واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: وبلاگ شب/
مردان افسانهای امروز، از ایران تا شام و عراق
شاید با دیدن بسیجیان سوریه، عراق، لبنان و یمن بفهمیم چرا امام (ره)، بسیج را منحصر به ایران نمیدانست و آن را شجره طیبهای میدانست که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ افاضات عقل کل نوشت: فقط همین قدر می دانم که دستانت گره گشاست و وجودت پر برکت. فقط همین قدر میدانم اگر تو نبودی تروریستهای تکفیری، کار سوریه را ساخته بودند. تا قبل از آمدنت، قلب دمشق و ریف دمشق با هم فرقی نداشت همه جا شده بود جولانگاه تروریستها. آنقدر پر رو شده بودند که با خمپاره به طور مستقیم کاخ ریاست جمهوری بشار را نشانه میرفتند. تا اینکه تو به میدان آمدی و صحنه کاملاً عوض شد. در عراق هم اوضاع بهتر از سوریه نبود؛ داعش داشت تا بغداد پیش میرفت. چشم طمع دوخته بود به سامرا و کربلا، نقشههای خیالی خلافتش را مرور میکرد و توسعه میداد و پیش میرفت تا اینکه باز هم تو به میدان آمدی و موشهای داعش که با نبودنت شیر شده بودند فرار را بر قرار ترجیح دادند. در ایران هم که لازم به گفتن نیست. نه اینکه بخواهم خدماتت را نادیده بگیرم. نه! میترسم یکی را بگویم و دیگری را جا بیندازم و در حقت ظلم شود. میترسم بگویم حسین فهمیده و یادم برود بهنام محمدی را. میترسم بگویم احمدی روشن و یادم برود دکتر کاظمی را. میترسم بگویم سید مرتضی آوینی و یادم برود صارمی را. میترسم تو را خلاصه کنم در هشت سال دفاع مقدس و جانفشانی هایت در فتنه 88 را فراموش کنم. می ترسم از جهاد علمیات بگویم و یادم برود خون دل خوردنهایت در جهاد فرهنگی را. میترسم یادم برود هر روز چند برچسب دشت میکنی و به رویت نمیآوری. باورکن حرف زدن از تو آسان نیست؛ نه اینکه واهمه نیشخند نادانان را داشته باشم و حرف نزنم. نه! میدانم که شناخت تو معرفت میخواهد که قلبهای مهرخورده از درک آن ناتوانند. پس عجیب نیست که دشمن هم زیاد داشته باشی و خیلیها چشم دیدنت را نداشته باشند. اینکه میگویم حرف زدن از تو آسان نیست دلیلش این است که وسعت و عظمتت مرا گیج کرده است. نمیدانم از کدامین صحنه جهادت سخن بگویم. نمیدانم تو را در ایران وصف کنم یا از رشادتهایت در سوریه و عراق و لبنان بگویم. نمیدانم از بسیجیهای ایران بگویم یا از دفاع وطنی سوریه یا از بسیجیهای عراق که به فتوای مرجعیت به صحنه آمدند. یا اینکه در اطراف مدیترانه سراغ بسیجیهای لبنان و غزه را بگیرم یا اینکه برگردم به سالها قبل و از مجاهدتهایت در بوسنی مثال بیاورم. من در حد و اندازه وصف تو نیستم. تو را کسانی میشناسند که عظمتت را درک کرده باشند؛ تو را امام خمینی(ره) میشناسد که وجودت را از الطاف جلیه خداوند میدانست. تو را امام خامنه ای (مدظله العالی) میشناسد که بسیج را حقیقتی میداند شبیه افسانهها. من همان بهتر که فقط حرف بزرگان را درباره تو تکرار کنم شاید به برکت این ارادت، نوری از معرفت بر دلم بتابد و ذره ای از عظمتت را درک کنم. شاید آن گاه بفهمم چرا امام(ره) در بین همه عناوین و مقامات، به بسیجی بودنش افتخار میکرد و از خدا میخواست تا با بسیجیانش محشور شود. شاید ذرهای درک کنم چرا اینقدر خاطرت برای امام(ره)؛ عزیز بود که به مسئولین هشدار میداد اگر از تو غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.
شاید با دیدن بسیجیان سوریه و عراق و لبنان و یمن بفهمیم چرا امام (ره)، بسیج را منحصر به ایران نمیدانست و آن را شجره طیبهای میدانست که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد. و شاید فردا روزی اگر جنبش 99 درصدی هم بسیجی شدند، بفهمم که چرا امام (ره) میفرمود باید هستههای مقاومت را در سراسر جهان گسترش دهیم. هستههای مقاومتی که بسیج جهانی مستضعفین را پدید میآورند. همانها که خداوند در قرآن به آنان وعده داده است وارثان زمین باشند
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۲۲:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]