واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نویسنده«افسانه فلکالفلاک»:
هیچکس افسانههای ایرانی را معرفی و تبلیغ نمیکند
نویسنده«افسانهی ابیانه» با اشاره به نقش و تاثیر مهم تبلیغات گفت: امروز همه بچهها در سراسر دنیا« هریپاتر» را میشناسند یا با افسانههایی چون سیندرلا و شاهزاده یخی آشنا هستند اما بچههای ایرانی، حتی از فرهنگ و قصهها و آداب و رسوم خود بیخبرند چون هیچ سازمان و نهادی نیست که افسانهها را معرفی کند. پریسا برازنده در گفتگو با خبرنگار مهر، به اینکه افسانهها بار فرهنگی یک ملت را به دوش میگشند اشاره و بیان کرد: افسانه، مجموعهای از باورها، آیینها، تجربیات و مناسک است و بار فرهنگی یک ملت را به دوش میکشد به این معنی که با مطالعه افسانههای هر قوم میتوان به طرز تفکر و نوع نگاه آنها به پدیدههای اطراف پی برد. نویسنده «افسانه ابیانه»، افسانهها را حاصل خرد جمعی دانست و افزود: بهروز شدن، مهمترین ویژگی ادبیات شفاهی است. افسانهها از سرزمینی به سرزمین دیگر میروند و نه تنها با فرهنگ هر قوم که با شرایط زمانی و مکانی هم هماهنگ میشوند از اینرو کهنگی در ارتباط با افسانهها معنا ندارد و قصهها و افسانهها به یک منشور میمانند که هرکس از زاویه خود به آن مینگرد. به گفته برازنده افسانهها، خاصیت جبرانکننده دارند. به این معنی که ناتوانیهای انسان را پوشش میدهند. برای مثال، آرزوی پرواز، همواره با انسانها بوده از اینروست که قصه«قالیچه سلیمان» شکل میگیرد تا کسی که در دنیای واقعیت نمیتواند از زمین جدا شود و به پروزاز درآید بر قالی سلیمان سوار شود و پرواز کند. نویسنده«افسانه فلکالافلاک» افسانهها، نوعی گریز ازواقعیات تلخ روزمرهاند. بهطور کل، افسانهها و داستانهای فانتزی و علمی- تخیلی، در شمار ادبیات گریز هستند. به این معنی که ما را از دنیای واقعی که تلخ و گزنده است دور میکنند و این نه تنها ویژگی افسانهها که معنا و هدف اصلی هنر است. همه قالبهای هنری میکوشند تا مرزها و محدودیتها را درهم شکنند. افسانهها نیز از این قاعده، جدا نیستند. هنوز هم با خواندن قصههایی که برادران گریم گردآوری کردهاند، شگفتزده میشویم. برازنده با اشاره به اینکه گرایش به افسانهها تنها به مردم ایران تعلق ندارد گفت: مردمی که در جهان صنعتزده و پرشتاب امروز زندگی میکنند، افسانهها را دوست دارند چون با کمک آن به دنیایی مهربانتر و دلخواهترسفر میکنند اما تفاوت ما در این است که متولیان فرهنگی در ایران، آنگونه که باید و شاید به فرهنگ و آداب و رسوم و افسانههای هر قوم توجه نمیکنند. این نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به اینکه دلش میخواهد درباره کندوان بنویسد گفت: من «افسانه ابیانه» و «افسانه فلکالافلاک» را نوشتهام. این دو کتاب داستانهایی تازه در قالب افسانه است و تلاشم براین بوده تا بچهها را با معماری و شرایط جغرافیایی و فرهنگی مردم این دو منطقه آشنا کنم. خیلی دلم میخواهد درباره کندوان هم بنویسم اما نمیدانم ناشر دو کتاب پیشین، یعنی منادی تربیت، برای این کتاب نیز سرمایهگذاری میکند یا نه؟ برازنده با اشاره به نقش و تاثیر مهم تبلیغات گفت: امروز همه بچهها در سراسر دنیا «هریپاتر» را میشناسند یا با افسانههایی چون سیندرلا و شاهزاده یخی آشنا هستند اما بچههای ایرانی، حتی از فرهنگ و قصهها و آداب و رسوم خود بیخبرند چون هیچ سازمان و نهادی نیست که افسانهها را معرفی کند. از سوی دیگر وقتی«هری پاتر» یا«ارباب حلقهها» نوشته میشود از روی آن فیلم و پویانمایی ساخته میشود اما در ایران برای چنددرصد افسانهها، این اتفاق میافتد!؟این نویسنده و کارشناس مردمشناسی در پاسخ به اینکه افسانهها یا سپیدند یا سیاه در حالیکه دنیای امروز، جهان نسبیت است گفت: حتی اگر جهان امروز، خاکستری باشد اما انسان، بهطور فطری خوبی را دوست دارد و خوشحال میشود که در بیشتر افسانهها، خوبی بر بدی پیروز میشود. این جنگ میان زشتی و زیبایی در افسانهها بسیار مهم است و به انسان میگوید چاره تو در رزمنده بودن است.
سهشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]