تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867806553




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جام جم آنلاین-بخششی به اندازه یک قلب


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

بخششی به اندازه یک قلب مادر وارد خانه شد، صدای بسته شدن در پشت سرش، باعث شد تا پدر سرش را از روی روزنامه بلند و به او نگاه کند.
 

ـ سلام، زود اومدی؟ ـ سلام، حوصله موندن نداشتم. از سرکارگرمون اجازه گرفتم یک کم زودتر بیام خونه... مادر مثل همیشه یکراست به سمت آشپزخانه رفت، زیر کتری را روشن کرد و به گلدان شمعدانی کنار پنجره آب داد. گلدان هر روز خشک تر می شد. اما مادر بازهم روزی یک استکان آب به پایش می ریخت. این گلدان را سعید خیلی دوست داشت. یک روز در راه برگشت از مدرسه خریده بود و به مادر گفته بود که این گلدان به جای او در خانه باشد. به جای او وقتی مدرسه است. اما این روزها.... مادر هر روز موقع آب دادن به گلدان خاطره روزی که سعید و شمعدانی به خانه آمدند را دوره می کند، تا این که صدای قلقل آب کتری، او را از رویای آن روز بیرون می آورد. این کار هر روز مادر است. او همیشه چایش را کنار گلدان شمعدانی می خورد. به برگ های خشک شده اش نگاه می کند و یاد سعید می افتد. صدای پدر از اتاق بلند شد. ـ این کیف سیاهه کجاست که اینجا بود؟ مادر با عجله خود را به در اتاق رساند. ـ می خوای چیکار؟ پدر به همسرش نگاه کرد. تصویر زنی را می دید که هر روز پریده رنگ تر می شود. نفس هایش شمرده تر و دستانش لرزان تر... ـ می دونی که می خوام چیکار کنم. چرا لجبازی می کنی؟ مادر به دیوار تکیه داد. انگار می خواست جلوی افتادن خود را بگیرد. نگاه ملتمس اش را به چشمان خسته پدر دوخت. از ته دل ناله ای کرد و با صدای آارام گفت: ـ نمی تونم بچم رو بکشم، می فهمی؟ پدر جلو آمد. قدم هایش را آهسته برمی داشت. اشک هایش را نیمه شب ها می ریخت و حالا سعی می کرد مقاوم باشد. به سمت قاب عکس تولد سعید رفت. قاب عکسی که پسرش در آن همیشه می خندید. زیر لب گفت: ـ بچه ما مرده، اینو قبول کن. بذار تا دیر نشده، به چند نفر دیگه کمک کنیم تا زنده بمونن... مادر از اتاق بیرون رفت. تا چشم باز کرد، خود را کنار گلدان شمعدانی دید. پنجره کوچک آشپزخانه را باز کرد. باد سرد پاییزی با عجله خود را به صورتش رساند. صدای دسته های عزاداری از بیرون شنیده می شد. مادر نه سرما را حس می کرد و نه صدا را می شنید. چهره کودک بیماری که برای پیوند ریه منتظر بود، از مقابل چشمانش می گذشت. همین طور چهره مادر کسی را که دکتر ها گفته بودند اگر قلبی برای پیوند پیدا نکند، تا چند روز دیگر، دم و بازدمی نخواهد داشت را به خاطر می آورد. حاضر بود بخشی از قلب و ریه خود را به آنها ببخشد اما قلب مهربان سعید را، نه! یک صندلی چوبی قدیمی کنار آشپزخانه بود. یک صندلی بدون میز. آمدن این صندلی به خانه درست چند روز بعد از برنگشتن سعید به خانه بود. وقتی مادر برای آشپزی نمی توانست روی پاهایی بایستد که می لرزید، این صندلی را از جمعه بازار خریدند و دیگر مادر روی آن می نشست و آشپزی می کرد. صندلی را کمی جابه جا کرد. طوری که نزدیک پنجره و گلدان شمعدانی باشد. روی آن نشست. سرش را روی لبه سینک ظرفشویی گذاشت. صدای عزاداری هنوز به گوش می رسید. قطره اشکی از گوشه چشمش لیز خورد و بین موهایش گم شد. مادر می دانست که دیگر سعید به خانه نمی آید اما نمی توانست خود را راضی کند که اعضای او را ببخشد. همین طور که صدای مداحی و دسته سینه زنی که دور می شد، خوابش برد.سعید با لباس مشکی به او نزدیک شد. همان شالی که هر سال موقع رفتن به عزاداری می انداخت را انداخته بود. گلدان شمعدانی در دستش بود. نزدیک مادر نشست. لبخند می زد. چیزی نمی گفت. فقط نگاه می کرد. مادر با خوشحالی بغلش کرد. دستی به موهایش کشید. سعید همین طور که لبخند می زد، گفت: مامان یادتونه قصه هایی که برام تعریف می کردین؟ بیشترش در مورد گذشت و کمک به دیگران بود. الان چند تا بچه و چند تا پدر و مادر، دارن از امام حسین می خوان تا به دل شما بندازه که موافقت کنین اعضای من رو به اونا پیوند بزنن..... مادر نگاهی به چشم های آرام سعید کرد و شال سیاهی که به دور گردن انداخته بود، چقدر پسرش این روزها را دوست داشت. باز هم او را محکم در آغوش کشید. انگار چیزی درونش آرام شد. گوشه شال را به چشمانش کشید. ـ خوابی؟ صدای پدر بود. مادر چشمش را باز کرد. سرش را از روی سینک ظرفشویی بلند کرد و به گلدان شمعدانی نگاه کرد. از زیر شاخه های خشک شده گلدان، چند برگ نو، جوانه زده بود. به همسرش نگاه کرد. مردی که در کمتر از یک ماه، نیمی از موهای سرش سپید شده بود. به رویاهایی فکر کرد که با آن تصادف لعنتی همه به باد رفت. قلبش آرام شده بود. نمی توانست با تقدیر مبارزه کند. تصمیم گرفت به زندگی چند نفر دیگر امیدی دوباره بدهد. به همسرش گفت: ـ با بیمارستان تماس بگیر. پدر با تعجب نگاهش کرد. اشک در چشمان هر دو حلقه زد. مادر همین طور که به سمت اتاق می رفت به او گفت: ـ آماده می شم باهم بریم عزاداری، بعدش می خوام برم بیمارستان، باید ازش خداحافظی کنم.... ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


 








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن