واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: شهید کیکاوس نوری: برادر؛ نگذار سلاحم بر زمین بماند ایلام - ایرنا - شهید کیکاوس نوری از شهدای دوران دفاع مقدس در وصیت نامه خود آورده است: "جنگ به این زودی تمام نمی شود، برادر؛ نگذار سلاحم بر زمین بماند".
به گزارش ایرنا، برادر شهید کیکاوس نوری گفت: وقتی می خواستم به جبهه بروم برادرم به مرخصی آمده بود و من از ترس اینکه مانع جبهه رفتنم شود چیزی به وی نگفتم چون سنم کم بود.
نوروز نوری افزود:: وقتی برادرم فهمید با گشاده رویی تشویقم کرد و خود نیز همراه با من به بسیج آمد و از خوبی های جبهه برایم صحبت کرد و در حالیکه بدرقه ام می کرد، گفت: هنگام ورود به جبهه پیش خودم می برمت.
وی ادامه داد: وقتی به علت سن کم مرا از رفتن به جبهه برگرداندند، برادرم با لبخند گفت: ناراحت نباش، تو هم بزرگ می شوی و به جبهه می روی چون جنگ به این زودی تمام نمی شود.
برادر شهید کیکاوس نوری اظهار کرد: یکسال پس از آن روز، برادرم شهید شد و من به جبهه اعزام شدم و از همان بدو ورود به جبهه تا اکنون خاطراتش برایم به یادگار مانده است.
نوروز نوری گفت: برادرم فردی دلسوز، مهربان، خوش اخلاق و بسیار خوش برخورد بود.
وی بیان کرد: کیکاوس هر وقت از جبهه بر می گشت به دیدار دوستان و بستگان می رفت و صله رحم را به جا می آورد و همواره جوانان را برای رفتن به جبهه تشویق می کرد.
نوری گفت: با وجود اینکه رابطه عاطفی شهید با مادرم بسیار تنگاتنگ و مثال زدنی بود، ولی هیچگاه عشق و احساس مادری و محبت به فرزند، مانع رفتن او به جبهه نمی شد و هیچگاه ندیدم مادرم در اعزام فرزندش به جبهه تعلل یا هنگام وداع گریه کند.
وی افزود: مادرم با گذشت سالها هنوز هنگام غبار روبی قاب عکس کیکاوس خوشحالی خود را از اینکه برادرم به آرزوی خود که شهادت بود، دست یافته با لبخندی بر لب نشان می دهد.
برادر شهید کیکاوس نوری اضافه کرد: در عملیات کربلای 1 که به آزادساری مهران منجر شد، حدود 2 ماه از شهید بی خبر بودیم و مادرم خیلی نگران شده بود و من نامه ای برای وی نوشتم که شهید در پشت همان نامه نوشته بود، نگران من نباشید شهادت نصیب هرکسی نمی شود، رسیدن به این مقام برایم هنوز زود است.
وی ادامه داد: زمان تصرف مهران به دست دشمن وی تازه به مرخصی آمده بود و وقتی مطلع شدند که مهران به دست دشمن تصرف شده حالت ناراحتی و اندوه به ایشان دست داد و آن شب کلی بی قراری کرد و فردای آن روز به جبهه برگشت و گفت از همرزمانم بی اطلاعم، نکند برایشان اتفاقی افتاده باشد، با وجودی که 20 روز از مرخصی اش باقی مانده بود، فورا به جبهه برگشت.
نوری گفت: آخرین باری که به مرخصی آمد حدود 45 روز قبل از شهادتش بود و هنگام برگشت من کوله پشتی وی را تا سپاه آبدانان حمل کردم و همراهش رفتم تا اینکه سوار ماشین شد و از من خداحافظی کرد نگاه خیره در عمق چشمان و لبخند جاودانه اش در آن آخرین وداع هنوز برایم تازگی دارد.
شهید کیکاوس نوری سال 1343 در روستای "آردان" از توابع شهرستان آبدانان دیده به جهان گشود و تحصیلاتش را به دلیل مشکلات آن زمان نتوانست به پایان برساند.
با آغاز جنگ پس از چندی قلب سرشار از ایمان و غیرت و جوانمردی اش او را به سوی جبهه ها راهی کرد و به ندای رهبرش لبیک گفت.
شهید نوری فرزند ارشد خانواده ای مستضعف و متدین بود که همواره در کارها به پدر و مادر مهربان خود کمک می کرد.
شهید در خرداد ماه سال 61 به جبهه اعزام و دوره آموزش مقدماتی را در شهر دهلران گذراند و سپس به عنوان بسیجی مشغول حراست از کیان مقدس اسلامی ایران شد.
وی سپس برای مقابله با رژیم بعث عراق به منطقه مهران اعزام و در گردان 505 محرم به عنوان مسوول تدارکات گردان و بعدها به عنوان مسوول تعاون گردان، فرمانده دسته ای از گردان به خدمت مشغول شد.
شهید نوری کارنامه درخشانی در بیشتر عملیات های حوزه مهران و دهلران از جمله والفجر 3، والفجر 5، کربلای 1، کربلای 10 و نصر 4 دارد و در چندین تک و پاتک دیگر شرکت داشت.
در این راه چندین بار مجروح شد اما علاقه و وفاداری شهید به اسلام و انقلاب و صیانت از مرز و بوم موجب شد که بار دیگر خود را به مناطق عملیاتی برساند.
سرانجام پس از رشادت های فراوان به عنوان پاسدار رسمی و مسوول پرسنلی گردان 505 محرم در عملیات نصر 4 در منطقه "ماووت" کردستان در تاریخ 31 خرداد سال 66 در حالی در پشت "تیر بار چی" بود، به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی
591/7177/540
08/09/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]