث غیرضروری شوند و جامعه را مشغول حواشی کنند و ثانیاً بگونه ای از رهبری سخن بگویند که موجب توهین به مردم شود نه تنها خدمت به رهبری نیست بلکه تضعیف رهبری است. نگرانی دوم برای خود حضرات است که به جای استفاده صحیح از موقعیت و جایگاه خود، بگونه ای سخن می گویند که در افکار عمومی زیر سؤال می روند. آیت الله مصباح یزدی از نظر علمی از موقعیتی برخوردارند که می توانند منشأ آثار مثبت زیادی در جامعه باشند. این موقعیت نباید خرج اموری شود که پذیرش عمومی مطالب ایشان را خدشه دار می کند و حتی دوستان ایشان را نیز نگران می نماید. و نگرانی سوم برای مردم است که با آنهمه فداکاری، وفاداری، صبر و تحمل و حضور قدرتمند و پایدار در صحنه ها که موجب فشل شدن قدرت های بزرگ شیطانی در مصاف با نظام جمهوری اسلامی و خنثی شدن تمام توطئه های آنها شد، اکنون با بی مهری هائی از قبیل اینکه بی لیاقت توصیف شوند مواجه می گردند. به مردم ایران به خاطر اینهمه امتیازات باید افتخار کرد همانگونه که رهبر معظم انقلاب با همین تعبیر درباره آنان سخن گفتند و امام خمینی نیز بارها خود را خادم و خدمتگزار مردم دانستند و به این خدمتگزاری افتخار کردند. رسالت:شبیخون شبکه های اجتماعی «شبیخون شبکه های اجتماعی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است که در آن می خوانید؛قضیه وجه مثبت شبکه های اجتماعی، علی الاصول، گستردن آگاهی آزادانه و فرهیخته، فارغ از اعمال نفوذ قدرت های اقتصادی و سیاسی «خودبزرگ بین / مستکبر» است. هنگامی که دسترسی نا محدود به آگاهی های مندرج در شبکه های اجتماعی، مصادف با قدرت یافتن ذهنی و عملی عامه مردم، و ناتوانی در محدود کردن تبادل آگاهی ها باشد، همه چیز خوب و مثبت است. یک گام جلوتر، اگر کاربران شبکه های اجتماعی، آگاهانه و بر مبنای علائق و گزینش های اخلاقی عمل کرده و با یکدیگر هم پیمان شوند، تحقق آزادی مثبت به منصه ظهور می رسد، و قدرت های «خودبزرگ بین / مستکبر»، به رغم برخورداری از توش و توان قهار، عاجزانه به این وضعیت خواهند نگریست. اما ... ولی ... اما، واقع آن است که از ظواهر امر چیز دیگری بر می آید. این که ظاهراً قدرت های «خودبزرگ بین / مستکبر» از این تحولات خوشحال هستند، و مردم آزادیخواه و اخلاق گرایان
در سر تا سر دنیا از روند جاری در شبکه های اجتماعی و تأثیرات آن بیمناک و نگرانند. پرداخت دیگر به قضیه مردم در مقابل شبکه های اجتماعی، دچار نحوی «شبیخون» شده اند... امروز، برخی از مردم، کم و بیش می دانند که رسانه های توده ای، مانند تلویزیون ها و رادیوها و مطبوعات، ربط های روشنی با
سرمایه گذاران و قدرت های «خودبزرگ بین / مستکبر» دارند. این دسته از مردم، قدری هم این آگاهی در مورد بی طرف نبودن رسانه های توده ای و انبوه را در تفسیر خود از پیام رسانه ها دخیل می سازند، و با تأمل و تردید به پیام این رسانه ها می نگرند. در مقابل، بسیاری از مردم «گمان می کنند» که اینترنت، و شبکه های اجتماعی بر بستر موبایل، از این نفوذها بری هستند، و این باعث می شود که در قبال حرکات سازمان یافته در شبکه های اجتماعی و موبایلی بی دفاع تر گردند. مردم در مقابل شبکه های اجتماعی، دچار نحوی «شبیخون» شده اند... این روزها، شبکه های اجتماعی مهم، توسط گروه های نفوذ، رصد و «کنترل» می شوند. گروه های تولید و انتشار پیام های هماهنگ در شبکه های اجتماعی، واقعاً وجود دارند، و به صورت
سازمان دهی شده به انتشار پیام های به اصطلاح «مردمی» می پردازند. به علاوه، افراد پر مخاطب و لایک خور هم هدف سرمایه گذاران قرار می گیرند، تا در درجه اول، برای مقاصد تجاری و اقتصادی، و در درجه بعد، مقاصد سیاسی و فرهنگ، استخدام شوند. در واقع، گاه به نظر می رسد که رسانه های اجتماعی که انگار رسانه های انبوه و ارتباط جمعی نیستند، کم و بیش و به طرز خلاقی، هدف سرمایه گذاری هایی قرار می گیرند که در نهایت، آن ها هم به لنگه ای از رسانه های توده ای تبدیل می شوند. نتیجه این وضع، آن است که مرز میان دنیای واقعی و دنیای ساخته شده به دست وسایل ارتباطی عمیقاً مخدوش شده است. دنیای قدرت های اقتصادی و سیاسی به اوج پیچیدگی خود رسیده است. کاوش در قضیه ملهم از گوردون گراهام، می توان گفت که شبکه های اجتماعی، در شرایط فعلی، توأمان حاوی دو خصلت «مرز گریزی» و «پوپولیسم» هستند. از یک سوی، پرسه زنی در شبکه های اجتماعی، کاملاً نسبت به مرزها و حدها بی اعتنا است، و از این گذشته، گرایش مرکزی ارتباطات در شبکه های موبایلی و اجتماعی، بر مضامین متوسط رو به پایین است که می تواند اقبال عمومی را به سوی خود جلب کند و «لایک» و «شــیر» و اقبال بیشتری دریافت کند. شبکه های اجتماعی، بویژه به دلیل این دو خصلت، از لحاظ سیاسی، در سر تا سر دنیا گرایش های آنارشیستی دارند. چه نظام های سیاسی میزبان، مانند جمهوری اسلامی ایران، مکتبی باشند، و چه غیر مکتبی و سکولار باشند، شبکه های اجتماعی، بالقوه در مقابل آن ها قرار می گیرند، چرا که شبکه های اجتماعی، اصولاً با هر حد و مرزی در تعارض هستند تا بتوانند فارغ از محدودیت به سمت «لایک» بیشتر میل کنند. در نتیجه، هر نوع نظم و قانونی برای آن ها دست و پا گیر است. پس، چنین نیست که تنها نظام های مکتبی با آن ها مشکل داشته باشند. در سر تا سر دنیا، گرایش های موجود در شبکه های اجتماعی، ضد قانون و برانداز هستند، اما، شکل این براندازی بسیار عمیق است و این وضعیت، صرفاً به علت غیر قابل شناسایی بودن ارتباط جاسوسان با رهبران سیاسی آنان نیست، بلکه بدان علت است که آنارشیست ها می توانند به مبادله اطلاعات و انجام تمامی تعاملات بر روی بستر شبکه های اجتماعی بدون توجه به مرزهای ملی مبادرت نمایند. دومین خصلت شبکه های اجتماعی، عوام گرایی یا پوپولیسم آن است. باید اذعان داشت که عوام گرایی شبکه های اجتماعی نه در مرتبه ای ابتدایی، بلکه در حدود پیشرفته ای رو به وخامت دارد. هزینه و صلاحیت های استفاده و ورود به شبکه های اجتماعی، بسیار ناچیز شده است. در شرایط حاضر، صلاحیت های خاصی جهت جستجوی اطلاعات بر روی شبکه و مشارکت در آن لازم نیست، و هیچ سیستم واقعی سانسوری که مانع مشارکت ها در غیاب صلاحیت ها شود، وجود ندارد. این خصلت عوام گرایانه شبکه های اجتماعی، موجبات بیشترین شادی آنارشیست ها را ، و از آنها بیش، قدرت هایی که با «عوام کالانعام» بازی می کنند را فراهم آورده است. پدیده اینترنت، بیش از ولنگاری سیاسی، به ترویج ولنگاری اخلاقی که ذاتاً ویرانگر است، می پردازد. پیامد منطقی چنین وضعیتی، فروپاشی اخلاقیات و نه یگانگی اخلاقی است. این فروپاشی به معنای بد کلمه ولنگاری است، چرا که، وسیله ای برای انتشار و ادغام ترجیحات خود ساخته ای از هر نوع است. فرضیه دیگر آن است که اینترنت زمینه کاملاً اغواکننده ای برای توطئه های جنایتکارانه در اختیار پست ترین انگیزش های انسانی قرار می دهد که در یک کانون متمرکز می گردند. تنها چیزی که در مورد این فرضیه می توان گفت این است که موضع بدبینانه نه ضعیف تر و نه قوی تر از موضع خوشبینانه است. تربیت اخلاقی روندی اجتماعی است؛ اما، کاربران اینترنت این فرصت را می یابند که در جستجوی روحیه های مشابه خود باشند و تأثیرات اصلاح و تزکیه کننده فرآیندهای طبیعی زیست اجتماعی را نادیده بگیرند. این وضعیت در مسائلی نظیر شبکه های هرزه نگاری بیشتر مشهود است، چرا که در آن گرایش های شریرانه منع نشده و عواملی که مانع این نوع گرایش ها می شوند، توسط جستجو کنندگان اینترنت نادیده انگاشته شده و تمایل آنان با دریافت پاسخ های تأیید کننده از جانب دیگر کاربران، تقویت می گردد. پیامد منطقی چنین وضعیتی فروپاشی اخلاقی و نه یگانگی اخلاقی است. این فروپاشی به معنای بد کلمه ولنگاری است، چرا که، ابزاری جهت انتشار و پیوند ترجیحات خودساخته ای از هر نوع است. کامل شدن چنین وضعیتی، یقیناً میزان پایه ای از ارتباط مورد نیاز در جامعه را نابود می سازد، چرا که برقراری ارتباط به کاربرد نوعی زبان نیاز دارد و این نیز به نوبه خود نیازمند تسلیم گرایش های شخصی به معیارهای اجتماعی زبان و مفاهمه است؛ این نحو افراط در بروز گرایش های شخصی، نهایتاً به فروپاشی اجتماعی و عزلت نشینی افراطی افراد منتهی می شود؛ روندی که دیری است آغاز شده است. علاوه بر این، پیوند گرایش های شخصی افراطی شده در شبکه، با حیطه فعالیت های اجتماعی که نیازمند میزانی از نظم و انضباط اجتماعی است، نهادهای اجتماعی را هم به نابودی تهدید کرده است. انتشار گسترده تر تمایلات رها شده، بدون تأثیرات فرهیخته کننده ای است که در زیست اجتماعی طبیعی بر آنها لگام زده و آنان را محدود سازد. جامعه، از اساس، به نابودی تهدید شده و می شود. روند زوال جامعه و فروپاشی اجتماعی آغاز شده است، و بی اغماض به پیش می رود. از یک دید وسیع تر... وقتی، مسئله به رسمیت شناخته شد، در یک دید وسیع تر، می توان فن «سواد رسانه ای» را به عنوان راه حل پیشنهاد کرد. مردم باید به عنوان نحوی دانش پایه، رسانه ها و وسایل ارتباطی را عمیقاً بشناسند، و سپس، به استفاده و فعالیت در آن ها مبادرت نمایند. هم چنین، مردم خواهند توانست با استفاده از «سواد رسانه ای»، آن زندگی را بنا کنند که خود، خواهان آن هستند، نه چیزی که گروه ها و سازمان های قدرت مستقر در وسایل ارتباطی برای آنان در نظر گرفته اند. کسب «سواد رسانه ای» بیشتر، به مردم دیدی شفاف تر می دهد، تا مرز میان دنیای واقعی و دنیای ساخته شده به دست وسایل ارتباطی را تشخیص دهند. احساس آگاهی کاذبی درباره امور دنیا در بین چنین افرادی شکل می گیرد؛ زیرا، با اطلاعات بسیار زیادی روبه رو شده اند. وقتی شما از «سواد رسانه ای» برخوردار باشید، نقشه ای در دست دارید که برای هر چه بهتر گام برداشتن در دنیای رسانه ای به شما کمک می کند، و بدون این که با پیام های مخرب روبه رو شوید، تجربه و اطلاعات مد نظرتان را کسب خواهید کرد. تشدید آلودگی، تشبیه مناسبی است. صنایع رسانه ای، بسیاری از تولیداتی را که می خواهیم، برایمان فراهم آورند، ایجاد می کنند، ولی، همین صنایع رسانه ای، محصولات زیان بار و نامناسبی نیز تولید و وارد فرهنگ می کنند. اگر «سواد رسانه ای» نداشته باشیم، این تفاوت را درک نخواهیم کرد، و خوب و بد را با هم مصرف می نماییم. افرادی که در ارتقای «سواد رسانه ای» ناکام می مانند، در جریان عمودی از پیام ها گرفتار می شوند؛ این موضوع، اشاره به مسئله «کنترل» دارد؛ تقریباً تمام آن چیزی که فن «سواد رسانه ای» بدان می پردازد، مسئله «کنترل» است. اورت دنیس، دانشمند بزرگ علم ارتباطات و مدیر اجرایی همایش مرکز مطالعات رسانه ای در دانشگاه کلمبیا در نیویورک، از نبود «سواد رسانه ای» با چنین عبارتی یاد می کند: «چیزی که به طور بالقوه، همان قدر برای روح انسان، زیان بار و مخرب است که غذای آلوده برای سلامتی جسم». قدس:مصر؛ کودتا در برابر انقلاب «مصر؛ کودتا در برابر انقلاب»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم محمد صالح النوری است که در آن می خوانید؛مصر پس از تونس، دومین کشوری بود که به صحنه اعتراضهای مردمی تبدیل شد، چرا که بیش از سه دهه حضور مبارک در رأس قدرت و برگزاری انتخابات نمایشی، عرصه را بر مردم بشدت تنگ کرده بود. دوران حکومت حسنی مبارک تا لحظه بر کناری اش، چهارمین دوره طولانی فرمانروایی در جهان عرب و در میان کسانی است که در قید حیات هستند، از جمله قابوس بن سعید سلطان عمان و عبدا... صالح دیکتاتور سابق یمن و طولانی ترین دوره حکومت میان شاهان و رئیسان مصر از دوره حکومت علی پاشا، به شمار می رفت. اکنون با گذشت بیش از سه سال از زمان برگزاری نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات رئیس جمهور اسبق مصر، وی با وجود اتهاماتی چون دست داشتن در دو پرونده فساد مالی و همچنین کشتار معترضان در خلال ناآرامی های انقلاب این کشور، تبرئه شده است. در چرایی خشنودی سران عرب و دولتهای غربی باید خاطرنشان کرد، مبارک که پس از ترور انور سادات امضا کننده قرارداد ننگین سازش کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی، بر کرسی ریاست تکیه زده بود، در طول سه دهه حکومت خود، حالت فوق العاده را که از زمان جنگ شش روزه برقرار شده بود، حفظ کرد و سیاست سادات در ارتباط با سازش و دوستی با رژیم اشغالگر قدس را ادامه دارد. وی نقش برجسته ای در پیشبرد طرحهای خفت بار سازش به دستور مهمترین حامی خود، یعنی آمریکا در منطقه ایفا می کرد، پیشگام تلاشها برای اجرای سازش میان اعراب و رژیم صهیونیستی بود، همچنین همواره از مذاکرات سازش میان تشکیلات خودگردان فلسطین و تل آویو حمایت می کرد که سرانجام در پی شعله ور شدن آتش انقلاب 25 ژانویه 2011 میلادی در یازدهم فوریه همان سال، طومار سی سال حکومت مبارک در هم پیچیده شد. در سطح داخلی تبرئه حسنی مبارک با توجه به وضع سیاسی موجود، بیانگر شکست انقلاب 25 ژانویه است که با واکنشهای مختلف روبرو شده ، به طوری که جنبشها و احزاب مختلف، آن را محکوم کرده و خواستار برگزاری تظاهرات در اعتراض به صدور حکم تبرئه وی شدند . این تظاهرات در شهرهای مختلف برگزار شد و بویژه خشم خانواده های قربانیان انقلاب 25 ژانویه را به دنبال داشت.صدور حکم برائت دیکتاتور حسنی مبارک و فرزندان و برخی از وزیران فاسدش، نادیده گرفتن اهداف انقلاب مصر و بی توجهی به همه جنایاتی است که وی در طول سی سال حکومت خویش بر مردمش روا داشته است.