تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827494995




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بین محسن چاوشی و مرتضی پاشایی چه گذشت؟ +تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



بین محسن چاوشی و مرتضی پاشایی چه گذشت؟ +تصاویر




به این مطلب امتیاز دهید


به گزارش سرویس کشکول جام نیوز، «حضور محسن چاوشی» در یک فضای شلوغ و پر رفت و آمد اتفاقی مهم و عجیب است. رفتارهای این هنرمند معمولا شبیه هیچ‌کس نیست و او همیشه سعی کرده با انتخاب یک شخصیت هنری متفاوت، مهر و امضای خاص خودش را در روند کاری‌اش به ثبت برساند.   «محسن چاوشی» چهره‌ای است که در مواقعی که احساس کند حضورش کمکی است برای حل یک مشکل، بی‌اختیار دست به کار و وارد عمل می‌شود. برای روابط انسانی احترام عجیبی قائل است و شاید همین احترام و «خوش مشرب» بودند اوست که باعث شده احساس جاری در آثارش بتواند اینچنین همه‌گیر شود و طرفداران بی‌شماری را در گیر این آثار کند. برخورد او با آدم‌های مختلف هم فرق دارد. در اوج شهرت و محبوبیت، معمولا با همه «خاکی» و متواضعانه رفتار می‌کند و فقط در برابر آدم‌هایی که احساس کند قصد سوءاستفاده از هویت کاری و شخصی او دارند، واکنش نشان می‌دهد. معمولا ساکت و کم حرف است ولی به وقتش در جمع‌های دوستانه کلی انرژی صرف کرده و در بحث‌های داغ شرکت می‌‌کند.   ملاقات «‌محسن چاوشی» با «مرتضی پاشایی» در اتاق 405 بیمارستان بهمن تهران در آخرین روزی که هنوز این خواننده به ICU منتقل نشده بود اتفاقی عجیب، غافلگیر کننده و غیرمنتظره بود.   سیگار پشت سیگار تنها پناه بعضی آدم‌‌ها «سیگار» است. شاید سیگاری‌ها بی‌پناه‌ترین آدم‌های دنیا باشند که در مواقع ناراحتی به پک‌های عمیق گرفتارند و تنها راه فرارشان از موقیعت‌های لحظه‌ای‌، سیگار است و سیگار. محسن از جلوی در استودیو سوارمان می‌کند. شهاب اکبری هم با ماست. حرف مرتضی که می‌شود سیگار‌ها یکی‌یکی دود شده و دودشان از پنجره به بیرون می‌روند . بحث از ماجرای شروع به کار او آغاز و به همه تراژدی‌هایی که درسال‌های گذشته گریبان دنیای موسیقی را گرفته، ختم می‌شود. سکوت سنگینی در ماشین حاکم است. مسیر شلوغ و پر ترافیک هم حال و هوای هیچ بحثی را در جمع باقی نگذاشته و من فقط به این فکر می‌کنم که چه چیزی باعث شده امروز «محسن چاوشی» با حزن و اندوه، بی‌خیال همه ماجراهای رسانه‌ای این سال‌ها و دوری جستن از چنین فضاهای شلوغی شود. او همیشه کار خودش را کرده و در همه اتفاق‌ها به راه و روش خودش ناراحتی‌اش را نشان داده؛ همدردی کرده و از راه دور محبت و احساس همدردیش را نشان داده ولی حالا در بیمارستانی شلوغ و اتاقی شلوغ‌تر، آخرین احوالات دوستش را جویا می‌شود یعنی برنامه خاصی دارد یا اتفاق خاصی قرار است بیفتد؟   بین مرتضی و محسن چه گذشت؟ اتاق تقریبا خلوت است و وقت ملاقات گذشته. چند نفری از اطرافیان مرتضی همراه همیشگی در اتاق هستند. محسن اول وارد می‌شود و به سمت مرتضی می‌رود. شهاب اکبری با دور و بری‌های او احوالپرسی می‌‌کند و محسن بی‌خیال همه توصیه‌های اطرافیان مرتضی که اصرار دارند «به درخواست پزشک بهتر است دوستان زیاد از فاصله نزدیک با مرتضی عیادت نکنند.» روی تخت می‌نشیند و این آغاز گپ و گفت خصوصی پنج دقیقه‌ای محسن با مرتضی است. به قدری آرام حرف می‌زنند که عمرا کسی بفهمند ریز مکالمات در مورد چه چیزی است.  

  محسن چاوشی به مرتضی پاشایی چه گفت؟ محسن دست مرتضی را می‌گیرد و مرتضی از دوروبری‌هایش می‌خواهد که گوشی موبایلاش را به او برسانند. کمی نزدیک‌تر شده و با دیدن صحنه‌ای عجیب شوکه می‌شود. چشم‌های محسن چاوشی از سرخی زیاد به کاسه خونی شباهت دارد که هر لحظه احتمال سر ریز شدن دارد. همه حواسش هست که بغضش نترکد و رفتارش را عادی جلوه دهد. گوشی را از دست مرتضی می گیرد تا خودش کاری که مرتضی می‌خواست را برایش انجام دهد. بعد از چند ثانیه کلنجار رفتن با موبایل می‌گوید: «مرتضی تا حالا هیچ‌وقت شماره خودم را برای کسی ذخیره نکرده بودم!»   لبخند کوتاهی می‌زند و بلند می‌شد. دوروبری‌های مرتضی در حال عکاسی هستند و سعی می‌کنم قانع‌شان کنم که لطفا این عکس‌ها منتشر نشوند. محسن راضی به عکس گرفتن در شرایط نامساعد مرتضی نیست و اعتقاد دارد شرایط مرتضی در این حال و وضع که سُرم در دستش است باعث ناراحتی بیشتر طرفدارانش می‌شود. مرتضی ولی سر شوخی را  باز می‌کند و می‌گوید: «طرفدارهای ما عادت دارند» و هر دو با هم می‌خندند، خنده‌ای عمیق و از اعماق وجود که حال هر بیننده‌ای را دگرگون می‌کند.   من هم اجازه عکاسی گرفته و سه فریم عکس می‌گیرم. بعد می‌گویم: «اینم به خاطر مرتضی و طرفدارانش که عادت دارن.» همه با هم می‌خندیم...  

  برای زندگیش مبارزه می‌کند روبوسی کردن با مرتضی ممنوع است. این را دوروبری‌های او می‌گویند. محسن فقط یک کلمه می‌گوید و بلند می‌شود: «خبر بده پس مرتضی» همه حواسم به جواب مرتضی است که می‌گوید: «حتما»   از اتاق خارج می‌شویم و نفس راحتی می‌کشم. فضای سنگین و عجیب اتاق نگران کننده بود و این را از تک‌تک نگاه‌ها می‌شد فهمید. سوار می‌شویم و بازی شروع می‌شود: «سیگار پشت سیگار...» فضای ماشین زیادی ساکت است و دل و دماغ حرف زدن برای کسی نمانده؛ برای هیچ‌کدام‌مان شهاب اکبری این سکوت لعنتی را می‌شکند و می‌گوید: «ای بابا...»   کسی جوابش را نمی‌دهد. محسن متوجه سکوت حاکم بر فضا می‌شود و پخش را روشن می‌کند. قطعه‌ای در حال پخش است که هنوز منتشر نشده.   باید پیاده شوم. خداحافظی می‌کنم محسن غرق در فکر و خیالاتش است و می‌گوید: «دارد مبارزه می‌کند برای زندگیش، کلی انگیزه دارد...»   حرف‌های دیگری هم بین‌شان رد و بدل شده لابد. کاش کمی اصرار می‌کردم و می‌پرسیدم.   مجله ایده آل 206  





۲۹/۰۸/۱۳۹۳ - ۱۲:۴۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن