واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
مشق ِعشق چند روز پیش برای دیدن نمایشگاهی که پس از 15 سال انتظار برگزار شده است شال و کلاه کردم به خیال آن که بتوانم با فراغ بال به دیدن رقص کلمات روی کاغذ بروم، اما حضور آن تعداد هنرمند در گالری ساربان که برای دیدن آثار «غلامحسین امیرخانی» آمده بودند چنان گرمایی به فضای هنری داده بود که دیگر به فراغت خیال خود نیندیشیدم بلکه خود را به نرمش قلم استاد سپردم که همچون لطافت بارانی بود که در عصر پاییزی میبارید.
هیچ یک از هنرمندانی که دستی بر قلم دارند با نام «غلامحسین امیرخانی» بیگانه نیستند. نامی که نه تنها در عرصه خوشنویسی بلکه در حوزه مدیریتی بخش های مختلف هنرهای تجسمی از انجمن خوشنویسان ایران گرفته تا خانه هنرمندان آشنای هنردوستان است. او بالاخره توانست پس از 15 سال فعالیت در عرصه هنری به علایق خود بپردازد و در نمایشگاهی انفرادی حدود 46 اثر از تازه ترین آثارش را در معرض دید علاقه مندان قرار دهد. او درباره نمایشگاهی که پس از 15 سال برگزار کرده است، می گوید: «من آنچه را که از دستم برآمده انجام دادم و این همان نقطه ای است که می توانم رضایت نسبی داشته باشم، اما وقتی تابلو ها را روی دیوار می بینم و با نگاه کار شناسانه و منتقدانه به آنها نگاه می کنم، پیش خودم می گویم کاش این نمایشگاه را یک سال دیگر برگزار می کردم.» هرچند امیرخانی، خانه هنرمندان را بهترین جا برای نمایش آثارش می داند، اما می گوید: «مناسباتی که در گالری ها وجود دارد و کسانی که در این زمینه فعال اند، فعلا تعیین کننده هستند؛ یعنی مدیران این مجموعه ها با طالبان هنر در ارتباط هستند که ما امیدواریم با همین وسعت این اتفاق در خانه هنرمندان ایران هم رخ دهد. بنابراین اتفاق اول خانه هنرمندان است خوشبختانه اخیرا در جریان هستم که اتفاقات موثر و تخصصی ای در زمینه نگارخانه های خانه هنرمندان در حال وقوع است که امیدوارم باعث شود در بحث اقتصاد هنر نیز مثل زمینه های دیگر هنری و فرهنگی خانه هنرمندان ایران حرف اول را بزند.» با وجود آن که بارها شنیده بودم امیرخانی در نگارش خط نستعلیق از ریز و درشت دستی قوی و مهارتی مثال زدنی و فوق العاده دارد و بسیاری او را برترین نستعلیق نویس حال حاضر می دانند، اما به جرات می توانم بگویم تا زمانی که بخشی از مجموعه شخصی او را که در این نمایشگاه بر دیوار رفته است ندیده بودم، این جملات را درک نمی کردم. قلم رانی ها روی کاغذ کاهی و کنترلی که روی مرکب باید داشت نشان از قدرتی دارد که فقط از دستان امیرخانی بر می آید. درست است که می گویند هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند چراکه چلیپا نویسی های او همچون نت هایی از یک ملودی زیباست که هریک در جای خود نشسته تا موسیقی دلنوازی را به دل مخاطب منتقل کند. این نمایشگاه در دو بخش مجموعه شخصی و آثار قابل فروش ارائه شده است که بیشتر آثار بخش دوم در روز افتتاحیه، توسط علاقه مندان به هنر خط، خریداری شد. آثار این نمایشگاه بین 8 تا 35 میلیون تومان قیمت گذاری شده بود. در واقع در آشفتگی های این دنیا که همواره به سوی پست مدرن در حرکت است با دیدن خوشنویسی های امیرخانی در نقطه ای از تاریخ متوقف می شوی و می توانی نوای موسیقی ایرانی اسلامی را با دیدن «مرغکی» حس کنی. امیرخانی با توجه به تحولاتی که طی 15 سال اخیر در حوزه هنرهای تجسمی اتفاق افتاده است، می گوید: «به نظر من باید با این نکته برخوردی همه جانبه نگر داشته باشیم و ببینیم ما در کجای جریان هنرهای تجسمی و به طور کلی هنر در عرصه جهانی هستیم و چه اندازه باید خودمان را متصل کنیم به این جریان و متاثر باشیم از این جریانات جهانی مثل کریستیز یا برنامه هایی در امارات، یا برنامه هایی که در خود ایران به وجود آمده است. ما باید به صورت کار شناسانه بازتعریفی داشته باشیم و البته جریان را از یک طرف کاملا آزاد ببینیم زیرا جریانات فرهنگی و هنری با هیچ دستور، قاعده یا جلسه ای قابل تنظیم نیست و باید خودش در فضای فکری و عاطفی و علمی یک جامعه راهش را پیدا کند، اما از طرف دیگر نباید برنامه های جاری را به قول شیخ شبستر که می گوید نباشد فربهی مانند آماس، درآوریم. با وجود همه اینها در عرصه های مختلفی به دلیل آن قابلیت ذاتی و نیرومندی درونی فرهنگ و هنر ایران و تاریخ ایران با هر مانعی که در طول مسیر مواجه شده ایم، فرهنگ و هنر ایران بالیده و از دشواری برای خودش رشد، توسعه و تعالی به وجود آورده است.» او همچنین به گذشت زمان اعتقاد دارد و معتقد است: «در این زمینه گذشت زمان نیز کمک می کند که هر چیزی جای خودش را پیدا کند، اکنون شاید در یک سفر به سر می بریم، مثلا اگر موقعیت ارتباط خودمان را با خارج از ایران در نظر بگیریم، در جریانی هستیم که به ثبات نرسیده و باید مدتی زمان بگذرد و تجربه به دست بیاید و این تجربه و حرکت به جلو باعث شود هر چیزی به مرور به جای اصلی خودش نزدیک تر شود. الان در یک حالت تلاطم در بین جریان سنتی داخلی و جریان های پست مدرن دنیا هستیم و این تعامل به آن نحوی که شایسته است به تعادل نرسیده و امیدوارم با توجه به قابلیت های فرهنگ و هنر ایران و جاذبه های آن بتوانیم رو به سعادت و رشد حرکت کنیم.» با توجه به آن که مضمون اثر برای او بسیار مهم است می توان شاهد عشق بازی هنرمند با قلم و دوات بود که سماعی دلپذیر از زیبایی شناسی هنری و فرهنگ غنی ایرانی را در مشق هایش به نمایش گذاشته است. مشق های با نقطه و بی نقطه او خط و رسم هایی را به نمایش گذاشته است که قرابت شعر و هنر را فریاد می زند. مگر می توان شعرهای مولانا و حافظ را با قلم امیرخانی دید و لذت نبرد؟ هنگامی که از پله های ساختمان پایین می آمدم خورشید غروب کرده بود با خود گفتم هنوز فرصت هست چراکه می توان تا بیستم آذرماه هر روز به این گوشه دنج از این شهر بی مرز آمد و آثاری با رنگ و بوی فرهنگ و تاریخ را دید و آرامش یافت. معصومه دیودار / جام جم
 
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]