همچنین نشان می دهد، سیستم قضایی مصر به بازیچه ای در دست برخی از کشورها بویژه رژیم سعودی تبدیل شده است. این تحول خطرناک در مصر آشکارا بیانگر کودتای علنی علیه اهداف انقلاب مصر و افزایش قابل توجه گرایش دیکتاتوری و سلطه دیکتاتوری جدید بر همه قوای مجریه، مقننه و قضاییه است و بدین ترتیب نظام دیکتاتوری قدیم و جدید با نظارت دلارهای نفتی عربستان بازتولید می شوند. این حکم همچنین باعث می شود نیروهای پلیس احساس آسودگی خاطر بیشتری کنند؛ و اطمینان یابند توسل به زور و خشونت علیه تظاهرات کنندگانی که قانون منع تظاهرات و تجمعات فاقد مجوز را نقض می کنند، یا برای حکومت مزاحمت ایجاد می کنند، با پیگرد قضایی و حقوقی مواجه نخواهد شد. در عین حال انقلابیون آشکارا از همزمانی تبرئه مبارک و دستیاران ارشد وی، با دستگیری شماری از چهره های کلیدی انقلاب سرخورده شده اند. آنها همچنین از افزایش و تشدید سرکوب بیمناک هستند. از سویی دیگر حکم تبرئه، دست بعضی از چهره های این حزب را برای بازگشت به پایگاه سیاسی خود باز می گذارد و به آنها اجازه می دهد به سمت کسب اکثریت کرسی های پارلمانی در انتخابات بعدی، خیز بردارند. از حکم تبرئه مبارک، بویژه تبرئه او از اتهام مشارکت در کشتار تظاهرات کنندگان، می توان یک تفسیر مستقیم و قطعی را برداشت کرد. اینکه خشم و عصبانیت گسترش می یابد، هرچند ممکن است فعلاً سرکوب و کنترل شود، اما به یقین این موج جدید از خشم مردمی افزایش خواهد یافت و قدرت خود را نمایان خواهد ساخت. با این وجود شرایط فعلی مصر در حال بازگشت به زمان مبارک و بدتر از زمان وی است. به هر حال، در تبرئه حسنی مبارک سایه قدرتهای بزرگ مشاهده می شود، زیرا آنها نیز نسبت به ایجاد یک رژیم مردمی و دموکراتیک و خلاف منافع قدرتهای بزرگ احساس خطر می کنند. سکوت معنی دار آمریکا در سخنان سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا مشخص می شود که در پاسخ به پرسشی اذعان داشت «من هیچ حرف خاصی در این مورد ندارم». با توجه به حمایت غرب و برخی کشورهای عربی از رژیم حاکم مصر، مقاومت و همبستگی حتی اگر به سرکوب منتهی شود، اتفاق خواهد بود. با این حال دیکتاتوری در مصر بدون حسنی مبارک ادامه یافته نظام این کشور توسط ارتشی ها و نزدیکان آنها که اتحادی قدرتمند ایجاد کرده اند، اداره خواهد شد. به این ترتیب حکومت مصر بار دیگر به ساختار پیشین بازگشته و چیزی در آن تغییر نیافته است. سیاست روز:اقتدار دفاعی و نظامی از مذاکره به دست نیامده است «اقتدار دفاعی و نظامی از مذاکره به دست نیامده است»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛خریدهای تسلیحاتی چند صد میلیاردی کشورهای منطقه، دستیابی به پیشرفته ترین تجهیزات نظامی روز دنیا، جنگنده بمب افکن های فوق پیشرفته، سپر موشکی، تانک های مدرن، موشک های دوربرد و کوتاه برد و بسیاری سلاح ها و تجهیزات دیگر برای کشورهایی که ادعای قدرتمندی می کنند، اقتدار و امنیت ایجاد نکرده است. پشت این سلاح ها و تجهیزات نظامی باید چیزی فراتر از آنها باشد تا بتواند، آن اقتدار و قدرتمندی را بروز دهد و کارآیی آنها را بالا ببرد. هر مقدار سلاح و تجهیزات نظامی از سوی کشورهای منطقه به ویژه رژیم صهیونیستی خریداری و ساخته شود، آن کارآیی و کاربرد حقیقی و واقعی را نخواهد داشت. اعتقاد و ایمان در استفاده از ابزار، ماهیت کاربرد آن را تغییر می دهد. تنها سلاح پیشرفته کافی نیست، در کنار آن ایمان برای استفاده از آن هم لازم است تا اثربخشی آن افزایش یابد و کامل گردد. اعتقاد قلبی به وعده الهی به پیروزی های بزرگ در قرآن که می فرماید; «و من یتول الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون»،«و هر که ولایت خدا و رسول او و کسانی را که ایمان آورده اند بپذیرد از حزب خدا است و بی تردید حزب خدا پیروز است» بسیاری از تردیدها، ضعف و شک ها را برطرف می کند. قوت قلب می دهد و نگرانی ها را هم دور می سازد چون می داند در مسیری قرار گرفته است که شکست در آن معنا و مفهومی ندارد. نمونه های بارز و بزرگی در مصداق این آیه شریفه وجود دارد که نشان می دهد هرگاه در اعتقاد قلبی به ولایت خدا و رسول و اهل بیت ایمان واقعی وجود داشته است، شکستی در میان مؤمنان و مؤمنات دیده نشده و هر چه بوده پیروزی و ظفر بوده است و هرگاه شک و تردید در دل ها راه یافته شکست های عبرت آموز را به ارمغان آورده است. از همان پیروزی انقلاب اسلامی ایران که اکنون عالم گیر شده است، نگاه کنیم تاکنون، اتفاقات، توطئه ها و تهدیدات و اقدامات سنگینی علیه ایران اسلامی رخ داده است که یقین بدانید بر سر هر مردم و کشوری پیاده می شد، بارها سر فرود می آورد و زانو می زد. غافل نشویم و غفلت نکنیم از لطف و کرامت الهی و پیامبر و اهل بیت که هر چه اکنون در این کشور با همه آن دشمنی ها می گذرد، گوشه چشمی از الطاف آن هاست. فقط گوشه چشمی; وعده بزرگ، روز موعود است که، بی شک و تردید، آن روز هم خواهد رسید و سلیمان زمان که خاتم با اوست، خواهد آمد. ما در این سال ها دست روی دست نگذاشتیم و فرزندان دلاور این سرزمین رشادت ها کردند و تلاش های بسیار نمودند و در بسیاری از زمینه ها پیشرفت های چشمگیری کرده ایم که چشمان از حدقه درآمده دشمن، نشان دهنده عظمت آنها است. پیشرفت های دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران عامل بازدارنده مهم و اصلی در مقابل هر آنچه که دشمن علیه ایران به کار برده و می برد، توانسته است، همه آنها را عقیم سازد. یقین داشته باشیم و برخی در داخل هم داشته باشند که اقتدار نظامی و به رخ کشیدن آن به دشمن، آن نیت ناپاک و شیطانی را تاکنون باطل کرده است. پس برای این که فرزندان دلیر در سپاه اسلام را تقویت کنیم باید به گونه ای سخن بگوییم که، تضعیف آنها و تخریب تلاش های شبانه روزی و خستگی ناپذیرشان نشود. زمانی برخی می گفتند که «غربی ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی ترسند، از این مردم می ترسند، آیا شما فکر کرده اید که آمریکا که با یک بمبش می تواند تمام سیستم های نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما می ترسد؟»، غفلت است که باعث می شود چنین مواضعی مطرح شود چرا که این تانک و موشک از سوی همین مردم ساخته شده است و فرزندان آنها، پشت همان چهار تا موشک و تانکی که آقای وزیر گفته است، قرار دارند. پس آن ایمان و این سلاح با هم دیگر، کاری خواهند کرد، کارستان! اگر برای دشمن مهم نبود آن چهار تا موشک، هیچگاه اینگونه دست و پا نمی زد که حتی بیشتر از دشمنی های هسته ای علیه ایران، علیه پیشرفت های دفاعی و نظامی به ویژه موشکی ایران توطئه کند و خواهان برچیده شدن و انهدام آنها شود. در این دنیای به هم خورده، که ایران جزیره ثبات و امن است، اقتدار نظامی و پیشرفت های دفاعی اجتناب ناپذیر است. شاید یکی از اشتباهاتی که انجام شد، بزرگ کردن بیش از اندازه گفت وگوهای هسته ای بود که بسیاری از مسائل هم به آن گره زده شد. از جمله گفت وگوهای هسته ای و بهبود وضعیت اقتصادی و حتی امن تر شدن کشور به خاطر گفت وگوهای هسته ای که شاید بتوان به آن اشتباه محاسباتی اطلاق کرد. غرب و آمریکا از همان آغاز بهانه های خود به فعال�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن