محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842686942
دکتر محمدرضا اخضریان کاشانی بایسته های راهبردی در مدیریت صدا و سیما
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: دکتر محمدرضا اخضریان کاشانی
بایسته های راهبردی در مدیریت صدا و سیما
صدا و سیما با داشتن چشم انداز روشن و افق مشخص رسانه ای، گام نخست برنامه ریزی را برداشته اما تحقق کامل فرایند برنامه ریزی و مدیریت صحیح، نیازمند طراحی فرایندهای مناسب است.
مقدمه رسانه نه یک ابزار اطلاع رسانی یا تفریح که یک سبک زندگی است. رسانه از یکسو هم فناوری است هم دانش و هم هنر و از سوی دیگر هم سیاست است هم اقتصاد و هم فرهنگ و این همه تنوع در یک ابزارگونه، کمتر رقیب و مشابهی داشته است؛ ابزارگونه ای که به تدریج جای خود انسانها را نیز گرفته است. عمر بهره مندی از رسانه در ایران به چند دهه می رسد و از یکسو عمق و گستره تحولات آن نسبت به آنچه بوده قابل قیاس نیست و از سوی دیگر به نسبت آنچه در میان برخی دیگر نظام های رسانه ای قد کشیده طفلی بیش نیست. در این میان تجربه های سه دهه مدیریت صدا و سیما به عنوان متولی اصلی این نظام رسانه ای ملی تجربه ای عظیم است که مستند سازی و مدیریت آن به عنوان یک دانش تجربی می تواند پایه گذار یک رشته تخصصی در دانشگاههای کشور باشد. در این مجال برآنیم تا بررسی مختصری نسبت به شرایط و وضعیت کلان صدا و سیما در سالهای گذشته به ویژه تمرکز و تاکید بر مدیریت ده ساله گذشته ، بر نیازهای راهبردی این سازمان برای حصول به نتایج ارزشمندتر و ایفای نقش موثرتر در مهندسی فرهنگی کشور گامی هرچند کوچک برداریم. الف) نگرشی کلان بر شرایط صدا و سیما در گام نخست باید اذعان نمود که هرگونه بررسی منصفانه و مومنانه از عملکرد صدا و سیما نیازمند در نظر گرفتن شرایط کلان این سازمان است که هر مجموعه مدیریتی با آن روبروست و از مواجهه و مدیریت آن گریز و گزیری نیست. برخی از این ویژگیها به شرح زیر است : 1) فضای پیچیده، چندوجهی و رقابتی رسانه ها در جهان رسانه به ویژه رسانه تصویری، امروزه معجونی است از انواع دانشها، هنرها و فناوریها که در یک دنیای رقابتی و نزاع رسمی اما عمدتا پنهان در حال گذر مداوم از یک فرایند پیچیده به فرایندی پیچیده تر است که عدم توجه به ابعاد مختلف این پیچیدگی و در نظر نگرفتن فرایندهای چندوجهی آن می تواند جبران ناپذیر باشد. از سوی دیگر توجه به آن نیز نیازمند دانش، تجربه، بینش و جسارت لازم است ک موجب دشوارتر شدن مدیریت و یافتن مدیران مناسب با این ویژگیها می شود. 2) تجمیع و تمرکز دشمنان بر بستر رسانه ها در عصر حاضر در سیر تطور تاریخی جنگهای بشر همواره شاهد بهره گیری از ابزارها و روشهای جنگ روانی به عنوان عنصر همکار ارتشها بوده ایم. امروزه به سبب تحولات گوناگون عرصه جنگها از یکسو و هزینه های سنگین جنگهای سخت میان کشورها ، بخش قابل توجهی از مسوولیت جنگ بر دوش رسانه ها افتاده و این رسانه ها هستند که در یک نبرد فراگیر، ابزار نرم خود را در خدمت سلطه طلبی و اقناع طرف مقابل برای پذیرش ارزشها و خواستهای مهاجم ساخته است. تجربه بیش از سه دهه جنگ سخت و نرم در مقابل دشمنان نیز نشان می دهد گرچه بهره گیری از تبلیغات روانی علیه ایران همواره وجود داشته اما در دهه اخیر عمق و گستره و شدت آن به مراتب بیش از گذشته شده که مدیریت رسانه را پیچیده تر می سازد. 3) سختی کار رسانه ای و تب آنتن پیچیدگی بیرونی کار رسانه ای زمانی بیشتر خود را نشان می دهد که این امر با تب آنتن همراه گردد. خالی نبودن یک لحظه رسانه از برنامه و داشتن برنامه ای برای پخش ، دغدغه ای است که هیچ مدیر و کارگزار رسانه ای را آسوده نمی گذارد چراکه یک لحظه سکوت در رسانه معادل با تولید دهها شایعه و از دست رفتن اعتبار آن رسانه است. 4) عدم همراهی حوزه تولید دانش تخصصی رسانه با نیازهای بومی رسانه ملی شرایط مذکور که در تمام رسانه ها کم و بیش یکسان و مدیریت بر آنها دشوار است در حالی است که دانش و فناوری این حوزه هر روزه در حال رشد بوده و ضمن کشف ابعاد جدیدی از توانمندی های رسانه قدرت مدیریت بر آن را نیز تولید و روزآمد می سازد. اما این امر به ویژه در عرصه دانش تخصصی رسانه در کشور همپای گسترش آن در ابعاد جهانی از یکسو و نیازهای بومی از سوی دیگر پیش نرفته و بخش قابل توجهی از مطالبات بومی رسانه از نظام دانشگاهی داخل تامین نمی شود که موجب وابستگی مداوم رسانه ملی به دانش دیگران خصوصا دشمنان رسانه ای کشور شده است. ب) گذری بر برخی نقاط مثبت عملکرد سازمان صدا و سیما در دهه گذشته با وجود این فضای پیچیده و کاستی های فراوان این عرصه در داخل کشور با نگاهی منصفانه به وضعیت رسانه ملی چند نکته مثبت و غیر قابل انکار را می توان به وضوح مشاهده و به آنها اشاره کرد: 1) توجه به افق رسانه به عنوان سند مادر فعالیت ای رسانه ای یکی از ویژگیهای بارز ده ساله اخیر رسانه ملی در نظر داشتن یک چشم انداز واحد برای کلیه فعالیت ها و به روز سازی و تطبیق غالب اقدامات سازمان با این افق روشن بوده است به گونه ای که پرداختن به وظایف واحدها و معاونت های مختلف صدا و سیما با معیار و شاخص افق رسانه سنجیده و در عالی ترین سطح سازمان مورد بررسی قرار گرفته و به همین دلیل است که می توان به خوبی ابعاد مختلف عملکرد سازمان صدا و سیما را ارزیابی و دستاوردها و احیانا شکستهای مدیریتی آن را احصا نمود. 2) خودباوری و خودکفایی در عرصه های متنوع فناوری رسانه یکی دیگر از ویژگی های ارزشمند سازمان بهره مندی از جوانان و متخصصانی است که همواره به شعار "ما می توانیم" باور داشته و در عصر تحریم و محرومیت نسبت به تامین نیازهای فنی سازمان در عرصه های گوناگون به ویژه حوزه فناوری های نو رسانه ای و دیجیتال سازی و... اقدام و بخش قابل توجهی از نیازهای فنی رسانه ملی را مرتفع ساخته اند. 3) به رسمیت شناختن کارکرد تفریح برای رسانه یکی از کاستی های نگرشی رسانه ملی در دوره های گذشته در نظر گرفتن تفریح و سرگرمی به مثابه ابزاری برای انتقال برخی پیامهاست که گرچه این نگرش بسیار ارزشمدار و از نظر نگارنده جهت بخش و معناساز تلقی می شود اما به دلیل غالب بودن کارکرد سرگرمی در انتظارات مخاطبان و تولیدات اندک این عرصه که مرتفع کننده مطالبات آنان باشد گرایش به رسانه های رقیب و دارای کارکرد سرگرمی روبه افزایش بود که با پذیرش عملی سرگرمی به عنوان یک کارکرد اساسی رسانه عرصه جدیدی برای جذب و حفظ مخاطبان برداشته شد که البته با تولیدات بهتر و دارای جهت گیری مناسب تر می تواند خود را به نگرش سنتی به سرگرمی نیز نزدیک سازد. 4) تخصصی سازی شبکه های جدیدالتاسیس یکی از ایرادات بنیادین رسانه ملی در دهه های گذشته عدم توجه به مقسم واحد در دسته بندی شبکه ها و گروههاست که منجر به همپوشانی فراوان و غیرقابل گذشت در شبکه های رسانه ملی شده و بخش قابل توجهی از کارکردهای مدیریتی رسانه ملی را مخدوش نموده است. در طی ده سال اخیر گرچه نسبت به رفع اساسی این معضل قدیمی اقدامی جدی صورت نپذیرفته اما می توان دید که راه اندازی شبکه های متعدد و متنوع جدید خواسته یا ناخواسته با این ضرورت علمی و عملی همراه شده و شبکه های جدید با نگاهی تخصصی و برای دسته بندی های مخاطبی روشن و قابل اشاره راه اندازی شده اند. 5) موضوعات فرهنگی نظام دستور کار اصلی سازمان یکی از ویژگیهای پسندیده رسانه ملی در این ده سال، تلاش برای ایفای نقش در قالب جورچین مهندسی فرهنگی کشور و برداشتن باری از دوش سایر عرصه های فرهنگی بوده که گرچه نمی توان مدعی توفیق سازمان در این عرصه شد اما پذیرش این نقش در عرصه فرهنگ –حتی اگر این بخش بیشترین سهم را به خود اختصاص دهد- دستاوردی است که باید بر آن تاکید و در دوره های آتی فعالیت سازمان مورد توجه ویژه قرار داد. یکی از این تلاشها اقدام برای کمک به فرایند کتابخوانی در کشور است که به عنوان یک ناظر پیگیر، اقدام سازمان در تجمیع امکانات رسانه ای برای ارتقای سرانه مطالعه به نسبت آنچه بیش از آن رخ می داد در خور ستایش و تقدیر است. 6) توجه ویژه به کودکان امروزه کمتر صاحب دانش و تجربه ای یافت می شود که در باب ضرورت توجه به کودکان در عرصه رسانه سخن نگفته باشد. خوشبختانه یکی از اقدامات ارزشمند سالیان اخیر رسانه ملی توجه به این گروه سنی است که در قالب شبکه های مختلف تلویزیونی و رادیویی و تقویت مراکز تولید فیلم و پویانمایی متجلی گردیده و صرفنظر از میزان توفیق در مدیریت فرهنگی نسل آینده متناسب با ارزشهای بومی، توجه به این امر به عنوان یک ضرورت در زمان خود می تواند یک دستاورد ارزشمند تلقی گردد. 7) مدیریت رسانه در شرایط کمبود و بحران مالی برای یک ناظر ناآشنا با فعالیت رسانه، شنیدن برخی ارقام هزینه ای همچون هر دقیقه پیام بازرگانی یا هزینه ساخت یک فیلم یا سریال می تواند بسیار گمراه کننده باشد و هزینه کرد دهها میلیارد پول، حتی یک اسراف عظیم تلقی گردد. این در حالی است که فارغ از تایید یا رد عملکرد سازمان صدا و سیما در این عرصه که نیازمند محاسبات متخصصان و کارشناسان مالی است این ارقام برای آشنایان این عرصه چندان تعجب آور نیست. به ویژه اینکه در بخش قابل توجهی از ده ساله اخیر سازمان صدا و سیما از یکسو همچون سایر نهادهای کشور با کمبود مالی شدید حاصل از عدم تخصیص منابع مالی دولتی و از سوی دیگر مظلومیت مضاعف نهادهای فرهنگی روبرو بوده به گونه ای که طی این سالها همواره با چالش های مالی جدی دست به گریبان بوده است با این حال توفیقات عظیمی کسب نموده است. ج) الزامات راهبردی رسانه ملی پرداختن به شرایط کلان رسانه از یکسو و توجه به نقاط مثبت سازمان صدا و سیما به ویژه طی ده سال اخیر قطعا به معنای نادیده گرفتن نقاط ضعف سازمانی و محتوایی آن نبوده و بی توجهی نسبت به این موارد خطایی جبران ناپذیر است و موجب دور شدن عرصه مدیریت فرهنگی از آرمانها و ارزشهای تعریف شده در قالب این مجموعه عظیم و فراگیر و ناکامی نظام فرهنگی کشور در دستیابی به مطلوبات نظام و مطالبات امام و رهبری است. بر این اساس ضمن توجه به کاستی های راهبردی این عرصه توجه به این اصول و بایسته ها می تواند بخشی از نیازهای راهبردی سازمان را مورد توجه قرار دهد. این بایسته ها را می توان در چند سطح و رده دسته بندی نمود: 1) بایسته های راهبردی رسانه ملی در عرصه جهت گیری: 1-1) فرهنگ محوری و ارتقای فرهنگ عمومی کشور یکی از الزامات راهبردی رسانه ملی محوریت فرهنگ و حاکمیت آن بر سایر ابعاد جامعه همچون اقتصاد و سیاست است. جهت گیری سازمان صدا و سیما باید به گونه ای باشد که همواره افق پیش روی خود را ارتقای فرهنگ عمومی دیده و به عنوان مهمترین رکن فرهنگ سازی و جامعه پذیری در نظام فرهنگی کشور نقش ایفا کند و از هرگونه جهت گیری سیاسی و حتی اقتصادی در مسیری مغایر با جریان فرهنگی انقلاب اسلامی پرهیز کند و ساختارهای خود را بر اساس این مطالبه تنظیم نماید. 1-2) نظام محوری و نقش آفرینی به مثابه روابط عمومی نظام بایسته جهت گیرانه دیگر رسانه ملی توجه به این باور است که باید به عنوان روابط عمومی کل نظام عمل نموده و ارتقای جایگاه نظام جمهوری اسلامی را مدنظر داشته باشد. در این نگرش، رسانه ملی به عنوان یک قطعه از جورچین نظام تلقی شده و خود را در خدمت ارزشها و آرمانهای جمهوری اسلامی می یابد. طبیعی است که جهت گیری های سازمان در این تلقی و ساختارها و محصولات این چنین نهادی در خدمت ارزشهای نظام خواهد بود. 1-3) مخاطب محوری و رعایت اصول جذابیت حرفه ای بایسته دیگر سازمان صدا و سیما توجه به مخاطب به عنوان مهمترین رکن ارتباط است. توجه به مخاطب بی شک به معنای مخاطب سالاری و بالتبع عبور از توجه به محتوا نبوده بلکه به معنای رکن دانستن جذابیت هنری و عمل حرفه ای در فرایند ارتباط با مخاطب است که بدون آن هرگونه محتوای ارزشمندی امکان ارتباط مناسب با مخاطب را نخواهد یافت. بدین منظور ایجاد جذابیت هنری، به عنوان عنصری ذاتی و نه یک پیوست اجرایی باید مورد توجه قرار گیرد. 2) بایسته های راهبردی رسانه ملی در عرصه محتوا: بعد دیگر الزامات صدا و سیما توجه به محتوا و اصلاح ساختار و فرایندهای پرداختن به محتوا در رسانه ملی است. در این زمینه چند بایسته زیر می تواند مد نظر قرار گیرد: 2-1) بازشناسی مزیت های رقابتی رسانه ملی یکی از ضرورتهای سازمان، توجه به مزیتهای رقابتی رسانه ای است. رسانه در هر نقطه از جهان متناسب با فرهنگ و آداب و ارزشهای خود لازم است مزیتهایی داشته باشد که در چرخه رقابت با سایر رسانه ها بتواند ضمن جذب و حفظ مخاطبان بومی در میان سایر مخاطبان نیز جای پایی بگذارد. رسانه در مفهوم هالیوودی ترکیبی است از توجه به غرایز و شهوات که برای بسیاری از مردمان جهان جذابیت هایی غیر قابل انکار دارد. در این میان یافتن مزیت های رقابتی رسانه ملی و پرداختن به جذابیت های این مزیتها می تواند ابزار رقابت در سازمان و جلب و جذب مخاطب در عرصه داخلی و جهانی را فراهم سازد. 2-2) ایجاد الگو و سبک زندگی مهمترین کارکرد هر رسانه فراگیر اصلاح و جامعه پذیری مخاطبان نسبت به سبک زندگی دلخواه است. سبک زندگی چیزی جز به خدمت گرفتن وقت مخاطبان نیست که اگر چنین شد به مرور زمان الگوهای مورد پسند رسانه تبلیغ و القا خواهد شد. به هر میزان که رسانه ملی بتواند زمان افراد جامعه آماری خود را در اختیار گرفته و از دسترسی به سایر رسانه ها بی نیاز کند می توان امیدواربود که سبک زندگی مورد نظر رسانه ملی ترویج یابد. بدیهی است لازمه این امر اولا اشراف رسانه ملی بر اجزای سبک زندگی بومی و ثانیا الزامات رسانه ای تحقق آن است. 2-3) تولید محتوای مستند ، فاخر و بومی بزرگترین سرمایه هر رسانه، اعتماد مخاطبان است. سرمایه اجتماعی حاصل از اعتماد مخاطبان به رسانه در طول سالها و ماهها فعالیت آن رسانه حاصل شده که البته می تواند به سادگی از دست برود. برای حفظ این سرمایه اجتماعی بهره گیری از منابع معتبر چه در تولید فیلم و سریال و چه در پخش اخبار الزامی است. فرهنگ ایرانی اسلامی با داشتن منابع ارزشمند ادبی و فرهنگی، سرچشمه زاینده محتواست که با ایجاد و راه اندازی مرکزی تخصصی برای تولید فیلمنامه از متون معتبر فرهنگی و متناسب با اقتضائات زمانی و مکانی و هوشمندی نویسندگان می تواند ضمن تولید مزیت های رقابتی بومی، اعتماد مخاطبان را در عرصه فیلم ها و سریالها جلب نماید. همچنین با رعایت استانداردهای اخلاقی و حرفه ای در عرصه خبررسانی و پافشاری بر رعایت آنها می توان اعتماد سیاسی و ارتباطی آنان را نیز به دست آورد. 3) بایسته های راهبردی رسانه ملی در عرصه ساختاری: بعد دیگر الزامات رسانه ملی توجه به ساختارهای رسانه ای و مدیریتی است. ساختارها از یکسو نشانگر عمق فکر طراحان و از سوی دیگر جهت دهنده اقدامات رسانه است که در این عرصه موارد ذیل قابل توجه است: 3-1) گذر از ساختار تولیدی تهیه کننده محور یکی از ساختارهای ناپسند و تحمیلی بر رسانه ملی حاکمیت عناصر تولید و تهیه بر فرایند تولید است . برای ایجاد سبک زندگی رسانه ای مطلوب لازم است محتوای مورد نیاز جامعه منطبق با افق رسانه استخراج و متناسب با این نیاز سفارش تولید یا تامین داده شود اما در شرایط کنونی بخش عمده ای از تولید و تامین محتوا بر اساس اعلام تهیه کنندگان صورت می گیرد که از یکسو موجب اشراف ناقص بر مدیریت فرهنگی در عرصه رسانه ای و از سوی دیگر زمینه ساز ایجاد محدودیت زمانی بویژه در تولیدات مناسبتی می گردد. 3-2) باز مهندسی موضوعی ساختار شبکه ها هر نوع تقسیم کار به ویژه زمانی که رنگ تخصصی تر به خود گیرد نیازمند الگوی منطقی است که برآورنده مجموعه مطالبات باشد. رسانه ملی در فرایند توسعه خود بر اساس ضرورتهای زمانی و اقتضائات سازمانی، فرهنگی، سیاسی و... نسبت به راه اندازی شبکه ها ، گروهها و واحدهایی اقدام نموده که به دلیل در نظر نگرفتن دقیق مقسم واحد منطقی منجر به دوباره کاریها و موازی کاریهای متعددی شده و این امر باعث سردرگمی نیاز سنجی های مخاطبان و اسراف منابع و عدم امکان دقیق مهندسی فرهنگی گردیده است. لذا به عنوان یک ضرورت ساختاری ، بازنگری در ساختار سازمان و طراحی شبکه های رادیویی و تلویزیونی و گروههای برنامه ساز ضروری می نماید. 3-3) گذر از ساختار تولید محور به پخش محور در یک سازمان رسانه ای مطلوب که تنها مرجع رسمی رسانه ای در کشور تلقی می شود ورود و درگیری نسبت به تمام مراحل و اجزای فرایند رسانه ای نتیجه ای جز تورم سازمانی نخواهد داشت. بی شک یکی از الزامات ساختاری سازمان برای اصلاح خود ورود در یک فرایند و طبعا ایجاد ساختار جدید و مناسب با آن است که طی آن بتوان با تعیین و تدقیق شاخصها و ضوابط روشن پخش رسانه ای، با اعتماد به مردم و گروههای برنامه ساز بخش خصوصی، محصولات تولیدی آنان را که قطعا دارای کیفیت های متفاوت محتوایی و هنری و حرفه ای خواهد بود صرفا با رعایت ضوابط پخش، خریداری و چرخه تولید رسانه ای در کشور را تحولی عمیق بخشید. در این فرایند، صدا و سیما به جای توسعه کمی ساختارها، تنها برای موضوعاتی خاص سفارش تولید در داخل سازمان داده و با خرید محصول رسانه ای از تولید کنندگان خصوصی منطبق با ضوابط پخش، ضمن تامین برنامه های مورد نظر از هزینه کرد برای تولیدات کم کیفیت یا مواردی که پس از تولید و هزینه فراوان امکان پخش نمی یابند جلوگیری می شود. 4) بایسته های راهبردی رسانه ملی در عرصه نیروی انسانی: هر سازمان مجموعه ای است از ساختارها و کارگزاران آن که بدون هر یک، فرایند عمل سازمانی ممکن نخواهد بود. در این میان نقش نیروی انسانی به عنوان کارگزاران سازمان بر هیچ کس پوشیده نیست. صدا و سیما مجموعه ای است از نیروی انسانی تخصصی، نیمه تخصصی و غیر تخصصی که در فعالیت های گوناگون آن مشارکت دارند و طی سالیان گذشته ساختار سازمان را فربه و کارآمدی آن را کاهش داده اند. لذا توجه به نیروی انسانی در صدا و سیما یکی از الزاماتی است که باید مدنظر قرار گیرد. برخی از این الزامات بدین شرح است: 4-1) اصلاح ساختار آموزش های فنی، تخصصی، عقیدتی و فرهنگی فرایند جذب صدا و سیما فرایندی است که از مجاری مختلف امکان پذیرش نیروی انسانی را فراهم ساخته و با گزینش دقیق و عموما ارزشمدار ، نسبت به جذب افراد مستعد و دغدغه مند اقدام می شود اما به دلیل کمبود آموزش ها به ویژه در حوزه های عقیدتی و فرهنگی و سپس تخصصی و فنی، نیروی سازمان به یک کارمند رها شده تبدیل و پس از مدتی نه چندان طولانی دچار افت انگیزش می شود. این امر زمانی تشدید می شود که بخش قابل توجهی از تولیدات سازمان به جای واگذاری به عناصر جذب شده به نیروهای خارج از سازمان که کمتر مراحل گزینش را طی می کنند و هویت سازمانی چندانی نیز برای خود قائل نیستند واسپاری می شود. فرایند آموزش فرایندی است مداوم که لازم است همواره نیروی انسانی سازمان را در ابعاد مختلف فکری و عملی به روز نماید و لذا به عنوان یک بایسته مهم، اصلاح و ارتقای نظام آموزش سازمان ضروری می نماید. از سوی دیگر به دلیل ضعف نظام دانشگاهی کشور در حوزه رسانه ای و عدم رفع نیاز سازمان از طریق دانش آموختگان دانشگاهی حوزه رسانه بخش قابل توجهی از نیروهای جذب شده از طریق دانشکده خود صدا و سیما جایگاهی شایسته در فرایند تولید رسانه ای پیدا نمی کنند که در بازنگری فرایندها و ساختارهای آموزش نیروی انسانی باید مدنظر قرار گیرد. 4-2) تحرک آفرینی و کاهش بار پرسنلی نقطه اشتراک نظر غالب کارشناسان و متخصصان رسانه، لزوم پویایی و امکان تحرک رسانه ای در عرصه های مختلف تولید و تامین و پخش است که همواره با مثال تعداد عوامل رسانه ای شبکه های مطرح و موفق خود را نشان می دهد. صدا و سیما به عنوان یک سازمان رسانه ای به دلیل جذب و به کارگیری نیروی انسانی فراوان که بخش قابل توجهی از آنان نه در فرایند تولید که در امور اداری سازمان مشغول به کارند امکان تحرک و پویایی کمتری داشته جز با فداکاری بخشی از نیروی انسانی تخصصی و تحمل فشار کار سنگین تولید و پخش، بار تحرکات مقطعی رسانه در موقعیت های ضروری را بر دوش می کشند. بدین منظور لازم است ضمن کاستن از بار انسانی سازمان و واگذاری بخش قابل توجهی از فعالیت های سازمانی به بخش خصوصی و تمرکز مدیریت بر تولید و پخش برنامه و مدیریت فرهنگی مطلوب امکان تحرک و پویایی رسانه ملی فراهم گردد. 4-3) شاداب سازی، پویایی و کاهش متوسط سنی مدیریتی سازمان صدا و سیما مجموعه ای است که به دلیل نظام انگیزشی عوامل انسانی آن، سرشار از جوانان خلاق، ارزشمدار، فرهنگ دوست و دلبسته به نظام است اما با بررسی وضعیت مدیران سازمان علیرغم داشتن مولفه ای ارزشمدار و دلبستگی به نظام، جوانی و خلاقیت و شادابی کمتری می توان یافت. با در نظر گرفتن میزان سن مدیران ارشد سازمان، وفور نیروهای در سن بازنشستگی را می توان مشاهده کرد که کمتر جایگزین صاحب نام و توانی برای خود ساخته و معرفی کرده اند که با تغییر مدیریت در صدا و سیما امکان ایجاد خلا مدیریتی هرچند مقطعی و کوتاه مدت دور از تصور نیست. لذا پرداختن به کادر سازی مدیریتی در عرصه رسانه با بهره گیری از جوانان خلاق و خوش آتیه به گونه ای که بتوان در هر زمان برای هر پست سازمان چند فرد متخصص معرفی نمود ضروری است. 5) بایسته های راهبردی رسانه ملی در عرصه برنامه ریزی: شرط ضروری برای هر سطح از مدیریت داشتن برنامه مشخص و مدون از یکسو و طراحی فرایند اجرای آن از سوی دیگر و پافشاری بر اجرای آن بر اساس نقشه راههای واقع بینانه در گام بعد است. صدا و سیما با داشتن چشم انداز روشن و افق مشخص رسانه ای، گام نخست برنامه ریزی را برداشته اما تحقق کامل فرایند برنامه ریزی و مدیریت صحیح، نیازمند طراحی فرایندهای مناسب است که حداقل شرایط زیر را داشته باشد: 5-1) کاهش تصدی گری و اتخاذ فرایند نیمه تمرکزگرا یکی از الزامات مدیریتی رسانه ملی خارج شدن از فرایند تمرکز گرا در عرصه تولید است. از آنجا که رسانه ملی تنها متولی مجاز پخش رسانه ای در کشور است تمرکز هم بر تولید و هم بر پخش جز افزودن بار سازمان و کاهش توان مدیریت فرهنگی ثمری نخواهد داشت. لذا اصلاح فرایند مدیریت و برنامه ریزی با پذیرش مشارکت عمومی و کاهش تصدی گری در عرصه تولید و واگذاری بخشی از فرایند تولید و امور اداری سازمان به خارج از سازمان و تمرکز بر نظارت و پخش می تواند گام موثری در این اصلاح فرایندی باشد. 5-2) عملکرد نظام مند، یکپارچه و هدفمند یک سازمان خوب، سازمانی است که در قالب یک نظام و سامانه منسجم عمل نماید و تمام اجزای آن برای تحقق یک هدف فعالیت کنند. سازمان صدا و سیما به دلایل متعدد ساختاری و فرایندی، بیش از آنکه یک کل واحد را شکل دهد مجمع الجزایر رسانه ای شکل داده که مجموعا یک یا چند هدف واحد را محقق نمی سازد و آشکارا برخی ارزشهای اعلامی از سوی یک شبکه در شبکه ای دیگر به چالش و نقد و طرد کشیده می شود. برای اصلاح این فرایند لازم است کل سازمان را یک جورچین فرهنگی دید تا سهم هر بخش و واحد و شبکه درتکمیل آن مشخص و انتظار از آن به درستی مدون گردد و با ارزیابی و نظارت مناسب این فرایند به خوبی مدیریت شود. 5-3) خلاقیت محوری عمل رسانه ای فرایندی است خلاقانه که ضمن آفرینندگی در ذات فعالیت خود نیازمند تزریق اندیشه خلاق به اجزا و مراحل مختلف آن است. فرایند برنامه ریزی و مدیریت در رسانه باید به گونه ای باشد که پذیرای خلاقیت و مشوق آن باشد و ایده ای مبتکرانه همواره در حال زایش و نوآوری باشند. بر این اساس ضروری است فرایند برنامه ریزی سازمان به گونه ای طراحی شود تا همواره نیروهای خلاق و مبدع امکان عرضه توانمندی های خود را داشته و فرایندهای تکراری و کپی برداری های رسانه ای به حداقل ممکن برسد. 5-4) برنامه ریزی آینده پژوهانه رسانه مجموعه ای است رو به آینده و هنگام که مهمترین کاربرد و وظیفه اش ساخت آینده بر اساس ارزشها و الگوهای بومی باشد ضرورت توجه به فرایندهای برنامه ریزی مبتنی بر آینده پژوهی پررنگ تر جلوه می کند. وظیفه رسانه ملی ساخت آینده فرهنگی نظام بر اساس سبک زندگی اسلامی – ایرانی است که اگر این فرایند به خوبی تبیین و نقشه راههای مناسب برای آن ترسیم نشود تنها به عنوان آرزوهای نظام باقی خواهد ماند. لذا اصلاح ساختار و فرایند برنامه ریزی کلان و خرد سازمان بر محور رویکردهای آینده پژوهانه یک ضرورت جدی است. 5-5) بومی سازی پیشروانه فناوری رسانه فناوری محصول ایده ای است که مدتها پیش از آن تصور و برای تولید آن هزینه و برنامه ریزی شده است. بی شک رسانه ها که هر روز به فناوری های نوین مجهز و محتاج تر می شوند باید در اولویت های نخست برنامه های خود این امر را لحاظ نمایند تا در عصر تحریم و پیشرفت، امکان هماوردی رسانه ای با رقبا فراهم باشد. در این عرصه، مشابه سازی فناوری های رسانه ای تنها پاسخهایی کوتاه مدت به مسائل فناورانه سازمان بوده و خلق فناوری های نو رسانه ای و ایجاد گفتمان جدید فناورانه باید در دستور کار برنامه ریزی و مدیریت سازمان قرار گیرد. 5-6) سنجش، دیده بانی، اثرسنجی و ارزیابی برنامه ریزی بدون آگاهی از نتایج برنامه های طراحی و اجرا شده در گذشته جز چرخه ای معیوب نیست. بی تردید آگاهی از نتایج هر برنامه و آثار مشخص آن بر فرهنگ عمومی جامعه ضرورتی است انکارناپذیر که لازم است در ساختار نظام ارزیابی سازمان لحاظ گردد. صدا و سیما با انجام نظرسنجی ها و افکارسنجی های گوناگون دیدگاه مخاطبان خود را همواره رصد نموده اما آنچه در این چرخه دچار خلا است بررسی و ارزیابی آثار تولیدات و محصولات رسانه ملی بر مخاطبان است که در قالب سنجش مولفه های متعدد قابل دستیابی و بازمهندسی است. 6) بایسته های راهبردی رسانه ملی در عرصه بودجه: اگر بنا باشد تنها چند دغدغه اصلی مدیریت رسانه ملی در این سالها فهرست گردد بی تردید دغدغه بودجه و تامین آن جزء موارد نخست قرار خواهد گرفت. سازمان صدا و سیما علیرغم گردش مالی قابل توجه به دلیل مشکلات متعدد بودجه ای و مالی همواره در مضیقه بوده به گونه ای که در بسیاری مواقع صورت سازمان تنها با سیلی سرخ مانده است. لذا توجه به اصلاح ساختار و فرایند بودجه در سازمان به عنوان یکی از الزامات اصلاح سازمان ضروری است. 6-1) بودجه ریزی و هزینه کرد عملکرد محور یکی از سازوکارهای اصلاح فرایند و ساختار بودجه در سازمان هزینه بر اساس عملکرد است که با ارزیابی نتایج اقدامات و برنامه های هر واحد و شبکه در سطح کلان و تطبیق با اهداف افق رسانه و اثرسنجی هر برنامه در سطح خرد ممکن می شود. حداقل فایده این مدل این است که اطمینان بخشی از هزینه کرد بیت المال در راستای اهداف نظام و سازمان حاصل شده و عوامل تولید در سطوح خرد و کلان را نسبت به دغدغه های سازمان حساس تر و فعال تر می سازد. 6-2) حضور در بازار جهانی تولید، فروش و مبادله محصولات رسانه ای یکی دیگر از الزامات بودجه ای سازمان که نتایج خود را نه تنها در بودجه که در صدور فرهنگی انقلاب و ارزشهای اخلاقی نیز نشان می دهد تولید برنامه با رویکرد عرضه در بازار جهانی مبتنی بر ارزشها و اصول بومی و منطبق با مزیت های رقابتی جهانی است که ضمن کسب درآمد برای سازمان و رفع نیازهای برنامه سازی داخلی هماوردی فرهنگی و انتقال ارزشها به دیگر مخاطبان پیام جمهوری اسلامی را نیز ممکن می سازد. انتهای متن/
93/08/26 - 00:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها