واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرماندهاي كه حلال مشكلات در عملياتها بود
در جبهههاي جنگ حق عليه باطل نوابغ نظاميِ شجاع و دلير حرفهاي زيادي براي گفتن داشتند.
نویسنده : آرمان شريف
بدون هيچ شك و ترديدي علي چيتسازان يكي از همان رزمندگان نابغه بود كه حضورش در عملياتها وزن خاصي به منطقه ميداد. درايت نظامي، تيزهوشي و قدرت تصميمگيري فوقالعاده او در عمليات كربلا4 دليلي بود تا فرماندهي لشكرانصارالحسين (ع) درباره او اينگونه بگويد: «با وجود علي بسياري از مشكلات عملياتي ما حل ميشود.» شهيد علي چيتسازان همان نوجوان 17 سالهاي است كه در عمليات مسلمبن عقيل 140 نفر از نيروهاي بعثي را كه به اسارت رزمندگان درآمده بودند از داخل خاك عراق به پشت جبهه انتقال داد و شهامت و شجاعت خود را به اثبات رساند. بعد از آن بود كه با تشكيل لشكر انصارالحسين (ع)به عنوان فرمانده اطلاعات و عمليات اين يگان برگزيده شد و در بيشتر عملياتهايي مثل والفجر 2، والفجر 5، والفجر8 كه از سوي رزمندگان براي مقابله با متجاوزان صورت ميگرفت، شركت كرد. با اينكه چندبار در عملياتها مجروح و جانباز شد ولي هيچبار خللي در عزم او براي حضور در جبهه ايجاد نكرد و او مصممتر و راسختر از قبل مسئوليتهايش را انجام ميداد. سردار حسين همداني در رثاي شهيد چيتسازان ميگويد: علي چيتسازان از كساني بود كه درست عمل كرد و درست تشخيص داد و مشكل به وجود نياورد. ايشان منش خوبي در يك سري مسائل سياسي داشت چون بعضيها فقط به بعد نظامي ايشان نگاه ميكنند... ما هنگامي كه تيپ تشكيل داديم در جذب نيروي خوب و كارآمد و آدمهاي مقاوم مشكل داشتيم چون افرادي كه براي شناسايي لازم بود بايد طوري بودند كه چندين ماه قبل از عمليات ميرفتند شناسايي ميكردند و حين و اجراي عمليات بايد دست بچهها را ميگرفتند ميگذاشتند تو دست دشمن و مسير را كامل ميبردند و نشان ميدادند و اين كار، كاري طولاني و خطرپذير بود. هنگامي كه عمليات تمام ميشد بايد باز هم شروع به شناسايي ميكردند و اين كار نيروهاي استخواندار و مقاومي لازم داشت كه عليآقا اين افراد را دور خودش جمع كرد كه بيشتر آنها هم شهيد شدند و آنهايي هم كه به جا ماندند جانباز شدند. علي چيتسازان درعمليات كربلاي 4و 5 نقش مهمي بر عهده داشت و به عنوان فرمانده محور عملياتي لشكر انصارالحسين (ع) در جبههبه مقابله با دشمن بعثي پرداخت و باعث موفقيت رزمندگان و شكست دشمن شد. بعد از هفت سال حضور در مناطق عملياتي، آذر سال 66 از راه رسيد. چهارم آذر آن سال شهيد چيتسازان حين انجام يك مأموريت گشت شناسايي شد و به درجه رفيع شهادت نائل آمد. زهرا پناهي روا همسر شهيد درباره آخرين ديدارش با همسرش بدرقه او به جبهه را اينگونه توصيف ميكند: شب از نيمه گذشته بود و هواي بيست و هشتمين روز آبان سال 66، نويد زمستاني سرد را ميداد. وسايل و لوازم شخصياش را در ساك گذاشتم و مثل هميشه براي خداحافظي تا لحظات آخري كه ماشين حركت ميكرد، در كنارش بودم. هميشه وقت خداحافظي ميگفت: «حلالم كن!» و من نيز جواب ميدادم: «شفاعت يادت نره». قرآن را كه بالاي سرش گرفتم، ناخودآگاه پرسيدم: «كي برميگردي؟» پاسخ داد: «اين دفعه خيلي دير!» وقتي احساس نگراني را در چهرهام ديد، بلافاصله گفت: «نگران نباش، يك هفته ديگر برميگردم، اما به هيچكس نگو.» و درست يك هفته ديگر خبر شهادتش را آوردند. شهيد علي چيتسازان در بخشي از وصيتنامهاش مينويسد: واقعاً كه جبهه دانشگاه الهى است، دانشگاهى كه در آن درس تقوا، درس گذشت، استقامت، فداكارى، جانبازى، صبر و غيره آموخته ميشود، جبهه جايى است كه انسانهايي كه در آن قدم مى گذارند بايد از ته قلب بر سرور شهيدان آقا ابا عبدالله لبيك گويند و حسينگونه تا آخرين لحظه عمر خود باشند، جبهه جايى است كه انسان يك قدم از ديگران نسبت به خدا نزديكتر است. خاك جبهه ايران همچون خاك كربلاست چون زماني كه عزيزان سر بر زمين مىگذارند و زمين را با خون خود آبيارى ميكنند به عشق رسيدن به آقا اباعبدالله(ع) و به ياد آن بزرگوار هستند و خداوند در اين راه پاداش قرار داده است كه بالاترين پاداشش شهادت در راه اوست...
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]