واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آغوش پدر و مادر، امنترين جاي دنيا
آمدن نوزاد و عضو جديد در هر خانواده اتفاق خوشايندي است كه همه را خوشحال ميكند.
نویسنده : فرزانه فريدوني
وقتي كه نوزادي در يك خانواده به دنيا ميآيد، آنقدر در بين اعضاي خانواده شور و شوق به وجود ميآورد كه همه براي ديدن و بغل كردنش با هم رقابت ميكنند. حتي بچههاي كوچكتر هم دوست دارند اين تجربه را داشته باشند. در اين مواقع اين جمله را از بزرگترهايمان زياد ميشنويم كه ميگويند: «اينقدر بچه رو بغل نكنيد، مادرش كه نميتونه هر دقيقه اين بچه رو بغل كنه. اگه بغلي بشه تقصير شماست». اطرافيان اكثراً به خاطر اينكه نوزاد و بچههاي خردسال شيريني خاصي دارند كودك را بغل ميكنند و دست به دست بين خودشان ميچرخانند. واقعيت اين است كه از همان ابتداي تولد نوزاد و با در آغوش گرفتن كودك توسط مادر رابطه عميقي بينشان بهوجود ميآيد و هرچه ميگذرد اين ارتباط قويتر ميشود. مادران به خاطر احساس وابستگي و محبتي كه نسبت به نوزادشان دارند دلشان نميآيد كودك را بغل نگيرند و از خود جدا كنند. وقتي مادر ميبيند نوزاد ناآرام است و گريه ميكند ترجيح ميدهد براي آرامش فرزندش، همه وقت خود را براي نوزادش صرف كند. البته اكثر مادران نگران اين وابستگيها ميشوند زيرا بعدها ممكن است مشكلساز شود. نوزاد در آغوش پدر و مادر به دنبال امنيت، محبت و آرامش است و اين رويه فقط مختص به سن نوزادي نيست بلكه تا دو سالگي كودكان اين چرخه ارتباط را دنبال ميكنند. هرچه ميگذرد اين حس قويتر شده و گاهي حتي لحظهاي روي زمين قرار دادنش، مساوي است با گريه كردن كودك چون فقط دوست دارد ديگران بغلش بگيرند. نگراني از بغلي شدن مبناي علمي ندارد! اصطلاح بغلي شدن در ميان ما ايرانيها رواج بسياري دارد و در مورد نوزادان و كودكانمان به كار ميبريم. نگاه به بغلي شدن به عنوان آسيب يك تصور غلط است، در حاليكه در پشت اين واژه معنا و كاركردي بسيار پيچيده نهفته است كه زندگي كودك در 2، 3 سال نخست تحتالشعاع آن قرار ميگيرد. دكتر بياتي در مورد رفع نيازهاي عاطفي كودكان و واژه «بغلي كردن» ميگويد: «عمدتاً عوام و كساني كه دانش لازم در ارتباط با مسائل كودكان را ندارند و نياز كودك به بغل كردن را درك نميكنند مدعي هستند اگر مادر زمان زيادي در طول روز كودك خود را درآغوش بگيرد، در اصطلاح «بغلي» ميشود. در واقع عنوان كردن واژه بغلي شدن بسيار غلط است و هيچ پايه علمي ندارد.» آغوشي بهتر از پدر و مادر نيست از همان ابتدايي كه نوزاد به دنيا ميآيد دنبال گمشدهاي است كه آن را فقط در آغوش پر مهر و امن والدين و به ويژه مادرش پيدا ميكند. بارها و بارها به چشم خود ديدهايم كه وقتي بچه چشم باز نكرده را در آغوش مادرش ميگذارند، آرام ميشود گويي نوزاد از همه بلاتكليفيها و ناآراميها به جايي ميرسد كه ساحل آرامش است و به خاطر همين است كه دوست ندارد آن را ترك كند. رابطه عاطفي بين مادر و نوزاد آنقدراهميت دارد كه به محض تولد، نوزاد را روي شكم مادر قرار ميدهند يا به صورت مادر نزديك ميكنند تا ارتباط عاطفي دوطرفهاي بين آنها شكل گيرد. اين كار براي ثابت شدن عواطف بين آنها و در نهايت رشد و نموكودك مؤثر است اما پس از تولد مهمترين راه نحوه ادامه اين رابطه است. بسياري از والدين نسبت به بغلي شدن فرزندشان واهمه دارند اما در آغوش گرفتن نوزاد نه تنها باعث بغلي شدن او نميشود بلكه رشد جسماني، شناختي، روحي، مغزي و عاطفي كودك را تحريك ميكند. تقويت اين حس باعث ميشود بسياري از مراحل رشد را به خوبي پشت سر بگذارد، البته فراموش نكنيم اگر والدين دچار استرس، ناراحتي، تنش، اضطراب و بيماريهاي روحي شدهاند بايد هرچه زودتر براي درمان اقدام كنند چون همه احساس و مشكلات دروني آنان به كودك منتقل ميشود و روي رشد عاطفي و جسمي او اثر منفي ميگذارد. نحوه ارتباط در مراحل سني مختلف اگر دوران جنيني را در نظر نگيريم چهار مرحله در زندگي نوزاد و كودك وجود دارد كه باعث رشد عاطفي، روحي و شخصيتياش ميشود. كودكان به ويژه در شش ماه اول زندگي نيازمند توجه كامل والدين خود هستند. آنها گريه ميكنند تا نيازهايشان برطرف شود و شيردهي كافي به نوزاد، نوعي ارزش گذاشتن به كودك است. ارتباط جسمي و عاطفي مادر و جنين پس از تولد، كودك را براي شش ماه نسبت به بيماري هايي كه مادر نسبت به آن ايمن است، مصون ميكند زيرا آنتي باديهاي منتقل شده از مادر هنوز در بدن جنين وجود دارند. اين ارتباط پس از تولد با در آغوش گرفتن نوزاد توسط مادر، مقاومت شيرخوار را در برابر عوامل عفوني تقويت كرده و باعث افزايش اشتهايش ميشود. از 6 تا 12 ماهگي، كودك نياز بيشتري به محبت و بوسيدن دارد و در اين زمان خود را با ديگر اعضاي خانوادهاش تطبيق ميدهد. نياز در آغوش گرفتن كودك بيشتر شده و ترس از جدايي نيز به آن اضافه ميشود. در آغوش گرفتن كودك در اين مرحله مايه آرامش، كاهش احتمال بروز افسردگي و بيتابي ميشود و با تكامل اجتماعي و ارتباطي او رابطه مستقيمي دارد. تماس بدني مادر و نوزاد باعث ميشود تا مغز به تدريج حد و مرز جسماني خود را بشناسد. وقتي كودك به اندازه كافي در آغوش گرفته نميشود و غريزه دل بستن به مادرش ناديده گرفته ميشود ممكن است در آينده دچار مشكلات عاطفي و تزلزل رواني شود. دوره 12 تا 18 ماهگي نيز مانند مرحله قبل است اما در دوره 18 تا 24 ماهگي كودك با والدينش صحبت ميكند وقتي ارتباط عاطفي بين مادر و كودك نزديك باشد، هنگام در آغوش گرفتن، ارتباط كلامي با عطوفت و مهرباني برقرار ميشود و كودك به آرامش ميرسد. برخورد منطقي و درست هنگام در آغوش گرفتن كودك پس از پايان دوسالگي نيز از بروز كمبودهاي عاطفي در او جلوگيري ميكند. مواظب باشيد كودك لوس نشود رفتار كودكان در سالهاي اول زندگي به مادر خانواده و محيط وابسته است و با اينكه در آغوش گرفتن كودكان را توصيه ميكنند اما همراهي طولانيمدت مادر ممكن است كودك را لوس كند. والدين بايد مراقب باشند تا كودك در فرصتهاي لازم در آغوش گرفته شود و در اين امر زيادهروي نشود. لوس شدن بدين معنا است كه بهرغم سختگيري در مورد رفتاركودك از جانب والدين، او از خودراضي و سرسخت بار بيايد و نسبت به خواستههايش كوتاه نيايد. كودك لوس محصول محيط خود است و برخورد، رفتار و عملكرد والدين و اطرافيان كودك باعث ميشود كودك رفتارهاي نامتعارفش را تكرار و روي آنها پافشاري كند. هرچه كودك بزرگتر ميشود ميفهمد كه در چه مواقعي والدين به او توجه ويژه دارند و با تكرار كارها و رفتارهايش، حرفش را به كرسي مينشاند. افراط در هر كاري غلط است پس زياد در آغوش گرفتن باعث ميشود رفته رفته كودك براي طلب خواستههايش خودش را لوس و از حربه محبت والدين سوءاستفاده كند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]