واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت نویسنده میهمان در آستانه دربی ۷۹- میثم زمان آبادی
دربی سیاه و سپید و «بلیچ» متحیر!
دبیر انجمن عکاسان و ورزشینویسان در خصوص دربی معتقد است فرمان این روزها افتاده دست آنها که گفتهاند این دربی را ببینید و آنها که به شدت اصرار دارند که نبینند.
میثم زمان آبادی- به گزارش خبرگزاری فارس، 1- لازم نیست چندان دور بروید. امروز – شنبه اول آذر 93 - رنگ رخسارهی مجلات ورزشی نشان میدهد سر درونشان را. آنهایی که گفتهاند این دربی را ببینید و آنها که به شدت اصرار دارند که نبینید! آنهایی که عنوان مهیجترین رقابت سال را هنوز به رویارویی استقلال و پرسپولیس اطلاق می کنند و آنها که به هزار دلیل و برهان برایتان ثابت کردهاند که این رویداد دیگر ارزش وقت گذاشتن ندارد. همه اینها یعنی مواجهه صفر یاصدی با یک رویداد. سیاه یا سپید. این دقیقا همان نقطهایست که باید از بابتش نگران بود. نقطهای که دیگر نگاه میانه و اعتدالی به رویداد وجود ندارد و آدمها یا تمام و کمال آن را تایید می کنند و یا رد. این ؛ جایی ست که طرفین از ارائه منطق و برهان ناامید شده و صرفا بر انتخابشان به صورتی غیراستدلالی تاکید دارند. داستان بحث و جدل های نظری هم چیزی شبیه ترکیب جامعهست. طبقه متوسط ، میانهرو، معتدل، استدلالی و ... وجود اینهاست که حرکت بر مدار منطق را ممکن میسازد. آنهایی که ضعفهای فوتبال را میبینند اما بر اینکه باید به دربی بزرگ تهران احترام گذاشت تاکید میکنند. آنهایی که اصل تاثیر فوتبال بر وجود شور و حرارت اجتماعی را میپذیرند و بر تلاش برای هدایت صحیح آن تصریح دارند. آنها که از بابت جمع شدن صدهزار نفر کنار یکدیگر نگرانی ندارند و اصلا این اجتماع را فرصتی طلایی می دانند و ... حذف این اندیشه ها در مجادله مداوم دربی خوب یا بد است که نگرانی به بار می آورد. فرمان این روزها افتاده دست آنها که گفتهاند این دربی را ببینید. و آنها که به شدت اصرار دارند که نبینند! 2- قطبی شدن نظرات در موضوع برگزاری یکی از عمومیترین رویدادهای اجتماع ایرانی به سود کیست؟ نتیجهاش به گمان شما تا به حال چه بوده؟ ورزشگاههایی که دیگر پر نمی شوند، روزنامههایی که مخاطب ندارند، اقتصاد وابسته به فوتبالی که نفسهای آخرین را می کشد، هیجانی که تخلیه نمی شود، حتی خرده کاسبی هایی که دیگر رونق ندارند. سود و زیاد ناشی از پدید آمدن این فضا را کسی مورد بررسی قرار داده؟ مثلا بخشهای پژوهشی وابسته به وزارت ورزش و جوانان یا دانشگاههای تربیت بدنی. این سوال برایشان پیش آمده که آنچه در نتیجه سرد شدن این تنور حاصل شده را به عدد و رقم تبدیل کرده و مورد تحلیل قرار دهند؟ از ترنوویل مالی که دیگر جاری نیست گرفته تا اندک درآمدی که فلان پیرمرد تخمهفروش کنار بساط دربی کسب میکرد. از سودی کلان تا رزقی محدود. حذف تک به تک اینها به نفع کیست؟ اصلا از بابت تعطیل شدن بساط دورهمی مردم مگر نفعی هم متصور است؟ 3- دربی را باید دید. برای لیگی که هرچند نحیف و زار اما هنوز نفس میکشد باید دلسوزی کرد. آن سکوها ، آن دستفروش ها، آن تخلیه هیجانها. آنها قیمت ندارند که هیچ قابل قیمت گذاری هم نیستند. این مردمان با کدام برنامهریزی دقیق (!) ممکن است بتوانیم دوباره حول موضوعی جمعشان کنیم؟ اصلا کدام موضوع اجتماعیست که بتواند چنین ظرفیتی برای نشاندنمان کنار هم داشته باشد؟ کنار همه این استدلالها این آخری را هم بگذارید: اسلاون بلیچ چندماه قبل - زمانی که در اوج رقابتهای لیگ ترکیه هدایت بشیکتاش را بر عهده داشت و اتفاقا بسیار هم به شتاب و توفیق جلو می رفت در حاشیه گفت و گویی پرسید: فقط به من بگویید که شما چطور توانستهاید ورزشگاهی که پذیرای یکصد و بیست هزار تماشاگر بوده را به چنین حال و روزی بیاندازید؟ آنچه شما با تماشاگریتان کردهاید اگر هدفمند باشد میتواند چون الگویی بزرگ در دانشکدههای جامعهشناسی و ورزش تدریس شود. رسیدن به این نقطه در زمانی چنین کوتاه واقعا در وسع و توان هر برنامهریزی کنندهای نیست. انتهای پیام/ی
93/09/01 - 14:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]