محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842321889
-بارِ زندگی حمـالمان کرد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
پای صحبتهای چرخیها و کولهبرهای بازار تهران بارِ زندگی حمـالمان کرد صدای کشیده شدن چهارچرخ گاریاش به سنگفرشهای خیابان ناصرخسرو، اولین نوای صبحگاهی است که در راسته بازار تهران میپیچد، بیخیال و راحت میله آبیرنگ گاریاش را دودستی گرفته و پشت سرش میکشاند. لکلک چرخهای آهنی هرز رفته، ناله سنگفرشهای بیتاب خیابان را یکی در میان درمیآورد، انگار جار میکشد که صبح شده، بیدار شوید، یک روز شلوغ و پرهیاهوی دیگر در راه است.
گاری اش را کنار گاری های ردیف شده دیگر بر سر گذر پله های مسجد امام پارک می کند و تن خواب آلودش روی تخته چوبی آن رها می شود. گاری کمی جلو و عقب می رود و زیر هیکل نحیف او آرام می گیرد. ساعت 8 صبح است و هنوز هیچ یک از مغازه های راسته، کرکره خود را بالا نداده اند. فقط گهگاهی یکی دو تا موتوری و تاکسی ون رد می شوند و چند مسافر کت و شلواری را که حتما کارمند بانک و اداره پست هستند پیاده می کنند.
گاریچی ها یکی یکی از راه می رسند و کوله برها نیز هم. پیرمردهاشان کت های کهنه پاره پوره قهوه ای، طوسی و سیاه به تن دارند و جوان ترهاشان کاپشن های بادی مشکی، اما همه شان بلا استثنا شلوار کردی با کتونی های ورزشی ارزان پایشان است. گاری هایشان را به هم چسبانده اند و چند نفری روی آن چهار زانو نشسته اند. یکی سیگار بهمن دود می کند، آن دیگری دراز کشیده و آسمان راه نگاه می کند، یکی لقمه نان و پنیر در دهانش است و این طرف آن طرف را برای شکار مشتری می پاید، دو سه نفری هم گاهی چند کلمه ای با هم حرف می زنند. سرمای صبح پاییزی و خوابی که هنوز در کوچه پس کوچه های بدن خفته، نایی برای حرف زدن نمی گذارد. سر هر کسی در گریبان کار خویش است. فقط حمالی بلدم پیرمرد کوله اش را روی خروار لباس گرم و کت قهوه ای اش انداخته، دست های چروکیده اش را پشتش قلاب کرده و بی هدف بین گذر ناصرخسرو و پانزده خرداد را نگاه می کند، خبری نیست که نیست، باید منتظر بماند. هنوز برای ناامید شدن خیلی زود است. پنجشنبه ها بازار شلوغ تر می شود و کار و کاسبی پررونق تر، باید صبر کرد. رزق و روزی همین نزدیکی هاست و تا ساعت دیگر از راه می رسد. می گوید مرز ایران و عراق را بلدی؟ مهران! خانه و زندگی ام آنجاست و خودم اینجا. دستی بر خرمن موهای سفیدش می کشد و با دو چشم ریز پنهان شده در خط های پرچین و چروک صورتش این ور و آن ور را می پاید. کاری از دست من که ساخته نیست! کی به من پیرمرد کار می ده؟ فقط می تونم با این کوله، بار جابه جا کنم و خرج خودم و زنم رو دربیارم. بی حوصله تر از آن است که جواب سوال های ما را بدهد. باربرهای جوان تر کم محلی اش به ما را با تکرار این جمله که مریض است و تازه عمل کرده، جبران می کنند. این پیرمرد پنج تا بچه دارد، پسرش در بمباران عراق شهید شده، خودش هم با این سن و سال باید حمالی کند، سرماخورده و تب کرده، به خاطر همین حوصله ندارد. پیرمرد بی توجه به این حرف ها از ما دور شد و پیاده رو ناصرخسرو را با اضطراب و کمر خمیده بالا می رود. پولش مهم است نه 10 یا 500 کیلو حالا دو سه نفری دور من و همکارم جمع شده اند، این یکی که جوان تر است و به نظر می رسد سی و دو سه ساله باشد، می پرد بالای مانع های میله ای می نشیند و سیگارش را روشن می کند، برادرش هم که کوتاه قد و هیکلی تر است، از راه می رسد و دستمال گردنش را در بین دو دستش به آرامی می چرخاند و با دهان پر می گوید برای چی از ما سوال می پرسید؟ خیالش که راحت شد روزنامه نگاریم، خودش را رضا عبدی اهل ایلام معرفی می کند؛ می گوید که از هجده سالگی تا حالا که 48 سال دارد، در بازار باربری می کند و تنها درآمدش از همین راه است. همه اینهایی که در این راسته برای باربری نشستن، از جوونمون تا پیرمون، کُرد هستیم! بیشتر ایلامی هستیم. شهر جنگ زده مون کاری نبود و بیشتر از بیست ساله که خونه و زندگی مون را رها کرده ایم، اومدیم اینجا حمالی! صبح زود یعنی ساعت 7 می آییم اینجا، آنقدر این پا و اون پا می کنیم تا بالاخره یک مشتری به تورمان بخورد و بارش را جا به جا کنیم. رهگذری، مشتری ثابت بازاری، زن، مرد، بار سنگین، سبک، شکستنی، سوختنی و... برای ما فرقی نمی کند، هرچه باشد، بار کولمان یا چرخمان می کنیم و بسم الله. از ده کیلو تا 500 کیلو. کولمون می کنیم یا می ذاریم رو گاری، می کشیم این ور اون ور، از ساختمون چهار طبقه میاریم پایین، می بریم بالا، روزی ما در حمالی بار مردم است. کوله برهای پیر، چرخی های جوان هر دقیقه تعداد باربرها بیشتر می شود، یا کوله به پشت دارند یا گاری به دست، گاری های بزرگ و کوچک، از کودک یازده ساله گرفته تا پیرمرد هشتاد ساله، همه سر گذر، گوشه خیابان یا زیر سایه درختی منتظر ایستاده یا نشسته اند. گاهی یکی باعجله صدایشان می کند و آنها هم تر و فرز دنبالش راهی حجره ها می شوند. گاهی هم همین طور ساکت و بی رمق روی چرخشان می نشینند و گذر عابران را تماشا می کنند. این گذر فقط دوست ها و آشناهای خودمون وایسادن. برادر، پدر، پسر، دایی، خواهرزاده، برادرزاده، همشهری باهم بیست نفری می شیم. غریبه هم راه نمی دیم که سر گذر بیاد. شاید دزد باشه، شاید آدم حسابی نباشه، اعتبار ما رو هم ببره زیر سوال، الکی که نیست هرکسی از راه رسید یه چرخ دستش بگیره و اینجا کاسبی کنه، دیگه اکثر بازاری ها ما رو می شناسن و به ما اعتماد دارن، بار رو که نمیشه دست هر کسی داد. حالا خیابان شلوغ تر شده، یکی از باربرها گاری اش پر از کارتن های بزرگ است و با اشاره مکرر دست چپش، ماشین ها و موتوری ها را نگه می دارد تا از عرض خیابان رد شود. دور هر دو دستش دستمال های قرمز یزدی بسته و از صورت قرمز و نفس های به شماره افتاده اش می توانی بفهمی که محتوای کارتن ها سنگین است. این بار یکی از بازاری هاست که مشتری ثابت مان است و به موبایلمان زنگ می زند که فلانی بیا بار دارم. حالا شانس امروز در خونه این رفیقمون رو زده و بارش رو داده براش ببره پامنار. تا اونجا نزدیک 16-15 هزار تومن کاسبه. عبدی این را هم می گوید که بین باربری با چرخ و کوله تفاوت زیاد است و البته کوله دارها دستمزد کمتری عایدشان می شود. دستمزدهایی که بین 5000 تا 15 هزار تومان بالا و پایین می شود و بستگی دارد که بار را تا کجا باید ببرند. 150 کیلوی ناقابل بر دوش کوله برها خیلی نمی توانند بار جا به جا کنند، اما آنها که گاری دارند بیشتر بار می زنند و بیشتر هم پول می گیرند. شده بار بردیم تا شوش و مولوی، تا طبقه چهارم یه مغازه، 20 هزار تومان گرفتیم، از طرفی هم مشتری باانصاف داشتیم تا همین پامنار 50 هزار تومن داده. بسته به جیب و انصاف مشتری داره، ولی کسی پول ما را نمی خوره، می گن که برو فردا بیا، پس فردا بیا ولی پول ما برای کسی خوردن نداره. باری که کوله برها می برند، بین 100 تا 150 کیلو وزن دارد، آن هم با یک کوله دست ساز چوبی که با دو بند فرشباف روی کمر باربر می افتد. کوله برهایی که اغلب پیردمردهای بین شصت تا هفتاد ساله اند و بین حجره ها برای شکار یک بار می چرخند. آنها دیگر کمتر توان کشیدن گاری را دارند و نمی توانند مثل جوان ترها در شلوغی بازار، بین انبوه جمعیت و آدم ها بار جابه جا کنند. بار کمتر به کولشان می گیرند و دستمزد کمتری می گیرند. ما که دیگر نه پا و کمر بلند کردن و کشیدن بار سنگین را داریم نه حوصله این که از این و اون فحش بخوریم که هوی حواست کجاست؟ چرا گاری ات خورد به پام؟ یا وسط شلوغی بارمون بیفته زمین، یا تنه بزنن. یا ماشینی ها وسط خیابون برامون بوق بوق کنن که یالا رد شو. همین طوری هم باید شش دونگ حواسمون باشه که به کسی نخوریم. تو روزهای شلوغ و کوچه های تنگ و باریک باربری خیلی دردسره. حمالی هم دیگه کار نیست پیرمرد سیاه چرده که چهارزانو روی گاری اش سر کوچه مروی نشسته، این را می گوید و دست چپ زخمی اش را که با چسب نواری پوشانده، با دست راستش پنهان می کند. همین یک ساعت پیش یه بار داشتم که لبه کارتن هایش تیز بود و دستم را برید. رویش را با چسب کارتن چسبوندم که خونش به لباسم نریزه. همین دو ماه پیش 80 هزار تومن دادم از کمرم عکس گرفتن، گفتن ساییدگی مهره داره. قرص هم می خوردم، اما فایده ای نکرده، من هم ولش کردم. با باجناقش در یکی از گاراژهای نزدیک بازار زندگی می کنند، در اتاق کوچکی که فقط جای خواب است. 40 روز تهران است و 20 روز شهرشان، که همان نزدیکی های ایلام است. شب با اتوبوس می رود و صبح اول سحر می رسد به خانه و زندگی اش. او و خیلی از هم سن و سال هایش، روزگاری است که این طوری در تهران روز را به شب رسانده اند و ماه را به سال. یک موقعی حمالی کار بود، الان دیگه نیست. از اول ماه محرم تا حالا 20 تومن هم کاسب نبودم. صبح می یاییم، می شینیم اینجا تا دم غروب. باری بهمون بخوره یا نخوره. من نه پای گشتن دارم نه روی رو انداختن به حجره دار، الان هر حجره داری چهار پنج تا شاگرد گرفتن، از این چرخ های کوچک خریدن، شاگردشون بار رو جا به جا می کنه و این طوری کمتر سراغ ما واسه کار میان، مگه رهگذری پیدا بشه واسه جابه جایی بارش. فحش می خوریم و رد می شویم باربرها نان زور بازویشان را می خورند، آنها که جوانند و سرحال و قبراق، بار بیشتری می زنند و پول بیشتری می گیرند، اما آنها که پا در پیری گذاشتند و دست و پایشان لرزان و کمرهایشان زیر این همه بار خمیده شده کمتر. خوب کار کنیم مثلا روزی هشت تا ده تا بار ببریم، 60-50 هزار تومن کاسبیم. بستگی به ماه و فصل هم داره، ماهی 700 درآمد داریم، نزدیک عید ماهی یک میلیون و 500 هزار تومن هم کاسب شدیم. گوشی عبدی زنگ می خورد، باید برود تیمچه حاجب الدوله چند تا کارتن را بیاورد سر بازار، بگذارد توی وانت. دستمالش را می اندازد دور گردنش، سر چرخ را می گیرد بالا تا دو سه نفری از مانع های میله ای ردش کنند، سریع می اندازد در گودی بازار طلافروش ها. هرچند ثانیه یک بار با صدای بلند به عابران پیاده می گوید که خواهر! برادر! حواستو جمع کن، آبجی برو کنار بذار رد بشم، داداش زودتر رد شو، واینسا سر گذر. کوچه باریکی با فحش های مکرر و زیر لب یا با داد بلند برایش باز می شود، اما او گوشش به این حرف ها بدهکار نیست، یک ترمز به گاری اش بزند چند دقیقه که هیچ، چند ساعت فحش و ناسزاست و گلاویز شدن و بعد هم کلانتری بازار، پس برای رسیدن به شکار ناب باید یک گوش را در کرد و یکی را دروازه. وایسیم به جواب دادن تک تک این فحش و ناسزاها، تا شب یه قرون هم کاسب نیستیم. باید شتر دیدی، ندیدی. سرمون رو بندازیم پایین و چیزی نگیم. کوچه پس کوچه های بازار تنگ و باریکه، چاله و چوله هم تا دلتون بخواد داره، جمعیت هم که خدا بده برکت، روزای تعطیل که جای سوزن انداختن نیست، دیگه کافیه پر چرخ ما بخوره به کسی، بیا و ببین. ما که از بس شنیدیم کر شدیم. عبدی به تیمچه که می رسد، دیگر حواسش به ما نیست. جعبه های شکستنی را به تنهایی بلند می کند و آرام می گذارد روی گاری و لا به لای جمعیت گم می شود، پیرمرد کوله به دوش هم آن طرف نشسته تا بار را روی دوشش بگذارند. فروشنده دست های لرزان پیر را می گیرد و بلندش می کند. کمرش را حالا خیلی راحت زیر بار خم کرده و سر به زیر و چشم دوخته بر زمین، دالان های پرزرق و برق را رد می کند. گاهی گوشه و کناری خلوت پیدا می کند و دستش را به دیوار می گیرد و نفسی تازه می کند و باز هم تیمچه ها را یکی یکی آرام و بی صدا رد می شود. تیمچه علاءالدوله، تیمچه مهدیه، تیمچه امین الدوله، تیمچه سه چشمه، بازار بین الحرمین و... سال های سال است که سهم او از این تیمچه ها فقط عبور است و حمالی بارهایشان. فهیمه سادات طباطبایی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
 
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]
صفحات پیشنهادی
فرماندار نظرآباد: مساجد در ترویج سبک زندگی اسلامی فعال تر عمل کنند
فرماندار نظرآباد مساجد در ترویج سبک زندگی اسلامی فعال تر عمل کنند نظرآباد- ایرنا- فرماندار نظرآباد با اشاره به تهاجم فرهنگی و ترویج زندگی به سبک غربی اظهار کرد در این وضعیت حساس مساجد باید فعال تر از گذشته برای ترویج سبک زندگی اسلامی گام بردارند به گزارش ایرنا حجت اله صادنمایشگاه زیارت مشهد فرصتی برای برگشت انسان به زندگی حقیقی ایجاد می کند -
آیت الله عالمی نمایشگاه زیارت مشهد فرصتی برای برگشت انسان به زندگی حقیقی ایجاد می کند مشهد-خبرگزاری مهر عضو مجلس خبرگان رهبری در بازدید از فرهنگسرای زیارت گفت نمایشگاه مفهومی این فرهنگسرا فرصت خوبی را ایجاد میکند تا انسان را به زندگی حقیقی بر گرداند به گزارش خبرنگار مهر آیتروایت زندگی شامپانزه «تارزان» در جشنواره سینماحقیقت -
روایت زندگی شامپانزه تارزان در جشنواره سینماحقیقت فیلم مستند بلند خوشبین باش ساخته ژوس دوپاتر مستندساز هلندی در بخش نمایشهای ویژه هشتمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت روی پرده میرود به گزارش خبرگزاری مهر مستند خوشبین باش See no Evil زندگی شامپانزه معروف فیلم تاراللهیاری: «با کتاب زندگی کنیم» شعار نهاد کتابخانهها در هفته کتاب است -
برنامههای نهاد کتابخانهها در هفته کتاب-1 اللهیاری با کتاب زندگی کنیم شعار نهاد کتابخانهها در هفته کتاب است دبیر ستاد هفته کتاب نهاد کتابخانههای عمومی کشور گفت در پوستر هفته کتاب امسال نهاد این جمله درج شده است با کتاب زندگی کنیم دوستان ما در نهاد فرمایشات مقام معظم رهببرلین: مذاکرات هسته ای در لحظه مرگ و زندگی قرار دارد
برلین مذاکرات هسته ای در لحظه مرگ و زندگی قرار داردبرلین مذاکرات هسته ای در لحظه مرگ و زندگی قرار دارد برلین مذاکرات هسته ای در لحظه مرگ و زندگی قرار دارد 93 08 20 - 13 34رئیس شبکه بهداشت و درمان تبریز: 8 میلیون نفر از جمعیت کشور در حاشیه شهرها زندگی میکنند
رئیس شبکه بهداشت و درمان تبریز 8 میلیون نفر از جمعیت کشور در حاشیه شهرها زندگی میکنندرئیس شبکه بهداشت و درمان تبریز گفت 8 میلیون نفر از جمعیت کشور در حاشیه شهرها زندگی میکنند که سهم تبریز از این میزان 500 هزار نفر است به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز حسین خسروشاهی ظهر امروز دعرضه 20 عنوان کتاب با موضوع سبک زندگی به دانشگاهها
سهشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵ ۳۶ مدیرعامل نشر معارف از ارائه 20 عنوان کتاب با موضوع سبک زندگی به دانشگاهها خبرداد به گزارش خبرنگار دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا پیرمرادیان مدیرعامل نشر معارف در آیین رونمایی از پنج عنوان کتاب سبک زندگی که در محل نهاد نمایندگی رهبری در دبا کمک خیرین 520 زوج در البرز زندگی مشترک خود را آغاز کردند
با کمک خیرین 520 زوج در البرز زندگی مشترک خود را آغاز کردند کرج –ایرنا – مدیرکل کمیته امداد امام خمینی ره استان البرز با تاکید بر ایجاد بسترهای مناسب برای ازدواج آسان جوانان گفت به همت خیرین و کمیته امداد امام خمینی ره 520 زوج در البرز به خانه بخت رفتند علی سالارکیا رترفندهای روز برای یک زندگی بهتر و ساده تر - شماره 15
ترفندهای روز برای یک زندگی بهتر و ساده تر - شماره 15با این ترفندهای روزانه هر روز زندگی راحت تر و بهتری را تجربه کنید ترفندهای روز برای یک زندگی بهتر و ساده تر ترفندهای روز برای یک زندگی بهتر و ساده تر ترفندهای روز برای یک زندگی بهتر و ساده تر ترفندهای روز برای یکزندگی عجیب و جالب همستر ها! +تصاویر
زندگی عجیب و جالب همستر ها تصاویر به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس کشکول جام نیوز همسترها گونهای از جوندگان هستند و جانوری پگاهرو است و در طول روز زیرزمین باقی میماند تا مورد حمله شکارچیان قرار نگیرد این جانور در طبیعت بیرون در درجهٔ اول از دانهروی خوش زندگی برای بانوان معتاد در زاهدان
سیستان و بلوچستان روی خوش زندگی برای بانوان معتاد در زاهدان دبیر شورای هماهنگی مقابله با مواد مخدر سیستان و بلوچستان گفت یک مرکز ترک اعتیاد برای بانوان با ظرفیت بیش از 50 نفر در زاهدان راهاندازی شده است که زنان متجاهر و کارتنخواب در آن نگهداری میشوند به گزارش خبرنگار باشگااولین تریلر و پوستر فیلم سلما زندگینامه مارتین لوتر کینگ
اولین تریلر و پوستر فیلم سلما زندگینامه مارتین لوتر کینگ اولین تریلر و پوستر فیلم سلما زندگینامه مارتین لوتر کینگ ارائه شد به گزارش خبرنگار سینمای جهان باشگاه خبرنگاران اولین تریلر و پوستر فیلم سلما زندگینامه مارتین لوتر کینگ ارائه شد لازم به ذکر اسقرآن تمام برنامه های زندگی را در خود جای داده است
سهشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸ ۰۶ مدیر حوزه علمیه گیلان با بیان اینکه متاسفانه مفاهیم و تفسیر قرآن مورد غفلت واقع شده است گفت تفسیر و تدبر در قرآن اصلی بنیادین در تعامل با کلامالله است حجت الاسلام والمسلمین محمد لاکانی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منمرگ هولناک زن جوان بعد از یک سال زندگی مشترک
مرگ هولناک زن جوان بعد از یک سال زندگی مشترک مردي که همسرش را پس از يک سال زندگي مشترک به قتل رسانده بود در کمتر از ۲۴ساعت با صدور دستورات ويژه قضايي هنگام بازگشت به صحنه جرم دستگير شد به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس حوادث جام نیوزبه نقل از خراسان بعد از ظهر روز شنبه گذچاپ بیست و پنجم برای زندگی حضرت زینب(س) به روایت سیدمهدی شجاعی
چاپ بیست و پنجم برای زندگی حضرت زینب س به روایت سیدمهدی شجاعیکتاب آفتاب در حجاب روایت سیدمهدی شجاعی از زندگی حضرت زینب س توسط انتشارات نیستان به چاپ بیست و پنجم رسید به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس آفتاب در حجاب روایتی است از زندگی حضرت زینب از کودکی تا عاشورا تا اسافارس گزارش میدهد الگوپذیری از سبک زندگی اسلامی با پیشگیری از انواع بیماریها
فارس گزارش میدهدالگوپذیری از سبک زندگی اسلامی با پیشگیری از انواع بیماریهابا الگوپذیری از سبک زندگی اسلامی میتوان از انواع بیماریها پیشگیری کرد به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان امروزه با توجه به افزایش جمعیت دنیا مهمترین مسئله تامین غذای سالم و کافی یکی از دغدغهها و مشکلاجرای طرح آموزش مهارت های زندگی برای 14 هزار دانش آموز
اجرای طرح آموزش مهارت های زندگی برای 14 هزار دانش آموز خبرگزاری پانا مدیرکل بهزیستی استان بوشهر گفت طرح آموزش مهارت های زندگی در سال تحصیلی گذشته برای 14 هزار دانش آموز در استان اجرا شد ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۰ آبان ساعت 09 43 به گزارش خبرگزاری پانا به نقل از اداره کل روابط عمومی استا-
گوناگون
پربازدیدترینها