محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826423296
داستان غمانگیز تجاوز به یک دختر 15 ساله در تهران
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
داستان غمانگیز تجاوز به یک دختر 15 ساله در تهران لیلا دختر 15 ساله ناشنوا که پدر و مادرش فوت کرده اند، برای فرار از جامعه، روی درخت رفته، شبهای متوالی بدن نحیفش را بالا کشیده، با یکلا ملحفه در سرمای پاییزی تهران کز کرده روی شاخههای نهچندان مطمئن، از ترس آزار و اذیت؛ تجربهای هولناک که بارها و بارها دچارش شده؛ بیصدا، بیفریاد با زخمهای عمیق بر تن و روحش.کلاً چهار ماه طول کشیده؛ چهار ماه که از دختر 15 سالهی خانه تبدیل شود به مادر ناشنوا 35 کیلویی در چهارمین روز ترک شیشه و هرویین؛ در سرپناه شبانه زنان معتاد و کارتنخواب..
مسئول سرپناه میگوید: «یک ماه اول لیلا را در یک خانه نگه داشته بودند و از او سوءاستفاده میکردند.» لیلا برای فرار از جامعه، روی درخت رفته، شبهای متوالی بدن نحیفش را بالا کشیده، با یکلا ملحفه در سرمای پاییزی تهران کز کرده روی شاخههای نهچندان مطمئن، از ترس آزار و اذیت؛ تجربهای هولناک که بارها و بارها دچارش شده؛ بیصدا، بیفریاد با زخمهای عمیق بر تن و روحش.
کلاً چهار ماه طول کشیده؛ چهار ماه که از دختر 15 سالهی خانه تبدیل شود به مادر ناشنوا در چهارمین روز ترک شیشه و هرویین؛ در سرپناه شبانه زنان معتاد و کارتنخواب.سعی میکنند با ایما و اشاره او را متوجه سوالهایم کنند. خودش اما صدایش درنمیآید که تنها دستهایش میچرخند و آواها از دهانش خارج میشوند؛ گنگ و مبهم. میفهمم خانهشان شهریار بوده است؛ پدرش نقاش، مادرش خانهدار. پدرش در اثر یک تصادف میمیرد، مادرش سهماه بعد سکته میکند و در آن زمان لیلا تنها در خانه بوده و صدایی نداشته به اورژانس زنگ بزند. هرچه با برادرهایش تماس میگیرد جواب نمیدهند تا مادر جلو چشمانش جان میدهد. قصهاش به اینجا که میرسد، اشکهایش سرازیر میشود؛ اشکهایی که خیال بند آمدن ندارند. کسی را یارای تسلایش نیست. غمش در کنار درد و بیقراری چهارمین روز ترک هرویین و شیشه برای مادری 35 کیلویی که چهارماهه هم باردار است، طاقتفرساست.پروانه؛ دختر بهبودیافتهای که اولینبار لیلا را به سرپناه شبانه «تولد دوباره» آورده، با هیجان میگوید: «خودم فیلمش را دیدم، تو کوچه اوراقچیها خوابیده بود از ترسش. دمدمای صبح بوده انگار. فیلمش را گرفته بودند. خودم فیلمشرو دیدم علناً. ببین مردم این منطقه چهجوری هستن؟ تو تاریک و روشن هوا ازش تو خواب فیلم گرفته بودن. دنبال سوژهن دیگه.»صداها درهم گم میشوند. هرکس چیزی میگوید. لیلا با سهتا برادرش زندگی میکرده است. یکی متأهل است و دو تا مجرد. برادر را که ادا میکند، دو انگشت دو دستش را به نشانه پیوند در هم گره میزند. ادای فرار را با دو انگشت در حال حرکت درمیآورد. ادای کتک و زاری را که درمیآورد، انگشتهایش را بر صورتش میکشد. «دریا» ایما و اشارههایش را ترجمه میکند: «برادرهایم زیاد من را کتک میزدند. برادرم به من شک کرد.» ادای بریدن مو را درمیآورد. «موهایم را برید. کتکم زد.» شکی که حاصلش فرار لیلا از خانه بوده و این، نقطه آغاز تراژدی زندگی دخترک میشود؛ کتکی که هنوز هم گویا آثارش روی بدنش هست: «زمانی که آمد اینجا جای ضربوشتم روی بدنش هنوز باقی مانده بود. با سیم کتکش زده بودند و گوشت بدنش کنده شده بود.»اولینبار چطور آمدی «شوش» لیلا؟ اولینبار را با «یک» نشانش میدهد. کسی او را آورده و اینجا وسط میدان «شوش» رها کرده. چه کسی؟ معلوم نیست. «شوش» را میتواند ادا کند. شینی بلند. اینجا همین حوالی «لوکیشن» لابد قصه است؛ قصهای با انبوهی سیاهیلشکر، اراذلواوباش، معتادان و زنان خیابانی «شوش».اولین کام را چهزمانی گرفته معلوم نیست. سر درددلش باز شده، کاری به سوالهای من ندارد. قصه خودش را روایت میکند. در پارک، حیران و سرگردان میچرخیدم. التماس میکردم. کف دستهایش را به نشانه التماس بر هم میگذارد. سرش را خم میکند. چشمانش همان زاری التماس را دارند. «گشنم بود. خواهش کردم به من غذا بدن. در خونه مردم رو زدم، گفتم سردمه اجازه بدین بیام تو ... . با سیلی زدن تو صورتم و گفتن برو. برو از اینجا.»مسئول سرپناه میگوید: «یک ماه اول لیلا را در یک خانه نگه داشته بودند و از او سوءاستفاده میکردند.»اینها را که میگوید، پروانه به حرف میآید که: «تو اون خونه بوده که میم میره اونجا و باهاش آشنا میشه. ساقی بوده مواد میبرده اونجا. بعد هم دلش سوخت که اونجا ازش سوءاستفاده میکردن از اون خونه آوردش بیرون. موادش را براش نگه میداشت. ولی کاری کرد که مواد نکشه. چون تو اون خونه معتادش کرده بودن. من از روزی که دیدمش تو «شوش» بود. یک موقع کاری چیزی داشت یا گشنهاش بود یا هرچی، من و مهدی بهش کمک میکردیم. تا اینکه میم گیر کرد. میم را بردند کمپ و این موند تو خیابان.»پروانه لابهلای اشکهای روان لیلا ادامه میدهد، ضجههایش: «شب اول بعد از رفتن میم موند تو خیابون اما فرداشبش که دیدم اینجوریه آوردمش اینجا. تو این منطقه باید یکی بالای سر آدم باشد اگه نباشه همه میخوان همهجوره سوءاستفاده کنن. منم دیدم اینطوری شد، میخوان ازش سوءاستفاده کنن. جایی جز اینجا بلد نبودم خدایی. زمان ما این خوابگاه و اینا نبود که ما به این بدبختی افتادیم. جاومکان نداشته باشه مصرفکننده هم باشه بهعنوان اینکه بیا جا بدیم بهت، مواد بدیم بهت، آخرش به سوءاستفاده ختم میشه. من خودم سنم یکم از این بالاتر بود این تجربهها رو کردم. این نمیتونه از خودش دفاع کنه زبون نداره نمیتونه داد بزنه.»صدای گریه لیلا در اتاق میپیچد. نفسش لابهلای هقهقها گیر میکند. زنهای خوابگاه او را در آغوش میکشند تا کمی آرامتر شود. دستش را میگیرم. تازه یادم میافتد که کودک است و دستان کودکیاش را گرفتهام؛ کودکی که در چهارماه پیش و لابهلای دردها جامانده. انگشتانش ظریف و کوتاهند، نقطههایی از لاکنقرهای روی دستهایش جامانده.دریا در جستوجوی راهی برای آرام کردنش با ایما و اشاره و صدا میگوید: «لیلا اول خدا، انگشت را میگیرد به سمت آسمان. رو میکند به ثریا اون مادر، من خواهر، اینها همه دوست.»«قلبم میزند.» با مشتی که روی سینهاش میگیرد، این را میگوید. هر زمانی که یاد پدر و مادرش میافتد، این شکلی میشود. لیلا به لرزه میافتد. نبضش را میگیرند. آبقند بهش میدهند. پتو میپیچند دورش. روز چهارم ترک مواد است. هرویین و شیشه را با هم کنار گذاشته. دردهای فیزیکی هرویینش کنار رفته. الان بیقراری شیشه مانده.ثریا میگوید: «روز چهارم و روز هفتم سختترین روزهای ترک شیشه است.» اینجا همه همدردند.دریا ادامه میدهد: «لیلا سه درد دارد؛ درد خماری و نسخی و درد بچهاش و درد سوم اینکه لال است و نمیتواند دردش را بگوید. کارهای بچهاش در حال پیگیری است، از طریق قوه قضاییه و پزشکی قانونی کشور. با پزشکی قانونی از طریق دادستانی در حال انجام است اگر دیر هم شود انجام میدهند.»پروانه تعریف میکند که: «من یکبار با قفل فرمون کتک خوردم سر این. یکبار اومدن ببرنش رفتیم دعوا با قفلفرمون مارو زدن.» ثریا پی حرفش را میگیرد که «آوردنش به مرکز به این راحتی نبود. خیلیها اومدن اینجا دنبالش. تهدیدمون کردن. شیشههای مرکز رو شکستن. سنگبارون کردن مرکز رو شبانه... مردای پارک خود ما رو هم تهدید کردن. همین بار دوم ساعت 1:30 شب آوردیمش. چهار شب پیش برای بار دوم آوردیمش. بچههای اینجا از بیرون خطگرفتن، پروندنش. ترسونده بودنش که تحویل مأمورا میدنت. میندازنت زندان. این بهونه بود که ببرن و ازش سوءاستفاده کنن. برای اینکه باهاش کاسبی کنن. بار دوم با مأمور رفتیم پارک «شوش» برش گردوندیم. سه روز تمام منطقه رو زیر پا گذاشتیم که پیداش کنیم.»در این مدت چه بر لیلا گذشته بود؟ «حدود 15 - 20 روز بیرون بود. وضعیت جسمیاش شبیه دفعه اولی بود که اینجا آوردیمش. تا مدتها درگیر جراحتهایش بودیم.»«20 روز پیش که فراریاش دادند، برایش سمعک گرفته بودیم. داشتیم پیگیری میکردیم. فقط باید میبردیم بهزیستی قالب گوشش را میگرفتیم که متأسفانه آن موقع فراریاش دادند از مرکز.»قرصی به اصرار میدهند بخورد، حالا دیگر گریه لیلا تبدیل به مویه شده است.لیلا دستهایش را به حالت دعا میآورد بالا و چیزی میگوید. دریا تکرار میکند: «خدایا کمکم کن.»آزمایش «اچآیوی» و «هپاتیت» او منفی بوده اما کمخونی دارد. 35 کیلو وزنش است.اصالتاً اهل شمال شرق ایران هستند. میرود عکس پدر و مادرش را میآورد. دو تا عکس سه در چهار، در قاب کوچک عکسها، پدر و مادر جوانند و جدی. عکس مادرش را میگیرد کنار صورتش. میگوید شبیه مادرم هستم. با صورتی کشیده، لبهای درشت و چشمهای ریز مثل لیلا. از آرزوهای لیلا که میپرسم لبش به خنده باز میشود با همان زبان ایما و اشاره. دستهایش را میگذارد روی گوشهایش و سرش را تکان میدهد و میخندد: «دوست دارم بازی کامپیوتری، هندزفری و سمعک داشته باشم. ساعت بزرگ طلایی داشته باشم. مثل ساعت معلمم.» دستش را میگذارد روی مچ دستش. ادای رقصیدن درمیآورد برای گفتن عروس شدن و با خوشحالی میفهماند دوست دارد عروس شود. «چون من پدر و مادر ندارم دوست دارم بچه به دنیا بیارم.» شکمش را بزرگ میکند. «مادر بچهام بشوم. شوهر داشته باشم که بابای بچهام شود. من بابا ندارم، بچهام بابا داشته باشد.»دوست دارد خانه بگیرد و هیچ مردی را به خانهاش راه ندهد. نشان میدهد که از چشمی در بیرون را نگاه میکند و مردان را راه نمیدهد. انگشت سبابهاش را به نشانه نه تکان میدهد. به ما تعارف میکند با دستهایش، «اما شما بیایید». انگشتانش را گره میزند: «شما دوستانم هستید.»در حال رفتنیم که سوگند میآید داخل. 17 ساله و بسیار زیباست. یکی از زنان کارتنخواب او را آورده. دیشب را در پارک خوابیده است. مادرش را مأموران در حال حمل مواد مخدر گرفتهاند و صاحبخانه او را از اتاق نقلیشان انداخته بیرون. اعتیاد ندارد. کار دریا و ثریا ادامه دارد. اینبار تلاش برای نگهداشتن سوگند در این سرپناه.ایسنا مطالب مرتبط:فیزیکدان کارتن خواب در تهران! زنان معتاد كارتن خواب تهران تجاوز به دختر مهاجر در نیمههای شبتجاوز وحشیانه مرد هوسباز به دختر تهرانی در آسانسور+عکسحضور زنان كارتن خواب در كنار خيابانهای تهرانکوچکترین کارتن خواب تهران + تصاویر
سه شنبه 4 آذر 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]
صفحات پیشنهادی
پدر دختر سه ساله قربانی تجاوز در کابل: اگر عدالت تامین نشود ۶ فرزندم را میکشم
پدر دختر سه ساله قربانی تجاوز در کابل اگر عدالت تامین نشود ۶ فرزندم را میکشم پدر یک دختر سه ساله که دخترش در شمال افغانستان مورد تجاوز قرار گرفته از دولت خواسته است عامل تجاوز را به دادگاه کشانده و عدالت را تامین کند آفتاب این حادثه دو هفته پیش در ولسوالی رستاق ولایت تخار رخفروش دختر 10 ساله به يک بيمار جنسي!
فروش دختر 10 ساله به يک بيمار جنسي واين کورخيل ناپدري 23 ساله اين دختربچه 10 ساله را براي اهداف شيطاني و سياه با دريافت پول به يک کودکآزار عرضه کرده بود يک ناپدري شيطانصفـــت در لانکشاير انگلستان دختربچه 10 ساله همسرش را از طريق اينترنت به معرض فروش گذاشت واين کورخيل نادخترک 4 ساله پرواز هواپیما را متوقف کرد |اخبار ایران و جهان
دخترک 4 ساله پرواز هواپیما را متوقف کرد کد خبر ۴۴۸۵۴۹ تاریخ انتشار ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰ ۴۹ - 11 November 2014 گیر کردن دانه تسبیح در گلوی دختر چهار ساله پرواز تبریز ـ تهران را متوقف کرد و امدادگران با عملیات احیا دختر را از مرگ نجات دادند به گزارش جام جم مسافران کمربندهایحکم مجازات عاملان مرگ دختر 12 ساله بنابی
حکم مجازات عاملان مرگ دختر 12 ساله بنابی ۳ جنایتکار که برای اخاذی ۱ ۵ میلیون یورویی از تاجر آهن دختربچه ۱۲ساله او را ربودند و او را بیرحمانه به قتل رساندند از سوی قضات دادگاه کیفری آذربایجان شرقی محکوم شدند به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل ااستاد بازیگری به دختر روانی تجاوز کرد/ ارتباط با دختران با نام مستعار زنانه! +عکس
استاد بازیگری به دختر روانی تجاوز کرد ارتباط با دختران با نام مستعار زنانه عکس دانیل لوراکتیس 32 ساله معلم تئاتری که به خاطر خوراندن مشروبات الکلی و ارتباط جنسی با دختری که مشکل روانی داشت از سوی هیئت انضباطی آموزش انگلیس برای همیشه نامش لکه دار و از آموزش منع گردید به گزارماجرای رابطه نامشروع یک پسر با دختر 17 ساله
ماجرای رابطه نامشروع یک پسر با دختر 17 سالهنوجوان ۱۵ ساله ای که با اعلام شکایت پدر و مادر یک دختر ۱۷ ساله به کلانتری احضار شده بود در میان بهت و ناباوری به تشریح چگونگی آشنایی خیابانی اش با دختر مذکور پرداخت نوجوان ۱۵ ساله ای که با اعلام شکایت پدر و مادر یک دختر ۱۷ ساله بزیر پوست دانشگاههای آمریکا چه خبر است؟ به ۲۰ درصد دختران دانشجوی آمریکا تجاوز میشود
زیر پوست دانشگاههای آمریکا چه خبر است به ۲۰ درصد دختران دانشجوی آمریکا تجاوز میشودبراساس آمار منتشره وزارت دادگستری آمریکا از هر 5 دانشجوی دختر در دانشگاهها یک نفر قربانی تجاوز جنسی میشود سایت مشرق در گزارش نوشت دانشگاههای آمریکایی بواسطه صنعت هالیوود تلویزیون و رسانههدختران دانشجوی بسیجی دانشگاههای تهران در نامهای به رهبر معظم انقلاب: میخواهیم در انجام سربازی در جبهه جنگ ن
دختران دانشجوی بسیجی دانشگاههای تهران در نامهای به رهبر معظم انقلاب میخواهیم در انجام سربازی در جبهه جنگ نرم لیاقت درجه افسری پیدا کنیمدختران دانشجوی بسیجی دانشگاههای تهران در نامهای به رهبر معظم انقلاب اعلام کردند ما میخواهیم که در انجام سربازی خود در جبهه جنگ نرم لیاقتفروش دختربچه 10 ساله توسط ناپدری
فروش دختربچه 10 ساله توسط ناپدری یک ناپدری شیطانصفـــت در لانکشایر انگلستان دختربچه 10 ساله همسرش را از طریق اینترنت به معرض فروش گذاشت به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران «واین کورخیل» ناپدری 23 ساله این دختربچه 10 ساله را برایتجاوز وحشیانه معلم ۷۱ ساله به دانش آموزان
تجاوز وحشیانه معلم ۷۱ ساله به دانش آموزان معلم شیطان صفت زبان فرانسه مدرسهای معروف در انگلیس به اتهام آزار و اذیت وحشیانه ۲۴ دانشآموز پسر دستگیر شد به گزارش سرویس وب گردی پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر بر اساس گزارش پلیس در پرونده اتهامی این معلم به نام «کیت کاوندیش کولسچاپ داستان دختری که میخواست شمر پدرشوهرش باشد -
چاپ داستان دختری که میخواست شمر پدرشوهرش باشد مجموعهداستان اگه زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم نوشته محمداسماعیل حاجیعلیان توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد به گزارش خبرنگار مهر عنوان این کتاب سوالبرانگیز است و در مقام جواب باید گفت که از عنوان یکی از داستانهمجازات مرگ برای قاتلان دختربچه ۱۲ساله |اخبار ایران و جهان
مجازات مرگ برای قاتلان دختربچه ۱۲ساله کد خبر ۴۵۰۵۷۰ تاریخ انتشار ۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱ ۳۶ - 19 November 2014 ۳ جنایتکار که برای اخاذی ۱ ۵ میلیون یورویی از تاجر آهن دختربچه ۱۲ساله او را ربودند و او را بیرحمانه به قتل رساندند از سوی قضات دادگاه کیفری آذربایجان شرقی در مجموع به ۳باازدواج قاتل ۸۰ ساله زندانی با دختر ۲۶ ساله
ازدواج قاتل ۸۰ ساله زندانی با دختر ۲۶ ساله براساس این گزارش خانم برتون ۹ سال قبل به شهر کورکوران در ایالت کالیفرنیا نقل مکان کرد تا به زندانی که منسون در آن محبوس است نزدیک باشد آفتاب چارلز منسون که چند دهه است به جرم قتل چند نفر در زندان به سر می برد و هم اکنون ۸۰ سال دارد مجوادامه فیلمبرداری «پانسیون دختران» در یوسفآباد تهران
ادامه فیلمبرداری پانسیون دختران در یوسفآباد تهرانتصویربرداری فیلم سینمایی پانسیون دختران به کارگردانی مریم ابراهیموند هفته گذشته آغاز شد در منطقه یوسف آباد ادامه دارد به گزارش خبرگزاری فارس تا به حال 20 درصد از فیلم پانسیون دختران جلوی دوربین رفته و بازی سودابه بیضایی سحر قژیمناستیک بازی دختر 27 ساله بدون پا!! + عکس
ژیمناستیک بازی دختر 27 ساله بدون پا عکسگاهی اوقات افراد معلول کارهایی انجام می دهند کارستان انها با این اقدامات حیرت اور سعی دارند به دیگران بفهمانند که معلولیت محدودیت نیست خانم ژیمناستیک 27 ساله که جفت پاهای خود را گاهی اوقات افراد معلول کارهایی انجام می دهند کارستان اگزارش وزارت حقوق بشر عراق/ قتلعام یک خانواده عراقی و ربودن دختر ۱۴ ساله
گزارش وزارت حقوق بشر عراق قتلعام یک خانواده عراقی و ربودن دختر ۱۴ ساله در اطلاعیه وزارت حقوق بشر عراق اما به مکان یا زمان این رخداد اشارهای نشده است اما این وزارتخانه همچنین از اقدام داعش در شهر موصل برای گرفتن پول از دانشآموزان این شهر خبر داده است به این مطلب امتیاز دهیدفروش دختر 10 ساله به یک بیمار جنسی!
فروش دختر 10 ساله به یک بیمار جنسی یک ناپدری شیطانصفـــت در لانکشایر انگلستان دختربچه 10 ساله همسرش را از طریق اینترنت به معرض فروش گذاشت روزنامه ایران یک ناپدری شیطانصفـــت در لانکشایر انگلستان دختربچه 10 ساله همسرش را از طریق اینترنت به معرض فروش گذاشت واین کورخی-
گوناگون
پربازدیدترینها